البته بعدها دیگر معماران راز و رمزهای دیگری را نیز بر این سبک متفاوت معماری افزودند. در معماری ارگانیک تلاش میشود تا حد امکان طرح با محیط خود سازگار و یکدست باشد. از نمونههای مشهور این سبک معماری میتوان به خانه آبشار واقع در ایالت پنسیلوانیا، پشتبامهای سبز دانشگاه سنگاپور، استادیوم المپیک مونیخ، خانه پولادی روبرت برونو متاثر از آثار هنرمندان فراواقعیتگرایی همچون آنتونی گائودی و سالوادور دالی، پروژه مرکز اکولوژیکی انگلستان، هتل گیمارد و ورودیهای مترو پاریس در فرانسه، خانه میلا واقع در بارسلونا اسپانیا و چند نمونه دیگر اشاره کرد. در ایران نیز گرایش به این نوع خاص از معماری وجود داشته و دارد. طرحهایی مثل محوطهسازی پارک حاشیهای چمران و خواجوی کرمانی در شهر شیراز (توسط مهرداد ایروانیان)، طراحی فضاهای قدیمی پارک جمشیدیه تهران و مجتمع فرهنگی ـ ورزشی و گردشگری کوهسنگی مشهد (از سوی غلامرضا پاسبان حضرت) نمونههایی هستند که در قالب طراحی محیط و منظر متبلور شدهاند. سرانه قابل قبول فضاهای سبز شهری در ایران براساس مطالعات و بررسیها رقمی بین 7 تا 12 مترمربع برای هر نفر عنوان شده که البته این میزان با معیار و تعریف بخش محیطزیست سازمان ملل 20 تا 25 مترمربع به ازای هر نفر تفاوت آشکاری دارد. باید در نظر داشت که ویژگیهای جغرافیایی، اقلیمی و در مجموع خصوصیات زیست اقلیمی منطقه و شهر بر این میزان بشدت تاثیرگذار است. چنانچه سرانه فضای سبز کلانشهری همچون تهران طبیعتا با شهری همچون اهواز متفاوت خواهد بود
از مرز پیچیدگی تا اوج سادگی
معماری ارگانیک یا معماری سبز یا معماری اکولوژیک به نوعی حاصل رویکرد ذاتی انسان در پذیرش مهمترین اصل حیات یعنی احترام به طبیعت و نه لزوما مهار آن است. از آلبرت اینشتین جمله معروفی به این مضمون نقل شده: رویکرد ذاتی و بصری تنها چیزی است که میتوان روی آن حساب کرد. این تعریف ساده از معماری ارگانیک را نخستینبار از دکتر رینهارد کوپنراث فارغالتحصیل دانشگاه آلانوس بُن و یکی از معماران مطرح جهان که بیشتر از 25 سال در این زمینه تحقیق کرده، شنیدم. در جستجوی تعریف دقیقتر از معماری ارگانیک، مهندس محمدرضا نیکبخت، برنده جایزه «زندگی جدید در کالبد قدیم» در سال 1380در گفتوگو با جامجم این طور توضیح میدهد: «معماری ارگانیک یک تعریف مشخص دارد که این تعریف، یک تعریف شخصی نیست. هر کسی نمیتواند از خود یک تعریف برای معماری ارگانیک ارائه کند. زیرا این تعریف شناور نیست. اگر تعاریف ما گاهی با هم تفاوت میکند شاید تنها دلیلش عدم شناخت از معماری ارگانیک است. از نظر مفهومی و نه صد البته ادبی و تیتروار، معماری ارگانیک حاصل کنار هم قرار گرفتن چند واژه است: همگامی و همسازی، طبیعت (محیطزیست)، حفاظت، ترمیم (بازگشت دوباره به محیط یا همان بازیافت)، صرفهجویی و چند مورد دیگر. ما تاکنون در هر بخشی نگاهی به این موارد داشتهایم. برای مثال یک جا بحث حفاظت از محیطزیست، یکجا بحث صرفهجویی انرژی و در جای دیگر بحث همگامی با طبیعت و رابطه ارزشهای طبیعت با روح انسان را مطرح کردهایم. اما تنها تعریفی که تمامی این ویژگیها را در خود لحاظ کند، بهترین تعریف از معماری ارگانیک است. یعنی هر چقدر که در یک معماری نشانههایی مثل حفاظت، صرفهجویی و هماهنگی با محیط را بهتر بتوان دید؛ آن معماری بیشتر به سمت معماری ارگانیک میل کرده است.»
از مهندس محمدرضا نیکبخت برنده جایزه مقام اول «خشت طلایی» همایش ملی معماری در زمینه احیای بناهای تاریخی و «خشت مسین» در زمینه معماری مسکونی پرسیدم: مهمترین اصل در معماری ارگانیک انسانمحوری است یا طبیعت محوری؟ وی در پاسخ گفت: «اگر بنا باشد که نام ارگانیک لحاظ شود، شاید بهتر باشد که انسانمحوری به جایگاه دوم برده شود. زیرا تقاضاهای انسان اغلب تنوع زیادی دارد و بعضا میتواند حتی با اصل حاکم بر معماری ارگانیک هم در تناقض باشد.» وی در پاسخ به این پرسش که چه زوایایی از معماری ارگانیک پیشتر در معماری ایرانی لحاظ میشده و اکنون از بین رفته، گفت: «در معماری ایرانی شاهد تدابیر گوناگونی هستیم که برای مصادیق متفاوت ازجمله بهرهگیری از رفتارهای آفتاب، آب، باد، خاک و پوششهای گیاهی اندیشیده شده است. یک مثال خیلی ساده حضور باغ، آن هم با آب جاری در منطقهای مثل کاشان است که بدونشک پاسخی به نیاز روحی یک جامعه است. مصداق بارز آنهم میتواند عمق کم مجراهای آب در باغ فین باشد. عمق کم مجرای آب تدبیری است که طراح با توجه به شرایط محیط و کمبود آب اندیشیده است. در جایی دیگر هماهنگی معماری حاشیه خلیج فارس و معماری کویر با جریان باد و همچنین در طراحی سردابها و بادگیرها را شاهد هستیم که خود نشانی از انطباق معماری با محیط است. البته قابلیت بازیافت مصالح در معماری خشتی و آجری هم در جای خود قابل ذکر است.»
تزریق حیات به کلانشهرها
دکتر کوپنراث در زمینه الگومحوری از طرحهای بومی در معماری ارگانیک میگوید: «معماری ارگانیک به عنوان سبک خاصی از معماری در دنیای مدرن، به هیچ وجه از الگوهای تقلیدی تبعیت نمیکند، اما در این سبک خاص طراح میتواند (و در اصل باید) از الگوهای بومی استفاده کند.» مساله اینجاست که از میان برداشتهای گوناگون نسبت به این سبک خاص، تاریخچه معماری بروز اشکال گوناگونی را اعم از اشکال نرم تا شیوههای مبتنی بر شکلگیری بیولوژیکی همانند استفاده از اشکال حیوانی در معماری، الهام از شکلها و الگوهای طبیعی شاهد بوده است. برخی بر این باور هستند که کاشتن دانه معماری ارگانیک در کلانشهرهای امروزی بواسطه زمینه و بستر نامناسب بینتیجه خواهد بود، اما برخی دیگر از معماران و طراحان، تزریق حیات ارگانیک به شهرهای امروزی را نهتنها امکانپذیر که حتی ضروری میدانند. پرسش اینجاست که آیا اصولا معماری ارگانیک در کلانشهری مثل تهران ـ که سرانه فضای سبز برای آن بالای 10 مترمربع تعریف شده ـ امکانپذیر است یا خیر؟ این سوال را در یکی از ملموسترین جلوههای نمادین معماری قدیم شهر تهران یعنی موزه سینمای باغ فردوس با دکتر حسنعلی لقایی، دانشیار گروه شهرسازی دانشگاه تهران مطرح کردم. وی رقم ذکر شده سرانه فضای سبز شهر تهران را با توجه به جمعیت کنونی قابل تردید دانست و یادآور شد: «دخیل کردن جنگلکاری برون شهری در سرانه فضای سبز درونشهری قابلقبول نیست. چند سال پیش در یکی از طرحهای تحقیقاتی دانشگاه، مقایسهای میان وضع فضای سبز تهران و پاریس صورت گرفت. برآوردها در آن زمان مؤید این بود که برخی از مناطق تهران ازجمله منطقه 3، سرانه فضای سبزی در حدود 5 تا 6 مترمربع داشتند. پاریس نیز در آن زمان تقریبا شرایطی مشابه تهران داشت، اما در مدت 10 سال پاریس سرانه فضای سبز خود را در توسعه پایدار شهری به 10 مترمربع ارتقا داد، در حالی که سرانه فضای سبز تهران به زیر یک مترمربع رسید. ما پیش از بحث درباره معماری ارگانیک در بحث شهرسازی باید به این نکته توجه کنیم که هر هکتار شهر به حدود صد هکتار پشتوانه نیاز دارد تا فرآوری و تولید را پشتیبانی کند. جدای از این موارد که به عنوان اصول اولیه مطرح هستند، باید به این مساله هم توجه کرد که آیا ما در کلانشهری مثل تهران، نمونه یا الگویی از معماری ارگانیک را حفظ کردهایم؟»
لزوم حفاظت از میراث گذشته
دکتر لقایی که پایهگذار رشته مهندسی طراحی محیط در دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد است، در مورد لزوم حفاظت از الگوهای معماری ارگانیک یادآور شد: «درکه، پسقلعه و میگون در گذشته هر کدام الگوی معماری خاص خود را داشتند، اما متاسفانه ما الگویی از معماری بومی و ارگانیک گذشته را نگه نداشتهایم. معماری شهر طبس ودرختان نخل آن در درون ساختمان و تنگاتنگ آن، روستای زیارت ناهارخوران گرگان با دیوارههای دوغابی گلمال و زندگی روستایی در معرض دید بدون ادعا، باغات شمیران همه الگوهای شاخصی از معماری ارگانیک گذشته ما بودند که امروزه از دست رفتهاند. منظورم به هیچ وجه این نیست که انسان متمدن امروز باید در چنین جاهایی زندگی کند، اما ما برای پیروی از فرهنگ معماری ارگانیک ـ آن هم به شکل بومی ـ باید چنین نمونههایی را حفظ میکردیم، یا حداقل دانش مرتبط با آن را مستند میکردیم، پیش از این که آنها را از صفحه روزگار حذف کنیم. معماری ارگانیک باید با محیط اطراف رابطهای دوسویه برقرار کند. اگر هدف ما ساخت آپارتمانهای ارگانیک حتی با حداقل دیوارهها و بامهای سبز باشد، نهتنها باید الگوهایی از معماری گذشته بومی خودمان را استفاده کنیم، بلکه باید بتوانیم با محیط طبیعی ازجمله درختان شهری هم رابطه صحیحی برقرار کنیم.»
افق معماری ارگانیک
نیاز جوامع انسانی اعم از شهری و روستایی بازگشت به طبیعت و ارتباط متقابل با آن است و شهروندان کلانشهرها این نیاز را امروزه بخوبی درک میکنند. از دکتر لقایی پرسیدیم در چنین شرایطی آیا معماران نیز این نیاز را درک میکنند و ما را به همان سو خواهند برد؟ وی در پاسخ به این پرسش و جمعبندی بحث گفت: «برای ارزیابی پایداری در طراحی محیط باید میزان حرکت به سمت آن را سنجید. ما اگر از امروز نخستین قدم را برای نزدیک شدن به توسعه پایدار شهری برداریم، در آینده حتما شهرها و خانههایی سالمتر خواهیم داشت. تلاش برای استفاده از انرژی زمین گرمایی، بهرهبرداری از سلولهای خورشیدی، تشویق برای آشتی با طبیعت حتی از طریق ساماندهی باغچههای کوچک و سبز در تراسهای منازل، همه ازجمله اقدامات مثبتی است که مشارکت جمعی را میطلبد. انسان مدرن امروزی چارهای جز تجدیدحیات اکولوژیک ندارد. در حقیقت ما مجبوریم که با درخت زندگی کنیم و این الزام صرفا به واسطه بهرهمندی از زیبایی نیست؛ بلکه نیاز است که ما را اجبارا به آن سمت خواهد برد.»
فرناز حیدری / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد