گلپا؛ از اجرا با ابراهیم تاتلیس تا شکایت از پازولینی

به بهانه نزدیک‌شدن به سالروز تولد 80 سالگی استاد اکبر گلپایگانی یا همان«گلپا»ی آواز ایران روزنامه شرق با او گفتگو کرده است، در این گفتگوی جذاب او از «گرفتن غرامت یک‌میلیون‌دلاری از پازولینی کارگردان» «نظرش درباره صدای شجریان» و «همخوانی اش با ابراهیم تاتلیسس» می گوید.
کد خبر: ۶۴۰۸۶۹
گلپا؛ از اجرا با ابراهیم تاتلیس تا شکایت از پازولینی

خسارت یک میلیون دلاری از پازولینی 
من سه‌فیلم بازی کرده‌ام؛ یکی حنجره طلایی بود که فکر می‌کنم حدود سال 50 ساخته شد که دیدم بازی در سینما کار من نیست. سال 48 نیز یک داستان شب در رادیو با عنوان «آتشی بر دل» بازی کردم که نقش اولش مجید نام داشت و من بازی می‌کردم. این داستان نیز به مدت هفت‌روز در ماه رمضان پخش شد.
بعد از آن علی عباسی در استودیو میثاقیه به من گفت خبر‌ داری پازولینی در فیلمش از صدای تو استفاده کرده است؟ خب من هم وکیل گرفتم و بعدها من و پازولینی را خواستند و پرونده‌مان حدود یک‌سال به طول انجامید. بالاخره هم این آقا را محکوم کردند که شما آواز این آقا را بدون اینکه از ایشان اجازه بگیرید، برداشته‌اید و در متن فیلم خودتان استفاده کرده‌اید. من یک آواز خسرو و شیرین با ساز جلیل شهناز خوانده بودم که در بخش تحریرش از پایین به سمت بالا حرکت می‌کردم و تحریر می‌زدم و دوباره به سمت پایین بازمی‌گشتم.
این تحریر را یک‌نفس زده بودم و آنقدر زیبا شده بود که مرحوم پیرنیا و روح‌الله خالقی و علی دشتی به‌خانم روشنک گفتند دو بیت دکلمه شعر بعد از این تحریر بخواند و دوباره این تحریر را تکرار کردند که این اتفاق بی‌سابقه بود. این دکلمه و تحریر را اول فیلم«ماد آ» گذاشتند. بعد هم پازولینی محکوم به پرداخت یک‌میلیون‌دلار به خاطر این کار به بنده شد.

نظر گلپا درباره شجریان و ناظری
من صدای آقای شجریان را بسیار دوست دارم. ایشان صدایی بسیار خوب و جایگاه خودش را دارد. نه‌فقط آقای شجریان، من صدای آقای ناظری را هم دوست دارم. یک‌ روز که عازم سفر بودم آقای نوربخش آمد منزل ما و تعدادی از آهنگ‌هایش را به من داد. در این مجموعه‌ای که به من داد قطعه‌ای به نام «مرا مگذار و مگذر» در فضای دشتی بود. من از اینجا تا شمال رفتم و برگشتم این کار را هفت‌دفعه گوش کردم. اینها همه صداهای قشنگی هستند. ما همه‌باهم برادر و رفیق هستیم. شما تا به حال ندیده‌اید که وقتی من از آقای شجریان، ناظری، نوربخش و بقیه کسانی که می‌خوانند صحبت می‌کنم بد بگویم. همیشه گفته‌ام هر کسی جایگاه خودش را دارد و همه خدمت کرده‌اند. حالا یک کسی اینطور می‌پسندد همین‌طور هم می‌خواند. از آنجا که مرحوم طاهرزاده همیشه به‌خانه نورعلی‌خان برومند می‌آمد، نورعلی‌خان می‌گفت همه باید مثل آقای طاهرزاده بخوانند. من مخالف بودم و می‌گفتم هر کسی باید مثل خودش بخواند. من از آقای طاهرزاده پرسیدم شما خوب‌خواندن را از که آموختید؟ گفت از آنهایی که بد می‌خواندند. این نکته خیلی مهمی ‌است.
چند وقت قبل به بیمارستان برای عیادت یکی از دوستانم رفته بودم که آقای ناظری را هم دیدم. ایشان به من خیلی محبت دارد. گفتم ‌ای‌کاش بیشتر همدیگر را ببینیم. بعد گفتم ولی سازت را همراهت نیاوری چرا که ما نباید فقط به خاطر خواندن دور هم جمع شویم. آقای ناظری گفت آقا من برای شما نخوانم برای که بخوانم؟ در مسیر برگشت وقتی روی این حرف آقای ناظری فکر کردم، دیدم این حرفش چه صفایی داشت و من از ایشان درس گرفتم. با یک کلمه حرف، من را دگرگون کرد. ما همه با هم دوست هستیم.

همخوانی با ابراهیم تاتلیس 
حدود 10سال قبل این برنامه برگزار شد. کنسرت من با غیرایرانی‌ها، یکی با احمد ظاهرشاه برادرزاده محمد ظاهرشاه در پاکستان بود. ما سفری داشتیم که طی آن 10‌روز به افغانستان، 15‌روز در پاکستان و 15‌روز در هند بودیم. همراه با اسدالله ملک بودیم. اینها با سازهایی شبیه گارمون بود که روی زمین می‌گذاشتند و می‌نواختند و همچنین با طبلا آمدند. آن کنسرت را در ماهور با استفاده از شعر«همچون منصور من از سر دار برفتم» اجرا کردیم.
یکی هم برنامه مشترک با ابراهیم تاتلیسس در آمریکا بود. من در آمریکا کنسرت داشتم و ابراهیم تاتلیسس برای تماشای آن برنامه آمده بود. ابراهیم تاتلیسس را به روی سن دعوت کردیم و اجرای مشترک با هم انجام دادیم.
ابراهیم تاتلیسس آهنگ آبی آبی چشم‌آبی را تازه خوانده بود و من تحت‌تاثیر این آهنگ بودم. گروه نوازنده‌های ما هم آنقدر قوی بودند که هر چیزی می‌توانستند بزنند. در آن اجرا ما 13نوازنده داشتیم.

برادرم آدم درستی است 
رابطه ام با برادرم ( محمد گلریز)  بسیار خوب است. اتفاقا چندی قبل تلفنی با هم صحبت می‌کردیم. روحیه و افکار هر کسی متعلق به خود اوست و این حق طبیعی هر کسی است. اگر نسبت برادری هم نداشتیم باز می‌گفتم که او بسیار آدم درستی است. 
صدای بسیار خوبی دارد. اولا که موسیقی را به‌خوبی می‌شناسد و بر خلاف اطلاعاتش تاکنون ندیدم ادعایی داشته باشد. محمد شاگرد حسن گلپایگانی یکی دیگر از برادرانم که خودش ردیف‌دان معتبری است، بوده. البته هر وقت نورعلی‌خان به‌خانه ما می‌آمد پشت در می‌ایستاد و استفاده می‌کرد ولی در اصل شاگرد حسن گلپایگانی بوده است. جاهایی می‌رود و کارهایی می‌کند که من به محمد افتخار می‌کنم. شاید اگر بداند من اینها را می‌گویم ناراحت شود. مغز و خطش یک جور است و هر کسی یک جور خداوند را عبادت می‌کند. ما هم بنده او هستیم. 

 

 

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها