حادثه سینما رکس آبادان، یک فاجعه ملی

28 مرداد روز تلخی است و وقایع دردناکی را به ذهن متبادر می​کند. همه این روز را یادآور کودتای انگلیسی ـ آمریکایی 28 مرداد و سقوط دولت مصدق می​دانند. حادثه دیگری نیز در این روز اتفاق افتاد که تلخی خاطرات مردم را بیشتر کرد. آتش سوزی سینما رکس آبادان و وقوع یک فاجعه انسانی، رویداد دیگر 28 مرداد بود. این حادثه درست چند ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی رخ داد و خانواده‌های زیادی را داغدار کرد.
کد خبر: ۷۰۷۲۷۱
حادثه سینما رکس آبادان، یک فاجعه ملی

سینما رکس در شهر آبادان موقعیتی ویژه داشت. بسیاری از فیلم​هایی که آن زمان در تهران به نمایش درمی​آمد، همزمان در آبادان روی پرده می​رفت. در آن زمان مسعود کیمیایی فیلمی به نام گوزن​ها را روی پرده سینماها برده بود و قرار بود این فیلم شامگاه 28 مرداد 57 در سینما رکس آبادان به نمایش درآید. آن شب، 600 نفر برای دیدن آن فیلم به سینما آمده بودند و هیچ‌گاه گمان نمی​بردند پیمانه عمرشان به این زودی پر می​شود و دیگر خانواده‌هایشان را ملاقات نمی​کنند. در میانه تماشای فیلم، یکباره شعله​های آتش فوران کرد و همه را به کام خود گرفت. هر کس سعی می​کرد خود را نجات دهد اما بی​فایده بود. درهای خروجی​های سینما قفل شده بود و پنجره​ها نیز باز نمی​شد. مردم هر چه تلاش کردند بی​فایده بود. خبری از ماموران آتش نشانی نبود. رهگذران که شاهد این آتش سوزی بودند پلیس و آتش​نشانی را خبر کردند و خود به اطفای حریق پرداختند اما کاری از دست آنها بر نمی​آمد. با آمدن آتش​نشان​ها به محل حادثه عملیات اطفای حریق آغاز شد ولی متوجه شدند شیر آب واقع در 60 متری سینما شکسته و قابل استفاده نیست. شیر آب موجود در خیابان زند هم که به فاصله 160 متری سینما قرار داشت به دلیل این‌که موزاییک​ها شکسته بود قابل دسترس نبود. بنابراین به سمت خیابان امیری رفتند تا شاید از آب شیر آن خیابان استفاده کنند ولی آب آنجا فشار کافی برای خاموش کردن حریق را نداشت. زمان بسرعت سپری می​شد و عملیات نجات به‌کندی صورت می‌گرفت. عاقبت با تاخیر 15 دقیقه​ای از طریق تانک 4 هزار لیتری خودروی آتش نشانی شرکت نفت آب تهیه و اطفای حریق شروع شد، اما دیگر خیلی دیر شده و 306 نفر در میان شعله​های آتش سوخته بودند. دست و پاهای جدا شده و بدن‌های تکه​پاره شده تماشاگران سینما در سالن فیلم پخش شده بود. ناله و ماتم سرتاسر شهر را فرا گرفته بود. پدر و مادران در میان ویرانه​های سوخته سینما فرزندانشان را صدا می​زدند و به دنبال اجساد آنها می​گشتند. فقط ده​ها تماشاگر از راه پشت بام نجات یافته بودند و مابقی بشدت دچار سوختگی شده و به بیمارستان منتقل شدند. این گونه بود که یک فاجعه ملی رقم خورد.

در پی این حادثه نجات​یافتگان گفتند که هنگام آتش​سوزی تمام درهای خروجی و اضطراری سینما قفل بوده و آنها توانسته​اند با شکستن یکی از درهای اضطراری وارد پشت بام سینما و از آنجا فرار کنند. وقتی ضرابی دادستان وقت آبادان از ماجرا با خبر شد حادثه را تلفنی به وزیر وقت دادگستری خبر داد. با حضور دادستان و دیگر مسوولان شهر در محل حادثه بررسی ماجرا شروع شد. مسوولان شهر می​گفتند اجساد را یکدفعه دفن کنند اما دادستان با این کار مخالفت کرد. عاقبت قرار شد اجساد به گورستان شهر منتقل شوند تا روز بعد پس از آن که از سوی خانواده‌هایشان شناسایی شدند در گورستان دفن شوند. روز بعد دادستان به همراه بازپرس پرونده و پزشک قانونی برای صدور جواز دفن در گورستان حاضر شدند. از میان 306 جسد سوخته، هویت 106 نفر از آنها شناسایی و در گورستان شهر دفن شدند. 80 نفر نیز به زادگاهشان منتقل و در خارج از گورستان شهر دفن شدند. در این راستا هویت 120 قربانی فاش نشد و در همان گورستان شهر کنار یکدیگر به‌طور دسته‌جمعی دفن شدند. ده​ها نفر در این حادثه موفق به فرار از میان شعله​های سرکش آتش شدند. خبر فاجعه در فردای آن روز در رسانه‌های داخلی و خارجی انعکاس یافت. روزنامه اطلاعات در صفحه نخست خود نوشت: 600 نفر را در سینما رکس آبادان زنده زنده سوزاندند. 377 تن کشته و بقیه وضع وخیمی دارند. کیهان نیز نوشت: 377 نفر در حریق سینمای آبادان زغال شدند. عزای عمومی در سرتاسر کشور اعلام شد.

امام خمینی با ارسال پیامی این مصیبت بزرگ را به ملت مسلمان ایران بخصوص مردم ستمدیده آبادان و به خانواده داغدیده​ها تسلیت گفت. در این پیام آمده است: من گمان نمی​کنم هیچ مسلمانی، بلکه انسانی دست به این فاجعه وحشتناک بزند جز آن‌که به نظایر آن عادت نموده​اند و خوی درندگی و غیرانسانی و مخالف با قوانین اسلامی از مخالفان شاه که خود را برای حفظ مصالح اسلام و ایران و جان ومال مردم به خطر انداخته​اند و با فداکاری از هم‌میهنان خود دفاع می​کنند مرتکب شده باشند بلکه خود شاه در این حادثه عاملیت دارد.

امام در این پیام اتهام را متوجه رژیم دانست و تاکید کرد: قراین نیز شهادت می​دهد که دست جنایتکار دستگاه ظالم در کار باشد که نهضت انسانی و اسلامی را در دنیا بد منعکس کند. امام خمینی شاهد دیگری را بر این ادعا آوردند و آن این بود که هیچ گروهی از این عمل نفع نمی​برد و تنها شاه و بستگان او هستند که نفعی در آن می​بینند. آیت​​الله صدوقی با صدور اعلامیه​ای رژیم را مقصر دانست. جامعه روحانیت تهران و کرمانشاه نیز با صدور اعلامیه‌های جداگانه​ای این جنایت را به رژیم نسبت دادند. (مجله پیام انقلاب، شماره 52)

اتحادیه دانشجویان ایرانی ساکن فرانسه در بیانیه‌ای دولت ایران را به خاطر آتش​زدن سینما رکس آبادان محکوم کرد و افزود: مسوولان رژیم سعی می‌کنند این فاجعه را گردن مخالفان رژیم و بویژه مذهبیون ترقی​خواه بیندازند. در این بیانیه تأکید شده است که مخالفان هرگز به تروریسم کور متوسل نمی‌شوند و هرگز به افراد حمله نمی​کنند. رژیم تروریست شاه عامل این سوء قصد است. در پایان بیانیه آمده است که رژیم از چندی پیش کمیته​های زیرزمینی انتقام را که عاملین ساواک هستند ایجاد کرده است. کمیته دفاع از حقوق بشر در پاریس نیز سوء​قصد سینما رکس آبادان را مورد نکوهش قرار داد و احتمال انجام این عمل را به وسیله عاملان قدرت محتمل دانست. در بیانیه این کمیته آمده است که با توجه به محافل مخالف داخل ایران در آغاز آتش سوزی درهای ورودی و اضطراری سینما همه بسته بوده است و آتش بسرعت شعله​ور شده و آتش​نشانان نیز با تأخیر بدانجا رسیدند. بنابر این تمام عناصر مبین این فرضیه هستند که این کار عمل عاملین قدرت است. رهبران مخالفین سیاسی- مذهبی قبلاً به افکار بین​المللی درمورد این انگیزه​ها هشدار داده بودند. (خبرگزاری فرانسه، دوشنبه 30‌/‌5‌/‌57)

خبرگزاری دولتی پارس بلافاصله این آتش سوزی را به خرابکاری نسبت داد و اعلام کرد: شب گذشته عده​ای از عوامل خرابکار با اجرای یک نقشه شیطانی سینما رکس آبادان را به آتش کشیده​اند.

این موضعگیری زود هنگام و قبل از روشن​شدن حادثه چیزی جز شک مردم را بر نینگیخت. نکته دیگری که بلافاصله شک همگان را دامن زد 2 مقاله‌ای بود که بدون نام و با یک مضمون روزنامه کیهان و اطلاعات در صفحات حوادث خود چاپ کردند با نام «گوشه​ای از وحشت بزرگ» و «حادثه​ای که فاجعه ملی شد». در آن موقع قضاوت مردم این بود که هر دو مقاله را ساواک به 2 روزنامه داده است. به همین خاطر، خبرنگار روزنامه کیهان (جلیل صفری) در گورستان آبادان به وسیله سوگوارانی که قربانیان را دفن می​کردند، بشدت مورد ضرب و جرح قرار گرفت. طبق گفته روزنامه کیهان، نسخه‌های این روزنامه توسط جمعیت خشمگین پاره شد. مردم گفتند که روزنامه کیهان حقیقت را درباره فاجعه آتش‌سوزی سینما رکس آبادان نگفته است. جمشید آموزگار نخست‌وزیر و دبیرکل حزب رستاخیز ایران سعی کرد که این اقدام را به مخالفان سلطنت نسبت دهد. وی طی سخنانی حادثه سینما رکس آبادان را فاجعه​ای ملی خواند و گفت چگونه ممکن است افرادی آنقدر از بشریت، مذهب و ایمان دور باشند که دست به چنین کاری بزنند ولی ما ایرانیان با یکپارچگی و وحدت خود بر این مشکلات پیروز می​شویم و ما به جهان نشان خواهیم داد که مردمی لایق همه آزادی​ها و پیشرفت و به دست آوردن عظمت و تمدن گذشته خود هستیم. باید افراد ویرانگر و فریبکار را از میان خود بیرون کنیم، کوشش کنیم پیشرفت‌هایی که از زمان انقلاب (انقلاب سفید) نصیبمان شده است، دستخوش هرج و مرج و آشوب نشود، بلکه با شتابی معقول در آینده ادامه یابد. (روزنامه اطلاعات،دوشنبه 30‌/‌5‌/‌57) در این زمینه دولت هیاتی را برای بررسی به محل حادثه اعزام کرد. هیات پس از بررسی با این‌که نمی‌خواست تمام وقایع را بازگو کند در گزارش خود اعتراف کرد که آتش سوزی در ساعت 45‌/‌21 دقیقه رخ داده ولی به دلیل نبودن مسوولان در محل و از طرفی به دلیل نبودن ارتباط مستقیم تماشاچیان با خارج و نیز عدم دید مردم اطراف ساختمان سینما به محل وقوع حادثه اطلاع از وقوع حریق در زمان طولانی​تری صورت گرفت. (رادیو لندن، سه​شنبه 31‌/‌5‌/‌57)

دادستان نیز در گزارش خود به وزیر دادگستری وقت نوشت نجات​یافتگان متفقا بسته​بودن درهای سالن را تایید کردند. به دنبال اعزام هیأت پنج نفره از سوی نخست وزیری به آبادان برای رسیدگی به علل و چگونگی بروز فاجعه سینما رکس مردم صدها شکایت به دفتر کمیته نخست‌وزیر ارسال داشتند. اغلب این شکایت‌ها مربوط به کوتاهی مراکز آتش نشانی در انجام وظیفه و عدم حضور بموقع مامورین در محل آتش‌سوزی بود. علاوه بر این مردم علیه تیمسار رزمی رئیس شهربانی آبادان شکایت‌هایی به مقامات مسوول تسلیم کرده​اند. (روزنامه اطلاعات، چهارشنبه 1‌/‌6‌/‌57)

از همان ساعات اولیه انگشت اتهام به سوی سرتیپ رضا رزمی رئیس شهربانی آبادان نشانه رفت. مردم آبادان شعار می​دادند رزمی باید سوزانده شود. با این‌که رادیو و تلویزیون و کارگزاران دولتی سعی می‌کردند از این حادثه علیه انقلابیون استفاده کنند ولی فشار اجتماعی به حدی شد که دولت دست به عقب‌نشینی زد و 3 روز بعد سرتیپ رزمی را به مرکز فراخواندند و هرگز بازنگشت. تمام ماموران سهل​انگار، فرماندار، رئیس فرهنگ و هنر و مسوول آتش​نشانی شرکت نفت به تهران احضار شدند.

4 روز پس از شنبه خونین آبادان این شهر همچنان به صورت نیمه تعطیل است و 80 درصد از کسبه و اصناف مغازه‌ها و محل کسب خود را به عنوان همدردی با خانواده‌های داغدار و ابراز خشم نسبت به مسببین فاجعه تعطیل کرده‌اند. مسوولان و مدیران سینما رکس به دستور بازپرس شعبه دوم دستگیر شدند، همچنین سخن از آن بود که 30 نفر مظنون برای بازجویی به شهربانی احضار شده​اند.

شهر آبادان تحت نظارت دقیق نیروهای پلیس و سایر نیروهای مسلح از جمله پایگاه دریایی خرمشهر و هنگ ژاندارمری آبادان قرار داشت. این نیروها از روز حادثه در آماده​باش کامل به سر می​بردند. مقامات کشوری و لشکری آبادان همه نوع پیش​بینی​های لازم را برای جلوگیری از هرگونه حادثه اتخاذ کرده​اند. از فردای روز حادثه، دسته​های 10 نفری پلیس مسلح پیاده در خیابان​ها در حرکت بودند و هرگونه تجمعی را برهم می​زدند و به مردم اخطار می​دادند. نیروهای پلیس، مناطق خارجی​نشین شرکت نفت آبادان را تحت نظر داشتند. طبق گزارش رسیده از خوزستان عده​ای از معتمدین آبادان و خرمشهر جهت ملاقات با روحانیون به تهران روانه شدند و از آنجا به قم و چند شهر مذهبی دیگر رفتند. همچنین سینما​داران بابل و کرمانشاه به عنوان همدردی با بازماندگان فاجعه سینما رکس آبادان، دست از کار کشیدند.

تحقیقات برای دستگیری عاملان حادثه ادامه داشت تا این‌که روزنامه​ها، 7 شهریور اعلام کردند: عامل فاجعه آبادان دستگیر شد. طبق این خبر، فردی به نام عبدالرضا آشور در عراق دستگیر شده و اعتراف کرده در فاجعه سینما رکس دست داشته است. همان روز،آشور را با یک فروند هواپیما به تهران آوردند. متهم در واقع هاشم منیشدپور معروف به هاشم مقدم، فردی معتاد و بیکار بود که برای یافتن کار به عراق رفته بود. هاشم را در کمیته مشترک تحت شدیدترین شکنجه‌ها قرار دادند و وی را مجبور به اعترافات ضدونقیض کردند، سپس وی را به آبادان انتقال دادند. وی تحت شکنجه نام چند تن از دوستان خود را به عنوان همکاران آتش‌سوزی اعلام کرده بود. یکی از اعضای ساواک تحت عنوان یک مقام مطلع اعلام کرد که افراد معرفی شده از سوی متهم، دستگیر شدند. چند روز بعد وزیر دادگستری دکتر باهری در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد: متهم اصلی، همدستان خود را معرفی کرده و آنان دستگیر شدند، ولی بازپرس می‌گوید من هنوز قانع نشده​ام. ظاهرا شواهد و قرائن به‌دست آمده، از چنان قطعیتی برخوردار نبود که بازپرس در مورد آن اقدامی کند.

گزارش​های موجود حاکی از این است که در مجموع تلاش رژیم شاهنشاهی، برای نسبت دادن این اقدام به نیروهای مذهبی با توجه به اقرارهایی که از متهمان گرفتند و بعدها معلوم شد که این اعترافات در شرایط نامساعدی از آنان گرفته شده است، ناکام مانده و از سویی دیگر برخی از مستندات بخصوص تعلل نیروهای شهربانی و شهرداری در اطفای حریق و تسامح مسوولان شهری برای نجات جان حادثه‌دیدگان حاکی از اطلاع برخی دولتمردان وقت از اتفاق قبل از وقوع آن دارد.

معصومه ملکی

منابع:

1ـ ویکیپدیا2ـ آتش‌سوزی رکس کار کی بود؟ روح​الله حسینیان، سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی3ـ روزنامه اطلاعات 4ـ روزنامه کیهان

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها