دیدار همافران با امام خمینی(ره) در روز نوزدهم بهمن، به دنبال یک‌سری رخدادها و تلاش‌هایی صورت گرفته است که خود همافران در بطن آن بوده‌اند. این اقدام همافران باعث شد تا انقلاب مردمی 1357 ایران با شتاب بیشتری به سوی پیروزی گام بردارد.
کد خبر: ۷۶۸۵۴۰
رژه تاریخی نیروی هوایی به روایت خاطره

روایت امام خمینی از کتاب «صحیفه‌ نور»

تمجید امام از همافران در بهشت زهرا

همافران به اعتراضات خیابانی خود در کنار مردم تا ورود رهبر انقلاب به ایران ادامه دادند و همواره در صحنه بودند؛ تا آنجا که امام نیز در گوشه‌ای از سخنان خود در بهشت زهرا از آنان یاد کرد: «و اما تشکر می‌کنم از این قشرهایی که متصل شدند به ملت. اینها آبروی خودشان را، آبروی کشورشان را، آبروی ملت‌شان را حفظ کردند. این درجه دارها، همافرها، افسرهای نیروی هوایی، اینها همه مورد تشکر و تمجید ما هستند و همینطور آنهایی که در اصفهان، در همدان و در سایر جاها اینها تکلیف شرعی، ملی، کشوری خودشان را دانستند و به ملت پیوستند و پیشتیبانی از نهضت اسلامی ملت را کردند، ما از آنها تشکر می‌کنیم...» (امام خمینی، صحیفه‌ی نور، ج3، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بی‌تا، ص 305)

ما می‌خواهیم شماها آزاد باشید

پس از اتمام رژه همافران حضرت امام در سخنانی خطاب به همافران و پرسنل نیروی هوایی فرمودند: «درود بر شما سربازان امام عصر-سلام‌الله علیه- همان‌طور که فریاد زدید تاکنون در خدمت طاغوت بودید، طاغوتی که تمام هستی ماها را ساقط کرد. طاغوتی که خزاین ما را تهی کرد. طاغوتی که ما را برده‌ی خارجی‌ها کرد و از امروز در خدمت امام در خدمت امام عصر و در خدمت قرآن هستیم. قرآن هستیم. قرآن کریمی که سعادت همه‌ی بشر را بیمه کرده است. قرآن کریمی که هرکس در زیر بیرق او واقع بشود، در دنیا و آخرت سعید است... ما از همه‌ی شماها، روحانیت از شماها تشکر می‌کند. ما امیدواریم که با به‌هم پیوستگی بتوانیم این طاغوت‌ها را تا آخر از بین ببریم و به جای او یک حکومت عدل اسلامی که مملکت ما برای خودمان باشد و همه چیز ما به دست خودمان باشد.

ما می‌خواهیم سرنوشت خود را خودمان تعیین کنیم نه سفارت آمریکا و شوروی... ما می‌خواهیم ارتش ما آزاد باشد. اسرائیل در آن تصرف نکند، آمریکا در آن تصرف نکند. درود بر شما که ترک کردید حکومت طاغوت را و به حکومت الله پیوستید. من امیدوارم سایر اشخاص که در آن خدمت هستند، آنها هم وظیفه‌ی خودشان را بفهمند و به ملت بپیوندند. ما صلاح همه‌ی شماها را می‌خواهیم. ما می‌خواهیم شماها آزاد باشید ما می‌خواهیم که مملکت را شما مستقل کنید و ما می‌خواهیم که دیگران، کسان دیگر، کسانی که می‌خواهند در شما تصرفی بکنند اینها نباشند. دست اجانب کوتاه باشد. خداوند نصرت به همه‌ شما عنایت بکند. باید این نهضت را حفظ کنید تا ان‌شاءالله آخر نقطه و نهایت که قیام یک حکومت عدل انسانی اسلامی است به جای یک حکومت طاغوتی.» (امام خمینی، صحیفه‌ی نور، ج 3، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بی‌تا، 256-257)

کتاب «کوثر»، موسسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی

دیدار همافران نیروی هوایی اصفهان با امام خمینی(ره)

«هنوز چند ساعتی از دیدار همافران و پرسنل نیروی هوایی پایگاه‌های تهران با امام نگذشته بود که پرسنل و همافران نیروی هوایی اصفهان نیز به دیدار امام شتافتند و با معظم‌له دیدار کردند. در این دیدار که ساعت پانزده و پانزده دقیقه‌ی بعداز‌ظهر در مدرسه‌ی علوی صورت گرفت، ابتدا همافران و افسران پایگاه‌های نیروی هوایی اصفهان سرودی را قرائت کردند و سپس پیامی را به حضور امام ارائه دادند و امام را از انتقال سی فروند هواپیمای فانتوم به عربستان سعودی و اسرائیل آگاه کردند و سپس تقاضا کردند که با توجهات امام خمینی، هرچه زودتر موجبات آزادی پرسنل هوایی که در جریان ممانعت از انتقال هواپیماهای فوق و یا اعتراضات‌شان علیه رژیم پهلوی دستگیر شده‌اند فراهم شود.» (کوثر، ج 3، تهران، موسسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1371، 330)

حضرت امام نیز در این دیدار ضمن تشکر از «سربازان امام زمان عج»، تاکید فرمودند: «اگر شما تا حال تحت سلطه‌ی طاغوت بودید، امید است که از این به بعد زیر سایه‌ی امام زمان(سلام‌الله) و از سربازان ایشان محسوب شوید. ما از اوضاع ایران متأسفیم. از اوضاع دولت کنونی ایران تاکنون، تاسفات زیاد است. اینها هر جنایتی داشتند، در حق ما کردند. از بزرگ‌ترین جنایات اینکه با ارتش آنقدر بدرفتاری کردند. توده‌ی ارتش، اسلامی بود و متوجه و متعهد است، لکن سرانی که بعضی از سرانی که در خدمت اجانب هستند آن‌ استفاده‌ها را بردند و از این مملکت رفتند و یا می‌روند و سایرین را محروم کردند. الان که شما به دامن ملت بازگشتید، ملت شما را با آغوش باز می‌پذیرد و ما سعی داریم که -از- شما ان‌شاءالله در موقعی که حکومت عدل الهی پیدا شد، با کمال خوشی پذیرایی کنیم. خداوند تعالی شما را حفظ کند. ما از اینکه شما کوشش کردید در راه هدف ما، تشکر می‌کنیم.» (همان، 303-304)

روایت مقام معظم رهبری از سایت «http://khameneii.ir/fa/?p=2589»

نیروی هوائی و ارتش جمهوری اسلامی ایران امتحان خوبی به مردم دادند

مقام معظم رهبری نیز درباره همافران می‌فرمایند: «من فراموش نمی‌کنم؛ در خیابان ایران، نزدیک به مقر امام عزیز و عظیم و بزرگوار- این بنده‌ی صالح خدا- آنجائی که آن روز دل همه‌ی ایران در آنجا می‌تپید و همه‌ی عاطفه‌ها و روحها از سراسر کشور به آنجا پر می‌کشید؛ آنجائی که همه‌ی مردمی که در سراسر دنیا از حادثه‌ی ایران اندک خبری داشتند- همه‌ی محافل سیاسی، همه‌ی قدرتهای بزرگ، همه‌ی دولتهای مستضعف، همه‌ی روشنفکران، همه‌ی علاقه‌مندان به اسلام، همه‌ی انقلابیون عالم- متوجه بودند ببینند آنجا چه می‌گذرد؛ آن محلی که مخصوص تبلیغات مربوط به آن روزها بود؛ خبر دادن به مردم و توجیه ذهنهای مردم، که ما به آن می‌گفتیم دفتر تبلیغات، و بنده آنجا مشغول کار بودم، دیدم یک همهمه‌ی فوق‌العاده‌ای است. نگاه کردم؛ از حیرت به یک حالتی دچار شدم که واقعاً در مقابل حوادث آن روز، از همه‌ی حوادثی که تا آن روز بنده دیده بودم - یا از بیشتر آنها- حیرت‌انگیزتر بود. دیدم عده‌ی کثیری از پرسنل نظامی نیروی هوائی در گروه‌های منظم و صف‌کشیده، کارتهای شناسائی‌شان را در آوردند سر دست گرفتند و آشکارا و با شجاعت دارند به طرف بیت امام راهپیمائی می‌کنند.

همه عکس این را انتظار می‌بردند، همه غیر از این را تصور می‌کردند؛ خیال می‌کردند که نظامی‌ها در مقابل مردم، در حساس‌ترین لحظات و آخرین لحظات، خواهند ایستاد؛ اما حقیقت غیر از این بود و این برادران ملت و فرزندان ملت و بزرگ‌شدگان آغوش ملت که جزو مردم بودند، معلوم بود که سرنوشتشان جز همکاری با مردم و قرار گرفتن در کنار مردم، چیز دیگری نخواهد بود. البته آن سران مزدور یا افراد پست و ضعیف و بی‌ارزشی که نمی‌توانستند قدر آغوش گرم مردم را بفهمند، یا مقاومت می‌کردند، یا می‌گریختند، یا کارشکنی می‌کردند، یا لااقل حضور پیدا نمی‌کردند؛ اما عناصر مؤمن و قاطع- این جوان‌ها، این آگاه‌ترها- دلشان با مردم بود. حالا از همه هم شجاع‌تر و گستاخ‌تر برادران نیروی هوائی بودند که آمده بودند حساس‌ترین کار را انجام بدهند؛ یعنی آمده بودند در مقابل امامشان و رهبرشان رژه بروند، اعلام وفاداری کنند و بگویند فرمانده ما شما هستید. این حادثه به قدری عجیب و هیجان‌انگیز بود که اینها بی‌اختیار همه را به دنبال خودشان راه می‌انداختند.

من با عجله رفتم در مقر امام در دبستان علوی، که فاصله‌ی کوتاهی داشت با آنجائی که ما بودیم. آمادگی‌هائی به وجود آمد و امام عزیز ایستادند و این جوانها، این دلاورها، این سلحشورها آمدند در مقابل امام رژه رفتند و امام با همان ایمان و باوری که همیشه از اول شروع نهضت به مسئولیت خود و به نقش خود در اداره‌ی این انقلاب و این ملت داشتند، از اینها رژه گرفتند؛ آنها را نصیحت کردند، به آنها دل دادند، به آنها شجاعت دادند، پرچم آنها را امضا کردند؛ طوماری نوشته بودند، آن را تحویل گرفتند و برای آنها دعا کردند و آنها رفتند و این کمر دستگاه را شکست؛ دستگاه احساس کرد بی‌پشت و پناه شده. تنها امید آن نظامی که جز با سرنیزه و زور نمیتواند حکومت کند، چیست؟ جز نیروهای نظامی؟ به مردم که اتکائی نداشتند. اما نیروهای نظامی هم با این صراحت و با این قاطعیت در خدمت مردم قرار گرفتند و ما خدا را شکر می‌کنیم که نیروی هوائی و همه‌ی ارتش جمهوری اسلامی ایران امتحان خوبی به مردم دادند.». بخشی از خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران‌ به امامت حضرت آیةاللَّه خامنه‌ای‌ 19/11/1363.




روایت آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در کتاب « انقلاب و پیروزی»

رژه همافران، ارتش و وفاداری به امام خمینی

هاشمی‌رفسنجانی در کتاب خاطرات خود از روزهای انقلاب و رژه همافران در مقابل امام این چنین می‌نویسد: «نگرانی عمده ما در این روزها، مساله ارتش بود. مجموع اطلاعات جمع‌آوری شده نشان می‌داد که آمریکایی‌ها و همچنین خود شاه نظرشان این است که ارتش به انقلاب و رهبری آن ضربه‌ای بزند و با کودتای نظامی، کشور را در اختیار بگیرد.

نظر امام این بود که جمع کثیری از نیروهای ارتش به انقلاب وفادار و معتقدند و باید با انجام کارهایی، زمینه بروز این وفاداری را برای آنها به وجود آورد. خودشان هم در همان روز ورود به ایران پیامی برای ارتشیان صادر کردند و در آن با اشاره به اینکه از نظر ملت بزرگ ایران، شورای سلطنتی و مجلسین و دولت ناشی از آنها غیر قانونی و فاقد اعتبار ملی است تاکید نمودند: «چون ارتش از ملت و ملت از ارتش است و پشتیبانی هر یک از دیگری از وظایف ملی است، لازم است به احترام ملت و رای قاطع آن، ارتش، خود را از دولت غاصب(بختیار) بر کنار کند و این مطلب را اعلام کند.»
یکی از کارهایی که با همین هدف از طرف ما برنامه‌ریزی و پیگیری شد، استفاده از اختلاف نظر موجود، در سطوح مختلف ارتش بود، تا به این وسیله بخشی از نیروهای مسلح جذب انقلاب شوند. در همین زمینه تلاش فشرده‌ای شد تا اینکه گروهی از پرسنل نیروی هوایی (در تاریخ 19 بمهن 1357)، با آرایش نظامی رسمی به مدرسه علوی، محل اقامت امام آمدند و با ادای احترام نظامی، با امام بیعت و ابراز وفاداری کردند.

این اقدام بخشی از نیروی هوایی ارتش، که به خیال رژیم و آمریکا از وفادارترین و مطمئن‌ترین نیروهای مسلح به رژیم بودند، برای آمریکا و رژیم شاه ضربه هولناکی بود. ناظران جهانی و داخلی بسیار به آن اهمیت دادند و بقایای رژیم در حال سقوط، تلاش کردند از تاثیرات شکننده آن بکاهند و اولین عکس‌العمل آنها انکار واقعیت این حادثه، که انعکاس گسترده‌ای در مطبوعات و در میان مردم داشت، بود به طوری که بلافاصله از سوی بختیار و سران ارتش، واقعیت این حادثه مورد تردید قرار گرفت و حتی عکس چاپ شده در روزنامه کیهان را مونتاژ و غیر واقعی اعلام کردند؛ هر چند که ادامه رفت و آمد همافران، به محل اقامت امام، آن هم با لباس‌های رسمی، حقیقت را برای همگان روشن ساخت. این واقعه برای ما بسیار مهم بود.

من فکر می‌کنم این حرکت، کمر فرماندهان بالای ارتش و آنهایی را که می‌خواستند کودتا کنند، شکست. چون صحبت‌ها این بود که کودتا از نیروی هوایی شروع می‌شود و حالا آنها می‌دیدند که مهمترین تکیه‌گاه آنها، به امام و انقلاب پیوسته است؛ البته انجام کودتا در آن موقعیت برای دولت بختیار هم مشکل‌ساز بود، فکر نمی‌کنم بختیار و دولت او هم موافق کودتا بودند، چون این احتمال وجود داشت که نتایج چنین کودتایی، به زیان خود آنها نیز باشد.

الان درست یادم نیست که موضع دولت چه بود. به هر حال یکی از ثمرات آن مذاکرات و دیپلماسی پنهانی که آن روزها پیگیری می‌شد، همین بود که مانع ورود ارتش به میدان شدیم؛ البته قبل از آن هم خیلی کارها شده بود، به نحوی که وفاداری ارتش نسبت به رژیم به زیر سئوال رفته بود. به همین علت سران ارتش و حامیان خارجی آنها، برای صدور فرمان کودتا دستشان می‌لرزید.» صصص 177، 178 و 180 کتاب «انقلاب و پیروزی: کارنامه و خاطرات سال‌های 1357 و 1358» علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، با تدوین عباس بشیری، زیر نظر محسن هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب، سال 1383

کتاب «خاطرات حجه‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر ناطق‌نوری»

رژه همافران در حضور امام خمینی

ناطق‌نوری در کتاب خاطراتش نیروی هوایی و دیدار با امام خمینی را به خوبی شرح داده است. وی می‌نویسد: «19 بهمن روزی است که نیروی هوایی به دیدار امام آمدند. گفته بودند همافران ابتدا با لباس شخصی می‌آیند، چون لباس‌های فرم آنها داخل ساک بود. آنها به دبیرستان دخترانه علوی رفتند، آن جا لباس‌هایشان را عوض کردند. اونیفورم پوشیدند و به صورت رژه وارد مدرسه‌ی علوی شدند. فرمانده‌شان آمد و به من و آقای عراقی گفت: «خواهش این همافران این است که اگر عکاس‌های شما می‌خواهند عکس بگیرند از صورت ما نگیرند، چون شناسایی می‌شویم» و گفت: «برای ما مهم نیست که ما را بشناسند اما زن و بچه‌ی ما را اذیت می‌کنند و برای ما خیلی سخت است که آنها را اذیت کنند؛ چنان‌چه می‌خواهید عکس بگیرید، از پشت سر بگیرید؛ لذا حاج مهدی عراقی به عکاس‌ها دستور داد هیچ کس حق ندارد از جلو عکس بگیرد و باید از پشت سر عکس بگیرند.»

قبل از اینکه رژه‌ی همافران را شروع کنند؛ فرمانده آنها با بلندگوی دستی درست مثل رژه‌ی رسمی که در مقابل مقامات و فرمانده کل قوا می‌روند، به امام عنوان فرمانده کل قوا خطاب کرد و اجازه خواست همافران رژه را در پیشگاه فرمانده کل قوا آغاز کنند. رژه‌ی اینها جلوی امام شروع شد در حالی که دولت بختیار با تشکیلاتش، هنوز هم وجود داشت، ما خودمان حیران بودیم که این جریان دیگر چیست؟ در داخل اتاق بی‌اختیار اشک شوق می‌ریختیم. خود همافران در حین رژه اشک می‌ریختند. شاید فیلم این رژه موجود باشد. این کار نیروی هوایی خیلی برای دولت بختیار گران تمام شد لذا دولت بختیار تصمیم گرفته بود که نیروی هوایی را بمباران کند و از طرف دولت بختیار به بازرگان گفته بودند، اطراف نیروی هوایی مردم هستند لذا شما به مردم بگویید پراکنده شوند، ما می‌خواهیم آن‌جا را بکوبیم و این برنامه آنها یک بی‌ سیاستی بود؛ چون این خبر به مردم گفته شد، برعکس مردم بیشتر به طرف نیروی هوایی رفتند.» صص 187 و 188 (خاطرات حجت و السلام والمسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، به کوشش مرتضی میردار،جلد اول، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،چاپ سوم، سال1392)

روایت داود قاسم‌پور در کتاب «دهه‌ سرنوشت ساز»

مبارزات همافران در آستانه‌ انقلاب

داود قاسم‌پور نیز در کتاب «دهه‌ی سرنوشت ساز» می‌نویسد: «همافران از آغاز شدت گرفتن سیر انقلاب اسلامی، تحرکاتی کرده بودند و نارضایتی آنان و نیز همدلی­های­شان با انقلابیون مشهود بود. آنان از پاییز 1357، در پایگاه‌های خود، علیه رژیم پهلوی تظاهرات و راهپیمایی و نسبت به عملکرد رژیم پهلوی اعتراض می‌کردند. در دی 1357، چند تظاهرات گسترده توسط آنان صورت گرفت و اخبار این تظاهرات بلافاصله در مطبوعات انعکاس پیدا کرد، ولی ستاد بزرگ ارتشتاران، همواره آن تظاهرات را تکذیب و اعلام می‌کرد که چنین تظاهراتی صورت نگرفته است، ولی با وجود این تکذیب‌ها تظاهرات و راهپیمایی همافران همچنان تداوم داشت.» ص 196

«خانواده‌های همافران دستگیر شده نیز با حضور در تظاهرات و راهپیمایی‌ها، خواستار آزادی دستگیر شدگان بودند. در روز شانزدهم بهمن ماه، گروهی از آنان در کانون وکلای دادگستری تجمع کردند و خواستار آزادی همافرانی شدند که دستگیر شده بودند. در این تحصن، علاوه بر خانواده‌های همافران گروهی از مردم، از جمله کارکنان برخی نهادها و سازمان‌های دولتی نیز شرکت داشتند.» صص 200-201

دیدار تاریخی امام خمینی با همافران و بستن پیمان وفاداری

«روز نوزدهم بهمن‌ماه، اوج فعالیت‌های انقلابی همافران و پرسنل نظامی نیروی هوایی بود. در آن روز، ساعت ده صبح، صدها تن از پرسنل نظامی نیروی هوایی و زمینی ارتش در حالیکه به لباس و یونیفورم نظامی ملبس بودند، به مدرسه‌ی رفاه رفتند و با امام دیدار کردند. در این دیدار که همافران نیز هم‌پای همه‌ی نیروهای نظامی شرکت داشتند، مراسم ابراز وفاداری به امام به صورت رژه نظامی انجام گرفت. نیروها در حالیکه تصاویری از امام و مهندس بازرگان در دست داشتند و پلاکاردهایی با مضامین حمایت از امام حمل می‌کردند، شعار می‌دادند: «ما قطره‌ای از ارتش تو هستیم خمینی» با امام پیمان وفاداری بستند. عکاس‌هایی که در صحنه حضور داشتند، تصاویری از این صحنه تهیه کردند و بلافاصله فردای آن روز، عکس‌های حضور پرسنل نظامی در حضور امام با لباس و یونیفورم نظامی در روزنامه‌ها منتشر شد. بلافاصله بعد از انتشار آن عکس‌ها، ارتش به تکذیب آن پرداخت و آن را جعلی و مونتاژ شده نامید.» صص 201-203 (قاسم‌پور، داود، دهه‌ سرنوشت‌ساز (12 بهمن 57 تا 22 بهمن 57)، تهران، چاپ دوم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1388،

204

منبع: خبرگزاری ایبنا

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها