این جوان بعد از آنکه از موضوع باخبر شد، تصمیم گرفت دوستش را تنبیه کند. او دوستش را به محلی خلوت خارج از شهر کشاند و با چاقو ضربهای به وی زد. متهم بلافاصله پس از وارد کردن ضربه از کاری که کرده بود، پشیمان شد اما دیگر نمیشد کاری کرد و دوستش جان باخته بود.
روز بیست و سوم خرداد امسال فردی با پلیس تماس گرفت و با معرفی خود به عنوان کارمند یکی از بیمارستانهای استان مازندران گفت: امروز پسری جوان را به بیمارستان انتقال دادند. او بر اثر ضربه چاقو بشدت مجروح شده بود و تلاش کادر درمان نتیجهبخش نبود و پسر جوان فوت شد.
کارآگاهان جنایی پس از دریافت این گزارش وارد عمل شدند و در بررسیها مشخص شد دو مرد جوان، پسر مجروح را که حمید نام داشت، به بیمارستان منتقل کردند. دو مرد جوان وقتی بازجویی شدند، گفتند: ساعتی قبل، یکی از دوستانمان به نام آرش با ما تماس گرفت و گفت دعوا کرده و حمید در این درگیری مجروح شده است. او از ما خواست به محلی در نزدیکی بیمارستان برویم و حمید را به بیمارستان برسانیم. ما هم به خواستهاش عمل کردیم. آرش به ما گفت بعد از وارد کردن ضربه، از کارش پشیمان شده است. او هنوز نمیداند حمید جان باخته است چرا که بعد از آن آرش را ندیدیم و مطمئن هستیم او از ترس دستگیری، در جایی مخفی شده است. با مشخص شدن هویت متهم این پرونده، تحقیقات برای یافتن پسر جوان ادامه یافت و متهم در مخفیگاهش دستگیر شد. آرش در بازجوییها به پلیس گفت: چند روز قبل متوجه شدم پیامکی به گوشی تلفن همراه خواهرم ارسال شده است. پیامک مشکوک به نظر میرسید و مشخص بود فرستنده آن یک پسر است. وقتی شماره تلفنی را که پیامک با آن ارسال شده بود، دیدم، متوجه شدم ارسالکننده آن، دوستم حمید است. من که از این بابت بشدت ناراحت شده بودم، با دوستم تماس گرفتم و بدون آنکه از موضوع به او چیزی بگویم، با وی قرار گذاشتم. با حمید به خارج از شهر رفتم. در آنجا باهم دعوایمان شد و من از شدت عصبانیت با چاقو ضربهای به حمید زدم. با دیدن خون متوجه اشتباهم شدم و تصمیم گرفتم حمید را به بیمارستان برسانم. او زنده بود و نفس میکشید. با خودم گفتم اگر او را بموقع به بیمارستان برسانم، شاید شانسی برای زنده ماندنش باشد.
متهم به قتل ادامه داد: خیلی ترسیده بودم و جرات نداشتم خودم، حمید را به بیمارستان ببرم. از طرفی حال او بد بود و باید هر چه سریعتر وی را به مرکز درمانی میرساندم. به همین دلیل فورا به راه افتادم و در بین راه با دوستانم تماس گرفتم و از آنها خواستم حمید را به بیمارستان ببرند. بعد از اینکه حمید را به آنها سپردم، فرار کردم تا دستگیر نشوم.
سرهنگ عظیمی، رئیس پلیس آگاهی استان مازندران درباره این پرونده میگوید: متهم بعد از اعتراف به قتل حمید و بازسازی صحنه جنایت با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد. (ضمیمه تپش)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگو با محسن بهرامی، گوینده کتاب «مسیح بازمصلوب»
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم: