درد دل‌های میرزا کوچک خان با همسرش پیش از شهادت

میرزا کوچک خان جنگلی، 92سال پیش در چنین روزی به شهادت رسید و در دربار رضاخان با سر بریده او عکس گرفتند اما پیش از این اتفاق به خانه رفت تا برای آخرین بار با همسرش دیدار کند.
کد خبر: ۶۲۱۵۳۰
درد دل‌های میرزا کوچک خان با همسرش پیش از شهادت

«کتاب سردار جنگل»نوشته ابرهیم میر فخرایی است که بر اساس آن فیلم‌ و سریال‌هایی درباره قیام جنگل و میرزا ساخته شده است. میرفخرایی در کتاب خود به بخشی از روزهای زندگی میرزا پرداخته که به آخرین دیدار میرزا با همسرش مربوط است.

-اوضاع مان از همه جهات مغشوش و نامعلوم است. خطر از همه سو احاطه مان نموده و در معرض طوفان حوادث قرار گرفته‌ایم. جریانات آینده بقدر کفایت مبهم و تاریک به نظر می رسد و امکان این هست که باز تاریک تر شود و تو گناهی نداری جز اینکه همسر من هستی و سزاوار نیست بی سرپرست و بلاتکلیف بمانی و زندگی ات سیاه و تباه شود یا خدای نکرده در معرض خطر قرار بگیرد. در حقیقت حیف است که هنوز از گلستان زندگی گلی نچیده دچار خزان حوادث شوی و از طراوت و جوانی ات بی بهره بمانی در حالی که (طلاق) حلال همه این مشکلات است و تو بعد از طلاق به حکم شرع و عرف مجاز خواهی بود شالوده نوینی را برای زندگی آینده‌ات بریزی.

همسرش گفت من این پیشنهاد را نمی پذیرم. زیرا مایل نیستم به پیمان شکنی و بی وفائی متهم شوم، قبول این تکلیف در حقیقت به معنی تن دادن به ملامت ها و سرزنش های مردم است. من اگر این پیشنهاد را بپذیرم مردم به من چه خواهند گفت. آیا نمی گویند هنگام خوشی و اقبال روزگار، با شوهرش انباز بود اما زمان بروز مصیبت ناسازگار گشته است؟ نه نه – تسلیم به چنین امری به من گوارا نیست. من زن بی حقوقی نیستم و تو را هنوز روی پله شهرت و افتخار می بینم. درست است که بین زنان، افراد هوس باز و پیمان شکن نیز یافت می شوند لیکن اکثریت با افراد باگذشت و با حقیقت و با شخصیت است که لوح ضمیرشان از وسوسه های شیطانی پاک و منزه است من که به مراتب از فرزانگی‌ات آگاهم از آنچه بر من گذشته است تأسفی ندارم و به آنچه به من وارد خواهد شد نیز راضی هستم زیرا به خدای عادل رئوف توکل دارم و همه پستی ها و بلندی ها و تحولات را از سرچشمه مشیت او می نگرم.

من با زندگی ساده و شرافتمند توأم با فقر و قناعت خو گرفته ام و چون آمیخته به ریا و تصنع نیست، آن را محبوب و لذت بخش می شمارم و معتقد هستم که بهترین لذات جهان هستی، راحتی روح و آسایش وجدان است.

تو اگر زنده بمانی خدای بزرگ را سپاسگزار خواهم بود از اینکه به کالبدم روح تازه دمیده است و اگر از پای در آیی که طلاق خدایی خود به خود جاری شده است- با این همه محال است به پیوند دیگری در آیم و شخص دیگری را به همسری برگزینم و مطمئن خواهی بود که عهد خود را تا لب گور ادامه خواهم داد { این را گفت و های های گریست و اشک از دیدگانش جاری شد }.

میرزا از این حالت همسرش، سخت منقلب و متأثر گردید و از او پوزش طلبید و شخصیت و نجابتش را ستود و گفت: درس ادب و انسانیت را باید از طبقه شما آموخت زیرا روح و قلبتان از درک حقایق زندگی سرشار است. من زنی به نجابت و سلامت نفس و قدرت فهم و درایت تو کمتر دیده ام با اینکه دهقان زاده ای بیش نیستی معهذا می بینم که در خلال گفته هایت حقایق غیرقابل انکاری نهفته است.

از اینکه وضع مادی‌ام اجازه نداد که یک زندگی آسوده‌ای مطابق شأنت فراهم کنم شرمنده‌ام و از اینکه در شدائد روزگار و دشواری های وارده بر من همچون کوه ثابت و پایدار مانده و با این همه، ذره‌ای از غم خواری و مهر و محبتت نکاست از تو سپاسگزارم . معنی همسر و شریک همین است نه آنچه به دروغ بعضی ها ادعا می کنند، چه بسا زنانی که به غلط و از روی خودستایی متظاهر به صفاتی می شوند که از آنها به کلی عاری اند و چه بسا زنان پارسائی که با داشتن همه سجایای اخلاقی ادعایی ندارند و لب از لب نمی گشایند. من تو را به نام یک زن شرافتمند و انسانی که در درجه کمال است می ستایم و از داشتن چون تو همسری که حقایق زندگی را با همان مقدار شعور دهقانی اش درک می کند به خود می بالم. شاید این هم جزء مشیت الهی باشد که امید و آرزوهای چندین ساله‌ام زیر تلی از حوادث و آلام زندگی مدفون شوند ولی این آخرین کلام را باید بدانی که چون همسرت دزد نبود لاجرم از مال دنیا نیز چیزی نیاندوخت خیلی چیزها در حقم گفته‌اند اما تو که از همسرت حتی برای روزگار نامعلوم و ابهام آمیز آینده‌ات کوچکترین ذخیره‌ای دراختیار نداری بهتر از هرکس دیگر می توانی درباره‌ام قضاوت کنی من از تو راضی ام که هیچگاه من را مورد مؤاخذه و سرزنش درباره آن چه نداشته‌ام قرار نداده‌ای و از خدای بزرگ خواهانم که از این بزرگواری و کف نفس که مظهر تقوی و فضیلت است از تو راضی باشد تنها چیزی که از دارایی دنیا در اختیار دارم یک ساعت طلا است که یادگار هدیه انور پاشا است من اینک آن را به تو می بخشم که هر وقت زنگش به صدا در آمد به خاطرات گذشته رجوع کنی و همسر آزرده و حسرت بر دل مانده را به یاد آوری!

این را گفت و با چشمانی اشک آلوده از همسرش خداحافظی کرد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۷
خواننده
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۱
۰
۰
اگر این نوشته ها حقیقت داشته باشد اینها میرزا بزرگ خان هستند نه میرزا كوچك خان و سر بریده لایق چنین مردیست
شهرام هاشمی
Iran, Islamic Republic of
۲۰:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۱
۰
۰
بسمه تعالی
با سلام
دوران هشت سال دفاع مقدس.انسانهای فراوانی را به همانندی میرزا كوچك به كشور عزیزمان معرفی نمود.
غلامعلی طاهردناك
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۲
۰
۰
باسلام :همیشه بزرگ مردان بوده اند كه توانسته اند دربرابرظلم قیام كنندوراه رابرای عموم جامعه هموارنمایند تاازحقوق خوددفاع كنند ودراین راه همیشه فدایی امت اسلام بوده اند وانشاءالله خداوندپاداششان رابه اتم واكمل خواهدداد.
saleh mousavi
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۲
۰
۰
هوالودود-درودبر میرزا یونس سردار بزرگ جنگل- آفرین برنجابت و وفاداری همسرش،مردان وزنان این چنینی از مكتب اهل بیت پیغمبر اعظم علیهم السلام درس آموخته اند.عاش سعیدا، مات سعیدا.- والسلام علی یوم ولدت،ویوم اموت ویوم ابعث حیّا.سوره مریم/33-عبده صالح
ابراهیم طلوعی
United States
۰۹:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۲
۰
۰
خدایش رحمت كند.از خداوند طلب نصرت دارم برای همه ی انهائیكه در راه اسلام ودین وقران وولایت قدمهای مثبتی برمی دارند
صوفی
United States
۰۹:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۲
۰
۰
باسلام چنین مردانی همیشه در مقابل زور وزر استقامت كرده اند و توانسته اند راه حقیقت را به مردم نشان دهند
sadat
Australia
۱۱:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۲
۰
۰
خداوند روح بزرگ میرزای كوچك رادر جوار مولایش علی (ع)قرین لطف ورحمت گرداند و ما را از منادیان هیهات منا الذله مولایمان حسین قرار دهد انشااله

نیازمندی ها