تماشاگران سینما هم استقبال خوبی از فیلم تازهاش کردهاند و طی 10 روز اول نمایش عمومی در آمریکای شمالی، فروشی 91 میلیون دلاری را به نام آن ثبت کردهاند.
پس از موفقیت صد میلیون دلاری اکشن وسترن «جانگوی از بند رسته» کوئنتین تارانتینو، این دومین فیلم پرفروش دیکاپریو در سه سال اخیر است.
نداشتن موفقیت مالی «جیادگار» در سال 2011، این پرسش را در بین مردم و اهالی سینما مطرح کرد که آیا وی همچنان یکی از چهرههای مطرح جدول گیشه نمایش سینماها هست یا خیر.
نوع استقبال تماشاگران از دو فیلم اخیر او، پاسخ روشنی به این پرسش است. دیکاپریو کم و گزیده کار میکند و جزو بازیگران پرکار به حساب نمیآید.
نظرتان درباره این القابی که رسانهها و مجلات به شما میدهند، چیست؟
شاید در ابتدای کار بازیگری این جور چیزها برایم مهم بود و دوستشان داشتم، اما حالا از چنین لقبهای بیمحتوا و دهان پرکن متنفرم. چه معنی میدهد که این یا آن مجله میآید و شما را به عنوان «چهره خندان ماه» یا چیزهایی مثل آن انتخاب میکند؟ در حال حاضر، فقط به فکر فیلمها و پروژههای متفاوت و مستقل هستم و در جستجوی آن هستم که نقشهای بهتر و چالشبرانگیزتری را برای بازی پیدا کنم.
برعکس برخی بازیگران مطرح، زندگی معمولی دارید و ظاهرا خیلی به دنبال زرق و برق نیستید.
سعی میکنم حد و حدود طبیعی خودم را رعایت کنم و از سطح معمول خارج نشوم. خانهای را که در آن زندگی میکنم 20 سال قبل خریدم و هنوز هم ساکن همین جا هستم. تفاوتش با آن زمان در این است که حالا تعداد آدمهای بیشتری به دیدنم میآیند. بعضی وقتها این سوال برایم مطرح میشود دیگران چه اهمیتی میدهند که در چه نوع خانهای زندگی میکنی و چه داری و چه نداری. البته من برای خودم زندگی میکنم.
شعارتان در زندگی چیست؟
اگر میتوانی کاری را بدرستی انجام دهی و در آن بهترین باشی، حتما خوشحال خواهی شد. در این حالت، تو از خیلی از آدمهای دیگر جلوتر هستی. این دیدگاه را هم در مورد زندگی شخصیام دارم و هم در مورد حرفه بازیگریام. این روزها یاد گرفتهام چگونه وقتم را بین کار بازیگری و زندگی خانوادگی تقسیم کنم و هر دوی آنها را درست و به بهترین شکل ممکن انجام دهم. خانواده و دوستانم مرا به عنوان «لئو» میشناسند و نه لئوناردو دیکاپریوی بازیگر و این خیلی مهم است. در زندگی شخصیام به چنین چیزی نیاز خیلی زیادی دارم.
انتظار چه چیزی را پیش روی خود دارید؟
دوران کودکی و نوجوانیام معمولی بود و پول خیلی زیادی نداشتیم، اما خوشحال بودم و از زندگی احساس رضایت میکردم. به دنبال آن نیستم که پول و شهرت بیشتری به دست بیاورم و در این راه آنقدر افراط کنم که تبدیل به یکی از آن کلهگندههای هالیوودی شوم. احساس میکنم نتیجه چنین کاری باعث از بین رفتن آرامش میشود و خوشحالیام را از من میگیرد. کار بازیگری را تا آنجا که امکان داشته باشد ادامه خواهم داد. در همان حال، میتوانم روی زمین باشم و از این که پایم را روی زمین گذاشته و میتوانم قدم بزنم، احساس خوبی داشته باشم.
آیا کارهای خودتان را نقد هم میکنید؟
صددرصد. البته این کار در حضور عموم صورت نمیگیرد و آن را در خلوت انجام میدهم. باورم این است که هر بازیگری باید منتقد خودش بوده و نسبت به بازیهایی که ارائه میدهد، حساس باشد و آنها را با نگاهی انتقادی مورد ارزیابی قرار دهد. نقدهای منتقدان را میخوانم و برایم مهم است که ببینم چه نوشتهاند و بازیام را از کدام زاویه و منظر نگاه کرده و مورد بررسی قرار دادهاند. از من بهعنوان یکی از بازیگران موفق سینما اسم میبرند و همیشه تلاش داشتهام با هر فیلمی که بازی میکنم، کار بهتری ارائه دهم. حالا که به کارنامه هنریام نگاه میکنم، خودم هم شوکه میشوم. باورم نمیشود با چنین فیلمهایی همکاری داشتهام و فرصت همکاری با چنین فیلمسازان بزرگی برایم فراهم شده است.
بازی در نقش چه نوع آدمها و شخصیتهایی را بیشتر دوست دارید؟
به تصویرکشیدن آدمهایی که درگیریهای ذهنی و روحی ـ روانی زیادی دارند، برایم جذابتر است. دوست دارم نقش آدمهای بیمار و مشکلدار را بازی کنم. بازی در اینجور نقشها امکان و شانس آن را فراهم میکند تا بازی بهتر و واقعیتری ارائه دهم. اینجور چالشها را دوست دارم.
آیا شخصیتهایی را که جلوی دوربین سینما بازی میکنید، دوست دارید؟
حتی برای یک لحظه هم فکر نکنید این شخصیتها و آدمها را دوست دارم. بهعنوان یک بازیگر، وقتی بازی در نقشی را قبول میکنم، باید او را درک کرده و به شکل درستی جلوی دوربین بازی کنم. به همین دلیل است که به کار ما میگویند بازیگری. قبل از شروع فیلمبرداری، سعی میکنم شناخت درستی از شخصیت مورد نظر پیدا کنم و با پیبردن به درونیات او، دلایلش را برای کارهایی که انجام میدهم، بفهمم و درک کنم. من درک خودم را از آن آدم جلوی دوربین به اجرا میگذارم. اگر نقشهایم را خوب بازی میکنم، به معنی آن نیست که آن آدمها را دوست دارم یا به آنها احساس نزدیکی میکنم.
هیچ وقت به این مساله فکر کردهاید که حرفه بازیگری را رها کنید؟
چند بار به این نکته فکر کردهام و به خودم گفتم دیگر این کار را نکنم، اما واقعیت این است که حرفه بازیگری کل زندگیام را عوض کرده و باعث تغییرات زیادی در من و زندگیام شده است.
در کنار بازیگران جوان، با هنرمندان قدیمی مثل جک نیکلسون هم کار کردهاید. همکاری با این بازیگران نامدار چگونه بوده است؟
این همکاریها، مثل یک کلاس درس است و آدم چیزهای خیلی زیادی از طرف مقابل یاد میگیرد. حتی وقتی با بازیگران قدیمی بازی مشترک ندارم، به تماشای نوع روابط و کار آنها با کارگردان میپردازم. میخواهم ببینم آنها در رابطه با چه چیزهایی با کارگردان فیلم صحبت میکنند و دنبال چه هستند. یادم میآید زمان فیلمبرداری «رفتگان»، یکبار نیکلسون به مارتین اسکورسیزی گفت برای صحنهای که میخواست فیلمبرداری کند، آمادگی لازم را ندارد. او میگفت نمیتواند حس مورد نظر را بگیرد. اسکورسیزی برای او یک موقعیت متفاوت را مثال زد و نیکلسون به کمک آن توانست صحنه مورد نظر را بازی کند. از همکاری با نیکلسون یاد گرفتم از بحث بدون واسطه و صادقانه با فیلمساز نباید ترسید.
بدترین و خطرناکترین نکته در ارتباط با بازیگری چیست؟
این نکته که تنها بمانی. شما فیلمهای سینمایی را در نقاط مختلف جهان فیلمبرداری میکنید. با آن که آدمهای زیادی دور و برتان هستند، ولی بازهم احساس تنهایی میکنید. شما از خانواده و دوستانتان دور هستید و همکارانتان سر صحنه فیلمبرداری نمیتوانند جای آنها را بگیرند. پس از پایان فیلمبرداری در یک نقطه دورافتاده، وقتی در هتل به خودتان در آینه نگاه میکنید، تازه متوجه میشوید چقدر تنها و از یک زندگی نرمال و طبیعی دور هستید.
باز لورمن، کارگردان گتسبی بزرگ از آن به عنوان یک هملت آمریکایی یاد میکند، نظر شما چیست؟
درست میگوید. این قصه شباهتهای خیلی زیادی به نمایش هملت ویلیام شکسپیر دارد. میتوانم بگویم گتسبی بزرگ یک هملت امروزی است. به نظرم او تعریف خوبی از این قصه و موضوع کرده است.
بازی در نقش منفی جانگوی از بند رسته چطور بود؟
همیشه دلم میخواست در یک نقش منفی خوب و قابل باور بازی کنم. تارانتینو با این فیلم، فرصت آن را برایم فراهم کرد. از بازی در نقش چنین آدم خبیثی وحشت نداشتم، زیرا تماشاگران سینما میدانند این یک فیلم است و ارتباطی به واقعیتها ندارد. دوست دارم در نقشهای متفاوت ظاهر شوم و توان بازیگریام را به چالش بکشم. این نقشها، روحیه تازهای به آدم میدهد و او را نسبت به کار دلگرمتر میکند.
در «گرگ وال استریت» دوباره با مارتین اسکورسیزی کار کردهاید.
مارتی (لقبی که نزدیکان اسکورسیزی به او دادهاند) دوست و فیلمساز خیلی خوبی است. همیشه همکاری با او برایم باعث افتخار بوده است. هر زمان که مرا برای بازی در فیلمی فرا بخواند، بسرعت خودم را به او میرسانم. او دید بسیار غنی و بازی نسبت به سینما، جامعه و بازیگرفتن از بازیگران دارد. قصه گرگ وال استریت درباره یکی از دلالان اقتصادی منطقه وال استریت است که درگیر فساد درونی آن میشود. مارتی در این فیلم، نگاهی انتقادی و سینمایی به مکانی انداخته که نبض اقتصادی آمریکا را در دست خود دارد.
ظاهرا قرار است در مجموعه تلویزیونی «دارودستههای نیویورکی» هم با اسکورسیزی همکاری کنید.
هنوز هیچ چیز قطعی نشده است. او هم اکنون مشغول نگارش فیلمنامه آن است. باید ببینیم برای من هم نقشی دارد یا خیر. از بازی در فیلم سینمایی دارودستههای نیویورکی خیلی خوشحالم و بیشتر خوشحال میشوم اگر در مجموعه تلویزیونی آن هم با مارتی همکاری کنم.
منبع: آسوشیتدپرس
مترجم: کیکاووس زیاری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«جامجم» در گفتوگو با عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به بررسی اثرات منفی حفر چاههای عمیق میپردازد
سخنگوی صنعت آب در گفتوگو با جامجم: