سیر خشکسالی در تاریخ ایران

خشکسالی در سده‌های میانه تاریخ ایران

پدیده خشکسالی ناشی از نیامدن باران و نزولات جوی است. ایران به لحاظ جغرافیایی و با توجه به قرار گرفتن در بین دو رشته کوه البرز و زاگرس که مانع از ورود بادهای مرطوب دریای خزر و مدیترانه به بخش مرکزی آن می‌شود، سرزمین گرم و خشک به شمار می‌آید.
کد خبر: ۷۲۹۶۷۳
خشکسالی در سده‌های میانه تاریخ ایران

بنابراین کم‌آبی و عدم نزولات جوی بخش وسیعی از آن را به کویر مبدل ساخته و با توجه به خشک شدن رودها، قنوات و چاه‌ها، پدیده خشکسالی امری بسیار متداول و در عین حال رنج‌آور برای مردم این سرزمین در طول تاریخ بوده است.

تاریخ میانه‌ ایران نمونه‌های متعددی از این بلیه طبیعی را در گوشه و کنار آن ثبت کرده است. یکی از بزرگ‌ترین این خشکسالی‌ها مربوط به خشک شدن رودخانه هیرمند است که در سال 220ق به وقوع پیوست و به مدت یک‌سال تداوم یافت.

به روایت تاریخ سیستان، خشکسالی مذکور سبب قحطی و مرگ و میر بسیاری از مردم سیستان ـ به عنوان یکی از کانون‌های مهم اقتصادی ایران در دوره میانه ـ شد. (تاریخ سیستان، 1366: 187) حدود نیم قرن پس از این حادثه (280ق) خشکسالی گسترده‌ای در ری و طبرستان روی داد. این مناطق با وجود این‌که همواره به عنوان کانون‌های بارشی ایران شهرت داشتند، لیکن به حدی دچار خشکسالی شدند که هر سه رطل3 آب به یک درهم فروخته می‌شد. این بلیه طبیعی همچنین موجب افزایش قیمت‌ها در این نواحی شد. (ر.ک.به: ابن اثیر، بی‌تا: 12‌/‌299؛ راوندی، 1382: 5‌/‌417)

بنداری اصفهانی از خشکسالی‌ای نام می‌برد ​که در سال 468ق رخ داده است. جغرافیای بحث او بیشتر تداعی‌گر شهر بغداد و پیرامون آن است: «خوراکی قحط شد و قوت‌ها به ضعف گرایید.» (بنداری،2536: 60) مردم خراسان نیز در دوره حکومت سلجوقیان و به سال 532ق​ خشکسالی بزرگی را از سر گذراندند. قحطی منتج از این خشکسالی به گونه‌ای بوده است که مردم با سگ و گربه و حیوانات رفع گرسنگی می‌کردند؛ بیشتر مردم نیز شهر را ترک کرده بودند. (ابن اثیر،1353: 19‌/‌318) البته خراسانیان حدود 20 سال بعد (552ق​) خشکسالی شدیدتری را تجربه کردند.

شهرهای این منطقه در اثر خشکسالی، دچار قحطی شد که در نتیجه آن مردم علاوه بر گوشت چهارپایان، حتی گوشت انسان‌ها را نیز برای فرار از مرگ می‌خوردند. حکایتی مضبوط در تاریخ الکامل بر وخامت اوضاع اقتصادی مردم بر اثر این بلیه فراگیر دلالت دارد: «در نیشابور طباخی یک نفر علوی را گرفت و ذبح کرد و پخت و در خوراک فروشی خود گوشت او را فروخت؛ بعد مشتش باز شد. مردم به کاری که کرده بود پی بردند و او را کشتند.» (همان: 21‌/‌22)

منابع:

ابن اثیر، عزالدین علی (بی‌تا). الکامل، ترجمه عباس خلیلی، ج 11، تهران: مطبوعات علمی.

ابن اثیر، عزالدین علی(بی‌تا). ج12ـ14، ترجمه عباس خلیلی، تهران: شرکت سهامی چاپ انتشارات کتب ایران.

ابن اثیر، عزالدین علی (1351). ج15- 17، ترجمه علی هاشمی حائری، تهران: شرکت سهامی چاپ انتشارات کتب ایران.

ابن اثیر، عزالدین علی (1353). ج 19-26 ، ترجمه ابو‌القاسم حالت، تهران: مطبوعات علمی.

آیتی، محمد ابراهیم (1383). تحریر تاریخ وصاف، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

بنداری اصفهانی، فتح بن علی(2536). تاریخ سلسله سلجوقی، تصحیح محمدحسین جلیلی، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.

تتوی، قاضی احمد ـ قزوینی، آصف‌خان (1382). تاریخ الفی، ج 3و4، تصحیح غلامرضا طباطبایی مجد، تهران: علمی و فرهنگی.

راوندی، مرتضی(1382). تاریخ اجتماعی ایران، تهران: نگاه.

عتبی، ابونصرمحمد بن عبدالجبار (1382). تاریخ یمینی، ترجمه ابوالشرف ناصح جرفاذقانی، تصحیح جعفر شعار، تهران: علمی و فرهنگی.

کرمانی، افضل‌الدین ابوحامد (1343). سلجوقیان وغز در کرمان، تصحیح محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران:طهوری.

مسعودی، ابوالحسن علی‌بن حسین (1374). مروج الذهب و معدن الجواهر، ج2، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: علمی ـ فرهنگی.

مولف گمنام (1366). تاریخ سیستان، تصحیح ملک‌الشعرای بهار، تهران: پدیده خاور.

پانوشت‌ها:

1 ـ‌ البته عوامل دیگری چون تهاجمات نظامی، نابسامانی‌های سیاسی ـ اداری و در نتیجه عدم رسیدگی به لایروبی قنوات یا ایجاد سد را نباید در این مقوله نادیده گرفت.

2 ـ تقریبا معادل پانصد و پنجاه گرم.

دکتر امامعلی شعبانی / استادیار گروه تاریخ دانشگاه اراک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها