در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با حسین فدایی، دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در دوره هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی نظر وی را درباره لوازم تحقق حماسه سیاسی جویا شدیم. وی تاکید میکند ملت ایران رسالت بزرگی در این زمینه به دوش دارد و کسانی که از شرکت نکردن در انتخابات صحبت میکنند به انتهای خط و بنبست رسیدهاند.
فدایی حضور همه سلیقهها و گرایشها در عرصه انتخابات را از برکات انقلاب اسلامی میداند و رقابت اصلی در این دوره از انتخابات را در درون جریان اصولگرا محدود میکند.
به عقیده دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی نامزدی اصلح است که برنامهای متناسب با گفتمان انقلاب اسلامی ارائه کرده و تیم و گروهش توان اجرایی آن را داشته و عزمشان برای اجرای آن جزم باشد. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
علت نامگذاری امسال به نام حماسی سیاسی چیست؟
تصور میکنم در سلسله اقداماتی که دشمنان ملت ایران و نظام سلطه بر ضدانقلاب اسلامی داشتهاند، نسبت به این نظام آسیبشناسی کرده و طرحهای تکمیلی خود را علیه آن آماده کردهاند؛ به این معنا که آنها دریافتهاند با کودتا، ترور فیزیکی مسئولان، تحمیل جنگ و عملیات روانی و رسانهای علیه جمهوری اسلامی ایران به جایی نمیرسند. حتی تئوری تغییر مبتنی بر کودتای نرم با عنوان انقلابهای مخملی نیز آنها را به نتیجهای نرساند. بالاتر این که با بهرهگیری از ظرفیتهای داخلی و ساماندهی فتنه در یک اقدام گسترده علیه ملت ایران نیز به نتیجهای نرسیدند.
سوال اینجاست، آیا آنها از این اقدامات خود دست برداشته و عقبنشینی کردهاند؟ یا به دنبال تکمیل فرآیند توطئههای خود علیه ملت ایران هستند؟
به اعتقاد من طراحی بحث تحریم که برگرفته از تجارب گذشته نظام سلطه است، مدلی جدید و ترکیبی از همه اقدامات گذشته به شمار میرود ضمن این که به دنبال فلج کردن زندگی اقتصادی مردم ایران است. یعنی سناریوی تحریم برای این طراحی شده است که مردم ایران در زندگی جاری و معیشت روزمره خود با مشکل مواجه شوند و مشکلات اقتصادی و فشارهای اقتصادی باعث شود به نظام و مسئولان فشار آید تا محاسبات خود را در عرصه بینالملل و نوع تعامل با نظام سلطه تغییر دهند.
همچنین این یک سیاست، سناریو و طرح جامعی است که نظام سلطه با استفاده از تجارب گذشته و بهرهگیری از آن، طراحی کرده است تا مردم ایران خسته و مایوس شده، عقبنشینی کنند و در اثر خستگی و یأس مردم، بیاعتمادی بین مردم و نظام شکل گیرد و در نتیجه مردم برای پاسداری ارزشها و نظامشان حضور سیاسی نداشته باشند.
این طراحی نظام سلطه است. البته دیگرانی نیز هستند که تلاش دارند از فشارهای اقتصادی به نفع خود سوءاستفاده سیاسی کنند. جریان معروف به فتنه فرصت را برای خود غنیمت میشمارد و برای تطهیر خود، مشکلات اقتصادی را محور قرار میدهد تا اثبات کند آنچه میگفته درست است و به تعبیری نهضت «دیدی گفتیم» را راه بیندازد. جریان دیگری هم در کمین است تا از مشکلات و نواقص اقتصادی بهره سیاسی ببرد که آن جریان انحرافی است. باند و شبکه انحراف با مشی فرار به جلو، فرافکنی و فرار از پاسخگویی، استراتژی مطالبهگری و حتی سمت و سوی اپوزیسیونی به خود میگیرد تا برای استمرار بقا در قدرت به نتیجه برسد.
اگر ما قبول کنیم که نظام سلطه، جریان فتنه و جریان انحراف برای کسب قدرت سیاسی، در جهت اهداف خودشان تلاش میکنند و برای سعادت و پیشرفت ملت ایران برنامهای نداشته بلکه برعکس عمل میکنند یک رسالت بزرگی برای ما رقم میخورد. رسالت بزرگ این است که ملت ایران باید چون گذشته با بصیرت سیاسی، درک شرایط زمان و با توجه به فرآیند رو به تکامل انقلاب اسلامی و جایگاه و منزلت این انقلاب در بیداری اسلامی در منطقه و در بین مسلمانان، نقش بیبدیل و بینظیری را ایفا و تمام توطئهها را نقش بر آب کند. این مسأله با خلق یک حماسه بزرگ و گسترده صورت میگیرد. حضور مردم استمرار نظام را بیمه میکند و آنها با حضور گسترده خود در انتخابات میتوانند فردی را انتخاب کنند که در مسیر رشد، پیشرفت و توسعه انقلاب اسلامی گام بردارد. چنین رویدادی را ما ضرورت حماسه در نظر میگیریم و برداشت ما از بیانات مقام معظم رهبری است.
یکی از لازمههای تحقق شعار حماسه سیاسی، حضور تمام سلایق موجود در نظام در انتخابات است. در برخی دورهها ما شاهدیم که بعضی گروهها به دلیل انتقادهایی که ممکن است داشته باشند از شرکت نکردن در انتخابات صبحت میکنند. آیا شرکت نکردن در انتخابات میتواند راه قابل توجیهی برای بیان انتقاد باشد؟
باید ببینیم کسی که نمی خواهد در انتخابات شرکت کند چه دلیلی دارد. هر ایرانی که عشق وطن در دل دارد، مسلمان و پایبند به انقلاب اسلامی و به دنبال تحقق آرمانهای جمهوری اسلامی است و امام و شهدا را باور دارد در صحنه حاضر میشود و حضور در صحنه را یک رسالت، وظیفه دینی، ملی، اخلاقی و عقلانی میداند. مگر میشود انسانی کشور و مردمش را دوست داشته باشد و در سرنوشت خودش شرکت نکند. به نظر من کسانی که چنین سخنانی را میگویند و این توهم و تبلیغ را ایجاد میکنند که عدهای در انتخابات شرکت نمیکنند، خودشان مشکل دارند و به انتهای خط و بنبست رسیدهاند و سعی میکنند این یاس و ناامیدی را به مردم القا کنند. مردم ما این گونه نیستند و حتما در انتخابات شرکت میکنند و ما شاهد شکلگیری حضور گستردهای خواهیم بود.
فرمایش رهبر معظم انقلاب مبنی بر این که «کسانی که وارد انتخابات میشوند بدانند عرصه مدیریت اجرایی به چه معناست» را چگونه تعبیر میکنید؟
براساس قانون اساسی، بعد از مقام معظم رهبری، رئیسجمهور بالاترین مقام کشور است. در قانون اساسی وظایف گستردهای برای رئیسجمهور پیشبینی شده و امکانات گستردهای در اختیار وی قرار دارد. بودجه کشور عملا در اختیار رئیسجمهور است و او برای ارتقای سطح فرهنگی و کارآمدسازی دستگاههای اجرایی و هم برای ساماندهی وضع اقتصادی، اصلاح و بالا بردن ظرفیت نظام اقتصادی کشور، بالا بردن توان تولید و سهم آن در تجارت خارجی باید تلاش کند. وی باید توان تعامل، تبیین اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی در عرصه بینالمللی، بهکارگیری ظرفیتهای گسترده و نیروی انسانی برای پیشرفت و آبادانی کشور، تعامل با نخبگان، حل مشکلات در عرصه بهداشت و درمان، رفاه و تامین اجتماعی را داشته باشد. در عین حال سامان دادن به زیرساختها و بنیانهای اقتصادی کشور، کارهای عمرانی مورد نیاز، توانایی برنامهریزی و اجرایی کردن برنامهها در راستای سند چشمانداز و تعامل با دیگر قوا جزئی از وظایف گسترده رئیسجمهور است و کسی که وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری میشود باید این ظرفیتها را در خود ببیند. البته مهمتر از مواردی که بیان شد این است که رئیسجمهور باید نسبت به اصل گفتمان انقلاب اسلامی درک و معرفت داشته باشد و برنامهای برای استمرار این گفتمان و ظرفیت اجرایی کردن آن را داشته باشد. باید توجه داشته باشیم که تنها پایبندی به گفتمان و قدرت فهم آن کفایت نمیکند بلکه رئیسجمهور باید برای عملیاتی کردن گفتمان انقلاب اسلامی برنامه داشته باشد و آن را اجرا کند. در این صورت برنامه رئیسجمهور تبدیل به یک الگوی اسلامی و ایرانی برای پیشرفت کشور و مسلمانان جهان خواهد شد. این مهمترین مساله است. اگر یک رئیسجمهور بخواهد هم عرض و در کنار گفتمان انقلاب اسلامی، گفتمان بسازد یا برنامهای برای استمرار و اجرای گفتمان انقلاب اسلامی نداشته باشد با مشکل مواجه خواهد شد.
اکنون شما تا چه حد زمینه را برای حضور همه سلیقهها در انتخابات فراهم میبینید؟
یکی از خیرات و برکات انقلاب اسلامی این بوده که توانسته است برای همه سلیقهها و گرایشها فرصت به وجود بیاورد تا اگر میخواهند صادقانه به ملت ایران خدمت کنند، زمینه برای آنها فراهم باشد. این از ویژگیهای انقلاب اسلامی است که در دنیا نظیر ندارد. از ابتدای انقلاب، زمینه برای آقای بازرگان، جریانهای ملی ـ مذهبی، جریان بنیصدر و دیگر گرایشها و سلایق مختلف سیاسی فراهم شد. بعد از جنگ کسانی که معتقد به گفتمان توسعه اقتصادی، سیاسی بودند فرصت یافتند و اکنون هم فضا برای کسانی که معتقد به مهرورزی هستند فراهم شده است. در حقیقت برای همه سلایق زمینه فراهم بوده است، اما آیا سلایق مختلف توانستند از این فرصتی که جمهوری اسلامی برای آنها ایجاد کرده استفاده کنند و خدمتگزار صادقی برای ملت باشند؟
به نظر شما آیا بودهاند؟
خود این مطلب نیازمند تحلیل است. اولا ظرفیت عظیم و گسترده انقلاب اسلامی، نظریههای مختلف را باطل کرد؛ یعنی کسانی که معتقد به دیدگاهها و سلایق غیربومی، من درآوردی و وارداتی بودند اگر منصفانه بخواهند نگاه کنند در صحنه اجرا و عمل دیدند که این دیدگاه و نظریهها پاسخگوی نیاز ملت ایران نیست و لازم است آنها به اصل گفتمان انقلاب اسلامی بازگردند.
چه جریانهایی را در این دوره از انتخابات جریان شاخص میبینید؟
باید بگویم آنهایی که میخواهند در این دوره از انتخابات ایفای نقش کنند و بازیگر صحنه انتخابات باشند، طیف گستردهای را در بر میگیرند.
یکی جریان دوم خرداد است که یک سر آن فتنه است و یک سر آن کسانی که میگویند ما فتنه را قبول نداریم ولی همان مشی و مرام را دارند و اسم خودشان را اصلاحطلب گذاشتهاند که البته اساسا من این تحلیل و تبیین را قبول ندارم. به این معنا که اساسا اصلاحات از بیرون نظام جمهوری اسلامی و گفتمان انقلاب اسلامی معنا و مفهوم ندارد. جریان فتنه با گفتمان انقلاب اسلامی و نظام اسلامی برخورد کرد پس اصلاحات باید جریان فتنه را نفی و با آن برخورد و از آن اعلام برائت کند. اگر چنین اتفاقی بیفتد به نظر ما این دیگر آن اصلاحات قبلی نیست و چیز دیگری به حساب میآید. در نهایت باید آنها تکلیف خود را در حوزه آرایش سیاسی کشور مشخص کنند.
باند دیگری نیز که در این دوره در حال فعالیت است که تلاش میکند خود را به عنوان یک جریان جا بیندازد، جریان انحراف است. این جریان با پشتوانه دولت و امکانات گستردهای که در دولت وجود دارد و متعلق به ملت است میخواهد وارد عرصه انتخابات شده و آن را به نفع خود مصادره کند.
به نظر من هر دوی این جریانات توهم دارند و اشتباه میکنند. جریان و بازیگر اصلی این دوره از انتخابات ملت ایران است، منتها طیفی از نیروهای وفادار به نظام به نام اصولگرا در صحنه هستند و در بین خود سلایق مختلف دارند. باید بگویم اصولگرایی یک حزب یا یک جریان سیاسی مثل فتنه و انحراف نیست. اصولگرایی به آن معناست که آحاد ملت ایران به نظام و اصول انقلاب معتقدند و حالا به یک سلیقه معروف شده است. اصولگرایان افراد مختلفی هستند و دیدگاههای مختلفی دارند و آنچه فصل تمایز آنها و موجب ارزیابی و قضاوت مردم میشود، ارائه برنامه آنهاست و اینکه چه برنامهای برای اداره کشور دارند و چه تیم و مجموعهای به عنوان همکاران و عناصر اصلی اداره کشور انتخاب کردهاند.
یعنی شما رقابت اصلی در این دوره از انتخابات را درون جریان اصولگرا میبینید؟
بله. با توضیحی که نسبت به آرایش سیاسی دادم.
شما معتقدید اگر جریان اصلاحطلب تکلیف خودش را با نظام مشخص کند میتواند به عنوان یکی از جریانات سیاسی کشور مطرح شود. آیا به نظر شما در شرایط فعلی، اصلاحطلبان این ظرفیت را دارند که به عنوان جریان در مقابل جریان اصولگرا مطرح شوند؟
من گفتم که آنها یک طیف هستند. یک گروه از آنها همسو و هماهنگ با نظام سلطه و خارجنشین و به دنبال تحریم انتخابات هستند. بخشی از اینها جریانهای انحرافی، افراطی و رادیکال هستند که سران فتنهگر داخلی به دنبال این هستند که آنها نامزد ریاستجمهوری شوند، اما بخشی که با دو طیف قبل فاصله دارند ولی حاضر نیستند به اشتباهات خودشان اقرار و از گذشته اعلام برائت کنند در تلاشند ظرفیتها را برای رسیدن به موقعیت سیاسی حفظ کنند. گروه دیگری از اصلاحطلبان، وفادار به نظام، امام، رهبری، ملت ایران و ارزشها هستند و درون گفتمان انقلاب اسلامی و چارچوب نظام آماده رقابت میشوند با وجود این هنوز شفافسازی و تمایز در ذهن مردم صورت نگرفته است. این گروه رسالت سنگینی دارد تا بتواند ماهیت خود را به اثبات برساند.
جریان طرفدار دولت در این دوره از انتخابات چگونه حضور دارد؟ آیا نامزد این جریان را رقیب سرسختی برای اصولگرایان میدانید؟
طرفدار دولت یک جریان نیست بلکه چند گرایش است. بخشی هستند که همان مسیر دولت را که مثبت و قابل قبول بوده دنبال میکنند که ما با مسامحه آن را حامیان دولت مینامیم. بخشی که بیشتر از همه در حال تلاش هستند جریان انحرافی است. بین انحراف و حامیان دولت تفکیک قائلیم. جریان انحراف میخواهد در کشور بحرانسازی و حضور خود را به ملت ایران تحمیل کند. این جریان در پی آن است که اقدامات مثبت را به نام خود مصادره و در عرصه بینالمللی خود را قهرمان مذاکره با آمریکا معرفی کند. این جریان در عرصه فرهنگی لاابالیگری فرهنگی را که بدتر از جریان مشارکت است دنبال میکند و در عرصه اقتصادی نظام اقتصادی را اصلاح نمیکند بلکه به بهانه کمک به مردم، پنجبرابرکردن هدفمندی یارانهها را پی میگیرد تا آرای مردم را به خود جلب کند و به معنای دیگر معامله سیاسی کرده و با فریبکاری رای مردم را بخرد. این جریان در عرصه سیاسی نیز دوقطبیسازی جامعه را دنبال میکند و توهمش این است که با این وضع میتواند آرای زیادی از مردم را به خود جذب کند. این جریان معتقد است انتخابات دو مرحلهای خواهد شد و در مرحله دوم رقابت بین جریان انحرافی و فتنه خواهد بود و اصولگرایان در مرحله دوم مجبور میشوند از جریان فتنه حمایت کنند. من فکر میکنم این فکر به نتیجه نمیرسد و مردم بصیرتشان بیش از این است که در این دام بیفتند.
علت تعدد نامزدهای انتخاباتی در این دوره از انتخابات چیست؟
به نظر من یک رشد و بلوغ سیاسی فراهم شده است که سلایق مختلف احساس میکنند میتوانند در این زمینه اظهار وجود و بنابر مشی خود کشور را اداره کنند. این امر را باید یک فرصت تلقی کرد منتها همانطور که پیشتر اشاره شد این سلایق باید برنامه ارائه دهند. باید تیم، گروه و مجموعه همکار خود را معرفی کنند تا کارآمدی و امکان عملیاتیشدن برنامه آنها معلوم شود و مردم بتوانند درباره آنها قضاوت کنند.
دوره بیان مفاهیم کلی و جهتگیریهای کلی گذشته است و ما از آن عبور کردهایم. به تعبیر دیگر گفتمان انقلاب اسلامی ظرفیت دارد که سلایق و گرایشهای مختلف را مدیریت کند. این موضوع یک پیشرفت است. در گذشته کسانی که میخواستند رای بیاورند تلاش میکردند اصل گفتمان انقلاب اسلامی را به چالش بکشند و به نظرم حالا ما از این مرحله عبور کردهایم. عدهای هم شاخصهای اصلی گفتمان را به چالش میکشیدند که از این مرحله نیز گذشتهایم. در حال حاضر به مرحلهای رسیدهایم که درون گفتمان انقلاب اسلامی ظرفیتهای مختلف باید اظهار وجود کنند و تمایزهای خود را با دیگران نشان دهند. در واقع توان مدیریتی، برنامهای و کیفیت تیم همراه را ارائه دهند. در حال حاضر رقابت در مسیر اصلی خود هدایت میشود و این رقابت مقدس، محترم و درست است.
نظر شما درمورد حضور آیتالله هاشمی رفسنجانی در این دوره از انتخابات چیست؟
بالاخره آقای هاشمی دو دوره آمده و در اوج توانایی خود ظرفیتش را به نمایش گذاشته است. به لحاظ زمانی، جسمی و برنامهای اگر ایشان برنامه جدیدی دارد که میتواند با توجه به سن و سالشان مسیر جدیدی را برای کشور باز کند و موجب گشایش تازهای شود این یک مطلب است. به اعتقاد من کلا ملت ایران از کسانی که به صحنه آمده، کار کرده و ظرفیت خود را به نمایش گذاشته اند عبور کرده است و ظرفیتها و مطالبات جدید را جستجو میکند.
آیا افرادی را که فقط نمایندگی مجلس را در کارنامه خود دارند مصداق رجل سیاسی میدانید؟
افراد یکنواخت نیستند و متفاوتند. هر نمایندهای رجل سیاسی نیست. بسیاری از افراد هستند که رجل سیاسی محسوب میشوند، اما نماینده نیستند. کسی صرف نمایندگی رجل سیاسی محسوب نمیشود. رجل سیاسی کسی است که در صحنههای مختلف و متفاوت سیاسی کشور، در عرصههای مختلف و گردنههای صعبالعبور انقلاب، حضور فعال داشته، موضعگیری و تعیین مسیر برای خود و دیگران کرده و خنثی و بیتفاوت نبوده باشد. چنین فردی شرایط و اقتضائات آن زمان را خوب میشناسد و بهصورت مستمر درست و خطی موضعگیری میکند. چنین فردی رجل سیاسی است حالا نماینده مجلس باشد یا نباشد. کسی که معادلات سیاسی در جهان و منطقه را بشناسد، موقعیت بیداری اسلامی را درک کند، پیچ تاریخی انقلاب اسلامی را بشناسد، خط و خطوط مختلف داخلی را بشناسد، در کوران حوادث و بحرانهای سیاسی گیج نشود و با شاخص ومعیار درست حرکت کند، مرعوب تشر دشمن نشود، در میدان بازی دشمن بازی نکند، پیشتاز و خطشکن باشد، مجاهدت سیاسی کند، در عرصه سیاسی به عنوان یک تکلیف دینی و مجاهدت وارد شود، هدف برایش مقدس باشد و دنبال نیرنگ و فریب افکار عمومی نباشد و برای رسیدن به قدرت به هر کاری دست نزند و وقتی در قدرت قرار میگیرد، تحقق ارزشها و اصول برایش اصل باشد و دنبال رانتخواری و باندبازی و دنیاطلبی و قدرتطلبی نباشد، رجل سیاسی است و معیارهای زیادی میتوان برای رجال سیاسی در تراز انقلاب اسلامی مطرح کرد.
بعضیها تعدد نامزدها را باعث سردرگمی مردم میدانند و برخی نیز آن را مایه گرمشدن انتخابات قلمداد میکنند. نظر شما چیست؟
نه تعدد نمایندگان شور و شوق در انتخابات میآورد و نهقلت آنها. مهم برنامه، تیم و مسیر آنهاست. مردم میخواهند بدانند فردی که درصحنه انتخابات حاضر میشود چه نقشی را برای پیشرفت کشور ایفا میکند. اگر افراد برنامه و تیم داشته باشند و مسیر پیشرفت را خوب تنظیم کنند و عزمشان برای خدمت به مردم جزم باشد، رغبت مردم به سمت آنها بیشتر میشود. حالا اگر تعداد چنین افرادی بیشتر باشد، رغبتها و شور و شوقها نیز بیشتر میشود. این برنامه و عزم جزم فرد نامزد و همکاران وی است که موجب میشود مردم نسبت به آینده احساس تحول داشته باشند. مردم اگر احساس کنند یک نامزد مشکلات اقتصادی آنها و گرفتاریها را بر طرف میکند و در کشور تعالی فرهنگی ایجاد کرده و موجب ارتقا و منزلت کشور درعرصه بینالملل میشود و در نهایت تحولی در زندگی جامعه به وجود میآورد، رغبت آنها نسبت به آن فرد بیشتر میشود. حالا اگر تعداد این افراد زیاد باشد منتها سلایق متفاوت باشد، قطعا به میزان افراد ، شور و شوقها و مشارکت بیشتر میشود.
ارزیابی شما از تلاشهایی که بعضا در جریان اصولگرا برای وحدت در حال انجام است چیست و چه پیشبینیای از روزهای آینده دارید. به نظرتان اصولگرایان با چه تعداد نامزد در انتخابات حاضر میشوند؟
اگر تلاش برای وحدت در چارچوب گفتمانی صورت بگیرد که افراد گفتمان واحدی را دنبال کنند و به نتیجه برسانند و به لحاظ سازمانی تجهیز و دست به دست هم بدهند تا وحدت اتفاق بیفتد، این کار پسندیده و خوبی است. ولی اگر تلاش برای سهمیهبندی و قدرتطلبی باشد حتی اگر اسم آن اصولگرایی باشد به نظرم به جایی نمیرسد و نتیجهای نخواهد داشت.
آیا اصولگرایان به وحدت میرسند یا خیر؟
گفتم مبنای آن مهم است. اگر مبنای این کار گفتمانی باشد که بسیار مفید و موثر است، امکان حصول آن زیاد است، اما اگر مبنای آن قدرتطلبی و سهمیهبندی باشد به نتیجهای نمیرسد و اگر به نتیجه هم برسد سرانجام خوبی نخواهد داشت چراکه مبنای این مساله قدرتطلبی و نه گفتمانی است. در عین حال هر تلاشی برای این همگرایی صورت بگیرد ما از آن استقبال و به آن کمک میکنیم.
ارزیابی شما از آینده چیست؟
قبل از اینکه بخواهم ارزیابی کنم، انتظارم این است که نامزدها برنامههایشان را ارائه دهند تا ببینیم اصل تمایز در چیست. یعنی اینکه کسی هوس کرده است رئیسجمهور بشود، یا اینکه واقعا مطالعه کرده، برنامه و حساب و کتاب دارد. باید این موضوع روشن شود تا انسان بتواند قضاوت کند. قضاوت درباره نامزدها پس از دریافت تصویری از برنامه آنها و تیمی که میخواهند از آن در اداره کشور استفاده کنند صورت میگیرد، البته نباید این برنامه به شکل کلیگویی و مبهمگویی باشد.
شما این تعدد نامزدها را ناشی از اختلاف در جریان اصولگرایی نمیدانید؟
ما باید گفتمان اصولگرایی و شاخصهای آن را تبیین کنیم. ببینیم آیا نامزدهایی که وارد عرصه میشوند با این گفتمان زاویه دارند یا ندارند. من حمل بر صحت میکنم که ندارند. همچنین باید ببینیم افرادی که به صحنه میآیند ظرفیت استمرار و عمق بخشیدن به این گفتمان و شاخصها را دارند یا نه؟ در اینجا من میگویم انسانها متفاوتند. از سوی دیگر آیا این افراد در مقام برنامهریزی برای تحقق این گفتمان ظرفیت برنامهریزی دارند یا ندارند؟ که باز هم در این باره من معتقدم افراد متفاوتند و در آخر آیا عزم آنها برای عملیاتی کردن این برنامه جزم است تا ظهور و بروز بیرونی پیدا کند یا خیر؟ که معتقدم افراد متفاوتند.
پس تفاوتها عبارتند از: 1) در توان و ظرفیت استمرارگفتمان، 2) برنامهریزی برای تحقق گفتمان، 3) عملیاتی کردن و عزم و اراده برای اجرای برنامه، اما تمام این سلایق در چارچوب گفتمان ادامه دارد.
من اعتقاد دارم درون اصولگرایی ظرفیتهای متعدد و زیادی وجود دارد و شما داخل این جریان، سلیقههای مختلفی را میتوانید بیابید و نیازی نیست آدمهایی را خارج از گفتمان اصولگرایی پیدا کنید، ولی موضوع مهم این است که این جریانات باید وحدت داشته باشند.
با این تعاریف آیا رقیب قدرتمندی برای اصولگرایان وجود دارد؟
با تعبیر، تعریف و توصیفی که من کردم، اصلا نامزدها نمیتوانند غیراصولگرا باشند و نامزد غیراصولگرا معنایی ندارد. مگر کسی میتواند بگوید که من اصول انقلاب را قبول ندارم، اما میخواهم نامزد شوم. در هر نظامی وقتی فردی میخواهد رئیسجمهور شود، باید اصول آن نظام را اجرایی و عملیاتی کند. بنابراین نامزدها باید وفادار به گفتمان انقلاب بوده و حداکثر اصولگرایی را داشته باشند. حالا بعد از اینکه نامزدها اصولگرا، پایبند به اصول قانون اساسی، ارزشهای نظام، امام و رهبری بودند به رقابت میپردازند. پس نامزدها اصولگرا هستند، جریانات حامی نامزدها قاعدتا باید این ویژگی را داشته باشند، ولی متاسفانه ما آسیبی در آرایش سیاسی کشورمان داریم و اتفاقاتی مخصوصا بعد از انتخابات 22 خرداد 88 روی داده که برای ملت ایران تلخ بوده است. اگر بخواهیم جریانات سیاسی را در کشور تحلیل کنیم از چه منظری تحلیل میکنیم. ما جریانات درون گفتمان انقلاب اسلامی را تحلیل میکنیم یا جریانات بیرون را؟ اگر منظورمان جریانات درون گفتمان انقلاب اسلامی است که همه عملا اصولگرا میشوند، بنابراین فصل تمایز در استمرار گفتمان، داشتن برنامه و عزم جدی برای اجرای آن است. این تمایز درست و منطقی است و برای ملت ایران هم قابل قبول است. من چون آرایش سیاسی کشور را ناقص و غیرمنطقی و به ارث رسیده از گذشته میدانم آن را قبول ندارم.
نامزد مورد نظر جمعیت ایثارگران چه کسی است؟
هنوز جمعیت فرد خاصی را بهعنوان نامزد قطعی مشخص نکرده است. ما سه نفر را ترجیح میدهیم که عبارتند از آقایان حداد عادل، جلیلی و زاکانی. البته تاکید روی آقای زاکانی است.
با توجه به فرمایشات رهبر معظم انقلاب که بر صلاحیت تشخیص شورای نگهبان تاکید کردند به نظر شما اگر نامزدی تائید صلاحیت نشد چه وظیفهای دارد؟
تنها راه، تمکین از قانون است. اگر کسی میگوید من نظام را قبول دارم و برای نظام اعلام حضور میکند، اما ساز و کارهای قانونی درون نظام تشخیص میدهد که این شخص در جایی دیگر میتواند خدمت کند نباید مشکلی برای وی وجود داشته باشد و بار مسئولیت از دوش وی برداشته میشود، اما کسی که فکرش به دنبال خدمت نبوده و بهدنبال آبادی دنیای خود است خیلی ناراحت میشود و ممکن است در قالبهای متفاوت مخالفت خود را تئوریزه کرده و شرایط را برای اختلاف فراهم آورد. اگر ما به دنبال تحقق قانون اساسی و ارزشهای نظام باشیم، نباید دعوایی وجود داشته باشد. نگاه باید نگاه انجام وظیفه باشد و این فرهنگ باید احیا شود. اگر مردم چه در داخل و چه در خارج از مسئولی استقبال میکنند به دلیل ارزش ذاتی وی نیست، بلکه به دلیل این است که او مسئول نظام جمهوری اسلامی ایران است. متاسفانه برخی دچار توهم هستند و فکر میکنند ذاتا ویژگیهایی دارند که مردم به این دلیل از آنها استقبال میکنند. اینطور نیست، مردم به جایگاه مسئولان در جمهوری اسلامی احترام میگذارند. این دیدگاه باید تقویت شود و مسئولان نیز خود را با این دیدگاه تنظیم کنند و ارزشهای ذاتی افراد با ارزشهای نظام هماهنگ شود و اگر کسی حساب مستقلی برای خود باز کند، جدا در اشتباه است. مشکل این است که برخی از مسئولان دچار توهم هستند و فکر میکنند رایهایی که به آنها داده شده است یک ارزش ذاتی برای آنهاست. این اشتباه بزرگی است و هرکسی دچار آن شود دچار دیکتاتوری شده است.
به نظر شما چه تضمینی وجود دارد که رئیسجمهور آینده در مسیر گفتمان انقلاب حرکت کند و از این مسیر زاویه نگیرد؟
چند مطلب میتواند در این زمینه کمک کند. باید ببینیم در مرحله اول چقدر نامزدها به اصل گفتمان پایبند هستند و آن را باور دارند. همچنین در مرحله بعد مشخص شود که آیا ظرفیت و توان استمرار این گفتمان را نیز دارند؟ اگر ظرفیت این استمرار را دارند، برای عملیاتی کردن آن برنامه دارند و عزمشان جزم است یا باز در نظر دارند الگوهای وارداتی را به اجرا درآورند؟ تمام این مسائل را باید با هم دید و اگر به میزانی که رئیسجمهور بحث گفتمان انقلاب اسلامی را باور داشته، توان استمرار آن را داشته و عزمش را برای اجرای گفتمان با همه ظرفیت جزم کند، حتما این شخص در مسیر رو به جلو و پیشرفت گام برداشته است، ولی آیا هستند انسانهایی که تا پایان راه از این معیارها، اصول و ارزشها عدول نکنند؟ پاسخ به این سوال بسیار سخت است و به ظرفیت آدمها برمیگردد. انسانها تا کجا روی ارزشها میایستند. براساس جهانبینی و انسانشناسی ما، حتی انبیا آزمایش میشوند حالا اگر کسی بتواند در آزمایشها موفق و پیروز شود حتما در ردیف بندگان خوب خدا و صالحان قرار دارد و بر مواضع خود میایستد، اما اگر کوچکترین ضعف نفس، دنیاطلبی، قدرتطلبی، باندبازی، رانتخواری و بهرهبرداری از امکانات عمومی نظام برای منافع شخصی وجود داشته باشد، همه لغزشگاههایی است که هر کسی به آن ورود پیدا کند، زانو خواهد زد. پس انسان باید به مرحلهای از تزکیه نفس، خودسازی، ایثار و فداکاری برسد که بتواند تا پایان خط روی مواضع خود بماند. این مساله به نظام جمهوری اسلامی اختصاص ندارد، بلکه در تمام دیدگاهها و مکاتب به این ترتیب است. منتها در دیدگاهها و مکاتب دیگر که غیرالهی هستند، به چشم نمیآید، اما در ایران چون ارزشها محور هستند این موضوع خود را سریع نشان میدهد. ما در تاریخ انقلاب اسلامی میبینیم افرادی که یار امام(ره) و مجتهد بودند و دوره طاغوت زندان رفته و شکنجه شده بودند اما با غلبه ضعف نفس حتی حاضر شدند مقابل امام بایستند.
کتایون مافی - گروه سیاسی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم