زندگی آیت‌الله محمدعلی شاه‌آبادی، نمادی از مبارزه اخلاقی با رژیم پهلوی

معلم اخلاق در سپهر سیاست

نگاهی گذرا به زندگینامه آیت‌الله شهید مهدی شاه‌آبادی

تلاقی علم و عمل در زندگی یک مبارز

دفاع مقدس، تجلی رشادت اقشار مختلف مردم بود؛ طلبه، دانشجو و بازاری و پیر و جوان و زن و مرد. همه برای دفاع از مرزهای ایران اسلامی آماده بودند و نتیجه نیز چیزی جز عقب‌نشینی و شکست دشمن متجاوز نبود. یکی از اقشاری که با حضور در عرصه دفاع نمادی شد از مجاهدت و استواری در دفاع از ایران، روحانیت بود. کم نبودند روحانیونی که در کنار نقش‌آفرینی فرهنگی، فکری و انگیزشی، خود در عمل لباس رزم پوشیدند و به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
کد خبر: ۶۶۶۶۸۰

یکی از برجسته‌ترین چهره‌ها در میان شهدای روحانی طی هشت سال دفاع مقدس، شهید آیت‌الله مهدی شاه‌آبادی بود؛ یکی از شاگردان برجسته امام‌خمینی(ره) و فرزند آیت‌الله العظمی شاه‌آبادی که خود ازجمله استادان امام راحل بود.

شهید آیت‌الله شاه‌آبادی، ششم اردیبهشت 63 در پنجاه‌و‌چهار سالگی در منطقه عملیاتی مجنون درحالی که در کسوت نماینده مردم در مجلس مشغول بازدید از خط مقدم بود، به شهادت رسید. کارنامه سیاسی و علمی ‌این شهید نشان از برجستگی‌های فراوانی دارد که می‌تواند به عنوان الگویی برای دوران امروز مطرح شود.

پدر، الگویی برای پسر

شهید آیت‌الله مهدی شاه‌آبادی سال 1309 درحالی در اوج دیکتاتوری رضاخانی چشم به جهان گشود که پدرش یکی از مطرح‌ترین مبارزان در راه آزادی و مبارزه با استبداد بود. آیت‌الله العظمی محمدعلی شاه‌آبادی هرچند استاد برجسته عرفان بود، اما در صف اول مبارزه با ظلم و نابرابری ایستاده بود. مهدی شاه‌آبادی چهار ساله بود که همراه خانواده راهی تهران شد و در مکتبخانه امامزاده یحیی تحصیل علوم دینی را آغاز کرد و دو سال بعد به دبستان توفیق رفت. تحصیل او همزمان با کسب علم در محضر پدرش بود و پس از این دوره در چهارده سالگی به مدرسه مروی رفت و چهار سال بعد ملبس به لباس روحانیت شد و پس از عزیمت به قم خیلی زود به یکی از شناخته‌‌شده‌ترین شاگردان امام خمینی(ره) تبدیل شد.

تلاش برای مبارزه با طاغوت

او علاوه بر حضرت امام خمینی(ره)، در محضر حضرات آیات بروجردی، علامه طباطبایی، گلپایگانی و اراکی کسب‌علم کرد. اما در اوج خفقان و سرکوب جنبش مردمی مبارزه با استبداد، نامش در کنار کسانی قرار گرفت که پس از ارتحال آیت‌الله بروجردی اعلامیه «نظریه استادان بزرگ و حجج اسلام حوزه علمیه قم درباره مرجعیت عامه حضرت آیت‌الله العظمی خمینی دامت برکاته» را تدارک دیده بودند. مجتهد شهید شاه‌آبادی در آن اعلامیه تصریح کرده بود که «اتباع از آرا و فتوای آیت‌الله العظمی خمینی مدظله موجب فلاح و رستگاری است.»

شهید آیت‌الله شاه‌آبادی نمونه‌ای است از پیوند عقیده و عمل. او از پدر بزرگوارش آموخته بود فلسفه‏‏ دین، اصلاح جامعه و محو ظلم و فساد و نا‏‏برابری است، چنین بود که الگوی چنین فلسفه راستینی را در شخصیت امام‌خمینی(ره) دید​

شهید شاه‌آبادی پس از ازدواج با یکی از نوادگان میرزای‌شیرازی در راه مبارزه با رژیم پهلوی همراه با هفت فرزندش عازم مناطق دورافتاده شد تا پیام انقلابی حضرت امام خمینی(ره) را به گوش توده‌های مردم برساند. علاوه بر این، او نقش مهمی در برقراری ارتباط میان امام راحل و دیگر مراجع داشت و به همین دلیل در سال 52 دستگیر شد و چهار ماه را در زندان گذراند و پس از آزادی تا سال 57 بارها و بارها روانه زندان شد.

نماینده‌ای در خط مقدم

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شهید شاه‌آبادی نقش‌های مختلفی را برای دفاع از نظام برآمده از انقلاب برعهده گرفت. از همراهی در تشکیل و ایفای نقش کمیته‌های انقلاب اسلامی گرفته تا حضور در مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از مردم تهران و بعد هم ایفای مسئولیت در هیات بررسی‌کننده عملکرد بنیاد مستضعفان که به فرمان امام‌خمینی(ره) تشکیل شده بود. او در جریان ایفای همین نقش نمایندگی درحالیکه برای بررسی خط مقدم جبهه به منطقه عملیاتی مجنون رفته بود بر اثر انفجار گلوله‌های توپ دشمن به درجه رفیع شهادت نائل شد.

پس از شهادت شهید شاه‌آبادی، امام‌خمینی(ره) پیامی به این شرح صادر فرمودند: «با کمال تأسف و تأثر شهادت استادزاده محترم جناب حجت الاسلام آقای شیخ مهدی شاه‌آبادی را به پیشگاه معظم حضرت بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفداء تبریک و تسلیت عرض می‌کنم. مبارک باد بر آن حضرت چنین فداکاران و جانبازان در راه هدف بزرگ و اسلام عزیز که با شهادت افتخارآمیز خود، ملت عظیم‌الشأن ایران بویژه روحانیت عالیقدر را سرافراز می‌نماید. این شهید عزیز علاوه بر آن‌که خود مجاهدی شریف و خدمتگزاری مخلص برای اسلام بود و در همین راه به لقاءالله پیوست، فرزند برومند شیخ بزرگوار ما بود که حقا حق حیات روحانی به اینجانب داشت که با دست و زبان از عهده شکرش برنمی‌آیم. از خداوند متعال برای این شهید سعید و دیگر شهدای در راه اسلام رحمت در جوار خود و برای فامیل معظم و حضرات آقازادگان محترم شاه‌آبادی صبر و اجر عظیم خواستارم.»

از سوی دیگر، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز در پیامی به این مناسبت بیان کردند: «عالم جلیل و مبارز صمیمی و خستگی‌ناپذیر حجت‌الاسلام حاج شیخ مهدی شاه‌آبادی به شهادت رسید و پاداش سال‌ها مجاهدت در راه خدا و تلاش برای حاکمیت اسلام را با رحلتی چنین افتخارانگیز که موجب رضوان الهی و مجاورت اولیاء الله است به دست آورد. اینجانب شهادت این برادر و همسنگر دیرین خود را به حضور امام عزیز و بزرگوار و به جامعه روحانیت مبارز تبریک و تسلیت می‏گویم و امیدوارم خداوند به خانواده و بازماندگان این شهید عزیز صبر و اجر عنایت فرماید.»

شهید آیت‌الله شاه‌آبادی نمونه‌ای است از پیوند عقیده و عمل. او از پدر بزرگوارش آموخته بود فلسفه‏‏ دین، اصلاح جامعه و محو ظلم و فساد و نا‏‏برابری است، چنین بود که الگوی چنین فلسفه راستینی را در شخصیت امام‌خمینی(ره) دید. همان استادی که با انقلاب ملت ایران، رهبری جامعه اسلامی را به عهده گرفت و کم نبودند کسانی همچون شهید شاه‌آبادی که جان خود را در راه دفاع از آرمان‌های انقلابی که او رهبری کرد، فدا کردند.

پدر به روایت پسر

حجت‌الاسلام سعید شاه‌آبادی، فرزند ارشد شهید شاه‌آبادی با نقل خاطره‌ای درباره احساس علاقه‌ای که این شهید بزرگوار نسبت به انقلاب و آرمان‌های شهدا داشت، می‌گوید: «ایشان بسیار عاطفی بودند، ولی در راه رسیدن به آرمان‌های انقلاب با کسی شوخی نداشتند و اصلا کوتاه نمی‌آمدند همان‌طور که خاطره‌ای در این باره از پدرم دارم که برایتان بگویم.

من برادری داشتم که در پانزده سالگی به طرز مشکوکی در استخر غرق شد، اگر بخواهم نوع تعامل مجید با پدرم را بگویم خیلی زمان می‌برد، ولی به خاطر کسالتی که داشت و دکتر او را از تحصیل منع کرده بود حداقل یک‌سال بود مدرسه نرفته و با پدر همه جا می‌رفت؛ حتی در جلسات مجلس و جامعه روحانیت و پدر واقعا مجید را به طور ویژه دوست داشت و مجید هم واقعا پسری باهوش بود و ناراحتی صرع داشت که روزی یک‌بار رعشه می‌گرفت و حدود سه دقیقه اوضاع سلامتی‌اش بسیار بحرانی می‌شد. خرداد 61 در یک اتفاق عجیب مجید در استخر غرق می‌شود و وقتی این خبر را برای پدر می‌آورند، شهید شاه‌آبادی بسیار غمگین و شکسته می‌شوند. یادم هست دو روز قبل از این اتفاق، استاندار لرستان با پدر قرار گذاشته بودند که در تشییع جنازه 50 شهید لرستان شرکت کنند و وقتی این اتفاق می‌افتد، دکتر نوریان زنگ می‌زند و می‌گوید آقا مجید مرحوم شده و آقای شاه‌آبادی نمی‌تواند در مراسم تشییع جنازه 50 شهید شرکت کند. بعد از مراسم دفن مجید در بهشت زهرا، شهید شاه‌آبادی به دکتر نوریان می‌گوید برویم لرستان و با ممانعت دکتر روبه‌رو می‌شوند و در جواب می‌گوید مگر آنها بچه‌های من نبودند و از همان بهشت‌زهرا به فرودگاه می‌روند و به لرستان سفر می‌کنند.»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها