در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در سالهای دورکه فقط نسخههای اندکی در زمینه خط شکسته نستعلیق به چشم میخورد، شما به عنوان یکی از هنرمندان جوان در عرصه خوشنویسی تصمیم به احیای این نوع خط گرفتید. جایگاه شکسته نستعلیق در آن سالها به چه شکل بود؟
خط شکسته به عنوان یکی از خطوط زیبا و ماندگار و به یاد ماندنی شناخته میشود. در واقع این خط با رمز و راز و کشف و شهود بسیاری در ترکیببندی همراه است که توسط مرتضی قلی خان شاملو به اوج رسید. سپس در نیمه دوم قرن دوازدهم به دست نابغه بیبدیلی به نام درویش عبدالمجید طالقانی به اوج و تکامل رسید و بعدها توسط هنرمندان دیگری استمرار یافت. زمانی که من به این هنر روی آوردم، اگرچه جوان بودم، اما روحیه جستجوگری و پویایی باعث شد که به سمت و سوی قلم شکسته نستعلیق گرایش یابم. از این رو به دنبال مطالعاتی که در این حوزه داشتم و از طریق رسالهها و مجلههایی که در آن سالها به شکل محدود منتشر میشد با خط شکسته آشنا شدم و همواره علاقهمندی خود را نسبت به این خط دنبال میکردم و برای ادامه این تحقیقات از موزهها نیز بازدید میکردم. شاید به این خاطر بود که تصور میکردم موزهها عالیترین جایگاه برای معرفی هنر بودهاند و با گشت و گذار در موزههای معتبر موجود در دنیا با الگوها و نمونههای گوناگون خط آشنایی یافتم. بعد از آن که از انجمن خوشنویسان فارغالتحصیل شدم به پیشنهاد شادروان خسرو زعیمی که مدیری فرهنگی و انسانی لایق بود تصمیم گرفته شد که تعلیم و آموزش این خط را آغاز کنم.
یعنی از سال 50 تدریس را در انجمن خوشنویسان آغاز کردید؟
بله، وقتی میخواستم آموزش خط شکسته را شروع کنم با خود فکر کردم شروع و ادامه این مسیر با به کار گرفتن اندوختهها و تعلیماتی میسر خواهد بود که در این باره طی سالهای گذشته فراگرفتهام. البته در آن سالها هیچ استاد و مدرسی در زمینه شکسته نستعلیق فعالیت نمیکرد. در کلاسهای آزاد خوشنویسی که بعدها به نام انجمن خوشنویسان ایران معروف شد نیز میتوان از شادروان استاد بوذری یاد کرد که ذوقی هنری در قلم شکسته داشتند، با این وجود مجالی برای آموزش حرفهای این خط وجود نداشت. همین برای من انگیزهای شد تا بتوانم به حیات مجدد هنری بپردازم که بعد از سید گلستانه در سال 1318 (که به نوعی آخرین مدرس قلم بوده است و پلی میان نسلهای گذشته و حال به شمار میرفت)، به کلی از یادها فراموش شده بود. این حرکت خودجوش و دشوار به نظر ساده میآید. به هر روی، کلاسهای آموزش در انجمن دایر شد و این رویداد نقطه آغاز شکلگیری ترویج خوشنویسی به شمار میرود. بعد از 2 سال به نظرم آمد که تنها راه جدی شدن آموزش، قرار دادن خط شکسته در آزمون سالانه است. این سیاستگذاری نقش بسیار جدی در گسترش ترویج این قلم در میان هنرجویان داشت و بعدها شاهد تحول و توفیق رو به رشد آن شدیم. گرچه بهانه پیدایش خط شکسته در آغاز به سرعت در نوشتن و تسریع بخشیدن به مکاتبات و مراسلات بود، اما در دهههای بعدی شیوههای هنری و انتزاعی پیدا کرد و قابلیتهای فراوانی در هندسه این خط به کار گرفته شد و مرقعات بیمانند و قطعات زیبایی از آن دورهها به یاد مانده است. در دوران معاصر که کاربردهای گذشته این خط از میان رفته سعی بر آن شد که جدای از آموزش و تعلیم و تالیف کتابهای آموزشی هنری به ارائه جلوههای تازه و بدیع از این خط بپردازم که در گذشته نمونههایی از این شیوه نه رایج بوده و نه به چشم آمده است. با باور این ودیعه الهی که هنر نگاهی عمیق به خلاقیتهای درونی و کنکاشهای فکری و پرواز خیال به شمار میرود، گفتوگوی علمی نظری با عالم هستی و زندگی است. گرچه بعضیها با ذهنیتی بسته و عوالمی محدود و مهجور نسبت به این نوع نواندیشیها در تقابل هنر و تضاد هستند و به هرصورت ممکن تلاش میکنند تا حقیقت آشکار در طول تاریخ و همه تحولات بشری را که با آن روبهرو بودهایم، انکار کنند و با این اصل اساسی در زنجیره تکاملی بلوغ و بالندگی در جوامع رو به رشد به شمار میرود که دردنیای پیشرفته امروز شاهد آنیم.
آیا بعد از فعالیت در عرصه شکسته نستعلیق تصمیم گرفتید گرایش خود را تغییر داده و در دیگر وادیهای خط نیز ورود کنید؟
بله، رسالت من یقینا در این ضرورت تاریخی تعریف میشود که توانستهام این هنر شریف را که روزگاری در متن جامعه قرار داشته و نقش بسیار عمده و عمیقی را در ارتباطات مردم و جامعه ایفا میکرد و به طور کلی فراموش شده بود، احیا کنم. گرچه در این چند سال اول سعی میکردم به نقل از آثار در دسترس یا نمونههایی از کپیهای عبدالمجید و گلستانه به تکمیل اندوختهای خود بپردازم، اما بعدها در این اندیشه قرار گرفتم که تا به ارائه شیوهای نوین و اسلوبی تازه و ترکیببندی و توانمندیهای شخصی خود بپردازم و با زبانی امروزی، آهنگ دلخواه خود را کوک کرده و بنوازم. بنابراین، این دگراندیشی را با حفظ اصالتها و سنتهای گذشته تجربه کردهام.
باور داشتم که خط شکسته میتواند آزاد و رها و پرانرژی و به دور از قید و بندهای خستهکننده، تکراری و ملالآور در فرمهای دلانگیز ارائه شود. بخصوص وقتی هنرمند خوشنویس با بهکارگیری مضامینی میتواند هر بار با نمایشی از آن بخش ترکیب تازه و خاصی را پدید آورد. این قلم شیدا در پاره پاره هندسه حروف و کلماتش، دنیایی از زیبایی را به همراه دارد که همه زیباییهای پنهان و آشکار خطوط گذشته را بیان میکند و به واقع میتوان آن را بهار نستعلیق و عصاره ذوق و خلاقیت هنر خوشنویسی ایرانی دانست. این احساس همه نظریهپردازان و کارشناسان هنرهای تجسمی داخل و خارج از کشور است که در رسالهها و مطالعات شرقشناسان بزرگ جهان به آن اشاره کردهاند.
آیا استفاده شما از قلم درشت برای نگارش خط شکسته نستعلیق را میتوان به عنوان یک نوآوری در این حیطه تلقی کرد؟
با آنکه سید گلستانه در اوایل قرن14 قلم جلی خط شکسته را به کار گرفته و قصارنویسیهای دلچسبی را ارائه داده است، ولی اکثر آنها در یک ترکیب یکسان و مشابه هم اجرا شدهاند و شما در قطعات، اغلب شاهد موازینویسی 2مصرع زیر هم هستید یا به ندرت قطعاتی که حالت تداخلی دارند، اما در شیوه خط شکسته معاصر که من در یک صفحه کاغذ، صدها نقطه برای شروع کار انتخاب میکنم یا یک غزل یا یک بیت را در جهات مختلف آغاز و به پایان رساندهام یا به قلمهای گوناگون ترکیببندیهای تکرار نشدنی رخ به رخ و اخوان تلفیق شده ارائه دادهام یا یک شعر را اگر دهها بار در دوران مختلف نوشته هرگز به تکرار نیفتاده است و هر کدام یک شکل خاص تازه خودش را دارد. این یک تحول تازه است و یک ورود به بیکرانگی در صفحهآرایی که حاصل این نگرش در نمایشگاهها و دانشگاههای هنری کشورهای اروپایی، آسیایی و آمریکایی از سوی صاحب نظران هنری بزرگ تایید شده و مقبول افتاده است. استادانی که بزرگترین رساله هنری جهان را به قضاوت نشستهاند.
یکی از مولفههای بارزی که از دیرباز تا امروز در حوزه خوشنویسی ایران وجود دارد، نگارش کتاب وحی است و به این خاطر است که از خوشنویسی به عنوان یک هنر قدسی نیز یاد میشود. حتی خود شما نیز در سال 76 به برگزاری نمایشگاهی مشتمل بر مجموعه آثار قرآنی خود با عنوان دولت قرآن پرداختید؟ اگر ممکن است در این باره نیز توضیح دهید.
موضوع خوشنویسی همواره بر پایه اخلاق و ادب رشد و شکوفایی داشته است. بویژه که کتابت قرآن کریم که مظهر همه جوششها و خلاقیتهای الهی فکری سخنوران نامی و عارفان بزرگ دنیا و صاحبدلان سرزمین به شمار میرود؛ بنابراین در حوزه خوشنویسی هم این تعهد برای هنرمندان آن بوده است که با عشق و ایمانی سرشار هزاران جلد قرآن را به عالیترین صورت ممکن کتابت کردهاند و با اقلام جلی و بیمانندی در کتیبه نگاری اماکن متبرکه و مساجد بزرگ به کار گرفتهاند. البته به طور یقین نوشتن آیات وحی، خیر و برکت عظیمی را برای توسعه و گسترش حوزه فعالیت خوشنویسی به همراه داشته است. در این صورت هنر انتزاعی که من توفیق ارائه آن را در سال 76 داشتم، اصلا بیسابقه بوده است.
در گفتوگویی که طی سالهای گذشته با شما داشتم به خاطر دارم شما به این نکته اشاره کردید که هنر، صلح تمام جنگهاست. با این حال جایگاه هنر خوشنویسی ایران را در دنیای امروز چگونه میبینید؟
نکته: هدف همه هنرها این است که انسان را از غوغا و آشوب و رنج زندگی آسودگی بخشد و آدمها را به انسان بودن سوق دهد و به تلطیف روح و روان جامعه بپردازد و شفای باطنی و تربیت فطرت بشری بپردازند
من طی سالهای گذشته بیش از 3 دهه است که در جشنوارههای بینالمللی زیادی حضور یافتهام و با دیدار و رویارویی که با هنرمندان برجسته کشورهای اسلامی یا هنرمندان برجسته اروپایی و آمریکایی داشتهام، نگرشهای تازهای پیدا کردهام. بالاخص در جشنواره خوشنویسی مسکو سال 86 که با حضور 61 هنرمند از سراسر جهان حضور داشتند و 720 اثر از این هنرمندان در جشنوارهای که نمایشی از خوشنویسی محض بود در کارگاه آموزشی و ورک شاپهایی که در روزهای مختلف برپا میشد، شاهد خلاقیتهای سرشار و هنرنمایی هنرمندان برجسته غربی بودهایم که بسیاری از آنها با همین خصوصیت ظرافتهای موجود در هنر خوشنویسی را به کار میگرفتند و چالاک و دلچسب مثل سیاهمشقهای میرزا غلامرضا با حروف لاتینی و سرلیک، ترکیببندی میکردند که فوقالعاده زیبا و باور نکردنی بود. البته در روزی که فرصت نمایش به من اختصاص یافت، ممیزهای از خوشنویسی ایران و زیبایی نگاری ایرانی گذشته و همان هزار سال تاریخ مکتب ایران را بر شمردم و این که ایران مظهر تحولات بدیع ترین الگوهای خوشنویسی جهان به شمار میرود با اشاره به آثار تاریخی برجسته در موزههای معتبر جهان معرفی کردم.گرچه تا پیش از آن با آثار هنری کشورهای شرقی جهان وخصوصا چین آشنا بودم و با این هنر در تمام جهان به صورت تخصصی در قالب ارائه مضامین فلسفی و شعر و کلام ماندگار سخنوران به کار گرفته میشد و شکل کلی هنر آنها در نهایت، تشابه عمیقی با ساختار و ترکیببندی خوشنویسی شکسته امروز ما دارد.
به نظر شما هنر و هنرمند باید دارای چه خصوصیات برجستهای باشند تا بتوانند به درجه مانایی و جاودانگی دست یابند؟
هدف همه هنرها این است که انسان را از غوغا و آشوب و رنج زندگی آسودگی بخشد و آدمها را به انسان بودن سوق دهد و به تلطیف روح و روان جامعه بپردازد و شفای باطنی و تربیت فطرت بشری بپردازند.
متاسفانه امروز هنر در کشور ما با سابقه دیرینه و درخشانی که داشته و دارد مورد بیمهری و بیتوجهی قرار گرفته و این کوششهای سطحی پاسخگوی استعدادهای شگفتآور جوانان نیست و بسیاری از آنها از این بیمهری به ستوه میآیند و دست به طغیان میزنند و مشکلات اقتصادی و فشارهای گوناگون اجتماعی هم زمینه این لجامگسیختگی را بیشتر میکند. در نتیجه به جای رقابتهای سالم و سازنده، تقابلهای ضد ارزشی رایج میشود و آداب دیرینه یعنی معلم و شاگردی و استادی و دانشجویی از بین میرود. این مشکل از گذشته بوده ولی امروز خیلی علنی و بیشتر شده است. در جریان خوشنویسی، مشکل و توفیقات بعضیها در برابر ناکامی دیگران ریشه در حسادت و بخل یا خدای ناکرده کجفهمیهای روزگار دارد. من نوجوان در عنفوان جوانی در شور و شوق و شیفتگی به ترویج هنر خوشنویسی شکسته با دلمشغولی از سوی هم قلمان و دوستانم پیوسته مورد بیمهری قرار میگیرم و به جرم جوانی یا کمتجربگی و تنگدستی تحقیر میشوم.
به نظر شما مجموعهدارانی که در حراجیهای مهم دنیای امروز به خرید آثار خوشنویسان ایرانی مشغولند ملاک خرید خود را بر چه اساس گذاشتهاند؟ اشرافی که نسبت به خوشنویسی ایران دارند یا جذابیتهای بصری و تصویری که در خط ما نهفته است؟
قبل از این که به پاسخ شما بپردازم باید تاسف عمیق خود را از این کوتاهی و بیعنایتی که بر سرنوشت هنر و هنرمند ایرانی آمده و متولیان امور و دولتمردان هیچ توجهی به دستاوردهای گرانقدر هنر معاصر ندارند، ابراز کنم. این بیتوجهی و خلأ فرهنگی هنری موجب شده که کشورهای حوزه خلیج فارس که کمترین بضاعتی برای تشکیل همایشهای هنری نداشتهاند، امروز سکاندار بزرگترین ارتباطات جهانی هنر بخصوص در عالم خوشنویسی شدهاند که بیشترین اقبال هم با هنر خوشنویسی بوده است. اعم از آثار تاریخ گذشته یا آثار برجسته و ارزشمند هنرمندان معاصر. من در طول دهههای گذشته در همایش و جشنوارههای بینالمللی زیادی با هنرمندان خوشنویسی منطقه یا کشورهای غربی دیدار داشتهام که بیتردید آنها خوشنویسی ایرانی را یک مظهر تاریخی در این عرصه میدانند؛ چرا که دیدارهای موزهای معتبر جهان گواه مقبولیت جهانی هنر در این سرزمین است. امروز با توجه به تلاشهای گسترده و سیاستگذاریها در حراجیهای بینالمللی کشور سعی بر جذب هنرمندان معاصر میشود و متاسفانه این فرصت تاریخی را از دست دادهایم و هنرمندان ما با هر تلاش و ارتباطی سعی میکنند به هر صورت ممکن، خود را دراین فضا مطرح سازند و هم دستمزد قابل ملاحظهای دریافت کنند. در عین حال هنرمندان از حضور در این حراجیها احساس میکنند از یک حیثیت جهانی برخوردار شدهاند. در حالی که باید ایران، پایگاه اصیل این ارتباط جهانی خوشنویسی باشد و هنرمندان ناچار نباشند از اصل و شیوه و مکاتب ماندگاری که یک عمر تلاش به آموختن آنها کردهاند، گریزان و به شیوه جذب مدیران کمپانیها و الگوهای بیگانگان تن دهند و میراث ماندگار، تاریخی و معاصر خوشنویسی فراموش نشود. بیشتر فکر و اندیشه مسوولان هنری فرهنگی کشور، دستاوردهای هنری است و کارهای ارزشمندی که بیانگر خلاقیتهای فردی و جانمایههای شخصی هنرمندان است. به طور مثال، بیش از 5 سال است که گلچینی از آثار نمایشگاهی 2 دهه گذشته خود را به زیباترین صورت ممکن تحت عنوان «سماع در سماع» آماده چاپ کردهام، ولی نه بودجه شخصی داشته که آن را به چاپ برسانم و نه مساعدت و همکاری از سوی دولت میشود که آن را عرضه کنم. این اثر یا هر اثری که از سوی استادان به نام رشتههای دیگر هنری است، بیانگر هویت و کارنامه روزگار ماست و میتواند نقش بسیار ارزشمندی در ترغیب و شکوفایی جوانان کشور داشته باشد. ما هیچگاه به سود اندوزی و بهرههای مالی این کار فکر نکردهایم ولی غم بیعنایتی نسبت به این تلاشهای مخلصانه و صادقانه، بسیار ملالآور و غمانگیز است و بروز این دلمردگیها برای من و امثال من پیامدهای تاسفباری برای بنمایههای فرهنگی کشور دارد و یقینا جوانان نیز با ادامه این روند دست از تلاش میکشند؛ چرا که آینده تلاش خود را با بنبست روبهرو میبینند.
با وجود آن که امروز موزه رضا عباسی و موزه آستان قدسرضوی محملی برای نمایش ارزشمند خطی ما به شمار میرود، تصور نمیکنید جای احداث یک موزه خوشنویسی صرف نمایش این هنر خالی است؟
بله، احساس میکنم که سالهاست ضرورت یک موزه تخصصی خوشنویسی به چشم میآید. گرچه ما در موزه رضا عباسی مجموعههای عظیمی از آثار خوشنویسی گذشته تاریخ را شاهد هستیم. یا در موزه آستان قدس رضوی آثار بسیار ارزشمندی از کتابت قرآن کریم را ملاحظه میکنیم، ولی الگوهای خاصی که در موزهداری جهان رایج است، مثل موزههای کشورهای فرانسه، انگلستان و ایتالیا به صورت کاملا تخصصی به گردآوری آثار هنرمندان متنوع و گسترده جهان پرداختهاند و میلیونها هنردوست و توریستهای کشورهای جهان را به همراه دارد، مستلزم یک نگرش عمیق و اساسی است. آثاری که در موزههای کشور گردآوریشده هیچ شناسه مستقلی برای معرفی آثار هنری ندارد و نکته ضروری این که مسوولان باید برای دستاوردهای نیم قرن گذشته هم فکری بکنند و ما دراین دراین سه دهه بعد از انقلاب،استعدادهای زیادی از استادان گرانقدر و برجسته شاهده بودهایم که به واقع، ارزش موزهای و تاریخی دارد و سهلانگاری به این ارزش تاریخی جبران ناپذیر است.
برخی معتقدند در حوزه خوشنویسی آنچه ابداع و نوآوری بوده به همت هنرمندانی چون رضا مافی، میرخانیها و... صورت گرفته و به خاطر این که در این حوزه دیگر جایی برای ابداع نیست،بنابراین هنرمندان خوشنویس امروز به سمت نقاشیخط روی آوردهاند. نظر شما چیست؟
به هیچ وجه این طور نیست. شادروان رضا مافی در حوزه خوشنویسی سنتی و نیز نقاشیخط یک چهره استثنایی در معرفی هنر ایران به خارج از مرزها به شمار میرود و در 3 دهه گذشته نقش بسیار مهمی در چشماندازهای نوین خوشنویسی برای ظهور و توسعه فعالیتهای غیرسنتی خوشنویسی مانند نقاشیخط به همراه داشته است.
جایگاه ایشان در تاریخ همیشه نقشی عمیق و جاودانه است. یا همین طور شادروان فرامرز پیلارام که با آشنایی و آگاهی از هندسه دقیق و صحیح خوشنویسی، بدیعترین ترکیببندیهای انتزاعی را در طول یک عمر تجربه و معرفت و کاربردهای گرافیکی خط روی بوم ارائه کرد. ولی تبعات تخریبی را که این گرایش برای جوانانی که از رویارویی با سنت خوشنویسی به ستوه آمدهاند و با خیال خام، فریب سهولت رنگ را میخورند و به سمت نقاشیخط روی میآورند را نباید فراموش کرد. یا کسانی که علنا با هنر خوشنویسی تخاصم جدی داشته و این هنر شریف را تکنیک معرفی کردهاند، آسیب جدی به خوشنویسی وارد کردهاند. ولی همه کسانی که با آگاهی به سمت نقاشیخط روی آوردهاند، نقش بسیار اصولی و اساسی در این تحول داشتهاند. استادانی چون نصرالله افجهای، صداقت جباری، حمید عجمی، جلیل رسولی، استاد فلاح و... که ضمن حفظ استانداردها و جانمایههای خوشنویسی به نوآوریهایی پرداختهاند که جمیع انتظارات جامعه خوشنویسی و علاقهمندان را در آثار خود ارائه دادهاند.
آزاده صالحی / جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد