مجسمههای قدیمی و گاهی اسکناس یا حتی تمبر جزو وسایلی هستند که چندی بیشتر ما را به خود مشغول کرده بودند، اما مدتی است دوباره حتی سماورهای قدیمی، اتو ذغالی یا حتی آفتابه و لگنهای قدیمی دوباره به زندگی دیجیتال ما راه یافتهاند.
گرچه بسیاری با فکر کردن به اجناس عتیقه و موزهها به یاد ممنوعیت خرید و فروش آنها خواهند افتاد، اما بحث امروز اجناس باستانی یا کهن نیست بلکه لوازمی است که امروز از یک قرن پیش بسادگی در سمساریهای گوشه و کنار شهرمان یافت میشود بویژه اگر در شهرستانها زندگی میکنیم.
اگر از لوازم دست دوم داخل این مغازهها که از شیرمرغ تا جان آدمیزاد میفروشند، بگذریم لوازمی خاک گرفته و کهنه یا همان آنتیک که ارتباطی مستقیم با دوران گذشته همگی ما دارند، خودنمایی میکنند و احساس خاصی به هر یک از ما میدهند. پنکه قدیمی، سماورهای نفتی، رادیو لامپی یا حتی یخچال نفتی، دیگ مسی یا چراغ سهفتیلهای از این لوازم هستند که مدتی زمان زیادی نیست از زندگی پدربزرگها و مادربزرگها حذف و به خاطره تبدیل شدهاند، اما این لوازم اکنون بازار بسیار خوبی به دست آورده و حتی بسیاری را به عنوان کلکسیونر جلب خود کردهاند. بازاری که به نوعی شبه عتیقه محسوب میشوند و اکنون در هر منزلی جای خود را دارند؛ جایی که یادآور خاطرات خوش گذشته است. خاطراتی که دشواریها و دلتنگیهای زندگی امروزی آن را زنده کرده و البته بازار آنها را هم رونق بخشیده است. بازاری که فروشندگان با آه و حسرت به آن پا میگذارند و هویت و یادگارهایشان را میفروشند و خریداران در جستجوی همان هویت و اصالت، پولهای هنگفت خرج میکنند. اینجا بازار آنتیکفروشان است... .
چه کسی فروشنده است و کدام خریدار
در مراکز خرید و فروش این گونه اجناس جای خریدار و فروشنده کاملا مشخص نیست، اما با نگاهی ساده میتوان دقیقا پی به جایگاه هر طرف برد و آنها را از یکدیگر تمییز داد. برای یافتن جواب این پرسش کافی است به یکی از مراکز خرید و فروش اجناس آنتیک مثل خیابان مازندران در حوالی میدان امام حسین(ع) یا خیابان نوفللوشاتو (چرچیل سابق) و خیابان منوچهری سری بزنید و با فروشندگان یا حتی دستفروشان این اجناس کمی گپ بزنید.
گرچه اکنون بسیاری از بالانشینهای تهرانی هم مراکز مختلفی از این فروشگاهها را با شکل و شمایلی نوین به خود اختصاص دادهاند، اما هنوز هم نوستالژی این اجناس باعث میشود بیشتر علاقهمندان به این اجناس سر از مراکز یاد شده قدیمی تهران درآورند و دست به جیب شوند.
حوالی میدان امام حسین با شریفی، صاحب یکی از مغازههای سمساری که اجناس قدیمی هم میفروشد، همصحبت میشوم. او که راه پدر را ادامه داده است، ابتدا با نگرانی به پرسشهای من جواب میدهد، اما ظاهرا پس از مدتی خودمانی و سر درد دلش باز میشود و فروشندگان و خریداران این اجناس را با تقسیمبندی بسیار جالبی از هم تفکیک میکند.
«در این زمینه فروشندهها معمولا سه گروه هستند؛ یکی آنها که از این راه مثل من کاسبی میکنند که البته این گروه با کمی تامل اقدام به فروش میکنند، چون میدانند این لوازم مثل حساب سپرده پسانداز بلندمدت بانکی سودآور است و هر چه دیرتر آن را بفروشی، سود قابل توجهتری میبرند، اما گروه بعدی پول لازمها هستند که با توجه به گرفتاریهای مالی خود و البته اجناسی که از گذشته به یادگار دارند، روانه بازار میشوند و دل از یادگاریهایشان میکنند؛ ولی سومین گروه که امروزه نیز زیادتر از دو گروه دیگر در بازار دیده میشوند، آنهایی هستند که جای نگهداری از این اجناس را ندارند و سعی میکنند اجناس حجیم و بزرگتر را زودتر رد کنند تا کوچکترها را راحتتر نگهداری کنند.»
وی میافزاید: تکلیف پوللازمها که روشن شد. آنها برای جبران مشکلات مادی خود، چشم روی تمام خاطرات و یادگاریهایشان میبندند، اما آنها که در قوطی کبریتهای امروزی یا همان آپارتمان زندگی میکنند، چارهای ندارند که گذشته خود و خانوادهشان را فراموش کنند. پس دل به دریا میزنند و روانه بازار میشوند. مثلا فکر کن کسی که در آپارتمان 50 متری کوچکی که حتی خودش هم در آن بسختی زندگی میکند، چگونه میتواند یک ساعت پاندولدار بزرگ قدیمی را نگهداری کند یا این که لوستری قدیمی را به سقف کوتاه خانهاش آویزان کند. این شخص به گذشته و نیاکانش اهمیت میدهد، اما فقط میخواهد خودش را از این اجناس خلاص کند.
شریفی در ادامه به آنهایی اشاره میکند که اصلا ارزش جنسی را که میفروشند، نمیدانند. وی میگوید این افراد بیشتر جوانترها هستند. وی درباره فروشندگان یک تبصره هم اضافه میکند و میافزاید: اکنون بیشتر فروشندگان اجناس قدیمی غیر از گروههای قبلی کسانی هستند که به دلیل فوت پدر و مادرشان برای نگهداری لوازم قدیمی به یادگار مانده از آنها هم به توافق نمیرسند و دست به فروش این اجناس میزنند و پولش را به عنوان ارثیه بین خود تقسیم میکنند. من این گروه را هم جزو آنها که جایی برای نگهداری لوازم قدیمی ندارند، قرار میدهم.
خریداران
این فروشنده ادامه میدهد: اما به خریداران برسیم. در این بخش هم چهار گروه داریم. اولین گروه همکاران من هستند و گروه بعدی هم خانوادههایی هستند که پولشان زیادی کرده و چشم و همچشمی آنها را روانه بازار لوازم آنتیک میکند و وقتی به این مراکز میآیند، فقط میگویند هرچه قدیمیتر بهتر و هیچ شناختی هم از خرید خود ندارند. خرید پلاک ماشین، مدال، شانه یا هر چیزی که بوی کهنگی بدهد، برایشان کافی است. گروه سوم آنهایی هستند که کلکسیون دارند و با آگاهی کامل روانه بازار میشوند و به این اجناس علاوه بر سرمایه به عنوان حفظ آثار باستانی مینگرند، اما جالبترین مشتریان ما مدتی است تهیهکنندگان سریالها و فیلمهای سینمایی شدهاند. این گروه برای ساخت سریالهای تاریخی و قدیمی و ساخت صحنه نیازمند این لوازم هستند، البته برخی از آنها هنگام آغاز فیلمبرداری اقدام به خرید میکنند و پس از آن هم بعضا با سود بالا دوباره در صف فروشندگان قرار میگیرند.
جالب است بدانید این لوازم چون در فلان فیلم از آنها استفاده شده دوباره ارزش افزوده دارد. گرچه تعداد کمی از لوازم یادشده دوباره وارد بازار میشود و بیشتر آنها بین خود عوامل فیلم یا سریال دست به دست میشود، اما آنها هم که وارد بازار میشود، با چند برابر قیمت اولیه به مشتریان فروخته میشود.
قیمتگذاری چگونه است؟
وقتی مشغول قدم زدن در مغازه هستم، تابلویی بسیار زیبا و خاک گرفته توجهم را جلب میکند. قیمت آن را میپرسم که میگوید این تابلو دو میلیون تومان قیمت دارد. وقتی میپرسم چرا، شروع میکند: چوب قاب آن بهترین چوب گردو و اثر هنری فلان شخص است و خود تابلو هم مربوط به فلانی بوده که حدود 80 سال پیش از لهستان آورده شده است. میپرسم مبنای قیمتگذاری این تابلو چه بوده است؟ پاسخ میدهد: اولا توافق بین خریدار و فروشنده، ثانیاً اصالت کار و قدمت آن. اکنون یا شما که خریدار هستی متوجه خرید خود هستی یا اینکه صرفا به علاقه خودت پول میدهی. شریفی اضافه میکند: البته اصالت برخی کارها کاملا مشخص است، پس این موضوع یعنی توافق بین خریدار و فروشنده منتفی میشود، مثلا میتوان در این باره به گرامافون یا رادیو لامپی که حدود ساخت آن مشخص است، اشاره کرد. درباره بعضی از لوازم هم که تاریخ ساخت یا تولید ندارد، مثل قابلمه، کفگیر، ملاقه، لگن، اتو و سماور توافق بین دو طرف حاکم معامله است و همین موضوع گاهی باعث تقلبهای فراوان شده است، چون مردم میخرند، آنها هم میفروشند.
شریفی میگوید: البته هستند افرادی که در این حرفه چند دهه فعالیت کردهاند و اکنون به عنوان کارشناس آنتیک مطرحشده و برای مشاوره به آنها مراجعه میشود. آنها هم در مقابل دریافت حق مشاوره، قیمت و اصالت جنس را تعیین میکنند؛ بنابراین غیر از توافق میتوان به قیمتگذاری کارشناسان خبره در این زمینه اشاره کرد.
آنتیکفروشیهای آنلاین!
از شریفی میپرسم اینکه بسیاری از اجناس آنتیک اکنون در اینترنت فروخته میشود، صحت دارد که میگوید: مدتی بود آگهیهای روزنامه برایمان دردسرساز شده بود، چون بیشتر فروشندگان از این طریق اقدام به خرید و فروش میکردند، اما اکنون دنیای مجازی یا همان اینترنت معروف، رقیب سرسخت ما شده. کامپیوتر روی میزش را که البته آن هم به نوعی عتیقه است، روشن میکند و از حال و هوای قدیمی مغازهاش وارد عصر ارتباطات میشود و کلمه آنتیکفروشی را در گوگل جستجو میکند ناگهان با چندصد وبسایت روبهرو میشوم که کاملا حرفهای کار کردهاند. عکس جنس همراه قیمت آن و شماره تلفن فروشنده زیر آن قید شده است. تازه متوجه میشوم که آنتیکفروشیها هم آنلاین شدهاند.
جالب است روند حرکت اینگونه اجناس از شهرستانهای دورافتاده به سمت پایتخت و گاهی هم به خارج از مرزها مثل کشورهای عربی است. در این باره شریفی میگوید: بسیاری افراد از روستاها و شهرهای دورافتاده اجناس قدیمی و آنتیکشده را میخرند و آنها را وارد دنیای مجازی میکنند به همین دلیل بیشترین آگهیهای دنیای صفر و یک یا همان آنتیکفروشیهای دیجیتال مربوط به شهرستان است که پس از تسویهحساب جنس مورد نظر را در منزل یا مغازه خود دریافت میکنید.
عماد عزتی / جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد
اون رو جهانی كرد البته با صداقت تمام منظورم هر دو بازاره مثل
كشورهای اروپایی .من هم یكسری وسایل آنتیك
دارم كه برام ارزش خاص معنوی دارن اما بدم
نمیاد كه باقیمتی بالا بفروشمشون ،شما میتونید
راهنمای بزرگی باشید كارشناس و قیمتگذار و
حتی خریدار معتبر معرفی كنید.