پسرجوان وقتی وضعیت را این گونه دید تصمیم گرفت دروغپردازی کند تا مبادا دختر مورد علاقه اش را از دست بدهد غافل ازاینکه بالاخره دستش رو خواهد شد و همه رویاهایش رنگ میبازد.
زن جوان پرونده را از منشی دادگاه میگیرد و یکراست وارد شعبه 268 دادگاه خانواده میشود. آن را روی میز میگذارد و به قاضی میگوید:دادخواست طلاقم است. ما در دوران عقد بسر میبریم، مهریه ام را میبخشم و درخواست طلاق دارم.
همزمان اشکان وارد شعبه میشود و وقتی میبیند همسرش دادخواست طلاق را نوشته رنگ از رخسارش میپرد. به سمت همسرش میرود و آرام میگوید: حاضرم جبران کنم؛ تو فقط مرا ببخش.
زن با عصبانیت روی صندلی مینشیند و قاضی، آنها را به آرامش دعوت میکند. پس از آن از زن جوان علت درخواست طلاقش را میپرسد. زن جوان میگوید: یک سال و چهار ماه پیش با اشکان آشنا شدم. به نظرم پسر خوبی آمد اما نباید از روی ظاهر آدمها قضاوت کرد. او به من ابراز علاقه کرد و قول داد مرا خوشبخت میکند. او مدعی شد در اروپا درس خوانده و پدرو مادرش خارج از کشور زندگی میکنند. او بعد از مدتی به خواستگاری ام آمد حتی عکسهای پدر و مادرش را به من نشان داد. بعد از خواستگاری من و خانواده ام را به خانه اش دعوت کرد و مدعی شد خانه شیک متعلق به پدرش است. میگفت در اروپا مهندسی خوانده است. همه این چرب زبانیها باعث شد نه تنها من بلکه پدر و مادرم هم به او اعتماد کنند.
وی ادامه میدهد: با رضایت پدر و مادرم، من و اشکان به عقد یکدیگر درآمدیم و او به ما گفت که پدر و مادرش برای مراسم عروسی به ایران میآیند. آقای قاضی جالب است که بدانید او حتی نامش را به ما دروغ گفته بود چون روز عقد متوجه شدیم اسم شناسنامهای او چیز دیگری است. آن روز اشکان مدعی شد از بچگی همه او را به این نام صدا میزدند و چون مورد بزرگی نبود، من گذشتم اما کم کم پی به دروغهایش بردم و متوجه شدم فریبم داده است. چند وقت بعد متوجه شدم خانه مجللی که میگفت متعلق به پدرش است و همه ما را به آنجا دعوت کرده بود یک خانه اجارهای بیشتر نبوده و او این خانه را برای 3 روز اجاره کرده بود تا خانواده مرا فریب بدهد. درحالیکه خانه او در جنوب غرب تهران است و خانوادهاش در شهرستان هستند. او کارمند یک شرکت است و دانشگاه نرفته که مهندسی بخواند. نمیدانید وقتی پی به این حقایق بردم چقدر بههم ریختم. حتی جرات نکردم به پدرم حرفی بزنم، چون میترسم اگر او بداند بلایی سر اشکان بیاورد. برای همین تصمیم گرفتم خیلی زود به همه چیز پایان دهم.
حرفهای زن جوان که تمام میشود، اشکان میگوید: آقای قاضی میدانم اشتباه کرده و دروغ گفته ام اما همه اینها به خاطر علاقهای بود که به شیدا داشتم. حالا اگر او مرا ببخشد و به خانوادهاش حرفی نزد حاضرم همه اشتباهاتم را جبران کنم و برایش زندگی خوبی بسازم . من انسان بدذاتی نیستم خودش هم این را میداند. من در این مدت چند بار خواستم واقعیت را به او بگویم اما هیچ وقت شرایط مناسب نبود و میترسیدم کار به همین جا ختم شود.
مرد جوان ادامه میدهد: شیدا فقط دروغ من را میبیند و توجهی به این موضوع ندارد که من به خاطر عشق و علاقه به او مجبور به دروغ گفتن شدم. من هیچ راهی برای رسیدن به شیدا به ذهنم نرسید به همین دلیل دروغ گفتم.
شیدا در ادامه گفت: آقای قاضی اشکان کار بدش را با این حرفها مخفی میکند. فردا هم در زندگی دروغ میگوید و ادعا میکند برای این دروغ گفته که مرا از دست ندهد.
زن جوان همچنان اصرار به جدایی داشت، به همین دلیل قاضی عموزادی رسیدگی به این پرونده را به جلسه بعد موکول کرد.
نگاه کارشناس
بیاعتمادی، زندگی را نابود میکند
دکتر ابراهیمی مقدم / روانشناس: در زندگی زن و شوهر صداقت و وفاداری رکن اصلی و اساسی است، اعتماد نیز سرچشمه بقای زندگی بوده و این فرآیند باید به صورت دوجانبه بین زن و شوهر وجود داشته باشد. اگر زن یا مرد یکبار دروغ بگوید طرف مقابلش به او بیاعتماد میشود. وقتی در زندگی مشترک اعتماد وجود نداشته باشد و زن و مرد با حس بدبینی با یکدیگر زیر یک سقف زندگی کنند مشکلات زیادی آن زندگی را تهدید میکند. این افراد به همه چیز و همه کس بویژه همسر خود بدبین میشوند بنابراین زن یا مرد طرف مقابل خود را محدود میکنند.
زندگی بدون اعتماد رو به نابودی کشیده میشود. بنابراین باید در قدم اول زن و مرد به مشاوره خانواده مراجعه کنند و بعد از درمان اگر باز هم حس بدبینی و بیاعتمادی آنها وجود داشته باشد، آنگاه دادگاه میتواند حکم جدایی آنها را صادر کند، زیرا با وجود این حس و با بیان بعضی مسائل بر اساس آن، زن یا مرد به اجبار به سوی انحراف کشیده شده و در نهایت زن و شوهر از هم جدا میشوند. آنها باید به طور منطقی یکدیگر را متقاعد کنند و همزمان به زندگی ادامه دهند، در غیر این صورت ادامه این زندگی جز دردسر در تربیت فرزندان و زجر کشیدن دو طرف سودی نخواهد داشت.
از سویی چون دلیل اصلی اینگونه رفتارها کوتاه بودن مدت آشنایی قبل از ازدواج است زن و مرد باید با شناخت کافی از طرف مقابل خود وارد زندگی مشترک شوند تا در آینده به چنین مشکلاتی برنخورند.
سیما فراهانی / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: