اگر مسیرتان خیابان کارگر شمالی روبهروی پارک لاله باشد، محال است انبوه شهروندانی که پرونده به دست جلوی ساختمان مرکز اسناد پزشکی سازمان تامین اجتماعی ایستادهاند، توجهتان را به خود جلب نکند.
یک ساختمان کوچک دو طبقه با روزی صدها مراجعهکننده از نقاط مختلف تهران و شهرستانهای اطراف که از همان اول صبح، خود را به اینجا رساندهاند تا شانس نوبت گرفتن اول وقت را از دست ندهند.
بیمهشدگانی که آمدهاند مهر تائیدیه نسخه دارویی روی دفترچه بیمهشان بخورد یا پولی را که بابت اعمال جراحی و بستری در بیمارستانها از جیب پرداختهاند از بیمه بگیرند.
سالن مملو از جمعیت است. با این که صندلیها پر شده، اما چند برابر آنها که نشستهاند، جمعیت در صفهای طولانی جلوی باجهها ایستادهاند تا نوبتشان اعلام شود.
هرچند ساعت کار مرکز از هشت صبح تا دو بعدازظهر اعلام شده، اما با انبوه مراجعهکنندگانی که در سالن حضور دارند بعید به نظر میرسد کار همهشان امروز انجام شود.
حدود 20 باجه برای رسیدگی به پرونده بیمهشدگان وجود دارد، اما این تعداد جوابگوی حجم مراجعهکنندگان نیست.
جلوی هر کدام از باجههای تائید نسخ دارویی، تائید هزینه پروتز، تائید نسخ اسکن و تائید هزینه بستری و... عدهای مشغول سر و کله زدن با کارشناسی هستند که پشت باجه نشسته و وظیفهاش رسیدگی به پرونده بیمهشدگان است، اما بیمهشدگان چندان دل خوشی از نحوه رسیدگی به پروندههایشان ندارند.
تائید نسخه با هزار اما و اگر
بسیاری از بیمهشدگانی که برای تائید نسخ دارویی خود به این مرکز مراجعه میکنند از ایرادگیریهای متصدیان باجه دل پری دارند، ایرادهایی که آنها را بیشتر شبیه سنگاندازی میدانند: کپی فلان مدرک را نیاوردهای، اصل نسخه کجاست، فلان کپی کمرنگ شده، خط پزشک ناخواناست و... .
زنی که همسرش به دلیل ابتلا به سرطان غدد لنفاوی در بیمارستان بستری است و جلوی یکی از باجهها برای تائید نسخه داروییاش ایستاده، میگوید: هرچند بیمه هزینه دو میلیون تومانی آمپولهایی را که در نسخه همسرش نوشته شده تائید میکند، اما این فقط بخشی از هزینه داروهای همسرم است.
او کلی کپی نسخه و فیش پرداختی بابت هزینه داروهایی را که با دفترچه خریده شده نشانم میدهد و میگوید: با این که دفترچه بیمه دارم، اما بابت خرید چند نسخه داروی همسرم آن هم با دفترچه بیمه تاکنون 500 هزار تومان پرداختهام، من یک حقوق بگیر ساده هستم. با ماهانه حدود 500 هزار تومان حقوق، همسرم هم که مدتی است به دلیل بیماری از کار افتاده شده و در بیمارستان بستری است، حالا نمیدانم این هزینه را میتوانم از بیمه بگیرم یا نه؟
بیمه شده دیگری دومین بار است در این هفته اینجا آمده، دفعه پیش به دلیل ناقص بودن مدارک کارش انجام نشده و حالا دوباره مجبور شده از اسلامشهر به اینجا بیاید.
میگوید: هزینه داروی مادرم 80 هزار تومان میشد که در داروخانه به ما گفتند اگر تائید بیمه داشته باشیم هزینهاش 40 هزار تومان میشود. حالا آمدیم اینجا تا نسخه را تائید کنیم. امیدوارم این بار دیگر کارمان راه بیفتد.
خیلی از بیمهشدگان هم مشکلی مشابه این بیمه شده دارند، بخصوص اگر مدارکشان ناقص باشد و مجبور باشند چند بار این مسیر را بروند و بیایند. این وضع برای آنها که از شهرستانهای اطراف تهران مانند اسلامشهر، رباط کریم، پاکدشت و... به اینجا میآیند، طاقتفرسایی است.
عبور از هفتخوان مدارک
بیشتر بیمهشدگانی که برای تائید نسخ دارویی یا دریافت هزینه درمان خود به مرکز اسناد پزشکی سازمان تامین اجتماعی مراجعه میکنند، خوب میدانند تقریبا محال است کارشان در همان روز به سرانجام برسد. کم نیستند بیمهشدگانی که به دلیل نقص مدارک مجبورند گاه چند بار مسیر خانه تا این مرکز را بروند و بیایند.
جمعآوری مدارک مورد نیاز، پروسهای طولانی است که وقتی آن را کنار معطلی در صفهای طولانی نوبتدهی و کلافگی مراجعهکنندگان میگذاریم شاید به آنها حق بدهیم ترجیح دهند در صورتی که مبلغ هزینه شده بین صد تا 200 هزار تومان هم باشد قید آن را بزنند، اما ساعتها اینجا معطل نشوند و اعصابشان به هم نریزد.
به این نمونه دقت کنید: مدارک لازم برای دریافت هزینه پروتز. اصل فاکتور با قید مشخصات دقیق مدل و نوع پروتز، کپی صورتحساب، تائیدیه فاکتور توسط پزشک معالج روی فاکتور خرید، تائید کارشناس ناظر بیمارستان روی فاکتور خرید، فتوکپی لوازم اتاق عمل، فتوکپی شرح عمل مربوط به پروتز درخواستی، فتوکپی دفترچه بیمه شده اصلی و تبعی (برای فرزند دختر اصل و کپی شناسنامه ضروری است).
جلوی در ورودی خانم مسنی پرونده به دست نشسته است. او میگوید از صبح زود تا حالا اینجاست، اما باز هم کارش نیمهکاره مانده و حالا مجبور است دوباره روز دیگری از آن طرف شهر بیاید اینجا:
«نمیدانم چرا از همان اول نمیگویند چه مدارکی باید بیاوریم. از صبح کلی معطل شدهام. حالا که نوبتم رسیده متصدی باجه میگوید کپی فلان مدرک را نداری.»
او از تغییر شیوه تسویهحساب با بیمهشدگان از روش دستی به واریزی هم دل خوشی ندارد و میگوید: اول چک را میدادند دستمان، اما حالا میگویند بروید فلان بانک حساب باز کنید. مگر روش قبلی که چک تسویه حساب را به دستمان میدادند چه اشکالی داشت؟ این همه دردسر هم نمیکشیدیم.
مراجعهکننده دیگری در حال جداکردن کلی برگه و کپی مدارکی است که همراهش آورده است. وقتی تعجبم را میبیند، میگوید: اینقدر ایراد گرفتهاند که ترجیح دادم از هر مدرکی چند کپی بگیرم تا ببینم دیگر چه بهانهای میخواهند بیاورند.
هر روز یک قانون تازه
چهرهاش نشان میدهد شهرستانی است؛ حسن، کارگر ساختمانی است که از رباط کریم به اینجا آمده است؛ میگوید: با کلی سختی و غر زدن صاحبکارش توانسته امروز را مرخصی بگیرد تا شاید بتواند پولی را که چندی پیش برای درمان همسرش پرداخت کرده از بیمه بگیرد، اما انگار کار به این سادگیها هم نیست.
می گوید ده روز پیش که برای تشکیل پرونده و پر کردن یکسری فرم به اینجا آمدم، گفتند برای واریز پول نیاز است در بانک ملت حساب باز کنیم، من هم رفتم و این کار را انجام دادم، حالا که بعد از ده روز، کار باز کردن حساب و صدور کارت انجام شده امروز که به اینجا آمده ام تا شماره حساب و سایر مدارک را بدهم به من میگویند روال عوضشده و حالا دیگر حساب بانک ملت را قبول نمیکنند و باید دوباره برویم حساب بانک ملی یا رفاه باز کنیم.
حسابی کلافهشده، میگوید: حسابی سر کارمان گذاشتهاند، هر روز یک بازی درمیآورند و یک قانون جدید وضع میکنند، حق بیمهمان را ماه به ماه از حقوقمان کم میکنند، اما موقع دادن پول که میشود هزار و یک سنگ جلوی پایمان میاندازند.
هزینه درمان همسرم 900 هزارتومان شد که همه را از جیب پرداخت کردم، در بیمارستان به ما گفتند بیمه 90 درصد هزینه را میدهد، اما کارشناسان اینجا میگویند تا وقتی پرونده بیمار و هزینههایش بررسی نشود هیچ چیز معلوم نیست.
افرادی که مشکل مشابه این بیمهشده را داشتند، کم نیستند؛ هرچند متصدیانی که پشت باجهها نشستهاند در پاسخ به اعتراض بیمهشدگان، پارچه نوشته بزرگی که در سالن نصبشده را نشان داده و میگویند که در این زمینه اطلاعرسانی شده است، اما این جواب بیمهشدگان را راضی نمیکند.
پولی که دست بیمهشدگان را نمیگیرد
بیمهها بیشتر از اینکه دست بده داشته باشند، دست بگیر دارند. این درددل بیمهشدگانی است که سروکارشان برای دریافت خسارت هزینه درمان یا تائید نسخ دارویی به یکی از سه شعب تائید را سناد پزشکی بیمه تامین اجتماعی افتاده است.
بیمه پایهشان فقط حاضر است در قبال هزینهای که بیمه شده قبلا آن را به صورت نقدی از جیب پرداخت کرده مانند اعمال جراحی، هزینه بستری، انجام سیتیاسکن، سونوگرافی، پروتز و... فقط بخشی کوچکی از این هزینه را بپردازد و برای دریافت مبلغ باقیمانده که در بیشتر مواقع رقم قابل توجهی هم هست، بیمه شده به بیمه تکمیلی ارجاع داده میشود . هم عجله دارد هم حسابی کلافه شده، از هفت صبح اینجا بوده تا بتواند نوبت بگیرد بلکه کارش زودتر انجام شود، اما حالا که ساعت از 11 گذشته تازه موفق شده مدارکش را تحویل باجه بدهد.
« برای جراحی دخترم، بهعنوان یکی از تجهیزات مورد نیاز، وسیله فنر مانندی را به قیمت سه میلیون و 400 هزار تومان خریدیم، همه هزینههایش را هم از جیب پرداختیم، فعلا به طور دقیق معلوم نیست چقدر از این پول را میتوانیم از بیمه پایهمان بگیریم، اما تخمینی میگویند خیلی بدهند حدود یک میلیون تومان بیشتر نمیشود، حالا باید بقیهاش را از بیمه تکمیلی بگیریم.
چند ساعت اینجا سرگردان شدهایم، آن هم برای پولی که یکسوم هزینهای که از جیبمان رفته هم نمیشود، حالا حتما برای گرفتن پول از بیمه تکمیلی هم باید یک روز از کار و زندگی بیفتیم. » با صدایی که مرا خطاب قرار میدهد به خودم میآیم، پیرمرد که سواد ندارد از من میخواهد فرمها را برایش پر کنم، میگوید نگهبان یک مجتمع مسکونی است، یک ماه پیش عمل جراحی قلب انجام داده است، هزینه پنج میلیون تومانی آن را هم با کلی قرض از این و آن فراهم کرده و حالا هم آمده سراغ بیمه تا شاید بتواند با پول آن کمی از بدهیاش را بپردازد.
میگوید: شاید یک میلیون تومان هم دستم را نگیرد و مابقیاش را باید از بیمه تکمیلی بگیرم، اما متاسفانه بیمه تکمیلی هم ندارم.
ساعت 12 ظهر را نشان میدهد، وقت ناهار و نماز کارمندان نزدیک است و مراجعهکنندگان چارهای ندارند جز اینکه تا آغاز مجدد کار انتظار بکشند، آنها نمیدانند چند بار باید این راه را بیایند و بروند تا شندرغاز نصیبشان شود.
پوران محمدی - گروه جامعه
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
ابراهیم قاسمپور در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛
ضرورت اصلاح سهمیههای کنکور در گفتوگوی «جامجم»با دبیر کمیسیون آموزش دیدبان شفافیت و عدالت