سیاست روز : روغن چرب آگاهانه
عبارت زیر از کیست؟
روغن پالم نیز فینفسه مضر نیست و آنچه مهم است این که برای جلوگیری از تأثیر منفی روغنها خصوصا باید به کمیت روغن استفاده شده دقت کرد که برای هر فرد بیش از نیاز روزانه او نباشد.
الف) جابربن حیان - شیمیدان ایرانی -
ب) ایوانویچ مندلیف - شیمیدان روسی -
ج) آنتوان لاوازیه - شیمیدان فرانسوی -
د) مصطفی میرسلیم - متخصص احتراق موتورهای درونسوز و عضو مجمع تشخیص نظام -
مصطفی میرسلیم: اگر روی پاکتهای شیری که با آن روغن نباتی پرچرب شدهاند نوشته شده باشد چند درصد مثلاً از روغن نخل استفاده شده است، حق انتخاب آگاهانه برای مردم محفوظ میماند.
منظور از عبارت فوق چیست؟
الف) اگر روی پاکتهای شیر بنویسند با روغن نباتی پرچرب شدهاند همه چیز آرام میشود و ما چقدر خوشحال میشویم.
ب) مردمی که "آگاهانه" روغن نباتی را به جای شیر، سر میکشند چیزیشان نمیشود و همه چیزشان آرام است و همگی خوشحالند.
ج) مهم نیست با چه روغنی آدم را چرب میکنند بلکه مهم این است که همه چیز آرام باشد و ما چقدر خوشحال باشیم.
د) بهتر است آدم عاقل در مباحث مربوط به روغن نخل و روغن چرب و روغن وازلین و امثالهم شرکت نکند تا همیشه آرام و خوشحال باشد.
نقطهچین زیر را با یکی از گزینهها پر کنید.
میرسلیم: برخورد با روغن "پالم" ، سیاسی و کار ... بود.
الف) دست نشاندههای شرق
ب) عوامل غرب
ج) سران فتنه
د) آمریکا
یک راهنمایی کوچولو: گزینه دال یعنی "آمریکا" صحیح است. به جان ننجون خودمان اگر دروغ بگوییم.
شرق : پس این مسوولین چهجوری میرن چهجوری میان؟
دویدم و دویدم
سر کوه تحریمها رسیدم
پشتکوه پوتینرو دیدم
پشت پوتین چینرو دیدم
از روی جریان انحرافی پریدم
بابک زنجانیرو سورینتیدم
محمودرضا خاوریرو هم سلین دیونیدم
ارز دارورو هم پورشهیدم
روسیه و چین ازم کلی پول سلفیدند
آخرش هم به سبیلم خندیدند
هواپیمای اسقاط بهم فروشیدند
تا جایی که میشد شیرمرو دوشیدند
خلاصه هشتسالی دور خودم چرخیدم
آخر سر به فرودگاهی رسیدم
دوتا هواپیما دیدم
یکی اسمش توپولوف بود
یکیش آنتونوف بود
اولی بهم سقوط داد
دومی بهم هبوط داد
سقوطرو خودم کردم
هبوطرو دادم به بابام
همیشه بوده سوال برام
چرا سروتهشده چیزمیزای ما
از اینور فرتوفرت میخوره زمین هواپیما
از اونور زرتوزرت اتوبوس میره هوا
دیروز یه هواپیما توی تهران خورده به دیوار
توی سمنان هم از ریل خارج شده یه قطار
یه مینیبوس هم توی کوهدشت مونده زیر آوار
هردفعه هم
دهتا بچه میرن به باد
بیستتا بزرگ هم میشن فنا
پس این مسوولین چهجوری میرن، چهجوری میان؟
که حتی از دماغشون خون هم نمیاد
فرهیختگان : آنتایم بودن به ما نیامده!
همیشه وقتی مینشینم فیلم خارجی نگاه میکنم، بهشان حسودیام میشود. مثلا طرف راس ساعت پنج صبح از خواب برمیخیزد و کلی برنامهریزی دقیق میکند. ساعت پنج لباس گرمکن میپوشد و به مدت 23 دقیقه میدود.
بعد در خانه با تردمیل به مدت 14 دقیقه ورزش میکند. به مدت هفت دقیقه دوش میگیرد، سه دقیقه موهایش را خشک میکند و لباس میپوشد. 13 دقیقه همراه شنیدن اخبار رادیو، صبحانهای شامل شیر، آب پرتقال، نان تست برشتهشده و کره بادامزمینی و مربا میخورد. از خانه بیرون میآید و چهار دقیقه بعد در ایستگاه اتوبوس است و طبق محاسباتش یک دقیقه بعد اتوبوس میرسد. او 25 دقیقه در مسیر است و بعد از پیاده شدن راس ساعت 6:30 به دکه روزنامهفروشی میرسد، جایی که درست در همان لحظه روزنامههای امروز رسیده و دکهچی در حال چیدن روزنامههاست.
طرف به دکهچی میگوید: «همون روزنامه همیشگی لطفا.» روزنامهاش را میگیرد و طبق برنامهریزی به مدت 28 دقیقه روزنامه میخواند و راس ساعت 7 روی همان نیمکتی که با همکارش قرار گذاشته مینشیند. او و همکارش به مدت 20 دقیقه پیرامون پروژه با هم صحبت میکنند. ساعت 7:20 اتوبوسی میرسد. آنها طبق محاسباتشان ساعت 7:40 در محل قرار هستند. پنج دقیقه تا دفتر مدیر راه دارند، لذا راس ساعت 7:45 به دفتر مدیر میرسند.
آنها یکربع زمان را برای اینکه ریلکس شوند ذخیره کردهاند. به این ترتیب همانطور که از قبل برنامهریزی شده بود، راس ساعت 8 وارد اتاق مدیر شده و جلسه را آغاز میکنند. من هم تصمیم گرفتم امروز همینطوری با برنامه زندگی کنم! ساعت پنج صبح از خواب بیدار شدم.
همان لحظه به مدت 20 دقیقه دنبال گرمکن گشتم و آخرش یادم افتاد اصلا گرمکن ندارم! یکی زمان ازدواج خریده بودم که با این شکم دیگر تنم نمیشود. این شد که به پیژامه اکتفا کردم. در خیابان دویدم. بعد از 23 دقیقه، ساعت 5:43 به خانه برگشتم. میخواستم با تردمیل کار کنم که یادم افتاد همچنین چیزی اصلا نداریم!
این شد که توی حیاط حرکات کششی انجام دادم. 17 دقیقه بعد درست راس ساعت شش ورزش را خاتمه دادم. از خودم راضی بودم! با لبخند و خیلی سرحال رفتم دوش بگیرم. هنوز دو دقیقه نگذشته بود که آب به پرت و پرت افتاد و قطع شد! داد زدم: «خانووووم!» بعد از 10 بار صدا زدن بیدار شد و گفت: «چه مرگته کله سحر؟!» گفتم: «آب قطع شد آب بیار!» گفت: «فقط یه کمی توی کتری داریم، اون هم برای صبحانه است. وایستا بذار وصل شه.» گفتم: «نمیشه دیره همونرو بده.»
با آب کتری خودم را شستم و چون 20 دقیقه در حمام گیر افتاده بودم وقت نشد موهایم را مرتب کنم. همانطور رفتم سراغ صبحانه.
خواستم چای بخورم که همسرم گفت آب کتری را بردهام حمام! خواستم شیر و کره و پنیر بخورم که اجازه نداد و گفت روغن خطرناک پالم دارد. خواستم آب پرتقال بخورم که نداشتیم. همینطور دو، سه تکه نان لواش بیات هفته قبل را برداشتم و چپاندم توی دهانم و راه افتادم. ساعت 6:35 بود. دیر کرده بودم. خودم را به ایستگاه اتوبوس رساندم.
قریب به 40 دقیقه ایستادم تا بالاخره اتوبوسی بیاید و من در آن جا بشوم! ترافیک بود و فکر میکردم دیر به قرار رسیدهام ولی ساعت 7:15 که رسیدم، همکارم گفت: «دو دقیقه دیگه اونجام.» به روزنامهفروش گفتم: «همون همیشگی.» گفت: «توقیف شده.» پرسیدم: «اون یکی چی؟» گفت: «ورشکست شده.»
بیخیال روزنامه شدم و منتظر همکارم ماندم. 33 دقیقه بعد رسید. خلاصه بعد از گذراندن ترافیک ساعت 8:45 رسیدیم دفتر. با مدیر ساعت 8 جلسه داشتیم و دیر شده بود. با کله پریدیم توی دفتر، ژولیده و نفسزنان. منشی محترم گفت: «رئیس هنوز نرسیدن.» یک ساعت منتظر نشستیم و ساعت یکربع به 10 منشی گفت: «رئیس عذرخواهی کردن گفتن امروز نمیتونن بیان.» این هم وضع برنامهریزی ما!
کیهان : قلیان! (گفت و شنود)
گفت: وزیر ارشاد گفته است، اگر مطبوعات اجازه افشاگری داشتند، فساد 3 هزار میلیارد تومانی نداشتیم!
گفتم: اتفاقاً مطبوعات در سطح و حجم گستردهای به فساد 3 هزار میلیارد تومانی پرداختند و از جمله کیهان دو ماه قبل از کشف و اعلام فساد مزبور، طی یادداشتی به آن پرداخته و حتی نام برخی از عوامل را به طور اختصار آورده بود و البته گستره 3 هزار میلیاردی آن بعداً فاش شد.
گفت: شاید منظور وزیر ارشاد، روزنامههای زنجیرهای و مدعی اصلاحات است و یا اظهارات یکی از اصلاحطلبان که متهم اصلی پرونده را در حد نابغه اقتصادی و مستلزم تشویق دانسته بود!
گفتم: از این گذشته درباره رانت 650 میلیون یورویی که در دولت کنونی به یک تاجر با هزار میلیارد تومان بدهی معوقه بانکی پرداخت شده است، چه میگویند؟
گفت: در این میان مردم چه گناهی کردهاند که باید تاوان ندانمکاری دولتهای سابق و لاحق از کیسه بیتالمال آنها پرداخت شود؟!
گفتم: چه عرض کنم؟ یارو میگفت؛ از آدمهایی که قلیان میکشند خیلی تعجب میکنم چون هم پول میدهند و هم غرغر میشنوند!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
این فیلم خارجی الان در غزه و میانمار و عراق و سوریه طبق برنامه ریزی دقیق همین ها درام است