از تبار خوندلخوردگان فوتبال ایران بود و در سالهایی که هنوز سر و کله ستارههای کاغذی پیدا نشده بود با عرق جبین به تیم ملی رسیده بود. در دورهای که هنوز پول حرف اول و آخر فوتبال را نمیزد، در کنار بازیکنانی که امروز خود را نسل سوخته فوتبال ایران مینامند، برای خودش برو بیایی داشت، چنان که دوستدارانش تشییع جنازه او را در گیلان به یکی از باشکوهترین تشییع جنازههای تاریخ ورزش ایران تبدیل کردند.
سیروس قایقران سال 1340 به دنیا آمد و سال 1363 به تیم ملی دعوت شد، سه سال گذشته بود که پرویز دهداری بازوبند کاپیتانی تیم ملی را بر بازوی او بست.
سوپرگل تماشایی او به کرهجنوبی در مرحله نیمهنهایی بازیهای آسیایی 1990 پکن ـ که در پی پاس تماشایی مجتبی محرمی به ثمر رسید ـ قهرمانی آن سال تیم ملی را به نام او نوشت.
هر چند احمدرضا عابدزاده، دوست صمیمی و همبازیاش نیز با مهار سه پنالتی در بازی با کرهشمالی، خاطره خیرهکنندهای از خود در آن بازیها برجای گذاشت. در 21 بازی که کاپیتان تیم ملی بود، 14 گل زد و جایگاه ویژهای را در میان فوتبالدوستان ایرانی به دست آورد.
همه اینها در مسیر ستاره شدن قایقران مهم بود، اما همه چیز اینها نبود، آنچه قایقران را قایقران کرد، نه فقط تکنیک و خلاقیت که منش و سلوک پهلوانانه و البته تعصب حیرتانگیز او بود.
همان ویژگیهایی که هجدهم فروردین 1377 را به یکی از تلخترین روزهای ورزش ایران تبدیل کرد؛ روزی که قایقران و فرزندش راستین را به اعماق مرگ کشاند و جامعه ورزش ایران را عزادار کرد.
مکالمه با داور ژاپنی به زبان گیلکی!
خاطرهای از مرحوم سیروس قایقران دارم که هرگز فراموشش نمیکنم؛ در یکی از بازیهای تیم ملی، ما با کرهجنوبی بازی داشتیم، سیروس در نیمه اول این مسابقه یک کارت زرد از داور دریافت کرد.
هنگامی که به اواسط نیمه دوم رسیدیم، سیروس دوباره ناخواسته خطایی را مرتکب شد و اگر داور میخواست به او کارت نشان بدهد او از زمین مسابقه اخراج میشد، اما در کمال تعجب داور بهاو کارت زرد نشان داد؛ چرا که گویا از یاد برده بود که در نیمه اول همین مسابقه بهسیروس کارت زرد نشان داده است.
هنگامی که داور کارت زرد دوم را به سیروس داد، بدون اینکه به این توجه کند که سیروس باید اخراج شود، دستور به ادامه بازی داد.
هنگامی که بازی دوباره در حال آغاز شدن بود سیروس به دنبال داور دوید و شروع به صحبت با او کرد. به عنوان کاپیتان تیم احساس نگرانی کردم و سریع نزد آن دو رفتم تا ببینم ماجرا از چه قرار است.
بعد از اینکه مکالمه سیروس و داور تمامشد، داور مجددا دست به جیب شد و این بار کارت قرمز را به او نشان داد و اخراجش کرد.
خود سیروس وقتی دیده بود که داور اشتباه کرده، نزد او رفته و از او خواسته بود که او را اخراج کند.
سیروس حتی اینجا هم جوانمردی خود را نشان داد. بعد از پایان بازی سیروس را صدا کردم و به او گفتم؛ هیچ اشکالی ندارد که داور را متوجه اشتباهش کردی، اما خیلی دلم میخواهد بدانم با چه زبانی با داور صحبت کردی که او خیلی خوب همه چیز را متوجه شد.
مرحوم قایقران در جواب من خیلی جدی و خونسرد گفت که با زبان گیلکی با داور صحبت کرده است و از او خواسته که او را اخراج کند. در هر حال جوانمردی او باز هم به من ثابت شد.
در شرایطی که اکثر بازیکنان به دلیل دریافت کارت زرد و قرمز به داور واکنش منفی نشان میدهند، او خودش با پای خودش نزد داور رفت و به او فهماند که به جای کارت زرد باید به او کارت قرمز بدهد.
سیروس اهل دروغ و ظاهرسازی نبود و همین ویژگی باعث شد که به خودش در آن بازی کارت قرمز بدهد. احترام به سیروس حتی الان هم به همه ما واجب است.
محمد پنجعلی - کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد