مظفرالدین شاه در سفر فرنگ/ عکس

مظفرالدین شاه قاجار علاوه بر تاج‌وتخت شاهی و علاقه به تفریح و خوش‌گذرانی، عشق سفر به فرنگ را هم از شاه شهید به ارث برده بود.
کد خبر: ۷۶۶۴۲۵
مظفرالدین شاه در سفر فرنگ/ عکس

او در طول دوران ده‌ساله‌ سلطنتش در فواصلی نزدیک به هم به اورپا مسافرت کرد. در عصری که خزانه‌ مملکت خالی‌تر از هر دوران دیگری بود و امور جاریه‌ کشور ازطریق استقراض از بانک‌های روس و انگلیس درقبال اعطای امتیازات فراوان انجام می‌شد،

در16 خرداد 1284، شاه جماعتی 50نفره از خدم‌وحشم دربار را راهی سفری صدروزه کرد، که به شهادت تاریخ، دستاوری به‌جز "هیچ" برای ایرانیان نداشت. سفری پرخرج که منابع مالی آن ازطریق وامی به ارزش 290 هزار لیره از بانک شاهی انگلیس تأمین شد.

مظفرالدین شاه در سفر آخر به اورپا از اتریش، فرانسه، بلژیک و روسیه دیدن کرد. او در این سفر دستاوردهای اندکی ـ آن هم فقط برای دربار ـ به همراه آورد. ازآن‌جمله چند دستگاه تلفن برای دربار، سیناتوگراف برای دربار، فنوگراف (دستگاه ضبط و پخش صدا) برای دربار و لانترن مژیک (دستگاه نمایش تصاویر غیرمتحرک یا جهان‌نما) باز هم برای دربار. و البته بدهی چندصدهزار لیره‌ای برای مردم که کشورشان ازپس جنگ روس و ژاپن، بیش از گذشته گرفتار تورم و گرانی شده و به نان شب محتاج بودند.

در طرف دیگر اما، شاه و رفقا، در فرنگستان گشت‌وگذار می‌کردند، در جشن‌های باشکوه حاضر می‌شدند، به سیرک و اپرا و مراسم حرکات موزون می‌رفتند، در فروشگاه‌های پرزرق‌وبرق خرید می‌کردند و جایی نوشته آمده که گویا به بانوان فرنگی به دیده‌ی حسرت می‌نگریسته‌اند. مظفرالدین شاه هم‌چنین به تجویز پزشکی انگلیسی دارویی برای تقویت قوه‌ی باه همراه خود به ایران آورد که گفته می‌شود تأثیر همان دارو بر کلیه‌ها، باعث مرگش شد.


تاریخ به نکویی از مظفرالدین شاه نام نمی‌برد. او را مردی بیمار، بی‌سواد، بی‌کفایت و در پی مسخره‌بازی معرفی می‌کند. خاطرات سفرهای او به فرنگ نیز مملو از این ظرائف است. در بخشی از خاطره‌ی سفرش به بلژیک نوشته: "یک مرد که یک طرف سبیلش بلند بود، یک طرف کوتاه... [آمد]. از ریشش به سبیلش درست کرده بود. خیلی خندیدیم. اسماعیل‌خان فراش خلوت پیش ما بود، به او نشان دادیم. حیف که فخرالملک نبود که نشان بدهیم و درست خنده کنیم." تاج‌السلطنه خواهرش در خاطره‌ای از سفرهای برادر به فرنگ می‌نویسد: "... گردی از انگلستان با خود آورده بود که به قدر بال مگسی اگر در بدن کسی یا رختخواب کسی می‌ریختند تا صبح نمی‌خوابید و مجبور بود اتصال بدن خودش را بخاراند. دو من از این گرد آورده و اتصال در رختخواب عمله خلوت می‌ریخت، آنها به حرکت آمده، حرکات مضحک می‌کردند و او می‌خندید."

منبع: سایت فرارو

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها