پشت پرده ماجرای کلاهبرداری از زنان مطلقه

مهندس قلابی فقط با زنان پولدار ازدواج می‌کرد

مهندس قلابی با 5 زن مطلقه و پولدار ازدواج و از آنها کلاهبرداری کرده است. این مرد قبل از شروع کلاهبرداری‌ها نیز متاهل بوده و دو فرزند دارد. این پرونده پس از آن تشکیل شد که زن جوانی به دادسرای عمومی شیراز رفت و علیه همسرش به اتهام فریب در ازدواج شکایت کرد. او پس از ازدواج متوجه شده بود که شوهرش همسر دیگری دارد.
کد خبر: ۴۸۵۶۸۱

به این ترتیب ماموران متهم را تحویل گرفتند و به بازجویی از وی پرداختند. این مرد که ابتدا منکر فریب در ازدواج بود وقتی در بن‌بست قرار گرفت به جرایمش اعتراف کرد و گفت: من از همسر اولم دو فرزند دارم اما مدتی قبل تصمیم گرفتم با معرفی خود به عنوان مهندس و مردی ثروتمند از زنان مطلقه کلاهبرداری کنم. طبق نقشه‌ای که کشیده بودم با این زنان طرح دوستی می‌ریختم و بعد از این‌که اعتمادشان را به دست می‌آوردم با آنها ازدواج می‌کردم. من در حال حاضر به غیر از همسر اولم 5 زن دیگر را نیز در عقد خود دارم و برای این‌که بتوانم ازدواج‌ها را به شکل قانونی ثبت کنم هربار شناسنامه جعل می‌کردم.

متهم در ادامه اعتراف کرد به غیر از همسر اولش در شیراز، بوشهر، اراک، لامرد و زرقان ازدواج کرده و از هر کدام از همسرانش که زنانی پولدار هستند مبالغ کلانی دریافت کرده است.

حق فسخ چیست؟

سارا کرمانی، مشاور حقوقی: با توجه به این‌که یکی از همسران این مرد با طرح این‌ موضوع که موقع ازدواج همسرش به او دروغ گفته و وانمود کرده پولدار است، بررسی شرایط فسخ نکاح خالی از لطف نیست.

انحلال عقد نکاح از چند طریق امکان‌پذیر است، به نحوی‌که بعد از طرح این مسائل، دیگر عقد ازدواج از رسمیت می‌افتد. به موجب ماده 1120 قانون مدنی ایران، عقد دایم به فسخ یا به طلاق و عقد منقطع به پایان مدت یا بذل مدت منحل می‌شود و زن و مرد از یکدیگر جدا می‌شوند. در قانون مدنی ایران تفاوت‌هایی میان فسخ ازدواج و طلاق وجود دارد.

در فسخ ازدواج شرایطی پیش می‌آید که به موجب آن می‌توان عقد را باطل کرد، یعنی زن یا مرد در شرایط معینی می‌توانند بدون رعایت مقررات و تشریفات خاص طلاق، عقد را فسخ کنند یا بر هم زنند، اگرچه برای اثبات آن شرایط باید به دادگاه مراجعه کنند، اما طلاق مستلزم رعایت مقررات ویژه‌ای است که انحلال عقد را دشوارتر از فسخ آن می‌سازد.

حق فسخ در تمام موارد فوری است، یعنی به محض اطلاع از وضعیتی که از موجبات فسخ است باید بلافاصله به آن مبادرت ورزید در غیر این صورت حق فسخ ساقط خواهد شد. تشخیص مدت امکان استفاده از اختیار فسخ با توجه به عرف و عادت است.

- هرگاه زن یا مرد موقع انعقاد عقد نکاح شرط کرده باشد که طرف مقابل باید ویژگی یا صفت خاصی داشته باشد و پس از عقد، آشکار شود که چنین ویژگی یا صفتی در او نیست، حق فسخ خواهد داشت.

- جنون هر یک از زوجین به شرط استقرار اعم از این‌که مستمر یا ادواری باشد، برای طرف مقابل موجب فسخ است.

ـ عیوب زیر در مرد موجب حق فسخ برای زن خواهد بود.

ـ خصاء (اختگی)

ـ ناتوانی جنسی و وجود مشکل در دستگاه تناسلی. اگر ناتوانی جنسی پس از عقد نیز انجام شود باز هم زن می‌تواند فسخ نکاح را بخواهد.

ـ جنون مرد که این مورد نیز حتی اگر پس از عقد بروز کند از موجبات فسخ خواهد بود.

اگر زن یا مرد پیش از عقد به معایب مورد اشاره آگاهی داشته باشد و با علم به آن مبادرت به عقد نکاح کند، حق فسخ او ساقط می‌شود. اگر زن بعد از عقد به یکی از معایبی دچار شود که در لحظه وقوع عقد به مرد حق فسخ می‌داد، حق فسخ برای مرد نخواهد بود. جنون و عنن در مرد، هرگاه بعد از عقدهم حادث شود، موجب حق فسخ برای زن خواهد بود.

زندگی پیشرفته، جرایم پیشرفته

امان‌الله قرایی مقدم: جامعه‌شناس: با پیشرفت تکنولوژی، جرائم نیز شکل و شمایل جدیدی به خود می‌گیرند. اما این موج آرام و خزنده از کجا سرچشمه می‌گیرد و به کجا می‌رود؟ یکی از اصلی‌ترین دلایلی که آسیب‌شناسان برای تغییر رویه در جرایم ذکر می‌کنند، افزایش ناگهانی جمعیت است.

طبق تئوری دورکیم، جامعه‌شناس، تغییرات کمی منجر به تغییرات کیفی می‌شود. زمانی که جمعیت افزایش پیدا می‌کند، همه چیز را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. ابن‌خلدون، فیلسوف اسلامی معتقد است افزایش جمعیت موجب افزایش آلودگی هوا می‌شود.

ریکاردو، اقتصاددان بزرگ می‌گوید که افزایش جمعیت، قانون بازده نزولی را در اقتصاد به‌دنبال دارد و باعث تضعیف وضعیت اقتصادی می‌شود. شاتوبریان، نویسنده فرانسوی می‌گوید: اضمحلال دولت‌ها در اشتباه‌های آنها نیست، بلکه ریشه در افزایش بی‌رویه جمعیت دارد. ووگت، داستان بشر امروز را در شرایط رشد سریع جمعیت، به شخصی تشبیه می‌کند که کفش‌های دو شماره کوچک‌تر از خود به پا کرده است.

وقتی جمعیت افزایش پیدا می‌کند، نوع جرایم نیز عوض می‌شود. بخصوص که تکنولوژی و علم نیز پیشرفت می‌کند.
50 سال پیش جمعیت به این میزان نبود. کامپیوتر و اینترنت و بانکداری الکترونیکی هم نبود. جمعیت کم بود و جرایم ساده بود. اما حالا با تغییر میزان جمعیت، وضعیت فرهنگی و اجتماعی مردم نیز تغییر کرده است.

در نتیجه این تغییرات جرایم جدید به وجود می‌آیند و جرایم گذشته نیز تغییرشکل پیدا می‌کنند. در گذشته جعل کردن شناسنامه و جرایمی از این دست به این سادگی نبود. افزایش بی‌رویه جمعیت، وقتی که با صنعتی‌شدن همزمان شد، فاجعه‌ای دوچندان آفرید. بیکاری افزایش پیدا کرد، فقر به وجود آمد، اعتیاد پیدا شد و بزهکاری و فحشا بیشتر شد. شاید بتوان افزایش جمعیت را مهم‌ترین عامل بسترساز برای وقوع جرم دانست.

امروز می‌بینیم که جرایم در نقاطی که تراکم جمعیت وجود دارد رخ می‌دهد. نظیر شهرهای بزرگ و مهاجرپذیر. توجه کنید که بعد از انقلاب صنعتی، ماشین‌ها جای کارگران را گرفتند و بسیاری از روستاییان بیکار شدند. جمعیت آنان نیز چند برابر شد. در نتیجه به سمت شهرها روی آوردند. بیکاری‌ ام‌الفساد است و ریشه بسیاری از بزهکاری‌ها و جرایم است. مهاجرت نیز یکی دیگر از فاکتورهای زمینه‌ساز جرم است. این جامعه‌شناس تصریح می‌کند: «در گذشته ماشین‌آلات صنعتی نبودند. اما حالا یک کمباین کار ده‌ها کارگر را در آن واحد انجام می‌دهد. پیشرفت تکنولوژی از طرفی بیکاری را که یکی از عوامل اصلی گرایش به سمت جرم است افزایش داده و هم کیفیت و نوع جرایم را تغییر داده است.

کم شدن گرایش به مسائل دینی و اخلاقیات نتیجه دیگر رشد بی‌رویه جمعیت و جامعه مدرن است. وقتی اخلاقیات از بین می‌روند، راه برای دست‌زدن به جرایم باز می‌شود.

دردسرهای زنان مطلقه

هدی عمید، وکیل پایه یک دادگستری:زنانی که به هر دلیلی از زندگی زناشویی خود ناراضی هستند عمدتا به دلیل درگیری با فرهنگی که طلاق را فاجعه و زنان مطلقه را از دریچه سرزنش و تخطئه می‌نگرد، بسختی به طلاق رضایت می‌دهند و تا آنجا که توان دارند سختی‌های زندگی را به جان می‌خرند و تنها زمانی برای طلاق اقدام می‌کنند که به اصطلاح کارد به استخوانشان رسیده باشد.

با وجود این اقدام برای طلاق خود توانی مضاعف را می‌طلبد و علاوه بر آن بسیاری از مردان، با سوءاستفاده از اختیاری که قانون به آنها داده است، موجبات تضییع حقوق زنان، بویژه حقوق مالی آنها رافراهم می‌کنند،‌ تا آنجا که زنان باید از بسیاری حقوق مسلم خود مانند مهریه یا استفاده از شرط تنصیف اموال نیز چشم‌پوشی کنند تا بتوانند از یک رابطه خارج شوند یا حق حضانت فرزندان را بگیرند. اما در شرایط کنونی زنان بیشتری حاضرند تا به جنگ این مشکلات رفته و خود را از بند رابطه‌ای که نمی‌خواهند آزاد کرده و طلاق بگیرند. مساله آنجاست که برای بسیاری از این زنان این تازه آغاز موج تازه‌ای از مشکلات است. آنها که عنوان زنان مطلقه را به دوش می‌کشند علاوه بر آن‌که باید استطاعت مالی برای فراهم کردن ملزومات زندگی داشته باشند، باید به تنهایی فرزندان خود را تربیت کنند.نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که این‌گونه زنان اگرچه نیاز به حمایت‌های مالی دارند اما در بسیاری موارد حمایت‌های معنوی بیشتر اهمیت دارند.

در بیشتر موارد تهیه منزلی که مالک آن حاضر به اجاره آن به یک زن تنها باشد خود از اولین مشکلات است. علاوه بر اینها آزار و اذیت‌های همسر سابق نیز به این مشکلات می‌افزاید. این زنان برای فرار از موقعیتی که در جامعه پیدا می‌کنند و عدم‌امنیتی که به عنوان یک زن تنها با آن مواجه هستند ترجیح می‌دهند مجددا ازدواج کنند و در پناه یک مرد به عنوان همسر دوباره از شان اجتماعی مناسب برخوردار گردند. این زنان طعمه مناسبی برای آنها که با انگیزه‌های مالی و غیرمالی به‌دنبال سوءاستفاده و کلاهبرداری هستند، قرار می​گیرند. تصویب قوانین حمایتی و اصلاح نگاه جامعه به طلاق و بویژه زنان مطلقه و فراهم‌کردن خدمات مشاوره روانشناسی در دسترس، می‌تواند مانع عجله این زنان در ازدواج مجدد و افتادن در دام انتخاب اشتباه شود.

سارا لقایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها