
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گرچه خبر کاهش وقوع بزه تجاوز به عنف در جامعه، حتی اگر رقمی ناچیز باشد، امیدوار کننده است اما نمیشود به بهانه این کاهش از دختران و زنان آسیب دیده چشم پوشید ؛ همان هایی که همیشه اولین درخواست شان از پلیس این است که خانوادههای شان از ماجرا خبردار نشوند و گاهی از ترس طرد و تنبیه شدن از سوی خانواده حتی به پلیس شکایت نمیکنند و اگر هم شکایت کنند، صرفاً پرونده قضایی شان پیگیری میشود و هرچند در نهایت دست قانون گریبان مجرمان را چنگ میزند اما آنها دست آخر، تحقیر شده و شکسته و رنجیده به حال خود رها میشوند و کسی به وضع روحی و روانی و موقعیت اجتماعی شان اهمیتی نمی دهد.
عذر پلیس درباره این که نمیتواند یا نمیخواهد خدمات مددکارانه به این گروه از زنان و دختران ارائه بدهد تا حدی موجه است چرا که به هر حال وظیفه اصلی پلیس شناسایی و دستگیری مرتکبان جرم است اما مسلماً هیچ توجیهی از سوی نهادهای حمایتی که وظیفه اصلی شان کمک به آسیب دیدگان اجتماعی است، برای سهل انگاری شان در رسیدگی به وضع روانی و اجتماعی این گروه از دختران و زنان آزار دیده، پذیرفته نیست.
سازمان بهزیستی، وزارت بهداشت، سازمان مردم نهاد حامی حقوق زنان و انواع انجمن های مددکاری و روانشناسی دربرابر این زنان مسئولیت دارند و اگر امروز کمک به آنها صرفاً مترادف دستگیری و مجازات مرتکبان جرم شده است یعنی این نهادهای حمایتی، دینی را که در قبال آسیب دیدگان بزه تجاوز، بر گردن شان بوده ادا نکرده اند.
غافل ماندن این نهادها از وضعیت روانی و اجتماعی ناخوش دختران و زنان آسیب دیده در حالی رخ می دهد که متخصصان اجتماعی میدانند کودک یا نوجوانی که مورد آزار جنسی قرار گرفته است، هرگز در بزرگسالی زندگی عادی نخواهد داشت و اگر در سن کم بازتوانی نشود، اگر دیده نشود، اگر تحت مشاوره و روان درمانی قرار نگیرد، اگر خدمات مددکارانه به او ارائه نشود، تیره روزی اش در بزرگسالی ادامه خواهد داشت و خشم و تحقیر شدگی اش او را به سمت انواع آسیب های اجتماعی دیگر همچون ترک تحصیل، انزوا طلبی ، خودکشی ، اعتیاد، تن فروشی هدایت خواهد کرد.
آن کارشناسان همچنین میدانند که حتی زندگی زنان بالغ هم پس از آزار و اذیت جنسی دیگر عادی نخواهد بود. بررسی پروندههای تجاوز به عنف نشان میدهد گروهی از این زنان به جرمی نکرده، از خانواده طرد میشوند و گرچه خودشان قربانی اند اما تاوان کار متجاوزان را پس می دهند.
گروهی دیگر هم بر خلاف میل شان، تحت فشار همسرانی که دیگر عارشان می آید با آنها زیر یک سقف باشند، طلاق می گیرند یا در زندگی زناشویی باقی میمانند اما همیشه زیر بار منت هستند و روابط زناشویی شان سرد می شود.
زندگی هر کدام از این زنها ، گره خورده است به زندگی همسران و فرزندان شان و طرد شدن شان از زندگی خانوادگی با طلاق عاطفی یا قانونی، به معنای تباه شدن زندگی بقیه اعضای خانواده شان هم هست.
به عبارتی دیگر، هر دختر یا زن آزار دیده ازنظر جنسی در هر سنی، در معرض انواع آسیب های اجتماعی دیگر هم هست و جامعه در آینده ای نه چندان دور باید در قبال کوتاهی نهادهای حمایتی در رسیدگی به وضع او و اعضای خانواده اش، بهایی گزاف بپردازد، مگر آنکه حمایت روانی و اجتماعی از این زنان، از همان زمان که برای ارائه گزارش به اداره پلیس آگاهی مراجعه می کنند، آغاز شود.
البته عنصر لازم برای رسیدن به این هدف، در وهله اول قبول مسئولیت از سوی این سازمان ها و در وهله دوم انعطاف نشان دادن پلیس برای فعالیت واحدهای مددکاری، مشاوره و روانشناسی در دایره ویژه رسیدگی به آزار جنسی در اداره آگاهی است.
مریم یوشی زاده - خبرنگار جام جم آنلاین
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«جامجم» در گفتوگو با عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به بررسی اثرات منفی حفر چاههای عمیق میپردازد
سخنگوی صنعت آب در گفتوگو با جامجم:
با تشكر