رادیو کتاب قرار است در برنامههایش چه اهدافی را پیگیری کند؟
رادیو کتاب بهعنوان یک رسانه، فضای بین سه حوزه را تامین و حلقه ارتباطی آنها را تنگتر میکند. حوزه اول، تولید کیفی و کمی کتاب است و حوزه دوم توزیع و نشر و سرانجام مخاطب و مطالعه و کتابخوانی. اگر فضای بین این سه زنجیره مرتبط به هم را پر کنیم حتما در میزان افزایش مطالعه مردم تاثیر خواهد گذاشت. البته تمام این کارها را در حد یک رسانه انجام میدهیم.
چرا تا این حد تاکید بر رسانه بودن فعالیت خود دارید؟
ما باید با توجه به تعاریفی که از رسانه در اختیار داریم انتظاراتی متناسب با آن داشته باشیم. رسانه میتواند ترویجکننده، فرهنگساز و تقویتکننده رویه و رفتار باشد. البته این رویهها به صورت قانون نیست. رسانه ما یعنی رادیو کتاب فقط کار ترویج را در این سه حوزه به عهده دارد.
با توجه به این هدف، رسانه شما چه طور میتواند در زمینه افزایش تیراژ کتاب و پایین آوردن قیمت و بالابردن سطح مطالعه کارآمد باشد؟
من معتقدم همیشه در کنار نقاط دلسردکنندهای که در نشر با آن مواجهیم، نقاط امیدوارکننده نیز فراوان است و از طریق پررنگ کردن این نقاط امیدوارکننده ما میخواهیم به کششهای نسبی برای مطالعه که در جامعه وجود دارد، سرعت ببخشیم. نیاز و عطش به مطالعه در بین دو دسته از مردم وجود دارد؛ یکی گروهی که بالفعل قدرت مطالعه دارند و دیگری کسانی که بالفعل کتابخوان نیستند، ولی این نیاز و عطش در آنها وجود دارد. میخواهم مثالی از عطش مردم برای مطالعه بگویم. کتابهایی مثل: دا، پایی که جا ماند، مفاتیحالحیاه و... بسیار پرفروش شدهاند، یعنی همه براساس نیاز مخاطب و عطش و تشنگی او به این مرحله رسیدهاند. چرا باید در نمایشگاه کتاب امسال کتاب مفاتیح الحیاه را که انتشارات اسرا به چاپ رسانده دیگر غرفهها و ناشران نیز به فروش برسانند؟ زیرا بخوبی توانسته نیاز مخاطب را بشناسد و مخاطب تشنه هم سراغ آن را گرفته و ناشر سود کتاب را منحصر به خود نکرده و خواسته راحتتر در اختیار همگان قرار بگیرد. ما میخواهیم عطش مردم را در زمینه مطالعه افزایش دهیم، ولی درکنار آن میخواهم یک مثال ناخرسندکننده هم را بگویم. کتاب راز نیز از چند مترجم با تیراژهای چند ده هزار جلدی چاپ شده است. اشکالی که من بر این کتاب میگیرم، محتوای نامناسب آن است. پس بعضی از مردم از کتابها خبر ندارند. یعنی مخاطب باید بداند که کدام کتاب برای خودش یا برای کودکش مناسب و مفید است. ما در این چند ماهه از والدین پیامکهایی را داشتهایم که میگفتند، وقتی شما فلان کتاب کودک را خواندید به این نتیجه رسیدیم که برای کودک ما هم مناسب است، به همین دلیل با خیال راحت آن را خریدیم.
معیار معرفی رادیو کتاب برای کتاب در زمینههای مختلف چیست؟
از آنجا که اعتماد به رسانه خیلی مهم است و ما میتوانیم با معرفی یک کتاب و تشویق فرد به خواندن آن سبک زندگی او را رشد دهیم یا چنان صدمهای به او بزنیم که دیگر جایی برای اصلاح نداشته باشد، چند گزینه و راه برای معرفی کتابها در نظر گرفتهایم. اول این که شورای ممیزی برای معرفی آثار راهاندازی کردهایم. دوم این که به افراد صاحب صلاحیت در آن حوزه اعتماد میکنیم. مثلا در زمینه روانشناسی کتابهای زرد بسیار زیادی هست که انحرافات ذهنی برای افراد ایجاد میکند. به همین دلیل سراغ کسانی میرویم که به جای معرفی راههای سهل و سرابگونه، کتابهایی مفید معرفی کنند. گزینه سوم، اعتماد به مجامع تخصصی و صنفی در حوزههای مختلف است که با مشارکت آنها کار معرفی کتابها را انجام میدهیم، مثلا کتابهای معرفی یا تائید شده از سوی مجمع ناشران انقلاب اسلامی برای ما قابل اعتماد هستند.
شما مخاطبان رادیو کتاب را چطور دستهبندی کردهاید؟
ما مخاطبانمان را به چهار سطح تقسیم کردهایم و یک هرم ایجاد کردهایم. البته در این هرم بالا و پایین قرار گرفتن افراد به منزله ارزشگذاری آنها نیست. سطح اول، کسانی هستند که آنها را با نام «کتاب شِنو» میشناسیم و حجم زیادی از مخاطبان ما را تشکیل میدهند و درصدی از آنها در راه با ما همراه میشوند، شاید در مسافتی که با اتومبیل طی میکنند، یک صفحه از کتاب یا دو صفحه یا یک برنامه کامل را بشنوند. برای این گروه برنامههای متنوعی داریم، مثلا قصه ظهر جمعه را که در قدیم هم بود، تکرار کردهایم. گروه دوم را «کتابخوان» نامیدهایم که برایشان کتابهای مختلف را معرفی میکنیم. گروه سوم «اهل کتاب» نام دارند که در تعبیر رایج و عام خودمان به آنها «کرم کتاب» میگوییم مثل بعضی از دانشجویان. راس این را صنوف و فرهیختگانی تشکیل میدهند که به صورت مستقیم در کار کتاب هستند مانند: مولف، کتابفروش، صحاف و... اکنون میخواهم پرسش قبل را کاملتر جواب بدهم. ما برنامههایمان را براساس این هرم تنظیم میکنیم و کتابها را با دو معیار کلی، اول آن که مضر نباشد و دوم آنکه مفید باشد، متناسب با نیازهای مخاطبان در این هرم، معرفی میکنیم.
یعنی ما میخواهیم کتابشنو را به کتابخوان تبدیل کنیم و کتابخوانها را به اهل کتاب. جوری که وقتی کتابی را معرفی میکنیم، شخص بگوید: حالا که متن را شنیدم و از آن خوشم آمد، کتاب را میخرم.
با این ادعا، چه طور ممکن است که فرد کتابشنو را به راس هرم برسانید؟
از این طریق که فرد آنقدر به کتاب علاقهمند شود که جذابیت کار کتاب در نظرش بیشتر شود و وارد فعالیتهای تجاری کتاب شود مثلا کتابفروش شود یا فعالیتهای خلاقانه کتابی در حوزه اینترنت داشته باشد. ما امروز به ویترینهای بیشتری برای فروش کتابها نیاز داریم.
حوزه توزیع و نشر پیچیدگیهای خاص خودش را دارد، ولی شما این حوزه را یکی از حلقههای مورد هدفتان قرار دادهاید. چطور میخواهید در این زمینه تاثیرگذار باشید؟
در حوزه توزیع و نشر هدف ما این نیست که کتاب را به مخاطب برسانیم. ما میتوانیم روند رسیدن کتاب به مخاطب را از طریق مطلع کردن او از آنچه در فضای نشر به چاپ رسیده، تسهیل کنیم. خوانده شدن کتاب در رادیو موجب جذاب کردن خرید کتاب میشود. تسهیل کردن روند دسترسی به کتاب آن هم به صورت رایگان در شهر تهران از دیگر ایدههای نو در حوزه توزیع کتاب است. دسترسی راحت به کتاب از راههای مختلفی صورت میگیرد. مثلا سوپرمارکتها، مغازههایی هستند که در شهر بیشترین مراجعه کننده را دارند. فروختن لوحهای فشرده صوتی و تصویری در این مغازهها تجربه موفقیتآمیزی بود. پس میشود در سوپرها چند کتاب کودک هم قرار دارد تا در حین خرید فرد علاوه بر تهیه کردن غذای اصلی یا تفننی جسمش، غذای روحش را هم فراهم کند. ما این راهکارها را برای کارآمدتر شدن حوزه توزیع و نشر به مخاطب معرفی میکنیم.
برای ارتقای روند توزیع کتابها، برای دستاندرکاران این بخش هم برنامههایی در نظر گرفتهاید؟
ما میتوانیم از این طریق بین اصناف ارتباط برقرار کنیم و این فضای بینابینی را ارتقا دهیم، مثلا از راه تبلیغ و توجیه نشر الکترونیک. یادمان باشد که بعضی از این افراد نیازمند معرفی بیشتر هستند و بعضی به دنبال معافیتهای مالی. ما به اندازه یک رسانه در راهبرد اهداف حوزه توزیع تلاشمان را میکنیم.
در سومین حلقه ارتباطی که عبارت بود از مخاطب چه اهدافی دارید و چه فعالیتهایی را برایشان انجام دادهاید؟
در این بخش ما هم با مخاطب مواجهیم و هم کتابخوانی و هم کتابخانه. چون اینجا حوزه مصرف است و کتاب تولید شده در اختیار مغازهدار قرار گرفته و حالا باید خوانده شود. ما برای ترویج فرهنگ خرید کتاب و خواندن آن، دست به فعالیتهایی مانند خلاصهگویی کتاب، اجرای مسابقات متعدد و... دست زدهایم. تبلیغ میکنیم که خرید کتابهای دست دوم اشکالی ندارد. چه اشکالی دارد که ما فرهنگ خرید کتاب دست دوم را داشته باشیم؟ چقدر مردم ما کتابخانهها و کتابفروشیهای محلهیشان را میشناسند؟ ما باید یاد بگیریم به سراغ کتابفروشیها و کتابخانههایمان برویم تا با کتاب و مراکز کتاب دوستی پیدا کنیم.
امروز کتابخانهها غریب افتادهاند. تعدادی از مراجعان آنها هم فقط برای گرفتن کتابهای کنکور یا استفاده از سالن مطالعه به سراغشان میروند. چه ایدههایی برای حل این مساله داشتهاید؟
طرح نهضت مطالعه عمومی چند وقتی است که مطرح شده، ولی هنوز کار خاصی برایش انجام نشده است. به همین دلیل انتظاری هم از آن نمیتوان داشت. مثل این است که طرح نهضت سوادآموزی مطرح شود، ولی هیچ مربی و محیط مناسبی برای آن معرفی نشود. ما یکسری اشکالات را پیدا کردهایم.
مثل این که دانشجوی یک دانشگاه نمیتواند به این سادگی از کتابهای دانشگاه دیگری که رشته خودش را هم دارد، استفاده کند. باید چنین مشکلی از بین برود یا کتابخانه ملی باید شأنیت خودش را به دست بیاورد و از این نگاه که محلی برای درس خواندن کنکوریها در مقاطع بالاتر است، خارج شود.
یکی از دلایلی که محدودیتهایی را برای کتابخانهها در نظر گرفتهاند. این است که نگران کمبود محل مطالعه و کمبود کتاب برای ارائه به مخاطبان هستند. به نظرتان این توجیه یا دلیل کافی است؟
چه اشکالی دارد کسی که میخواهد برای دانشگاه درس بخواند به کتابخانه برود و اتفاقا مشخص شود که جا کم است؟ بگذارند افراد بیایند و تمام صندلیهای یک کتابخانه پر شود و معلوم شود که جا کم است تا نیاز به ساخت کتابخانه جدید ایجاد شود تا نیاز به ساخت کتابخانههای شخصی در آپارتمانها ایجاد شود.
در آپارتمانهایی که بیش از ده واحد مسکونی زندگی میکنند، میشود براحتی یک کتابخانه اشتراکی گذاشت. آیا این کار برای مدیر ساختمان دشوار است که یک قفسه برای کتاب در راهرو قرار دهد تا افراد کتابهای غیرضروریشان را آنجا بگذارند و بقیه هم نگاهی به آن بیندازند؟ ما ایدههایی را که به ذهنمان میرسد در رادیو کتاب بیان میکنیم. اهل نظر هم ایدههایشان را بگویند. بخشی از این کار را ما شروع کردهایم. اهالی کتاب هم بخش دیگر را شروع کنند. باشد که همگی به نتیجه برسیم.
گاهی اوقات کمبود کتابدار یا مشغولیت زیاد کتابداران و رسیدگی نکردن کافی به مراجعهکنندگان موجب دلزدگی گروهی میشود که به قول شما بالقوه آماده کتابخوانی هستند. این را هم در برنامههایتان در نظر گرفتهاید؟
بله، ما از نیمه شعبان امسال برنامهای را با حضور کتابداران و با همکاری انجمن علمی کتابداری اجرا کرده که در آن مباحث حوزه کتابداری را مطرح میکنیم. اگر قرار است کتابخوانی در کتابخانهها بالا برود، کتابدار عامل بسیار مهمی است؛ زیرا کتابدار یک مشاور است نه کسی که کارش فقط بایگانی است.
فرض بر این است که کتابدار به ما یاد بدهد چطور کتاب مناسبمان را پیدا کنیم. ما امیدواریم کتابداران ما به کتابیار تبدیل شوند، مثلا وقتی مراجعهکنندهای کتابی از فروغ فرخزاد میخواهد و اتفاقا دیگران تمام کتابهایش را بردهاند، این کتابدار است که باید به او بگوید: اکنون کتابی از فروغ نداریم، ولی افرادی مانند فلانی و فلانی شعرهایی شبیه او دارند. مایل هستی تا وقتی کتابهای فروغ را میآورند، شعر این شاعران را هم بخوانی؟ نمیشود بدون شخصیت دادن به عناصر حوزه کتاب، کتابخوانی را رواج بدهیم.
با وجود تمام این راهکارها و تمام راهکارهایی که دیگران پیش از شما اقدام کردهاند، کتابخانهها هنوز ارزش خود را پیدا نکردهاند.
این مساله مهمی است. باید عضویت در کتابخانه به یک ارزش اجتماعی تبدیل شود. کتابخانه باید چنان منزلتی پیدا کند که فرد با ذوق و شوق کارتش را به دیگران نشان دهد. همانطور که گرفتن و داشتن گواهینامه برای ما ارزش است، باید گرفتن و داشتن کارت کتابخانه هم برای ما ارزش اجتماعی به حساب بیاید.
اگر یک خانواده چهار نفری که شامل والدین و یک خردسال و نوجوان یا جوان هستند، در ترافیکی یک ساعته در تهران بمانند و رادیو کتاب روشن باشد، شما تا چه اندازه نیازهای کتابی این چهار نفر را در سنین مختلف رفع میکنید؟
برنامهریزیهای ما به دو دسته پنهان و آشکار تقسیم میشود. در بخش آشکار، مثلا هر شب ساعت 21 و 30 دقیقه در شش ماه اول سال (و 20 و 30 دقیقه در شش ماه دوم سال) صدای بچهها را در حالی که خودشان کتابی را خواندهاند، پخش میکنیم. این ابتکار رادیو کتاب است. بچهها از این طریق با کتاب آشنا میشوند؛ زیرا حتی در ابتدای ضبط صدایشان باید بگویند که نام کتاب چیست و نویسندهاش چه کسی است. ما حتی از قبل برای آن فرد پیامک میزنیم تا صدای خودش را در شب پخش بشنود.
این کار دقیقا همان اشتیاقی را ایجاد میکند که کودک پای برنامه تلویزیون مینشیند تا نقاشی خودش را که ارسال کرده، ببیند. البته برنامه رادیویی تا یک جایی قابلیت کار کردن با کودکان را دارد. استمرار آن جهت کتابخوان کردن کودکان به عهده والدین است.
این از برنامهریزیهای آشکار بود. هم کودکان و هم بزرگسالان بسته به این که در کدام قسمت از آن هرم قرار میگیرند، از برنامهریزییهای مختلف ما چه با اهداف پنهان و چه آشکار بهرهمند میشوند.
حورا نژادصداقت / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
فؤاد ایزدی، کارشناس حوزه روابط بینالملل در گفتوگو با «جامجم» تشریح کرد
در گفتوگوی «جامجم» با پژوهشگر حوزه ارتباطات و رسانه عنوان شد