تلویزیون، فرهنگ کار و مصرف

در باره نسبت تلویزیون و اقتصاد تجاری، سخن‌های بسیاری گفته شده است. وابستگی این دو به یکدیگر ـ در وضع کنونی ـ انکارناپذیر است. اما کدام یک بر دیگری مقدم است و حیات کدام یک مستقل از دیگری امکان‌پذیر است؟
کد خبر: ۵۷۴۱۲۹
تلویزیون، فرهنگ کار و مصرف

به نظر می‌سد تلویزیون بدون اقتصاد تجاری، حیات کنونی‌اش را از دست خواهد داد، چرا که این اقتصاد تجاری است که با حمایت مالی خود، موجب تداوم حیات و رونق گرفتن تلویزیون می‌شود. اما آیا اقتصاد تجاری بدون تلویزیون قادر خواهد بود زنده بماند؟ مسلما بدون تلویزیون، اقتصاد سرمایه‌داری و تجاری امروزین، قوامی نخواهد داشت.

تلویزیون برای شرکت‌های تولیدی و تجار، مشتریان بی‌شماری را جذب می‌کند. تلویزیون فرهنگ خرید خاصی را میان مردم ترویج می‌کند، اما در کنار این دلایل، دو دلیل بنیادی‌تر در باب وابستگی اقتصاد امروز دنیا به تلویزیون وجود دارد.

تلویزیون و فرهنگ کار

تلویزیون بهترین وسیله برای گذراندن وقت است. هرچند امروزه تلویزیون کارایی‌های متفاوتی دارد، مثل تعلیم و آموزش و خبررسانی، اما کماکان مهم‌ترین کاربرد تلویزیون، کاربرد وقت‌گذرانی و سرگرمی آن است. تلویزیون در این کار آنقدر موفق است که حتی معمولا افراد بیش از ساعت فراغت خود را نیز می‌توانند به پای تلویزیون بنشینند و از زمان کارهای دیگر خود کاسته و به زمانی که پای برنامه تلویزیون می‌نشینند، بیفزایند.

بنابراین تلویزیون ماهیتا به فرهنگ تنبلی و بیکاری کمک می‌کند. تلویزیون کاری می‌کند که افراد بیکار چندان متوجه بیکاری خود نشوند و به آن به عنوان یک مساله بحرانی نیندیشند و در افراد شاغل تمایل به کاسته شدن از ساعات کاری را ایجاد می‌کند.

اما از سوی دیگر، تلویزیون وسیله‌ای است برای معرفی کالاهای تجاری و افزودن بر مشتریان این کالاها. افزایش تقاضای بازار برای خریدن کالاهای تجاری به افزایش کار و تولید می‌انجامد؛ بنابراین تلویزیون به صورت غیرمستقیم به افزایش فرهنگ کار و تولید کمک می‌کند.

تلویزیون و استاندارد

پس تلویزیون میان دو پیامد نقیض قرار دارد: فرهنگ کار و فرهنگ تنبلی. تلویزیون انسان‌ها را در یک دور متناقض قرار می‌دهد یا به عبارت دیگر، تلویزیون همه ابعاد زندگی ما را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد و تلویزیون به یک هدف مبدل می‌شود.

ما کار می‌کنیم تا نیازهایمان را تامین کنیم و از ساعات کاری کم می‌کنیم و می‌کوشیم نیازهایمان را در زمانی کوتاه‌تر فراهم کنیم تا بر ساعات فراغت ما افزوده شود تا بتوانیم ساعات بیشتری را به دیدن تلویزیون اختصاص دهیم.

از سوی دیگر، تلویزیون فرهنگی را برای ما تبلیغ می‌کند که به واسطه آن ما ترغیب به کار بیشتر برای تهیه نیازهایی جدید می‌شویم.

تلویزیون نیازهای جدیدی در ما به وجود می‌آورد. با ازدیاد نیازها، نیاز به کار بیشتر ایجاد می‌شود. بلکه حتی می‌توان گفت در زمان ما، این تلویزیون است که تعیین می‌کند چه چیز برای ما ضروری است و چه چیز ضروری نیست.

همچنین در بین امور ضروری، تلویزیون برای ما استاندارد و معیاری ارائه می‌کند. ما از طریق تلویزیون می‌فهمیم فلان محصول غذایی با فلان عنوان، دارای استاندارد است. پس تلویزیون انتخاب کالای تجاری را جهت می‌دهد. وقتی داخل یک فروشگاه می‌شویم و کالایی را می‌بینیم که شب گذشته تلویزیون آن را تبلیغ می‌کرد با خود می‌گوییم، این همان کالاست! در این تشخیص ما، چیزی جابه‌جا شده است. گویی ما توجه نداریم آنچه در تلویزیون دیدیم، یک نشانه بود و نه یک کالای واقعی و این کالایی که امروز در فروشگاه مقابل خود می‌بینیم، یک کالای واقعی است. ولی ما کالای واقعی را با معیار مجازی و غیرواقعی می‌سنجیم.

در اینجا، جهان مجازی تلویزیون بر جهان واقعی تقدم پیدا می‌کند و تلویزیون به مثابه یک رسانه در بردارنده دال‌های مجازی، حاکمیت خود را بر زندگی واقعی ما تثبیت می‌کند؛ بنابراین تلویزیون مقدم بر شرکت‌ها و عناصر تجاری و اقتصادی جهان امروز است. به نحوی که شرط دیده شدن آن شرکت‌ها، حضور در شبکه‌های پرمخاطب تلویزیون است. شرکتی که در تلویزیون حضور ندارد، گویی برای هیچ کس حضور ندارد، حتی اگر کالاهای خوبی تولید کند.

پس نسبت تلویزیون و اقتصاد امروز جهان، نسبتی دوسویه است و وجود هر دو وابسته به دیگری است. با چنین نگاهی به تلویزیون، از ماهیت و اهمیت این رسانه بیشتر آگاه می‌شویم و لزوم حضور آگاهانه و فعالانه در آن را بیشتر درمی‌یابیم. تلویزیون به طور خلاصه بنیان فرهنگ و سبک زندگی امروز ما را پی می‌ریزد.

حسین آشتیانی - جام​جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها