این روزها که رقابت در آمریکا بر سر برجام شدت گرفته است، شاهد رفتاری از سوی مقامات این کشور هستیم که شاید در یک نگاه، رفتاری دوگانه باشد اما در یک تحلیل عمیق‌تر می‌توان ریشه این رفتار را بخوبی تشخیص داد.
کد خبر: ۸۳۴۱۷۲

برای ریشه‌یابی این رفتار باید به این نکته توجه کرد که در آمریکا، هر تصمیم موردی و هر موضعگیری مقطعی بر اساس استراتژی ثابت این کشور انجام می‌شود. اصولا ماهیت استراتژی این است که خیلی زود تغییر نمی‌کند و در آمریکا چند اصل استراتژیک است که در چند دهه اخیر حتی بعد از اتمام جنگ سرد دست نخورده باقی مانده‌اند. یکی از آنها تقسیم بندی کشورهای جهان به دو دسته است که دسته اول آنهایی هستند که دشمن قلمداد می‌شوند و دسته دیگر کشورهایی هستند که client states یا دولت‌های مشتری و سفارش دهنده قلمداد می‌شوند. این کشورها آنهایی هستند که هژمونی آمریکا را پذیرفته و از واشنگتن می‌خواهند برای اقتصاد و امنیت آنها وقت بگذارد و به آنها کمک کند.

کشورها در استراتژی آمریکا از این دو دسته خارج نیستند و ایران بعد از انقلاب تا کنون قطعا جزو دسته دوم نبوده است. دلایلش هم مشخص است و همه آنها به آموزه‌های اسلام و سیره امام (ره) و رهبر معظم انقلاب بر می‌گردد. البته در طول زمان، تاکتیک‌های آمریکا بر اساس اقتضائات زمان تغییر می‌کند و مثلا در سال‌های اخیر بخصوص بعد از لشکرکشی به افغانستان و عراق که بار مالی و حیثیتی فراوانی برای واشنگتن داشت، امروز مقامات آمریکایی از جمله باراک اوباما، رئیس‌جمهور این کشور تاکید می‌کنند که آمریکا دیگر آن آمریکای سابق نیست که بتواند بار امنیتی تمام کشورهای دنیا را به دوش بکشد.

براساس اقتضای این واقعیت، نحوه رفتار آنها با کشورهایی که در زمره client states نیستند بازتعریف می‌شود. مقالات زیادی در دو سال اخیر در نشریات تخصصی آمریکا منتشر شده که تاکید دارند آمریکا به جای حضور نظامی در خاورمیانه باید به دنبال روش‌های جدیدی باشد. یکی از این روش‌های جدید که از آن زیاد نام برده شده، روش موازنه از راه دور است. در این روش، سه کشور ایران، ترکیه و عربستان به عنوان سه‌بازیگر اصلی خاورمیانه شناخته می‌شوند و مقامات آمریکایی به دنبال ایجاد موازنه میان این سه قدرت هستند و هدفشان این است که اقدامات هیچ یک از این کشورها از حد مشخصی فراتر نرود.

در مورد ایران، آمریکا اکنون به این نتیجه رسیده است که از طریق تحریم و حمله نظامی نمی‌توان این کشور را از پای درآورد بنابراین به جای این‌گونه تقابل‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که باید به جای این‌گونه تقابل‌ها ایران را در مسائل منطقه شریک کرد. در مقابل چنین رفتاری ما باید هوشیار باشیم و در مقابل برخی رفتارها که در ظاهر ممکن است به نوعی انعطاف، تعبیر شود فریب نخوریم و تصور نکنیم استراتژی آمریکا تغییر کرده است. آنچه که مقام معظم رهبری مکررا به عنوان هشدار برای فریب نخوردن در مقابل لبخند‌های آمریکا مطرح کرده‌اند برمبنای همین‌نگاه استراتژیک است.

آنچه بدیهی است این که استراتژی آمریکا عوض نشده است اما ما می‌توانیم در همین شرایط فعلی از فرصت‌ها به نفع خودمان استفاده و با شناخت تهدیدها آنها را خنثی کنیم. لازمه چنین کاری، هوشمندی است . ما باید بدانیم در بحث برجام، بخش مهم ماجرا به دوران پس از اجرای این طرح مربوط می‌شود. ما شاهدیم که در برنامه جامع اقدام مشترک با وجود دفاع خوب مذاکره کنندگان ایرانی، به دلیل زورگویی‌های طرف مقابل برخی از بندها قابل تفسیر است که همواره به شکل شمشیر داموکلس بالای سر ایران نگه داشته خواهد شد و طرف مقابل هر گاه احساس کند که در برخی موضوعات به خواسته‌های خود نرسیده، تلاش می‌کند این شمشیر را فرود آورد.

بنابراین هوشمندی ما باید در این باشد که ضمن استفاده از فرصت‌ها، تهدیدهای برجام یا هر طرح دیگری را بشناسیم و آنها را خنثی کنیم. در همین زمینه ذکر این نکته لازم است که مهم‌ترین تهدید در آینده می‌تواند تهدید اقتصادی باشد و برای همین است که رهبر معظم انقلاب، اقتصاد مقاومتی را مطرح کرده اند . برهمین مبنا عزم تمام مسئولان باید اجرای اقتصاد مقاومتی و خنثی کردن تهدیدهای دشمن در این زمینه باشد.

دکتر علیرضا شیخ‌عطار

سفیر پیشین ایران در آلمان

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها