بیهوده نیست که او را «عقیله بنیهاشم» نامیدند و عالم سنی قرن هفتم در فضای فکری ضدزن اعراب، زینب را چنین وصف کرد: و کانت زینب امرأة عاقلة لبیبة جزلة؛ زینب زنی عاقل، خردمند و کامل بود.
شرایط زینب پس از عاشورا به گونهای بود که اگر تمام عمر احساسی سخن میگفت و در وصف شهدای کربلا شعر میسرود و تنها و تنها میگریست، هیچکس او را نکوهش نمیکرد.
هر کس شدت علاقه سیدالشهداء علیهالسلام و زینب را دیده بود تنها برای از دست دادن چنان برادری به چنین خواهری حق میداد، چه برسد به آنکه بهترین خویشاوندان و وفادارترین یاران تاریخ را در پیش دید او ذبح کرده باشند. اما زینب سلاماللهعلیها عقل و خرد و کمال را فراهم آورده بود و در سخنوری فرزند امیر بیان علیهالسلام بود.
به کوفه رسید. کوفیان گریه کنان به استقبالش آمدند و همین صدای شیونِ کوفیان کافی است تا هقهق بانوی عزادار کربلا را به شیون و ندبه وادارد، ولی چه گفت؟ هیچ ! تنها اشارهای کرد که ساکت باشید و نتیجه چه شد؟ فَارتَدَّتِ الأَنفاسُ، وسَکَتَتِ الأَصوات؛ نَفَسها در سینه ها حبس شدند و آواها فرو خفتند.
کوفه یکباره خاموش شد. صدا از مرد و زن، خرد و کلان، انسان و حیوان در نمیآمد. اشاره زینب سبب شد که حتی همهمه کوفیان هم خاموش شود. کوفیان آرامآرام و آنگاه علی علیهالسلام از حنجره زینب سخن آغازید و کوفه دگربار خطبههای مولا را نوشید.
آغاز خطبه حمد خدا! و این یعنی در همه حال شکرگزار اوییم و صلواتی بر پدرش رسول خدا! الحَمدُللّهِ وَالصَّلاةُ عَلی أبی رَسولِ اللّه.
و این یعنی همین اسلامِ زبانی را هم مرهونِ « پدرِ من» هستید. و از همه مهمتر آسیبشناسی رفتارِ کوفیان در چهار جمله، رفتارهایی که متأسفانه برخی از آنها در میان ما هم رواج دارد.
اینکه زینب سلاماللهعلیها پیش از سرزنش کوفیان، درد را تشخیص میدهد یعنی غلبه منطق بر احساس و آنگاه درد اصلی کوفیان را فریاد برآورد و به رخشان کشید:
1ـ سستی در رویارویی: کوفیان نه در عهد امیرمؤمنان و نه در زمان سیدالشهداء علیهالسلام، آنچنان که باید نتوانستند خوش بدرخشند. سست بودند خواه در رویارویی و ملاقات با دشمن و شاید هم در روابط اجتماعی میان خود هم چندان استوار نبودند زیرا زینب اولین درد کوفیان را «خَوّارونَ فِی اللِّقاءِ» معرفی کرد.
2ـ ناتوانی در برابر دشمن: دشمن را باید رصد کرد و در برابر آن ایستاد. نشناختن دشمن خود بزرگترین درد است و فرار از دشمن دردی بزرگتر. زینب علیهاالسلام دومین درد کوفیان را «عاجِزونَ عَنِ الأَعداءِ» دانست.
3ـ پیمانشکنی: بیعت، عالیترین نمادِ دموکراسی که یکانیکان مردم، صلاحیت شخصی را برای امیری و ولایت خود میپذیرند ولی کوفیان پذیرفتند و آنگاه هم امیرمؤمنان علیهالسلام را تنها گذاشتند و هم دو برادر زینب علیهاالسلام را و زینب در یازدهم محرم بیماری مهلک آنان را چنین بیان کرد: «ناکِثونَ لِلبَیعَةِ»
4ـ بیوفایی: مؤمن را به تعهد و وفایش میشناسند و این خصلتی است که کوفیان از آن بیبهره بودند و زینب سلاماللهعلیها چهارمین درد کوفیان را بیوفایی دانست:«مُضَیِّعونَ لِلذِّمَّة»
و پس از آن بسیار زیبا به آنان فرمود که حال باید گریست چون بیمارید و درمانی ندارید: أتبکونَ! إی وَاللّهِ فَابکوا کَثیرا وَاضحَکوا قَلیلًا، فَلَقَد فُزتُم بِعارِها وشَنارِها؛ گریه میکنید؟! آری به خدا سوگند، باید فراوان بگِریید و کم بخندید، که به ننگ و عار آن رسیدهاید و هرگز از آلودگی آن، پاکیزه نخواهید شد.
و امروز مخاطب زینب کیست؟ آیا مسلمانان اصلیترین دشمن خود را میشناسند که اشد الناسللذینآمنوا الیهود؟ یا آنکه به جای دشمن اصلی به درگیری درون مذهبی پرداختهاند؟ و آیا امروز بر سر پیمان خود با امام شهیدان و شهدا هستیم یا دلفریبی دنیا جایی برای دلبری خدا باقی نگذاشته است؟ و بالاخره آیا شیطان بزرگ، خرد شده است یا عاجزون عنالاعداء شدهایم؟ امیدوارم که کوفی نباشیم و با آقا تا زمان دولت یار، وفادار. میلاد عقیله بنیهاشم مبارک.
حجتالاسلام احمد غلامعلی - عضو هیات علمی دانشگاه قرآن و حدیث
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد