در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
او اولین باری بود که برای زیارت حرم امام رضا(ع) به شهر مشهد میرفت و اینقدر ذوق و شوق داشت که دلش میخواست زودتر به مقصد برسند. مادربزرگ که دید فاطمه این همه اشتیاق رسیدن دارد تصمیم گرفت با او کمی حرف بزند و سرگرمش کند تا متوجه طولانی بودن راه نشود. برای همین با مهربانی گفت: فاطمه جان، کمی حوصله داشته باشی حدود یه ساعت دیگه میرسیم.
فاطمه نگاهی به مادربزرگ انداخت و گفت: یک ساعت!
ـ دیگه صبر ندارم، کاشکی زودتر برسیم.
ـ میخوای یه چیزی رو درباره امام برات تعریف کنم.
ـ چی رو مادرجون.
ـ میدونی چرا به آقا میگن ضامن آهو.
ـ نه نمیدونم.
ـ خب پس حالا گوش کن که ماجراشو بگم.
ـ بچه که بودم مادرم این ماجرا رو چند بار برام تعریف کرده بود، آخه خیلی دوستش داشتم. میگن یه روزی توی علفزاری یه شکارچی دنبال آهویی بوده و اتفاقا همان روز امام درآن اطراف داشته قدم میزده، آهو همانطور که از ترس شکارچی فرار میکرده به آقا میرسه و میگه که من دوتا بچه کوچولو دارم که منتظر و گرسنه هستن و ازش کمک میخواد. وقتی شکارچی به اونا نزدیک میشه آقا خواهش میکنه تا بذاره آهو بره و خودش تا زمان برگشتنش اونجا میمونه. شکارچی قبول میکنه و آهو میره و بعد از انجام کارش برمی گرده. این طوری میشه که شکارچی دیگه با آهو کاری نداره و آزادش میکنه و از امام هم به دلیل رفتارش معذرت خواهی میکنه وآقا هم
اونومی بخشه.
قصه مادربزرگ که تمام شد فاطمه احساس بسیار خوبی داشت و گفت: مادرجون خیلی قشنگ بود، پس معلومه امام رضا(ع) خیلی مهربون بوده و همه رو میبخشیده.
ـ بله، خیلی.
ـ مادرجون میشه یه چیزی بگم.
ـ بگو عزیز دلم.
ـ من از وقتی که تصمیم داشتیم بیاییم مشهد روی یه کاغذ اسم چند نفرو نوشتم که وقتی کنار ضریح رفتم یاد همشون بیفتم و حتی اگه شد اسم اونا رو یکی یکی بخونم، به نظر شما کار خوبیه.
ـ بله گلم خیلی کار خوبیه، آفرین.
ـ فقط یه چیزی.
ـ چیه دخترم بگو.
ـ من چند روز پیش تو مدرسه با یکی از دوستام قهر کردم، البته تقصیر خودش بود ؛ حالا نمیدونم اسم اونم بنویسم یا نه، نکنه این طوری برم پیش امام از دستم ناراحت بشه و زیارتم قبول نشه.
ـ قهراصلا کار خوبی نیست ؛ به نظرم الان توی دلت باهاش آشتی کن و ببخشش، این جوری بری پیش امام بهتره.
ـ پس میتونم اسم اونم تو کاغذم بنویسم.
ـ بله که میتونی.
فاطمه هم با خوشحالی کاغذ و مدادش را از توی کیفش بیرون آورد تا اسم دوستش را هم بنویسد، چون نمیخواست امام رضا (ع) ازدستش ناراحت بشود.
رضا بهنام
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم