یکی از اصلی‌ترین نتایج مدرنیته در عالم، اصل تمایز است. در جهان پیشامدرن آدمیان همواره در جهت حذف، حل یا تقلیل نیروهای متضاد تلاش می‌کردند؛ چرا که هویت در گذشته نه از راه تفاوت که از راه شباهت‌ها و حفظ اصول غیرقابل تغییر موروثی، خونی، خانوادگی و... ساخته می‌شد.
کد خبر: ۵۸۹۳۶۱
خود بودن و در خانواده بودن

تحلیل و نقادی گذشتگان خود، رواج چندانی نداشت، بلکه اصل بر وحدت و اشتراک ماهوی امور بود. اما فیلسوفان مدرن با این‌که انسجام، پیوستگی، مطابقت، عقلانیت و کلیت را به عنوان اصولی برای تفکر درست و سنجش نظریه‌ها به کار می‌بردند، اما زمینه‌هایی هم ایجاد کردند که تلویحا در سطوح بیرونی و اجتماعی به تمایز افراد از یکدیگر و در نهایت فردگرایی منجر شد.

وقتی کانت ابتدای مقاله دوران ساز خود «در پاسخ به پرسش روشنگری چیست؟» نوشت: «روشنگری خروج آدمی است از نابالغی به مسئولیت خویشتن خود و نابالغی، ناتوانی در به کار گرفتن فهم خویشتن است بدون هدایت دیگری» در حقیقت داشت انسان‌ها را به استقلال دعوت می‌کرد. او در همان مقاله فریاد زد «دلیر باش در به کار گرفتن فهم خویش.» این فریاد ضمن اعلام تنهایی و استقلال انسان مدرن، تمایز او از دیگری را موجب می‌شد. دیگر انسان از دروازه روشنگری می‌گذشت، به بلوغ می‌رسید و انسان مدرن را شایسته بود که در تمایز با دیگران فهمی خودبنیاد و فردی را به کار گیرد. به قدر استقلال و فراخی فردیت، انسان هویت داشت و محترم بود. پیرو بودن،حل شدن در جمع و عدم خودآگاهی، تکرار دیگران به تقلید و دوری از تعقل، بدون شک شهر مدرن را ایجاد و ساکنانش را به شهروند تبدیل نمی‌کرد.

تمایز با دیگری و تعریف خود از این طریق نتیجه تغییر نگرش به انسان بود. جامعه در این نگاه به عنوان گردهمایی نفوس مستقل، تحت یک قانون فراخ و شامل و مورد قبول است و دیگر نگرش قومی و قبیله‌ای را منسوخ می‌گرداند. هیوم و فیلسوفان تجربه‌گرایی که بشدت بر تجربه‌های حسی تأکید و از کلیات زبانی پرهیز می‌کردند، بر همین منوال پشتوانه نظری قوی‌تری را برای فردیت و دوری از تجمیع هویت‌ها ساختند. حتی هیوم مبحثی به نام هویت را صرفا اشتباهی ذهنی می‌دانست، چرا که ما از طریق تجربه تنها اجزا را در می‌یابیم و هویت، تجمیع مجموعه‌ای از خواص جزئی تحت یک عنوان کلی است که از ذهن ساخته می‌شود. این مسأله دیگر به طریق اولی افتراق و جدایی را در سطح اجتماعی به بار می‌آورد.

این بینش‌های تازه، تغییرات مهمی در شرایط سیاست،خلق هنری و علم تجربی ایجاد کرد. درک اقتصاد در چنین جامعه‌ای از همه آنچه به تسامح تا پیش از مدرنیته اقتصاد پنداشته می‌شد، متفاوت بود. خانواده در چنین درکی از جامعه ‌ـ‌ مهم‌تر از آن در چنین تعریفی از انسان بالغ‌ ـ‌ با خانواده پیش از خود یکسره متفاوت بود. خانواده پیشامدرن بر اصولی موروثی و ثابت متکی بود و قوام خود را از پیوستگی و وحدتش به دست می‌آورد. اما در خانوده جدید، هر فرد هویتش ساخته شده بلوغی است که به معنی توان تعقل و فهم بدون هدایت دیگری است. در این شرایط شجره خانوادگی، شغل خانوادگی، خون خاندان و... دیگر جایگاه معناداری ندارد. پدر دیگر آن ناصح همه چیز دان نیست، بلکه اتفاقا فرزند با متمایزکردن خود از او، فرد شده و شروع به یافتن هویت می‌کند. از این جهت اصل تمایز به عنوان مهم‌ترین راه برای تعریف خود در جهان مدرن در خانواده بسیار پررنگ است، چرا که آغاز میل به استقلال آنجاست.

اما پرسش مهمی اینجا مطرح می‌شود؛ پرسشی که اغلب با پاسخ‌هایی جانبدارانه، ساده ساز یا ارتجاعی تقلیل می‌یابد و در واقع بی پاسخ می‌ماند.پرسشی که یا معطوف به طرد ارتجاعی و عصبی موضوع است یا به جذب و حل شدنی مضحک و پوچ منتهی می‌شود. سؤال این است آیا چنین درکی از انسان و جامعه با توضیحاتی که درباره بروزش در خانواده داده شد، ضد خانواده و تخریبگر آن است؟

تجدد مفهومی است که با وجود اهمیت یافتن فردیت، متکی بر اموری دیگر همچون قوام اجتماعی و اخلاق عمومی هم است. تجدد یا همان مدرنیته در ذات به سبب تقویت فردیت و تمایز آدمیان با یکدیگر خانواده را دچار تکثر می‌کند، اما هیچ‌گاه به خودی خود، موجب فروریزی آن نمی‌گردد. خانواده، نظم اولیه جامعه است که قوام اجتماع را حفظ کرده و اجازه خروج از مدار نظم را نمی‌دهد. به همین دلیل آنارشیست‌ها و تفکرات ضداجتماع که از هرگونه نظم ساخته شده مدنی برای کنترل و تنظیم روابط آدمیان انتقاد می‌کنند، خانواده را نهادی منحط می‌نامند. اما در واقع همین نهاد است که زمینه‌های انسجام اجتماعی و شکل‌گیری انسان مستقل و بالغ را فراهم می‌کند. به سبب نظریه‌های فردگرایانه، خردباورانه و استقلال‌جویانه تجدد، آنچه رخ می‌دهد امکان گفت‌وگو و زیر سؤال بردن گذشته یا هسته خانواده است، اما این به معنای فروپاشی خانواده نیست، بلکه به معنای بازکردن انحصار اعتقادی و بازگشت به جوهره اصلی خانواده، مبتنی بر روابط عاطفی و غریزی حمایت و محافظت است. خانواده در جهان مدرن خالی از الگوی انسانی و ملموس حمایت و هدایت نیست، اما با باز کردن حلقه بسته اعتقادی و امکان استقلال فکری افراد در درون خانواده و کنار زدن امری به نام میراث‌داری و اطاعت فکری، جان‌های آزادی را به جامعه تحویل داده و قوام خانواده را به اصول اصلی آن که همانا کنار هم بودن، اتصال عاطفی و حمایت‌های مادی و معنوی است باز می‌گرداند.

با این نگاه نمی‌توان فردگرایی، انسان‌محوری و قدرت پرسشگری افراد در برابر یک عقیده جمعی را الزاما تهدیدی برای خانواده در نظر گرفت.

ابتدای مشروطه تاریخ بیست و ششم رجب 1325 در روزنامه صوراسرافیل آمده است: واگذاردن انسان را به خود او برای پیروی طریق ترقی خود و یافتن راه کمال نفس کافی است.

این همان آرمان روشنگری نزد کانت است و همان شعاری است که در مدرنیته محقق شده. ابتدا، مشروطیت هم با همین خواسته شکل گرفت. در هر انقلابی از جمله انقلاب اسلامی سال 1357 هم آنچه زیر پوست آن تحول جاری است این که فرزندان، نظم ساخته پدران را زیر سؤال می‌برند، خاصه در تحولاتی فرهنگی هر دو انقلاب که در فاصله کمتر از صد سال در ایران رخ داد، این زیر سؤال بردن گذشتگان، تمایز خود و رهایی از میراث قبل بیشتر و پررنگ‌تر به چشم می‌خورد. انقلاب‌کنندگان همواره قصد تغییر فرهنگ عمومی و سبک زندگی را هم دارند.

در این میان نمی‌توان بلوغ و پرسشگری، فردیت و عبور از رعیت بودن به شهروند شدن ‌ـ‌ که آرمان و میوه انقلاب مشروطه بود ‌ـ‌ را حرکتی ضدخانواده دانست. نمی‌توان قوانین اخلاقی تجدد را نزد امثال کانت مضمحل‌کننده هسته و ارزش خانواده خواند. آرمان هیچ انقلاب و هیچ تحولی که در جهت تجدد انجام می‌گیرد، همان‌طور که تقلید و تسلیم نیست، تخریب و از دست رفتن جامعه هم نمی‌تواند باشد‌.

از دیگر سو، یک نکته میان نکات مختلف دیگری در ذات تجدد یا همان مدرنیته است، اصل حق در برابر تکلیف. ظهور این اصل مهم، محق دانستن انسان در برابر نهادهای قدرت را سبب شده که در خانواده هم تأثیری پررنگ داشته است. دیگر خانواده نمی‌تواند بر اساس ساختار قدرت شکل بگیرد و همه اعضای خانواده استقلال فکری خود را خواهند داشت. وجوب حفظ استقلال و احترام به فردیت و امیال اعضای خانواده‌ مانند حق استقلال فردی در جامعه ‌ـ‌ به اندازه رعایت هنجارها و قوانین ‌ـ‌ بر آمده از همین نگاه حق‌محور است.

در چنین حالتی القای بدون استدلال عقاید یا تحمیل سبک زندگی خود به عضوی دیگر، در یک خانواده استاندارد چیزی نزدیک به محال می‌کند. شکل هم شدن اعضای خانواده دیگر ایده‌آل زندگی خانوادگی نیست. قوام خانواده در این شرایط به اصول اساسی آن یعنی حفظ یکدیگر، امنیت، حمایت و سلامت روح است که باعث قوام جامعه و به وجود آمدن عواطفی آرام و روح‌هایی سالم در جامعه می‌شود. با رشد این فضا، خانواده به‌جای تحمیل عقاید خود به فرزندان، شیوه تفکر به عقاید، گفت‌وگو و اساسی‌تر از همه آرامش و تعامل را می‌آموزاند. در حالی که مبارزه عقاید در خانواده بیشتر به نهادینه‌شدن تفکر حذف دیگری و تلاطم روحی منجر می‌شود.

خانواده مدرن، خانواده‌ای است با تکثر و تمایز اما در هر حال هسته اصلی، شکل یافتن جامعه است. مدرنیته همواره مورد نقد قرار گرفته است. گروهی به سوی احیای سنت رفتند و خانواده سنتی را مانند دیگر چیزهای سنت دارای ارزش‌های معرفتی و سلامت تربیتی بیشتری ارزیابی کردند. پست‌مدرن‌ها با نقد ارتباط خانواده مدرن با ساختار منسجم و هرمی قدرت، ذره باوری، فردیت مطلق و بنیان‌فکنی ساختار کلان خانواده را ترویج کردند. در کنار همه اینها، برخی دیگر از متفکران خانواده را با سرمایه‌داری مساوی دانسته و یکی را مقوم دیگری خواندند و اولین راه براندازی سرمایه‌داری را براندازی نظام خانواده دانستند.

تمام رویکردهای پسامدرن در مورد خانواده با وجود اعجاب هایش مسأله امروز خانواده ایرانی نیست. ارزش‌های مشروطه و دگرگونی‌های ناشی از انقلاب اسلامی در سطح اجتماع و فارغ از تحولات سیاسی به حل مناقشه سنت و مدرنیته در خانواده نیاز دارد. گفت‌وگوی غیرجانبدارانه و غیرمتعصبانه با مدرنیته و نظام خانوادگی حاصل از آن الزامی است. جامعه ایرانی از آن جهت که ارزش‌هایی از تجدد را در خود تاریخی و نهادینه کرده، نمی‌تواند به پیش از صد سال گذشته برگردد و در عالم پیشاتجدد باقی بماند. از سوی دیگر امکان تحقق کامل تجدد با رویکرد نقادانه در نظامات رسمی و توده‌ای ما، آنچنان که می‌نماید قطعی و اجتناب‌ناپذیر نیست. این فضای بینابینی ارزش‌های متناقض و حتی سردرگمی‌های مختلفی را به نظام خانواده وارد کرده است. فرهنگ عمومی متحول، تغییر جایگاه زنان، رشد آموزش عمومی و عالی نوید نظمی نوین در خانواده ایرانی می‌دهد که تا جایگزین‌شدن آن نظم و سبک باید هزینه‌ گذار امروز و تضادهای فکری و تربیتی اکنون را از طریق مدارا، پذیرش و گفت‌و‌گو کم کرد.

علیرضا نراقی / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها