در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
حضور 10 ساله نیروهای فرامنطقهای در افغانستان نهتنها تروریسم را در این کشور ریشهکن نکرده است، بلکه باعث نهادینهشدن این پدیده، افزایش ناامنی، رشد کشت و قاچاق مواد مخدر و نقض آشکار حقوق بشر از سوی نیروهای خارجی شده است و اینها عواملی است که ناامنی در منطقه و مرزهای همسایگان این کشور را به دنبال دارد. محسن پاکآیین، رئیس ستاد افغانستان وزارت امور خارجه در گفتوگو با «جامجم» بر این امر تاکید میکند و معتقد است اگر نیروهای افغانی آموزش ببینند این توانایی را دارند که امنیت در مرزها را حفظ کنند. وی تاکید میکند پایگاههای نظامی آمریکا اهداف فراافغانی را دنبال میکنند، اما آمریکا در این حد و توان نیست که بتواند نقش ایران را در افغانستان کمرنگ کند. مصاحبه ما با رئیس ستاد افغانستان همزمان با برگزاری اجلاس بن 2 اما فراتر از این اجلاس بود، چون از خلال صحبتهای پاکآیین، عصاره و چکیده سیاستهای ایران در صحنه افغانستان امروز قابل دستیابی است.
شما به عنوان رئیس ستاد افغانستان فکر میکنید چرا پس از نزدیک به 10 سال از سقوط طالبان در افغانستان، امنیت و ثبات در حد مطلوب در همسایه شرقی ما تامین نشده است؟
اگر بخواهم خیلی خلاصه و اجمالی عرض کنم میتوانم بگویم وجود نیروهای خارجی، مخصوصا نیروهای ناتو در افغانستان مانع اصلی عدم وجود امنیت و آرامش در افغانستان است.همانطور که شما میدانید آمریکا در سال 2001 به بهانه موضوع 11 سپتامبر به افغانستان حمله کرد و چون نتوانست موفق بشود ناتو را در این سرزمین دخالت داد. در آن مقطع، ایران با کشورهایی که مخالف طالبان بودند همکاری کرد و در دولتسازی افغانستان نقش داشت و با دولت آقای کرزای همراهی کرد. در همان مقطع نیز ایران اعتقاد داشت که مشکل افغانستان راهحل نظامی ندارد و باید از طریق یک گفتمان بینافغانی، بین نیروهای مختلف ازجمله مجاهدین، پشتونها، طالبان و دولت به یک راهحل سیاسی رسید، اما متاسفانه نیروهای ناتو به افغانستان وارد شدند. در بین نیروهای ناتو برخی از کشورها به این منظور وارد شدند که امنیت را در این کشور برقرار کنند، ولی محور اصلی ناتو این کشورها نبودند. محور اصلی ناتو آمریکا بود. آمریکا در واقع اهداف فرامنطقهای و فراافغانستانی داشت. آمریکا برای مبارزه با تروریسم نبود که به افغانستان رفت، اهداف دیگری هم داشت؛ یک هدف بعدی او نیز حمله به عراق بود که بعد از افغانستان انجام داد. همچنین این اقدامات به دنبال این امر روی داد که بتواند محدودیتهایی را برای کشورهایی مثل ایران، روسیه و چین ایجاد و زمینهای را برای حضور ناتو در آسیای مرکزی فراهم کرده در عین حال پاکستان را مهار و درجهت منافع خودش هدایت کند. در مجموع به دلیل این که اهداف آمریکا واقعا اهدافی نبود که به موضوعات روز مربوط باشد از تامین امنیت غافل شد و ناتو نیز با دنبالهروی از آمریکا از هدف اصلی که برای آن به افغانستان آمده بود، منحرف شد. در نتیجه نهتنها امنیت در این کشور ایجاد نشد بلکه نفرت مردم افغانستان به نیروهای خارجی مخصوصا آمریکاییها که به حملات کور به غیرنظامیان، بیمارستانها و مدارس و شهر و مردم بیگناه روی آوردند بیشتر شد و این امر باعث شد طالبان قویتر و تروریسم نهادینه شود. در حال حاضر طالبان به مراتب قویتر است و تروریسم از افغانستان به پاکستان منتقل شده است و متاسفانه پاکستان در نواحی مرزی خود با تروریسم درگیر بوده و طالبان پاکستانی در آنجا فعال است. اجمالا میتوانم بگویم مهمترین مانع صلح و امنیت در افغانستان حضور نیروهای خارجی است که البته در اجلاس ناتو در لیسبون در سال 2009 اعضا خودشان به این مساله واقف شدند و اعلام کردند ما تا به حال به اهداف خودمان نرسیدهایم، مایل بودیم که نیروهای افغانی را آموزش بدهیم که آنها بتوانند امنیت خودشان را ایجاد کنند و ما در حالی این کشور را ترک میکنیم که این آموزش صورت نگرفته است. در عین حال ما برای مبارزه با مواد مخدر آمده بودیم در حالی که چنین اتفاقی نیفتاد و تولید مواد مخدر 2 برابر شده است. آنها از هم انتقاد کردند و خودشان هم در آنجا اعتراف کردند که ما به علت این که به نقش کشورهای منطقهای، مخصوصا کشورهای همسایه افغانستان توجه نکردیم و آنها را در این امور شریک نکردیم موفق نشدیم. در همان اجلاس تایید کردند که راهحل افغانستان راهحل نظامی نیست و تصمیم گرفتند که حتی با طالبان که خودش هم جزو نیروهای تروریستی بود، مذاکره کنند. در این راستا آمریکا هم هرچند گاه با مقامات طالبان مذاکره کرد که البته به دلیل اختلاف نظر عمیقی که داشتند به نتیجهای نرسیدند. در مجموع خود کشورهای ناتو هم به آن مطالبی که اشاره کردم اذعان و اعتراف کردهاند.
مبارزه با تروریسم شعار اصلی آمریکا در لشکرکشی به افغانستان بود، اما امروز تروریسم ریشهکن نشده بلکه همچنان به فعالیت خود در این کشور ادامه میدهد. به این ترتیب آمریکا چه هدفی را در افغانستان دنبال میکرد؟
آمریکا اهداف متعددی را در منطقه دنبال میکرد. یکی از اهداف اصلی و استراتژیک آمریکا تضعیف کشورهای اسلامی بود. حضور آمریکا در افغانستان، عراق و پاکستان با همین هدف صورت میگیرد. یکی دیگر از اهداف آمریکا بیثباتسازی افغانستان بود یعنی آمریکا به بهانه ایجاد ثبات به افغانستان رفت ولی هدف نهایی و پنهانی که دنبال میکرد بیثباتی افغانستان بود. مطلب دیگری که آمریکا از حضور در افغانستان دنبال میکند، استحاله فرهنگی افغانستان است. آمریکا سعی میکند اسلامیت را از مردم افغانستان بگیرد. در حال حاضر دستگاههای فرهنگی آمریکا در افغانستان فعال شدهاند و سعی میکنند غیرمذهبیبودن، سکولاریسم و لیبرالیسم و دیدگاههای غربی خودشان را به اسم دموکراسی و حقوق بشر به مردم افغانستان تحمیل کنند. آنها مردم افغانستان را دچار دوگانگی کردهاند و آنها با هویت اسلامی و افغانی خود با هویت جدیدی که آمریکا به آنها تحمیل میکند مواجه شدهاند. همچنین همانطور که اشاره کردم آمریکا تلاش کرد تا دشمن دیگری را به نام تروریسم بتراشد و در قبال این قضیه، جهان را به یک محیط ناامن تبدیل کند و کمپانیهای نظامی بتوانند سلاحهای خودشان را در این محیط بفروشند. اکثر کسانی که در کابینه بوش حضور داشتند از نومحافظهکاران و از دارندگان کمپانیهای بزرگ اسلحهسازی بودند که این کمپانیها در دوره قبل بیکار مانده بودند و با این اقدامات این کمپانیها دوباره رشد کردند. آنها سلاحهای مدرن خود را به این بهانه که جهان باید در مقابل تروریسم تجهیز شود، فروختند. همچنین آنها توانستند سیستمهای امنیتی خود را به قیمت گرانی بفروشند. شما اگر به هر فرودگاهی بروید سیستمهای امنیتی متعددی را میبینید که اینها بعد از 11 سپتامبر فروخته شدهاند. در حالی که در بسیاری از این فرودگاهها نیازی به این دستگاههای امنیتی متعدد و بازدیدهای فراوان نیست. الان آمریکاییها جهان را به سویی میبرند که باید حتما از این محصولات استفاده تا امنیت کشورها حفظ شود.
لویه جرگه افغانستان با پیمان استراتژیک بلندمدت با آمریکا با وجود پیششرطهایی موافقت کرد، نظر ایران در این باره چیست؟
این پیمان استراتژیک امنیتی آمریکا و افغانستان در واقع ابزاری است برای طولانیترکردن حضور آمریکا در افغانستان و این امر برای امنیت منطقه خطرناک است و کشورهای منطقه هم با آن مخالفند. ما نیز با این پیمان امنیتی مخالفیم و آن را به عنوان یک تهدید برای منطقه میدانیم. خود مردم و دولت افغانستان هم مخالف این قضیه هستند. در واقع در همین جلسه لویه جرگه افغانستان که برگزار شد همه با امضای این پیمان یک موافقت مشروط داشتند یعنی اعلام کردند که پیمان مانعی ندارد، اما آمریکا باید شرطهایی را نیز بپذیرد ازجمله این که حاکمیت ملی افغانستان را بپذیرد، باید نیروهای خودش را از این کشور خارج کند و زندانیها را در اختیار دولت افغانستان قرار دهد، باید مدیریت اماکن نظامی را به افغانها واگذار کند و بایدهای متعدد دیگر. اگر آمریکا این شرطها را بپذیرد خلعسلاح میشود و بعید است که آمریکا به این شرطها تن در دهد و اگر این شرطها را نپذیرد نیز در امضای پیمان امنیتی با افغانستان مشکل خواهد داشت. لذا ما نمیتوانیم این تلقی را داشته باشیم که جلسه لویه جرگه یک پاسخ مثبت به تقاضای آمریکا بود گرچه افکار عمومی را نسبت به این قضیه بیشتر متمایل کرد ولی در عمل و اجرا میبینیم هر چقدر جلوتر برویم اختلافات آمریکا و افغانستان بر سر اجرای این مساله بیشتر خودش را نشان میدهد. در عین حال لویه جرگه یک نهاد مشورتی است و یک نهاد قانونگذاری نیست و این پیمان امنیتی آمریکا باید در مجلس افغانستان هم تصویب شود. تا حالا آمریکاییها زیرکانه مفاد این پیمان را بیرون ندادهاند و حتی در لویه جرگه هم چیزی دست افراد عضو لویه جرگه ندادند تا آن را تصویب کنند. آنها یک سری کلیاتی را مطرح کردند. این پیمان از نظر ما و کشورهای منطقه پیمان خطرناکی است و تهدیدی برای منطقه محسوب میشود و ناامنی را افزایش میدهد و به امنیت افغانستان کمکی نمیکند و فکر نمیکنم این پیمان را براحتی امضا کنند.
آیا رئیسجمهور افغانستان با این پیمان موافق است؟
آقای کرزای با پیمانی که بتواند حاکمیت افغانستان را تامین کند و وابستگی افغانستان را به نیروهای خارجی کمتر بکند موافق است، اما از دل پیمان امنیتی آمریکا این موضوع درنمیآید. به نظر نمیرسد با آنچه که اکنون در مخیله آمریکاییها میگذرد آقای کرزای موافق باشد.
در حال حاضر هم نیروهای آمریکایی در افغانستان پایگاههایی دارند ازجمله در بگرام. این امر متصور است که آنها تا سال 2014 این پایگاههای کوچک را تقویت کنند و بیسر و صدا در آن استقرار یابند؟
پاکآیین: آمریکا اهداف متعددی را در منطقه دنبال کرده و یکی از اهداف اصلی و استراتژیک این کشور، تضعیف کشورهای اسلامی بخصوص افغانستان، عراق و پاکستان و بیثبات کردن آنان برای تحمیل سکولاریسم لیبرالیسم و دیدگاههای غربی در این کشورهاست
تصمیم این پیمان امنیتی حفظ این پایگاههاست. پایگاههایی که آمریکا در خاک افغانستان دارد به دلیل حضور این کشور در افغانستان و با مجوز شورای امنیت احداث شده است. بعد از سال 2014 این مجوز شورای امنیت اعتباری ندارد و در نتیجه آمریکا باید پایگاههای خودش را از افغانستان خارج کند. آمریکا به دنبال این پیمان است که بتواند پایگاههای بینالمللی را ابقا کند. ممکن است آمریکا پایگاه جدیدی در افغانستان نسازد ولی همین پایگاههای فعلی که پایگاههای عظیمی هم هستند و اهداف فراافغانستانی را دنبال میکنند و با نگاه به محدودکردن کشورهای همسایه افغانستان ساخته شدهاند را میخواهد حفظ کند. یکی از نگرانیهای کشورهای منطقه نیز همین امر است. آمریکا پایگاههای نظامی را با پول مردم افغانستان، پولی که برای بازسازی این کشور در نظر گرفته شده است، ساخته و میخواهد بعد از سال 2014 این پایگاهها را حفظ کند. این امر یکی از موانع اصلی برقراری آرامش در افغانستان است.
به نظر شما دولت افغانستان تا چه حد میتواند امنیت خود و امنیت مرزهای شرقی ایران را به تنهایی و بدون کمک نیروهای خارجی حفظ کند؟
دولت افغانستان معتقد است اگر نیروهای افغانی آموزش ببینند این توانایی را دارند که امنیت در مرزها را حفظ کنند. کشورهای غربی متعهد شدهاند نیروهای افغانی را آموزش دهند و باید به تعهد خود عمل میکردند. اگر آنها این امر را آموزش داده بودند نیروهای افغانی با سابقه مبارزاتی که دارند براحتی میتوانستند کشور را امن کنند.
همین حالا هم مناطقی در افغانستان ـ که در دست افغانیهاست ـ مناطق امنی است ولی متاسفانه ارادهای در این امر که برخی از کشورهای عضو ناتو آنها را آموزش بدهند وجود نداشت. آنها تازه میگویند میخواهیم نیروهای افغانی را تا سال 2014 و بعد از آن آموزش دهند. ما همراه با سایر کشورهای منطقه این آمادگی را داریم که نیروهای افغان را آموزش دهیم، اما متاسفانه کشورهای عضو ناتو اجازه نمیدهند که این کار صورت گیرد.
به نظر ما اگر نیروهای ناتو از افغانستان خارج شوند و کشورهای منطقه بخصوص همسایگان در امنیت افغانستان دخیل شوند قطعا وضعیت امنیتی افغانستان بهتر از حالا خواهد بود.
وضعیت ایران نسبت به افغانستان ویژه است؛ ما همسایه این کشور هستیم و تحولات آن برایمان اهمیت دارد. تنظیم مناسبات با گروههای افغان، دولت این کشور و نیروهای حاضر با وجود تضادها و شکافهای بسیار در افغانستان چطور صورت میگیرد؟
ما یک سابقه دیرینه فرهنگی در افغانستان داریم، در مقاطع مختلف هم با افغانستان کار کردیم. چه در زمانی که طالبان در آنجا حاضر بودند که ما درآن زمان به مجاهدین کمک کردیم برای این که طالبان از حاکمیت کنار برود. همچنین در زمان سازندگی بسیار کمک کردیم. همه کشورهای دنیا اذعان دارند که ایران به تعهدات خود در افغانستان عمل کرده است و بیشترین کار سازنده را ایران در افغانستان انجام میدهد. همچنین در حوزههای فرهنگی و آموزشی مثل فعالیت در مباحث دانشگاهی، ارسال کتب درسی و تحصیلی تلاش کردیم. میزبانی از پناهندگان افغانی نیز بخشی از این سابقه است. در حال حاضر ما نزدیک به 5/3 میلیون پناهنده افغانی را در ایران پذیرا هستیم و در حوزههای مختلف در بحث ترانزیت و ارسال سوخت به افغانستان خدمات میدهیم. لذا ما هیچ سابقه منفی در افغانستان نداریم. نگاه مردم افغانستان بدون توجه به گروهها و قومیتها به ما مثبت است. ما هم با پشتونها رابطه نزدیکی داریم، هم با تاجیکها و هزارهها و سایر گروهها. در عین حال ما با دولت هم ارتباط خیلی نزدیکی داریم البته در بین پشتونها، افراد رادیکالی هستند که از اعضای القاعده هستند و ما آنها را قبول نداریم ولی آنها در اقلیت هستند و قاطبه پشتونها که افرادی آرام هستند و ماجراجو نیستند با ما رابطه خوبی دارند. اگر بپرسید چه کشوری در افغانستان مردمیتر و معروفتر است قطعا میتوانیم ایران را نام ببریم که بین مردم افغانستان مورد حمایت قرار دارد. دلیل این حمایت سوابقی است که به آن اشاره کردم و بعد اسلامیت ایران و توجهی که به وحدت اسلامی دارد. با وجود این که شیعیان بسیاری در افغانستان هستند، اما ایران هیچگاه در افغانستان به دنبال تبلیغ تشیع نبوده و همواره بر وحدت میان مسلمانان تاکید کرده است.
تضادها و شکافهای داخلی این کشور، چه نقشی در تنظیم روابط ایران با دولت افغانستان دارد؟
دولت افغانستان از این که ایران با گروههای مختلف افغان ارتباط دارد، خرسند است. این امر در برخی از مقاطع موجب نزدیک شدن گروههای مختلف به دولت افغانستان هم شده است.
در پروژه بینالمللی افغانستان بعد از 11 سپتامبر به تصریح همه طرفها ایران نقش ویژهای ایفا کرد، در اجلاس اول بن نیز ایرانیان مشاورههای موثری به افغانها دادند، اما نتیجه این همکاریها آن شد که آمریکا ایران را در محور شرارت قرار داد. به نظر شما در آن مقطع ما اشتباه کردیم یا آمریکا؟
قطعا در آن مقطع آمریکاییها اشتباه کردند چون به نظر ما وجود طالبان در افغانستان یک معضل امنیتی هم برای ما و هم برای مردم افغانستان بود. ما کمک کردیم این مشکل مردم افغانستان حل شود و مخالفت ما با این گروه رادیکال در افغانستان اقدام مثبتی بود که انجام دادیم. به طور طبیعی آمریکاییها با آن نگاه غلطی که همواره به ایران داشتند، اشتباه کردند و به همین دلیل هم مغبون شدند و خودشان را از همکاری با ایران محروم کردند. چهبسا اگر این اقدام را نمیکردند و نگاه مثبت ایران را در افغانستان تقویت میکردند حالا خیلی از مشکلات آنها، گرفتاریهای اقتصادی و کشتهشدن نیروهای نظامیشان حل شده بود.
بعد از این اتفاق هم ایران یک بازیگر مهم با نقش سازنده در افغانستان بود، اما تبلیغات غربی غیر از این را میگوید. چرا و چه باید کرد؟
همانطور که گفتید اینها تبلیغات است. آمریکا از میزان نفوذ، ایران در افغانستان و هماهنگی که بین 2 کشور فارسزبان وجود دارد ناراحت است و در مقاطعی تبلیغاتی انجام میدهد. آنها تلاش میکنند که چهره مثبت ایران در این کشور را منفی جلوه دهند و همان چهرهای که الان پاکستان در افغانستان دارد را برای ایران بسازند. با این حال آنها در این امر موفق نبودند و شواهد زیاد و ارتباطات نزدیک میان 2 کشور نشان میدهد گروههای مختلف و افکار عمومی در افغانستان فریب این تبلیغات را نخوردهاند. به طور طبیعی ما باید در برابر این تبلیغات موضعگیری کنیم و سیاستهای پشتپرده را افشاء کنیم. در این زمینه خود افغانها هم به کمک ما آمدهاند. مقامات افغانی هم مکرر این تبلیغات آمریکاییها را بیاساس اعلام کردهاند و در سفری که اخیرا به اتفاق آقای نجار وزیر کشور به این کشور داشتیم بسماللهخان وزیر کشور افغانستان در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران در این رابطه اعلام کرد ما هیچ شواهدی از این که ایران دخالت منفی در افغانستان داشته باشد یا کمکی به طالبان کرده باشد، نداریم. در عین حال ما باید تلاش کنیم که این تبلیغات منفی را با عمل خودمان خنثی کنیم. هر چه بیشتر در سازندگی افغانستان شرکت کنیم و ارتباطمان را با مردم افغانستان بیشتر کنیم و رابطه با دولت این کشور را استوارتر سازیم و صداقت خود را در ارتباط با افغانها نشان دهیم خود به خود این تبلیغات هم خنثی میشود. من این تبلیغات را خیلی جدی نمیبینم.
آمریکا تلاش دارد ایران و پاکستان یعنی همسایگان اصلی افغانستان را از کانون تحولات بینالملل مربوط به افغانستان دور کرده و به دیگرانی مثل ترکیه و امارات نقش دهد. آیا این امر ممکن است؟
افغانستان موضوع اول ترکیه و امارات نیست. این کشورها با افغانستان همسایه نیستند. اگر آمریکا برای این امر تلاش کند تلاش ناموفقی انجام داده است. ایران و پاکستان مرزهای مشترک طولانی و ارتباط وسیع و دیرینه با افغانستان دارند و کشورهای تاثیرگذاری هستند که نقش کلیدی در امنیت افغانستان دارند. آمریکا در این حد و توان نیست که بتواند نقش ایران و پاکستان را در افغانستان کمرنگ کند و نقش بیشتری را به کشورهای دیگر بدهد. ممکن است تبلیغاتی انجام دهد یا کنفرانسهایی در برخی از کشورها برگزار کند، اما اینها کارهای شکلی و تبلیغاتی است، اما در عمل حرف اول را در افغانستان، ایران و پاکستان میزنند.
چرا در اجلاس استانبول در سطح وزیر خارجه شرکت کردیم؟ آیا نمیشد در سطح پایینتر شرکت کنیم؟
اجلاس استانبول، اجلاس مهمی بود و به نظر من، ما یکی از برندگان اصلی اجلاس استانبول بودیم. در اجلاس استانبول هدف این بود که کشورهای منطقه زیر نظر کشورهای غربی در موضوع افغانستان با هم همکاریهایی داشته باشند. یعنی کشورهای غربی را به عنوان ناظر بر فعالیت کشورهای منطقه معرفی کرده بودند. با حضورمان موفق شدیم این موضوع را حذف کنیم و اعلام کردیم ما با هر حرکتی در منطقه که با نظارت و دخالت کشورهای غربی همراه باشد مخالفیم. به دنبال این اظهارنظر و همراهی که برخی از کشورها با این موضع ایران داشتند، سند اجلاس کاملا تغییر کرد و کشورهای غربی از این امر حذف شدند. حتی دیگر دور میز هم ننشستند و اسامی آنها از کنفرانس برداشته شد و آن بخش ناظر از سند حذف شد. در سند بندهای دیگر هم بود که در جهت منافع غرب بود که با حضور فعالی که در این اجلاس داشتیم موفق شدیم آنها را حذف کنیم. برای مثال در بندهایی اسلام را مترادف تروریسم گذاشته بودند که ما موفق شدیم این بندها را حذف کنیم یا از بعضی از پروژههای اقتصادی ما حمایت نکرده بودند که ما آنها را به داخل سند آوردیم و سند، سند مناسبی شد. با توجه به این که این سند یک سند مناسبی بود لازم بود که ما یک حضور محوری در استانبول داشته باشیم. در واقع سند به گونهای درآمد که مورد نظر ما بود و اگر ما در سطح پایینتر از آقای صالحی شرکت میکردیم تاثیرگذاریمان کمتر میشد. سخنرانی آقای صالحی هم قویترین سخنرانی این اجلاس بود و ما تنها کشوری بودیم که پایگاههای نظامی آمریکا در افغانستان و پیمان استراتژیک را محکوم کردیم و مواضع خودمان را خیلی صریح بیان کردیم و تاکید کردیم که باید نقش بیشتر در افغانستان به کشورهای همسایه داده شود. به اعتقاد من اجلاس استانبول بهرغم این که با نظر غربیها و کشورهای نزدیک به غربیها کلید زده شد، اما ما در تغییر سند موفق بودیم و وقتی که سند یک سند مناسبی شد در سطح وزیر خارجه شرکت کردیم اگر سند متفاوت بود قطعا سطح شرکت ما فرق میکرد.
برخی عقیده دارند شرکت ایران در اجلاس استانبول به نوعی رسمیتبخشی به نقش دیگر کشورها ازجمله کشورهای نزدیکتر به آمریکا بود. به نظر شما اینطور نیست؟
اصلا حضور ما در این اجلاس باعث شد که نقش کشورهای اروپایی و غربی کاملا کمرنگ و حذف شود. پاراگرافی که در سند مربوط به نظارت کشورهای اروپایی و آمریکایی بر کشورهای منطقه بود به طور کلی حذف شد.
چرا ایران و پاکستان تا به حال محور مشترک برای کمک به حل مسائل افغانستان تشکیل ندادهاند؟ آیا این یکی از ضعفها در دستگاه دیپلماسی ما محسوب نمیشود؟
پاکآیین: آمریکا از میزان نفوذ، نزدیکی ایران در افغانستان و هماهنگی بین 2 کشور فارسزبان ناراحت است و در مقاطعی تبلیغاتی انجام میدهد و تلاش میکند که چهره مثبت ایران در این کشور را منفی جلوه دهد. با این حال آنها در این امر موفق نبوده ا ندو من اثر این تبلیغات را جدی نمی بینم
اختلافاتی بین پاکستان و افغانستان وجود دارد که متاسفانه کشورهای غربی هم سعی میکنند این اختلافات را تشدید کنند. هر چه ارتباطات افغانستان و پاکستان نزدیک شود احتمال استقرار صلح و ثبات در افغانستان و در منطقه بیشتر میشود. سیاست جمهوری اسلامی ایران بر آن است که تلاش کند اختلافات افغانستان و پاکستان کمتر شود و ارتباط این دو نزدیکتر شود. برای همین ما یک نشست سهجانبهای با حضور سران 3 کشور ایران، افغانستان و پاکستان برگزار کردیم که در نزدیککردن دیدگاههای افغانستان و پاکستان خیلی موثر بود و در نظر داریم نشست بعدی در اسلامآباد انجام شود که انشاءالله تا پایان امسال برگزار میشود و بعد هم در کابل شاهد این نشست باشیم. همچنین پس از آن نشستهایی در سطح وزرای 3 کشور برگزار میشود. در هر حال تدابیری انجام میشود که روابط 3 کشور نزدیک شود که این امر تاثیر بسیار مهمی در امنیت منطقه دارد. باید توجه داشت که در محور مورد نظر شما عنصر افغانستان نیز حتما باید لحاظ شود. وضعیت روابط افغانستان با پاکستان، هم نزدیک است و هم پیچیده و مشکلاتی بین آنها وجود دارد که تلاش ایران در جهت کاستن از افتراقات میان آنهاست.
بین ما و پاکستان در زمینه افغانستان چطور؟ به نظر شما اصولا در موضوع افغانستان تضادهای ما با پاکستان بیشتر است یا اشتراکاتمان؟
ما با افغانستان ارتباط بسیار نزدیکی داریم و مشترکات بسیاری با پاکستان داریم. ما مورد اختلافی جدی با افغانستان یا پاکستان نداریم به همین دلیل هم موفق شدیم اجلاس سهجانبه را برگزار کنیم. ما معمولا پاکستان را تشویق میکنیم که سعی کند با افغانستان ارتباطات نزدیکتری داشته باشد و در مسیر عادیسازی روابط قرار داشته باشد و در مجموع همسویی ما با دولت پاکستان در ارتباط با استقرار صلح و امنیت در منطقه بیشتر است.
اما طالبان که دشمن ما بود با حمایت پاکستان تشکیل شد و از سوی این کشور حمایت میشود. این طور نیست؟
این موضوع درستی است، البته طالبانی که در حال حاضر در افغانستان فعالیت میکند با طالبانی که در آن زمان توسط آمریکا و برخی از کشورهای منطقه خلق شد تفاوت دارد. آن طالبان در آن مقطع یک طالبان کاملا رادیکال بود و ایدههای کاملا تروریستی داشت. طالبان فعلی به دنبال این است که نگاههای سیاسی هم داشته باشد و به دنبال راهحلهای سیاسی برای حل اختلاف خود با دولت است.
ما از این بخش طالبان استقبال میکنیم. یعنی از رویکرد جدید طالبان نسبت به مذاکره با دولت افغانستان و گروههای مختلف استقبال میکنیم، اما نسبت به بخشهای تند و تروریستی طالبان موضع منفی داریم و مخالف هستیم. هر کشوری قسمتهای مثبت طالبان را تقویت کند به طور طبیعی ما هم از نگاههای او حمایت میکنیم و هر کشوری به دنبال تقویت ابعاد تند و تروریستی طالبان باشد به طور طبیعی ما نمیپذیریم و نمیتوانیم با آن کشور موافق باشیم.
آیا موضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به طالبان با مرور زمان تغییر پیدا کرده است یا خیر؟
ما فکر میکنیم که طالبان باید رویه گذشته خودش را مبنی بر انجام عملیات مسلحانه علیه گروههای دیگر افغانی، مردم و دولت کنار بگذارد و دنبال این باشد که در طرح آشتی ملی شرکت کند و با دولت افغانستان مذاکره کند. ما علاقهمند هستیم که طالبان مسیر خود را اینگونه تغییر دهد. اگر طالبان بپذیرد و این مسیر را طی کند به طور طبیعی ما از این امر استقبال میکنیم، اما اگر طالبان در مسیری باشد که با اقدامات آشتی ملی در این کشور مخالف باشد یا اقدامات تند تروریستی را انجام دهد به طور طبیعی از طرف ما استقبالی صورت نمیگیرد.
در کنفرانس بیداری اسلامی ما از وزیر خارجه طالبان نیز دعوت کرده بودیم و رسانههای غربی روی این موضوع مانور زیادی داده بودند. این دعوت بر چه اساسی انجام شد؟
کنفرانس بیداری اسلامی به طور طبیعی از تمام افرادی که در این حوزه فعالیت داشتند و دارای سابقه بودند دعوت کرد. دو نفر نیز از طالبان به این کنفرانس آمده بودند که این افراد جزو آن گروه از طالبان بودند که تغییر روش داده بودند. آنها در افغانستان ساکن هستند و به کشورهای مختلف هم رفت و آمد دارند و جزو گروههای شناختهشده تروریستی نیستند، اما این دعوت از آنها به معنی این که ما گروه طالبان را به رسمیت بشناسیم یا این که این گروه را گروهی در مقابل دولت افغانستان میدانیم، نیست. ما از دولت افغانستان حمایت میکنیم و اگر روزی طالبان هم دولت افغانستان و قانون اساسی این کشور را بپذیرد و در کنار سایر گروهها در افغانستان قرار بگیرد ما این گروه را به عنوان یک گروه دولتی مورد حمایت قرار میدهیم.
اجلاس بن 2 قرار است برای افغانستان چه کاری را انجام دهد؟ چه موضوعاتی در اجلاس بن 2 مورد بررسی قرار گرفت؟
اجلاس بن 2 سه مساله را در دستور کار داشت. 1 ـ چگونگی انتقال امنیت از نیروهای خارجی به نیروهای بومی 2 ـ چگونگی ایجاد روند آشتی ملی و ایجاد یک گفتمان بینافغانی 3 ـ متعهدکردن جامعه جهانی برای کمک به توسعه افغانستان بعد از سال 2014. این سه هدف اصلی است که اجلاس بن دنبال میکند، اما این هدفها موانعی هم برای خودش دارد. در بعد اول بحث انتقال امنیت از نیروهای خارجی به نیروهای بومی است این در حالی است که نیروهای بومی که هنوز آموزش نگرفتهاند چگونه این انتقال ممکن است؟ همچنین این امر در حالی است که نیروهای نظامی خارجی از افغانستان هنوز خارج نشدهاند و آینده پایگاههای نظامی آمریکا مشخص نیست چگونه ما میتوانیم یک گفتمان بینافغانی را شکل دهیم؟ چون پیششرط طالبان خروج نیروهای خارجی است چگونه میتوانیم طالبان را متقاعد کنیم که با دولت مذاکره کند؟ این دو موضوع اول اگر تامین نشود بعد از سال 2014 کشورهایی که مایل به سرمایهگذاری در افغانستان هستند آیا محیط امنی برای سرمایهگذاری خواهند داشت؟ اگر این دو پیششرط تحقق پیدا نکند امنیتی ایجاد نمیشود و عملا برای سال 2014 هم نمیتوانند کاری انجام دهند. لذا به نظر نمیرسد که اجلاس بن یک دستاورد خیلی مشخصی داشته باشد. بیشتر به نظر میرسد که جشنی برای بزرگداشت 10 سالگی بن یک و صحبتهای کلی و تشریفاتی که بین دولتها رد و بدل شد، بود چون در اجرای این قولها تردید وجود دارد. آموزش نیروهای افغانی تضمین اجرایی ندارد. ممکن است که بگویند ما میتوانیم گفتمان بینافغانی را تقویت کنیم. آمریکا نیز تضمینی برای خروج نیروها یا حفظ پایگاههای خود نداده است و دستاوردهای اجلاس بن با چالشهایی مواجه است.
برنامههای ایران برای این اجلاس چه بود؟
ایران به طور طبیعی مواضع خود را در این اجلاس در رابطه با حضور نیروهای خارجی و آشتی ملی بیان کرد و در ارتباط با مسائلی که وجود دارد ازجمله بحث حقوق بشر در افغانستان، حضور نیروهای نظامی خارجی بخصوص آمریکاییها و مشارکتی که ایران میتواند در بازسازی افغانستان داشته باشد و کمک به امنیت افغانستان موضع خود را تشریح کرد.
مجموع دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران در این کنفرانس مثبت بود. بخصوص به دلیل حضور نداشتن پاکستان، حضور ایران برجستهتر شده بود. وزیر امور خارجه ایران در سخنرانی خود به صراحت مخالفت خود را با حضور ناتو و طرح باقیماندن پایگاههای نظامی آمریکا بعد از سال 2014 مطرح کرد.
در این کنفرانس ایران تنها کشوری بود که نقض حقوق بشر توسط نیروهای خارجی را محکوم کرد و از کنفرانس بن خواست که نسبت به این موضوع حساس باشد.
در عین حال ایران در 2 حوزه تهیه سند و همچنین کنفرانس حضور پررنگ داشت. جمهوری اسلامی ایران در زمینه تهیه سند از اول دسامبر به مدت 4 روز در جلسات کارشناسی شرکت کرد زیرا لازم بود که ایران به عنوان کشور همسایه در سند نهایی تاثیر خود را بگذارد.
از سوی دیگر این سند زمینه مشارکت کشورهای جهان در مسائل آموزشی، امنیتی و اقتصادی تا سالهای آینده را مشخص میکرد و در این حوزهها با توجه به وضعیت مطلوب ترانزیتی ایران به آسیا و اروپا و وجود مرزهای مختلف ایران با افغانستان، میتوانیم به عنوان یک کشور کلیدی نظرات خود را اعمال و با داشتن امکانات به افغانستان کمک کنیم.
یکی از برنامههایی که کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا در دسامبر سال جاری مطرح کرده بود، طرح جاده ابریشم بود که بر همین اساس آمریکا تلاش میکرد راههای دیگری را برای تجارت به غیر از راههای ایران معرفی کند و به این ترتیب محوریت ایران را کمرنگ کند. این موضوع با مخالفت جمهوری اسلامی مواجه شد و آنها در این زمینه موفق نشدند.
در عین حال در سند نهایی از ایران به دلیل اعطای پناهندگی به افغانها قدردانی شد.
کتایون مافی / گروه سیاسی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم