برنامه شبانگاهی «رادیو هفت» مجله‌ای هنری است که از بخش‌های متنوع تشکیل شده است

رنگ آرامش در لحظه‌های شب

اولین بار است که برای تهیه گزارشی از پشت صحنه یک برنامه شبانه به مکانی خارج از محوطه «جام‌جم» می‌روم. طبقه سوم ساختمانی قدیمی در اطراف چهار راه قصر جایی است که هر روز برنامه‌سازان «رادیو هفت» را گردهم می‌آورد. وقتی وارد ساختمان می‌شوم دنبال استودیوهایی می‌گردم که بخش‌های رادیو هفت در آنجا جلوی دوربین می‌رود. از این که همه ماجراها در یک اتاق کوچک حدود 30 متری اتفاق می‌افتد، شگفت‌زده می‌شوم.
کد خبر: ۵۰۰۶۲۸

این اتاق جمع و جور هرچند ساعت یک بار تغییر شکل می‌دهد و پذیرای مهمان‌هایی می‌شود که می‌خواهند ‌متنی را برای بینندگان رادیو هفت بخوانند. اتاقی که انتهایش به پرده‌ای مشکی رنگ ختم می‌شود و وسطش یک میکروفون و یک میز قرار گرفته است. کار کردن در این فضای مستقل برای همه تجربه لذتبخشی است. حداقل فایده‌اش این است که رفت و آمد به این استودیو مستلزم گذراندن هفت‌خوان نامه‌های اداری نیست. احتمالا بخشی از آرامش و امیدبخشی برنامه رادیو هفت‌ از همین نکته ناشی می‌شود. این که برای رفت و آمد به اینجا منعی نداری و با بالا آمدن از چند پله می‌توانی به استودیو برسی.

رادیو هفت برنامه‌ای است که از همان اول هدفگذاری درستی داشت. آمده بود تا در واپسین ساعات شب همچون یک لالایی آرام شبانه عمل کند و بینندگانش را با خیالی راحت روانه رختخواب کند. در طول این چند سال این برنامه شکل و شمایل برخی از بخش هایش را تغییر داد، اما هیچ گاه از آن رویکرد اولیه‌اش دور نشد.

استودیویی که برای تهیه گزارش وارد آن شده‌ام همان جایی است که مجریان برنامه از آن به عنوان استودیوی شماره دو یاد می‌کنند. فضایی که برای ضبط بخش‌های غیرزنده رادیو هفت در نظر گرفته شده و تصاویرش در لابه‌لای برنامه زنده شبانه گنجانده می‌شود. میانگین سنی نیروهایی که در پشت صحنه برنامه مشغول به کارند حدود 25 سال است. وقتی این موضوع را با منصور ضابطیان،‌ تهیه‌کننده در میان می‌گذارم به شوخی می‌گوید:‌ بچه‌های اینجا خیلی با هم هماهنگ هستند. یکسره هم در حال بگو و بخندند. وقتی مهمانی اینجا می‌آید می‌بیند بچه‌ها توی سر و کله هم می‌زنند خودش هم وارد ماجرا می‌شود. پیرترین آدم اینجا من هستم و بقیه عوامل جوان هستند.

از استودیو که بیرون می‌آیم چند نفر از اعضای گروه موسیقی «سون»‌ را می‌بینم که برای خواندن ترانه آمده‌اند و پشت در منتظر فرارسیدن لحظه ضبط هستند. محمد صوفی، یکی از تهیه‌کنندگان برنامه از آنها می‌خواهد که لباس‌هایشان را عوض کنند و کت و شلوارهای یکرنگ بپوشند. البته برای این گروه چند دست لباس در نظر گرفته‌اند، چون قرار است چند اجرا داشته باشند و باید رنگ لباس‌هایشان متنوع باشد.

ارائه چهره فرهنگی در رادیو هفت

از منصور ضابطیان،‌ تهیه‌کننده کار می‌پرسم چطور ستاره‌ها را راضی می‌کنید که بیایند برای برنامه شما ترانه اجرا کنند یا متنی را بخوانند، آن هم ستاره‌هایی که براحتی جلوی دوربین ظاهر نمی‌شوند. او پاسخ می‌دهد:‌ وقتی که بتوانی اعتماد آدم‌های دور و برت را جلب کنی، خیلی از مسائل حل می‌شود. یک بازیگر حرفه‌ای می‌خواهد به وسوسه گویندگی‌اش جواب دهد. در ذهن همه ما از دوران بچگی شعرها و متن‌هایی بوده که دوست داشته‌ایم یکجا آن را بخوانیم. ما همیشه از مهمانان اینجا می‌پرسیم چیزی بوده که دوست داشته باشید آن را برای کسی بخوانید؟ اگر بگوید نه خودمان برایش متن آماده می‌کنیم.

بازیگران شرایط مالی برنامه و شبکه ما را می‌دانند. می‌دانند که شبکه آموزش خیلی پولدار نیست. برنامه رادیو هفت نشان داد که بازیگران همیشه هم دنبال پول نیستند. به آبرو، اعتبار و ارائه یک چهره فرهنگی از خودشان هم فکر می‌کنند.

او با اشاره به مشکلات تولید برنامه در آغاز کار توضیح می‌دهد: روزهای اول برنامه را نمی‌شناختند، اما برنامه‌سازان را می‌شناختند. به تدریج برنامه که خودش را اثبات کرد، رفت و آمد هنرمندان به اینجا بیشتر شد. الان به هر کسی که زنگ می‌زنیم هیچ کس نمی‌پرسد رادیو هفت چیست. آن اوایل حتی شبکه آموزش را هم نمی‌شناختند. تا حالا چند بار پیش آمده که خود هنرمندان تماس گرفته و گفته‌اند ما می‌خواهیم فلان متن را در برنامه شما بخوانیم. ضابطیان درباره نحوه انتخاب مهمانان می‌گوید: گاهی اوقات شعرها و متن‌هایی داریم که می‌دانیم فلانی باید بخواند. یک وقت‌هایی هم آدم‌هایی داریم و برایشان متن انتخاب می‌کنیم. این قضیه نظم خاصی ندارد. مثلا یک متن خیلی خیلی عاشقانه بود که من فکر کردم آن را فقط نیما رئیسی می‌تواند بخواند.

این تهیه‌کننده در پاسخ به این سوال که جذابیت این برنامه چقدر متکی به حضور ستاره است، توضیح می‌دهد: نمی‌توانم بگویم ستاره‌ها تاثیری ندارند. مردم دوست دارند ستاره‌ها را در شرایطی ببینند که تا حالا ندیده‌اند. وقتی بازیگر نقش‌های منفی می‌آید و متنی عاشقانه را می‌خواند برای مردم غافلگیرکننده است. اساس کار برنامه‌سازی تلویزیونی موفق غافلگیری است، اما آنچه برنامه را پیش می‌برد یک طراحی و چیدمان درست است. چیدمانی از آدم‌ها، متن‌ها و موسیقی‌های مختلف که بتوانند همدیگر را تقویت کنند. احتمال می‌دهم که آدم‌های با احساس و کسانی که روحیه لطیفی دارند جزو مخاطبان این برنامه باشند، اما ضابطیان این حرف را قبول ندارد. او می‌گوید: من چون می‌بینم که از آدم‌های پرجنب و جوش هم در بین مخاطبان ما زیاد هستند، این نظریه را رد می‌کنم. در آن ساعت از شب پرجنب و جوش‌ترین آدم‌ها هم نیاز به آرامش دارند. برنامه ما برنامه آرامش است. تو باید جلوی تلویزیون راحت بنشینی و روزنامه‌ات را ورق بزنی، چای بخوری و برنامه را ببینی. چون ما بخش‌های کوتاه داریم نیازی نیست که از اول تا آخرش را دنبال کنید.

از کره مریخ نیامده‌ایم

رادیو هفت برنامه‌ای است که در مناسبت‌های مختلف، خودش را با حال و هوای آن صفحه از تقویم هماهنگ می‌کند. مثلا برنامه‌سازان هم برای شب یلدا ویژه‌برنامه تدارک می‌بینند و هم روز پدر و تولد حضرت امام رضا(ع). ضابطیان در این باره می‌گوید:‌ معمولا برنامه‌های مناسبتی در تلویزیون کمی شعارزده می‌شود. کار شعارزده از مردم فاصله می‌گیرد. ما سعی می‌کنیم برنامه‌های مناسبتی‌مان آن شکلی باشد که مردم دوست دارند؛ یعنی محتوا از اعتقاد خودمان ناشی می‌شود و چیزی به آن اضافه نمی‌کنیم. ما هم وقتی بچه بودیم، در نیمه شعبان خیابان‌ها را چراغانی می‌کردیم. ما از این بستر بلند شده‌ایم و همین حس و حال را به برنامه‌مان می‌آوریم. همکاران اینجا بچه‌های کوچه و خیابان خودمان هستند، هیچ کدامشان از کره مریخ نیامده‌اند. یکی از انتقاداتی که به رادیو هفت وارد است این است که خیلی جاها عناصر قدیمی، سنتی و خاطره‌انگیز مثل بوی باران و حوض‌خانه مادربزرگ و... خودشان را به برنامه تحمیل می‌کنند. تهیه‌کننده این کار این انتقاد را این گونه پاسخ می‌دهد: تنها بخش خاطره‌انگیز ما بخش داستان‌های مسعود فروتن است. بقیه بخش‌ها مدرن است. من قبل از این برنامه نقره را داشتم که مایه بدنامی من شد. من هر وقت برنامه‌ای می‌سازم خیلی‌ها فکر می‌کنند می‌خواهم درباره گذشته‌ها صحبت کنم.

سادگی‌ای که از پیچیدگی گذر کرده است

امیرعلی نبویان، همان فردی است که «قصه‌های امیرعلی» را می‌خواند. او درباره نحوه پیوستن خود به گروه می‌گوید:‌ من به پیشنهاد مسعود فروتن دوره‌های بازیگری را گذراندم. آنجا تمایلاتم عوض شد و فکر کردم می‌توانم نویسنده بشوم. چند پیشنهاد بازیگری داشتم، اما آقای فروتن از من خواستند که پیشنهادها را رد کنم. ایشان که دایی بنده است به من گفت تو را به یک گروه تلویزیونی موفق معرفی می‌کنم. اولین متنی که از من در رادیو هفت خوانده شد، متنی بود که به مناسبت سالگرد علی حاتمی نوشته بودم.

نبویان درباره هماهنگی متن‌ها با فضای برنامه به نکته جالبی اشاره می‌کند و می‌گوید: یک وقت‌هایی براساس جسمی که روی میز چیده شده متن می‌خوانیم. من برای آقای فرهاد جم قصه‌ای نوشتم که درباره یک زنگوله بود. من درباره گوسفندی نوشتم که از گله جدا شده بود و مجبور بود زنگوله‌اش را باز کند تا گرگ او را نخورد. هنگام نوشتن خواننده متن را هم در نظر می‌گیرم.

ضابطیان:‌ رادیو هفت ، برنامه آرامش است. تو باید جلوی تلویزیون راحت بنشینی، روزنامه‌ات را ورق بزنی، چای بخوری و برنامه را ببینی. چون ما بخش‌های کوتاه داریم و نیازی نیست که از اول تا آخرش را دنبال کنید

تولد قصه‌های امیرعلی به این شکل اتفاق افتاده که منصور ضابطیان به نبویان گفته در کنار قصه‌های «خانجون» قصه‌ای امروزی را می‌خواهم که چند شخصیت جوان در آن حضور داشته باشد. نبویان ماجرا را این طور توضیح می‌دهد: چند نفر برای خواندن این قصه‌ها پیشنهاد شدند که آن زمان مشغول کار دیگری بودند در نهایت از خود من تست گرفتند. قرار بود فقط در ده شب این قصه‌ها خوانده شود. بعد از آن ده شب مردم لطف داشتند و خواستند که قصه‌های امیرعلی ادامه داشته باشد. امیرعلی نبویان از اردیبهشت سال 90 تا به امروز هر چهارشنبه و پنجشنبه قصه‌های امیرعلی را بدون وقفه خوانده است. او سادگی رادیو هفت را عامل موفقیت برنامه می‌داند و تاکید می‌کند: آن چیزی که سبب شده سادگی رادیو هفت به دل بنشیند این است که سازندگانش یک مرحله پیچیدگی را گذرانده‌اند. نثر جلال آل‌احمد یک نثر ساده است، اما این نثر ساده از یک پیچیدگی گذشته و به این سادگی رسیده است. این نثر مطلقا با نثر یک نوجوان دبستانی متفاوت است. این سادگی رادیو هفت یک انتخاب درست است برای ساعات پایانی شب. به نظر من سادگی رادیو هفت سادگی از سر شلختگی و ناتوانی نیست. هم‌اکنون کتاب قصه‌های امیرعلی یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های بازار نشر تهران است. او در این رابطه توضیح می‌دهد: من اصلا به فکر چاپ کتاب نبودم. با مردم که در ارتباط بودم، می‌پرسیدند که ما کجا می‌توانیم نوشته‌هایت را بخوانیم. در حال حاضر جلد اول قصه‌های امیرعلی چاپ شده است. جلد دوم و سومش هم در راه است. نبویان با بیان این که رادیو هفت 100درصد در فروش کتابش تاثیر داشته، تاکید می‌کند: اگر رادیو هفت نبود کتاب من شناخته نمی‌شد. البته آن زمانی که دغدغه نویسندگی داشتم نمی‌خواستم کتابی را چاپ کنم. من بیشتر دوست داشتم فیلمنامه و نمایشنامه بنویسم.

در جستجوی واژه‌های امیدبخش

مارال دوستی، سرپرست نویسندگان برنامه برگه‌هایی کاهی جلوی رویش گذاشته که یک طرفش شبیه به کاغذ کادوست. او روی این برگه‌ها متن‌هایی را می‌نویسد و مرتب خط می‌زند. از این نویسنده می‌پرسم روح واحد متن‌هایی که می‌نویسید چیست؟ او پاسخ می‌دهد: آرامش برای رادیو هفت خیلی واژه تکراری شده است. ما سعی می‌کنیم وقتی درباره یک موضوع تلخ حرف می‌زنیم نیمه پر لیوان را نگاه کنیم و واژه‌هایمان امیدبخش باشد. بیشتر درددل گونه باشند تا توضیح شرایط بد.

دوستی تاکنون بیش از هزار تا متن در قالب شعر، داستان، دلنوشته و... برای این برنامه نوشته است، اما از بین همه این متن‌ها چند تا را بیشتر از بقیه دوست دارد. مثلا متنی که خاطره حاتمی، بازیگر سینما و تلویزیون آن را خواند. او می‌گوید: این متن موجی را ایجاد کرد و خیلی‌ها زنگ زدند و نماهنگ آن را می‌خواستند. به نظر من خاطره حاتمی خیلی خوب آن متن را خواند. تدوین، موسیقی و تصاویر هم خوب بود. خیلی‌ها زنگ زدند و گفتند آن متن را بگو که بنویسیم. بخشی از آن دلنوشته این بود که «غمگینم، اما به این معنی نیست که دوستت نداشته باشم.» خوانش بعضی از متن‌ها را خیلی دوست داشتم. یکی از آنها متنی بود که بابک حمیدیان خواند. یک متنی نوشتم که لعیا زنگنه آن را خواند و آخرش می‌گفت: زن که باشی همه دیوانگی‌های عالم را بلدی. متنی هم برای گلاره عباسی نوشتم که این طوری تمام می‌شد:‌ قد حوا نمی‌رسید، تمام سیب‌ها را من خواهم چید.

دوستی ادامه می‌دهد: رادیو هفت روی حس و حال آدم‌ها خیلی ریز می‌شود. من خودم را چند ثانیه جای آدمی که قهر و آشتی می‌کند، می‌گذارم یا آدمی که می‌خواهد دوست قدیمی‌اش را بعد از چند سال ببیند.

مراقبیم حواس بیننده پرت نشود

تصاویر استودیوی شماره دو با سه دوربین ثابت ضبط می‌شود. محمد صوفی، یکی از تهیه‌کنندگان برنامه در این رابطه می‌گوید: ما یک دوربین اصلی داریم؛ چون قاب اصلی‌مان یکی است. دوربین‌های دیگر کمک می‌کند اگر اشتباهی باشد در هنگام تدوین تصویر ذخیره داشته باشیم. تصمیم گرفتیم برای یک برنامه پایان شب تمام بازی‌های تصویری متعارف را حذف کنیم. برخی برنامه‌های ترکیبی پر از نور است و می‌بینیم از یک طرف تصویر بخار بلند می‌شود، اما در اینجا قرار بود حواس بیننده پرت نشود و چیز اضافه‌ای وجود نداشته باشد.

او درباره جزییات ضبط برنامه می‌گوید:‌ گاهی برای یک متن دو دقیقه‌ای 20 دقیقه وقت می‌گذاریم، چون طرف نمی‌تواند متنش را خوب بخواند. هنگامی که هنرمندان می‌آیند حدود 15 دقیقه به آنها وقت می‌دهیم که متن را بخوانند و خودشان را آماده کنند. خیلی وقت‌ها متنی را می‌خوانند و خوششان نمی‌آید. مارال دوستی همان جا متن دیگری می‌نویسد. صحبت‌های صوفی که تمام می‌شود نیما رئیسی را می‌بینم که برای خواندن متنی به استودیو آمده است. صوفی می‌گوید: این ساختمان خیلی پررفت و آمد است. بعضی روزها حدود 40 نفر اینجا رفت و آمد دارند. عوامل برنامه خودمان هم حدود 15 نفر هستند.

رادیو هفت تا پایان امسال ادامه دارد

چند نفر از عوامل در حال کادو پیچی هدایایی هستند که قرار است به اعضای گروه سون تقدیم شود. ظاهرا یکی از رسوم برنامه این است که به تمام مهمانانش هدایایی به رسم یادبود می‌دهد. هنگام خداحافظی با گروه از منصور ضابطیان درباره این که رادیو هفت تا کی می‌خواهد ادامه پیدا کند می‌پرسم. او پاسخ می‌دهد: ما پارسال می‌خواستیم برنامه را تمام کنیم. آن زمان به چشم یک برنامه به آن نگاه می‌کردیم. بعد از آن که بازخوردها را دیدیم به عنوان یک احساس مسئولیت به آن نگاه کردیم؛ اگر این برنامه بتواند کمی فشارهای مردم را کمتر کند کار فرهنگی بزرگی کرده است. این برنامه برخلاف ظاهر ساده‌اش سخت‌ترین برنامه‌ای است که ساخته‌ام. فعلا تا آخر امسال قرارداد داریم؛ اگر مردم همچنان دوستمان داشته باشند، ادامه‌اش می‌دهیم.

احسان رحیم‌زاده / گروه رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها