گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز

صید ماهی از دریاچه خشکیده

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشر و جهان پرداخته‌اند از جمله «آقای باهنر ! ازشما انتظار نمی رفت»،«ره آورد ۳ دهه پایمردی»،«درباره شیب تند گزارش جدید آمانو»،«یک گام به پیش در امر جهاد اقتصادی»،«تاجیکستان و روابط با ایران»،«دو و نیم میلیون شغل در یک سال یا 2 سال»،«صید ماهی از دریاچه خشکیده»«نرخ‌های بهره جهانی به ما چه می‌گویند؟»و...که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۴۲۶۲۱۴

کیهان:آقای باهنر ! ازشما انتظار نمی رفت

«آقای باهنر ! ازشما انتظار نمی رفت»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در ان می‌خوانید؛دیروز، مصاحبه آقای محمدرضا باهنر، نایب رئیس محترم مجلس شورای اسلامی در کنار تصویر بزرگ ایشان به تیتر اول روزنامه های زنجیره ای تبدیل شده بود و خبرگزاری های خارجی و سایت های ضدانقلاب با ذوق زدگی فراوان به استقبال آن رفته بودند.

اظهارات اخیر آقای باهنر با نظراتی که قبلا اعلام کرده و بر آن اصرار می ورزیدند تفاوت های فاحشی دارد که پاسخ صریح ایشان را می طلبد و دراین باره گفتنی است که؛
1- آقای باهنر، درخواست محاکمه و مجازات سران فتنه 88 از جمله موسوی و کروبی را به دیدگاه و نظر یک اقلیت 4 ، 5 نفره! در فراکسیون اصولگرایان مجلس نسبت داده اند که باید پرسید؛

الف: مگر حضرتعالی روز 26 بهمن ماه 88 یکی از امضاءکنندگان بیانیه ای نبودید که 223 تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی علیه موسوی و کروبی صادر کرده و در آن خواستار «اشد مجازات» برای آنها شده بودند؟ لطفا به متن بیانیه یاد شده مراجعه بفرمائید! در بخشی از آن بیانیه آمده است؛ «ما نمایندگان مسئولیت مستقیم شهادت یک دانشجوی بسیجی را در 25 بهمن و بهره برداری دشمنان ضدانقلاب را متوجه کروبی و موسوی می دانیم و معتقدیم کاسه صبر ملت از مدارا در برابر این آقایان لبریز شده و همگان خواستار اشد مجازات برای آنها هستیم.»

در ادامه همان بیانیه به دیدگاه آن روز بعضی ها که دیدگاه امروز حضرتعالی را دارند پاسخ داده شده و آمده است؛
« از همه کسانی که خود را انقلابی می دانند، می خواهیم -یعنی شما جناب آقای باهنر، هم خواسته اید- با صراحت از این آقایان اعلام برائت کنند وگرنه در میان مردم جایگاهی نخواهند داشت».

جناب آقای باهنر! همانگونه که ملاحظه می کنید 223 تن از نمایندگان مجلس - از جمله حضرتعالی- خواستار «اشد مجازات» برای موسوی و کروبی شده بودید، بنابراین چرا این درخواست را فقط به یک اقلیت 4 ، 5 نفره! در فراکسیون اصولگرایان نسبت می دهید؟!

ب: شاید بفرمائید منظور شما کسانی است که شعار مرگ بر موسوی و مرگ بر کروبی سر داده بودند که در اینصورت باید گفت؛ این شعار به معنای درخواست «اشد مجازات» است، یعنی دقیقا همان خواسته ای که با صراحت در بیانیه 223 نماینده مجلس آمده بود و جنابعالی نیز آن را امضاء کرده بودید.

ج: ممکن است آقای باهنر بفرمایند که آن روزها نیز با مجازات موسوی و کروبی موافق نبوده اند که باید پرسید؛ اگر موافق نبودید چرا همراهی و امضا کردید و چنانچه همراهی و امضاء نکرده بودید چرا همان روزها با خواست 223 نماینده مجلس- یعنی خواست قاطبه ملت- مخالفت نکردید و این روزها چه اتفاقی افتاده که به فکر مخالفت با مجازات سران فتنه و حمایت ضمنی از آنها افتاده اید؟!

همین جا گفتنی است، مردم می دانند و آقای باهنر نیز به یقین می داند که شعار مرگ بر سران فتنه نشانه انزجار و نفرت از خیانت آنهاست و مجازات اعدام چرخه قانونی جداگانه ای دارد.

د: به یقین جناب باهنر در تظاهرات و راهپیمایی حماسی و کم نظیر 9 دی حضور داشته و شعارها و خواسته های اصلی مردم را که محاکمه و مجازات سران فتنه بود شنیده اند. خواسته آن توده های عظیم و چند ده میلیونی در سراسر کشور که نظر یک اقلیت 4 ، 5 نفره در فراکسیون اصولگرای مجلس نبوده است! بوده است؟! و باید از آقای باهنر پرسید؛ چرا نمایندگانی که همراه با توده های چند ده میلیونی مردم خواستار محاکمه و مجازات سران فتنه شده بودند را سزاوار ملامت می دانید؟ و آیا می توان از کنار وطن فروشی، جنایت، آدم کشی، اهانت به ساحت امام حسین(ع)، پاره کردن عکس حضرت امام(ره)، همکاری آشکار با سرویس های اطلاعاتی موساد، سیا و MI6، ائتلاف با منافقین و بهایی ها و سلطنت طلب ها، و ده ها خیانت دیگر سران فتنه به آسانی عبور کرد؟!

2- آقای باهنر می گوید؛ «این ها فشار می آوردند که موسوی و کروبی اعدام شوند و همین موجب شد آیت الله آملی لاریجانی مجبور شود در مصاحبه ای بیان کند که من به دنبال دستگیری سران فتنه هستم، اما مقامات عالی رتبه نظام به دنبال این نیستند. باید بگویم، این یک مرض است»!

جناب باهنر، اولا؛ مخالفت نظام با زمان دستگیری سران فتنه نمی تواند به مفهوم رفع اتهام آنها باشد و بعید است که آقای باهنر نیز چنین منظوری داشته باشند. ثانیاً؛ درخواست مجازات قانونی سران فتنه که آن مقام عزیز عالی رتبه نظام نیز بارها بر مجرم بودن آنها تاکید ورزیده اند چه عیب و ایرادی دارد که باعث نگرانی آقای باهنر شده است؟! ثالثاً؛ امروزه چه کسی است که نداند ممانعت از دستگیری سران فتنه، تدبیری حکیمانه بوده و هویت واقعی آنها را بر همگان آشکار کرده است؟ و رابعاً؛ هم اکنون نیز سران فتنه به علت جرایم و جنایاتی که مرتکب شده اند تحت پیگرد هستند و محاکمه و مجازات آنها هرگز منتفی نشده و نخواهد شد.

3- آقای باهنر می گوید؛ «یکی از اشکالاتی که به این افراد تندرو(!) در میان اصولگرایان داریم این است که این افراد، در به در به دنبال این هستند که 13 میلیون نفری که به میرحسین موسوی رای داده اند را پیدا کنند و آنها را از صفحه روزگار محو کنند»!
آقای باهنر! آیا می توانید فقط یک نمونه- تاکید می شود فقط یک نمونه- از کسانی را آدرس بدهید که به قول شما «در به در به دنبال پیدا کردن 13 میلیون رای دهنده به موسوی و محو آنها از صفحه روزگار» باشند؟!

اصولگرایان دقیقاً همصدا با رهبر معظم انقلاب بر آرای 40 میلیونی مردم به نظام- صرفنظر از کاندیدای مورد نظر آنها- تأکید ورزیده و می ورزند و معتقدند دستکم 12 میلیون از رأی دهندگان به موسوی، فریب تظاهر اولیه او به اسلام و انقلاب و رهبری را خورده اند؟ نگارنده در یکی از مناظرات تلویزیونی به این نکته اشاره داشت که موسوی در انتخابات تقلب کرده است و مانند کسی که به مردم وعده سکه طلا می دهد ولی به جای آن سکه برنز تحویل می دهد، با تظاهر به پیروی از امام(ره) و رهبری و اعتقاد به نظام اسلامی، رأی جمع کرده و رأی دهندگان بعد از پی بردن به ماهیت ضد انقلابی وی، متوجه فریب خوردگی خویش شده و به او پشت کرده اند. کاش نیم نگاهی به اظهارات سالوسانه موسوی درباره اعتقادش به امام و انقلاب و رهبری و نظام و... می انداختید و این اظهارات را با مواضع و عملکرد بعدی او مقایسه می فرمودید.

در تمامی اظهارنظرهای اصولگرایان که به آسانی در دسترس و قابل مراجعه است به وضوح می توان دید که آنان همواره به دنبال روشنگری درباره هویت واقعی موسوی و کروبی و خاتمی و نهایتاً جذب 5/12 میلیون رأی دهنده فریب خورده بوده اند و نه آن که به قول آقای باهنر - که معلوم نیست از کجا آورده است- در پی «محو آنها از صفحه روزگار باشند» و خوشبختانه حماسه 9 دی و فروکش کردن آشوب ها نشان داد که درایت رهبری و پیروی مردم از مدیریت ایشان در این زمینه نیز نتیجه ای مطلوب و درخور ستایش داشته است.

4- آقای باهنر می فرمایند؛ یکی از اختلافات ما با برخی از افراد تندرو در میان اصولگرایان همین بود که نباید اصلاح طلبان درون مجلس را تحریک کنیم و در مقابل آنها مرگ بر فتنه بگوئیم.

ظاهرا آقای باهنر متوجه نبوده است که این بخش از اظهارات ایشان، اهانت صریح به فراکسیون اصلاح طلبان مجلس است و آنها را به فتنه گری و همراهی با فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 متهم کرده است. زیرا، کسانی که اهل زد و بند با بیگانگان و همکاری و همراهی با فتنه گران نبوده اند، به یقین از شعار مرگ بر فتنه عصبانی نمی شوند و این شعار را علیه خود تلقی نمی کنند بلکه با آن همصدا نیز خواهند شد ولی آقای باهنر بی آن که متوجه باشد تصریح می کند که اعضای فراکسیون اقلیت مجلس، بخشی از فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 هستند و به همین دلیل از شعار مرگ بر فتنه عصبانی و تحریک می شوند!! عجیب آن که همین آقای باهنر که حتما نمایندگان اصلاح طلب مجلس را هم فتنه گر می داند، اصولگرایان را متهم می کند که «در به در دنبال پیدا کردن و حذف 13 میلیون نفری هستند که به موسوی رای داده بودند»!! این نگاه «تند» و «افراطی» آقای باهنر نسبت به نمایندگان اصلاح طلب مجلس در حالی است که برخی از آنها با صراحت از سران فتنه تبری جسته اند.

5- و بالاخره، وجیزه پیش روی، سخنی دوستانه با یک برادر گرامی است و نقد و هشداری دلسوزانه که در میدان دشمن بازی نکنند و چنانچه اظهارات آقای باهنر رسانه ای نشده بود، نیازی به این نوشته نیز احساس نمی شد و اما، از سوی دیگر، این یادداشت در پی نادیده گرفتن اشتباهات برخی از دوستان اصولگرای مجلس شورای اسلامی هم نیست.

خراسان:ره آورد ۳ دهه پایمردی

«ره آورد ۳ دهه پایمردی»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی خراسان به قلم بهروز بیهقی است که در ان می‌خوانید؛پس از ۳۵ سال انتظار و پایمردی سرانجام، شنبه شب گذشته بهره برداری از نیروگاه اتمی بوشهر آغاز شد. پروژه ساخت و راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر در ۲ سال باقی مانده از دوران حاکمیت رژیمی آغاز شد که مهم ترین متحد غرب در خاورمیانه به شمار می رفت. طبیعی است که با روی کار آمدن نظام سیاسی که استقلال از شرق و غرب را رکن سیاست خارجی خود می داند، روند ساخت و راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر در نشیب افتاد اما هیچ گاه از قدر و اهمیت آن در نظر مسئولان نظام تازه تأسیس اسلامی کاسته نشد. این پایمردی که گاه به جدیتی غریب برای دستیابی به فناوری صلح آمیز هسته ای پهلو می زد، حتی در دوران ۸ سال جنگ تحمیلی متوقف نشد و به همین دلیل بخشی از ساختمان نیروگاه بوشهر در همان سال ها مورد حمله موشکی عراق قرار گرفت. پس از رحلت امام(ره) و با تدبیر و هدایت رهبر جدید جمهوری اسلامی ایران بود که دولت های سازندگی و اصلاحات خیر الموجودین را برای تکمیل پروژه نیروگاه بوشهر یافتند و روسیه متعهد شد که این نیروگاه را تا سال ۲۰۰۰ میلادی به بهره برداری برساند.

حدیث خلف وعده ها، تعویق ها و کارشکنی های روسیه در راه اندازی نیروگاه بوشهر چندان مکرر شده که حاجتی به بیان ندارد اما راه اندازی این نیروگاه در دوره ای آغاز شد که با صلابت رهبر، دولت و ملت ایران، تقابل غرب و به ویژه آمریکا با برنامه هسته ای کشورمان به اوج خود رسیده و تحریم ها علیه ایران به طور چشمگیری تشدید شده است؛ تحریم هایی که البته عمری به درازای عمر انقلاب اسلامی دارند و نمی توان از وضع آن ها شگفت زده شد.

ایران با طی مسیری چنین ناهموار به توفیق راه اندازی نخستین نیروگاه اتمی خاورمیانه دست یافت و آن را باید نتیجه ۳ دهه پایمردی و مقاومت مردم و نظام برآمده از انقلاب شکوهمند آن ها دانست.

در تمامی این ۳ دهه مسئولان نظام، مواضع اصولی کشور را وجه المصالحه راه اندازی نیروگاه بوشهر نکردند و شگفت آن که در آستانه راه اندازی این نیروگاه توسط روسیه، دولت حق ملت را در تحویل سامانه دفاعی اس-۳۰۰ با طرح شکایتی در مجامع حقوقی بین المللی پی گیری کرد. این پی گیری حقوقی حیرت روسیه را برانگیخت و در عین حال نشان داد که جمهوری اسلامی ایران پس از گذشت بیش از ۳ دهه همچنان به شعار سر نسپردن به شرق و غرب پایبند و ملتزم است.

از همین روست که هم اینک می توان با غروری عزت مندانه راه اندازی نخستین نیروگاه اتمی ایران را سمبل و نماد ۳ دهه پایمردی ملت ایران برشمرد و دوازدهم شهریور ماه سال ۱۳۹۰ را تا ایران و ایرانی باقی است، گرامی داشت.

نیروگاه بوشهر، حال ثمره عینی و ملموس سیاست راهبردی ایران در استفاده صلح آمیز از فناوری هسته ای است و امید آن که با برداشته شدن این گام سترگ، تولید ۲۰ هزار مگاوات برق هسته ای طبق سند چشم انداز نیز طی سال های آینده محقق شود.

جمهوری اسلامی:درباره شیب تند گزارش جدید آمانو

«درباره شیب تند گزارش جدید آمانو»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛با انتشار گزارش فصلی و ادواری مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره فعالیت‌های هسته‌ای ایران بار دیگر فضایی برای کشورهای غربی و رسانه‌های استکباری فراهم شد تا مدتها خوراک تبلیغاتی مناسبی به منظور جوسازی علیه جمهوری اسلامی ایران در اختیار داشته و آتش تهیه را جهت اقدامات بعدی آمریکا فراهم کنند.

در گزارش جدید یوکیا آمانو مدیر کل آژانس از احتمال وجود برنامه مخفیانه در ایران برای ساخت سلاح هسته‌ای ابراز نگرانی شده و در عین حال وی برای اولین بار مدعی شده که اطلاعات موجود در این گزارش برمبنای شواهد و قرائنی است که از سوی کشورهای عضو در اختیار آژانس قرار گرفته است!

قبل از اینکه اهداف تهیه این گزارش، نقاط تاریک و مبهم آن و نحوه مقابله با آن را مورد بررسی قرار دهیم، لازم است درباره محتوا و اتهامات جدیدی که در آن عنوان شده به روشنی و شفافیت سخن گفته شود.

گزارش آقای آمانو که روز جمعه در 9 صفحه و 52 بند درباره برنامه هسته‌ای ایران منتشر شد، در راستای گزارشهای فصلی و دوره‌ای مدیر کل آْژانس است که با توجه به حسن نیت مضاعف و اقدامات ایران برای ابهام زدایی و اجازه به بازرسان آژانس جهت بازدید از تأسیسات هسته‌ای کشورمان می‌توانست به گونه‌ای تنظیم شود که به سمت حل و فصل موضوع گرایش داشته باشد، اما با سمت و سویی تنظیم شده که نشان می‌دهد از اهداف و عقبه‌های شوم و تحریک آمیزی برخوردار است که برای ملت ایران شناخت این عوامل محرک و گردانندگان این نمایش، کار چندان دشواری نیست.

این گزارش 10 روز پیش از برگزاری نشست شورای حکام به طور غیر رسمی در اختیار 35 عضو این شورای قرار گرفت که معمولاً می‌تواند پیشاپیش و قبل از نشست شورای حکام آژانس به آنها تحویل شود ولی این بار نیز همانند گزارش‌های قبلی پیش از آنکه از دفتر مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به دبیرخانه آژانس منتقل شود تا در اختیار نمایندگی‌های عضو شورا قرار گیرد، سر از "آژانس‌های خبری" و بوق‌های تبلیغاتی غرب در آورد و دستمایه‌ای شد برای آتش تهیه کشورهای غربی جهت تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی ایران.

مهم‌ترین نکات این گزارش عبارتند از:
- نصب نسل دوم سانتریفیوژها در نطنز به افزایش 3 برابری میزان تولید سوخت هسته‌ای ایران انجامیده است.

- نصب سانتریفیوژهای جدید با هدف تولید اورانیوم با غنای 20 درصد در تأسیسات زیرزمینی "فردو" قم صورت گرفته است.

- ایران همچنان از تعلیق کامل فعالیتهای مرتبط با غنی سازی خودداری کرده و با این اقدام نگرانی‌ها درباره ابعاد نظامی احتمالی برنامه‌های هسته‌ای خود ادامه می‌دهد!
- آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نگران است که ایران مخفیانه، درحال کار برروی اجرای یک برنامه سلاح اتمی باشد و در این زمینه اطلاعاتی از سوی برخی کشورهای عضو درباره فعالیتهای مربوط به تولید یک کلاهک اتمی برای یک موشک دوربرد به آژانس رسیده است!

انتشار این گزارش اسباب خوشحالی غرب را فراهم آورد و موج جدیدی از تبلیغات رسانه‌ای علیه جمهوری اسلامی ایران را سازماندهی کرد. مقام‌های آمریکایی در ادامه سیاست خصمانه خود علیه جمهوری اسلامی ایران با تفسیر این گزارش ادعا کردند که گزارش آمانو بازتاب نگرانی جامعه بین‌المللی درباره افزایش توان ایران برای ساخت سلاح هسته‌ای است. سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا نیز در ادامه فرافکنی‌ها علیه برنامه هسته‌ای ایران مدعی شد درصورتی که ایران تصمیمی راهبردی را برای تبدیل اورانیوم با درصد غنای پائین به سطحی پیشرفته‌تر بگیرد، قادر خواهد بود در دو سال آینده به سلاح هسته‌ای دست یابد!

با بررسی اجمالی محتوای گزارش آمانو و کیفیت آرایش سیاسی و تبلیغاتی غرب بویژه آمریکا برای سوءاستفاده از آن، اکنون ذکر نکاتی درباره اهداف گزارش جدید آژانس هسته‌ای درباره ایران و نحوه مقابله با آن ضروری به نظر می‌رسد:

1 - در این گزارش، آژانس تلاش کرده با گنجاندن کم رنگ نکات مثبت و ظاهراً اعتماد برانگیز، از اتهام همیشگی به این نهاد بین‌المللی که باید کاملاً حرفه‌ای و غیرسیاسی و بدور از جانبداری‌های سیاسی، فعالیت کرده و از شائبه عدم رعایت صداقت و بی‌طرفی، فرار کند. به عنوان مثال در این گزارش با اشاره به بازدید "هرمن ناکارتس" معاون پادمانی آژانس و همراهانش در مرداد ماه گذشته از نیروگاه هسته‌ای بوشهر، تأسیسات غنی سازی نطنز و فردو، راکتور تحقیقاتی آب سنگین اراک، تأسیسات تبدیل و ساخت سوخت هسته‌ای اصفهان و سایت تحقیق و توسعه سانتریفیوژهای پیشرفته، تلاش شده تا از اتهام "جانبداری از غرب" دور شود که این امر فقط یک تلاش حداقلی به منظور باز نگهداشتن امکان بازدیدهای بعدی و مسدود نشدن این باب است. در عوض به طور مجدانه و هوشمندانه‌ای سعی شده تمام اتهامات و پیرایه‌ها علیه برنامه هسته‌ای ایران به نقل از منابع ناشناس و بی‌هویت یا کشورهای بی‌نام و نشان و یا اعضای شورای حکام عنوان شود که به احتمال فراوان منظور آمانو نیز آمریکا و چند کشور اروپایی عضو 1+5 است که مخالف استقلال و توسعه برنامه هسته‌ای ایران هستند.

2 - این گزارش از این حیث "چند پهلو" تلقی می‌شود که در کنار رگه‌ای از اعلام حسن نیت ایران درخصوص اجازه بازدید به بازرسان آژانس، در عوض شامل ابهامات و اتهامات فراوانی است که اصولاً اساس و ماهیت گزارش را مخدوش و مغرضانه می‌نماید. بنابر این،‌ تکیه کردن و دلخوش نمودن به معدود عبارات ضعیف و بی‌خاصیت، کار درستی نیست و این الفاظ نباید برداشت ما را نسبت به این گزارش، غیرواقعی نمایند و ما را وادار کنند تعبیراتی همانند "خوب" و "سازنده" و "مثبت" درباره آن بکار ببریم. این قبیل مواجهه ساده انگارانه با مجموعه‌های پیچیده‌ای از توطئه، نشانگر خامی و عدم روشنگری و بیان واقعیات به افکار عمومی ملت ایران است.

3 - حتی انتخاب واژه "چند پهلو" برای بیان محتوای این گزارش نشانگر بیان واقعی و ماهوی آن نیست بلکه بنظر می‌رسد شیب تند ابهام زایی و القای اتهام علیه فعالیت هسته‌ای ایران در این گزارش آنچنان بالاست که می‌تواند دستمایه اقدامات فراقانونی غرب و تکوین توطئه‌های جدی باشد. بنابر این، باید اولاً واقعیت‌ها را آنگونه که هست به مردم منتقل کنیم و ثانیاً ضمن دادن آگاهی‌های لازم به افکار عمومی، در جهت اتخاذ راهکارهای مدبرانه و مقتدرانه اقدام نمائیم.

4 - مدیر کل آژانس در روند فعالیت یکساله خود در این سمت نشان داده که هرگز مستقل نبوده و وام‌دار کشورهای غربی است، و لذا به عنوان اتمام حجت باید به او گوشزد شود درصورتی که به وظیفه حرفه‌ای خود، بدون فشار سیاسی و در فضای توأم با همکاری و اعتماد عمل نماید، جمهوری اسلامی ایران نیز متقابلاً در نهایت شفافیت به رفع ابهام‌ها و سئوالات اقدام کرده و در یک تعامل سازنده همچون گذشته به جامعه بین الملل ثابت خواهد کرد که ادعاهای مربوط به فعالیت‌های غیرصلح آمیز، کاملاً بی‌اساس و همراه با اهداف سیاسی است.

رسالت:یک گام به پیش در امر جهاد اقتصادی

«یک گام به پیش در امر جهاد اقتصادی»عنون سرمقاله‌ی روزنامه‌ی رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی است که در ان می‌خوانید؛غرب بویژه آمریکا با آنکه با بحران اجتماعی و اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کند و با آنکه بیداری اسلامی در منطقه گلوی سلطه‌گران را می‌فشارد اما دشمنان اسلام لحظه‌ای را در تهدید و تحریم ایران از دست نمی‌دهند.

تمهیدات دولت در مقابله با تحریم‌ها به گونه‌ای است که مردم کمتر فشار آن را حس می‌کنند اما یک نبرد پنهان و نامحسوس وجود دارد که حکایت از اراده دشمنان اسلام در ضربه به انقلاب اسلامی دارد.

غرب برای مشروعیت فشار بر جمهوری اسلامی همواره به گزارش‌های آژانس بین المللی انرژی اتمی در مورد فعالیت صلح‌آمیز هسته‌ای ایران به عنوان بهانه و دستاویز تکیه می‌کند و کاری هم ندارد که افکار عمومی جهان این بهانه‌ها را نمی‌پسندد!

گزارش وزرای اقتصادی دولت در نشست با رهبر معظم انقلاب گوشه‌ای از تمهیدات دولت در مقابله با تحریم‌ها و نیز کارهای انجام شده را به اطلاع مردم می‌رساند. این گزارش امیدوار کننده بود به طوری که رهبر معظم انقلاب از آن به عنوان یک گزارش خوب، مستند و منطقی یاد کردند. اینکه وزرا و مدیران و کارشناسان در پنج هزار جلسه در
 10 ستاد و کار گروه بخصوص در ستاد تدابیر ویژه، تحریم‌های آمریکا را یا دور زدند و یا خنثی کردند غرور انگیز است.

البته برنامه‌های پیشرفت اقتصادی کشور با موانع بسیاری در داخل و خارج روبه‌روست و می‌توان با یک آرایش «جهادی» و رصد کردن توطئه‌های دشمن و مشکلات داخلی از آن عبور کرد.

دغدغه اصلی نظام و دولت پاسخگویی به مطالبات اقتصادی مردم است و تامین معیشت و رفاه مردم باید همچنان در دستور کار دولتمردان به عنوان محور اصلی کارآمدی باشد.
اکنون به روزهای پایانی نیم سال اول سال 90 - سال جهاد اقتصادی - نزدیک می‌شویم. ارزیابی کار جهادی شش ماهه اول سال یک ضرورت است. باید دید آیا طبق نقشه راه جهاد اقتصادی عمل کرده‌ایم؟ پیشرفت کار چقدر بوده و کاستی‌ها حکایت از چه می‌کند؟
به نظر می‌رسد دولت، مجلس و قوه قضائیه در شش ماهه  دوم با ایجاد یک قرارگاه مرکزی برای فرماندهی و مدیریت جهاد اقتصادی باید سرعت بیشتری به اقدامات خود بدهند. نخبگان و زبدگان اقتصادی باید قوا را در اتاق فکر قرارگاه مرکزی یاری رسانند تا از همه استعدادها و ظرفیت‌ها در امر جهاد اقتصادی استفاده شود.

فضای رسانه‌ای در شش ماهه دوم سال باید قوا را با پرهیز از حاشیه‌سازی‌ها در امر جهاد اقتصادی در مسیر برنامه‌ چشم‌انداز و سیاست‌های اعلام شده یاری کند.

در شش ماهه دوم سال دستگاه‌های دولت به سمت تدوین بودجه سال آینده می‌روند. مجلس نیز بزودی به این کاروان می‌پیوندد. اگر قرارگاه مرکزی به این مهم اعتنا کند، مانند سال گذشته بودجه با عجله و شتابزدگی و آن هم با تاخیر به مجلس نمی‌رود. باید طوری زمان را مدیریت کرد تا طبق آیین نامه مجلس بودجه در زمان خود تحویل مجلس شود. مجلس نیز با تامل و کار کارشناسی دقیق به تصویب آن همت گمارد
انتخابات در شش ماهه دوم سال 90 نباید مارا از مهمات امر جهاد اقتصادی دور کند. دولت و مجلس باید با تحرک و نشاط و شادابی بیشتری به فعالیت‌های خود سرعت بخشند.

فتوحات این جهاد مقدس خلق ثروت، ایجاد ارزش افزوده، افزایش تولید و نهایتا رفاه مردم و پیشرفت اقتصادی کشور است. ملت ما با فداکاری‌هایی که تاکنون در صیانت از انقلاب و اسلام کرده است شایسته چنین فتوحاتی است. مسئولان نظام با اتحاد، همگرایی و همبستگی خود نباید مردم را از این نعمت الهی محروم کنند.

مردم امیدوارند در شش ماهه دوم سال 90 دولت و مجلس یک گام بلند در امر جهاد اقتصادی بر دارند تا طعم شیرین خدمت در همه ذائقه‌ها بویژه ذائقه محرومین و مستضعفین بیشتر حس ‌شود.

حمایت:درسهای «پالمر»

«درسهای پالمر»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی حمایت است که در آن می‌خوانید؛پس از مدت‌ها گمانه زنی و تعویق سرانجام نتایج گزارش سازمان ملل درباره یورش نظامیان صهیونیست‌ به کاروان آزادی غزه در سال 1389 که به شهادت 9 نفر از اعضای این کاروان منجر شد، اعلام شد. در حالی که پیش از این شورای حقوق بشر و نهادهای بین المللی این اقدام صهیونیست‌ها را جنایت علیه بشریت عنوان کرده بودند اما در گزارش مذکور که توسط «پالمر» نماینده ویژه سازمان ملل تنظیم شده بود نه تنها به این امر اشاره‌ نگردید بلکه محاصره غزه مورد تاکید و اقدام کاروان آزادی نیز تجاوز به حریم رژیم صهیونیستی عنوان شده است.

 این موضع سازمان ملل هر چند در ظاهر موفقیتی برای صهیونیست‌ در برابر فلسطین در عرصه جهانی عنوان شده و صهیونیست‌ها برآنند تا از آن به عنوان مولفه‌ای برای انصراف فلسطینی‌ها از بازگشایی پرونده تشکل کشور مستقل فلسطین در مرزهای 1967 در نشست آتی سازمان ملل بهره‌برداری کنند اما بررسی ریشه‌ای این امر درسهای‌ بسیاری دارد که در نهایت می‌تواند تحقق بخش اهداف ملت فلسطین باشد. اولا این گزارش نشان داد که کشورهای غربی مدعی حمایت از حقوق ملت فلسطین که بر احیای روند سازش تاکید دارند، عملا خواستار تحقق این امر نبوده و ادعاهای آنها فریبی بیش نمی‌باشد.

کشورهایی که با اعمال فشار بر سازمان ملل جنایت آشکار صهیونیست‌ها را پنهان و حامیان شکستن محاصره 5/1 میلیون انسان در غزه را متجاوز معرفی می‌کنند مسلما هدفی جز حمایت از صهیونیست‌ها نداشته و هرگز گامی برای فلسطین و ملت‌های خاورمیانه بر نخواهند داد.

ثانیا، سازمان ملل متحد با این گزارش نشان داد که استقلالی برای آن وجود ندارد و تکیه کردن بر آن دستاوردی برای فلسطین و آزادی خواهان جهان به همراه ندارد. با توجه به این مولفه برای فلسطینی‌ها و ملت‌های منطقه صرفا یک راهکار باقی می ماند و آن تکیه بر اتحاد سراسری در ادامه راه مقاومت می باشد. در کنار اتحاد درونی فلسطینی‌ها، بیداری اسلامی شکل گرفته در منطقه مولفه‌ای مهم برای مقاومت می‌باشد که بهره‌گیری از آن می‌تواند تحقق حقوق ملت فلسطین و ملت‌های منطقه باشد.

در پایان می‌توان گفت هر چند که صهیونیست‌ها و غرب با اعمال فشار بر سازمان ملل و تهیه گزارش‌های سوال برانگیز نظیر گزارش «پالمر» درباره یورش صهیونیست‌ها به ناوگان آزادی، برآنند تا قدرت خویش را به رخ فلسطینی‌ها و افکار عمومی جهان بکشند و به نوعی آنها تسلیم خواسته‌های خود سازند اما نتیجه نهایی این اقدامات تشدید مقاومت فلسطینی‌ها و ملت‌های منطقه در کنار بیداری جهانی در برابر حقایق حاکم بر نظام بین الملل خواهد که تزلزل بیشتر اشغالگران قدس و ایادی غربی‌ها آنها و نیز بی اعتمادی جهانی به سازمان ملل را به همراه خواهد داشت که تلاش آزادی‌خواهان جهان برای دگرگونی در ساختار نظام بین الملل از جمله سازمان ملل از پیامدهای آن است.

آفرینش:تاجیکستان و روابط با ایران

«تاجیکستان و روابط با ایران»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی آفرینش به قلم علی رمضانی است که در آن می‌خوانید؛
محموداحمدی نژاد رئیس جمهور ایران در حالی در صدر هیئتی بلندپایه عازم دوشنبه پایتخت تاجیکستان میشود که امید می رود این سفر دارای نتایج ویژه و مهمی برای دو کشور باشد و گامی مهم در راستای توسعه و گسترش روابط بین دو شریک راهبردی باشد.در این بین این سفر که درست پس از دو نشست چند جانبه مهم یعنی اجلاس چهار جانبه منطقه ای افغانستان ؛ پاکستان ؛ تاجیکستان و روسیه در دوشنبه پایتخت تاجیکستان و همچنین نشست کشورهای همسود در دوشنبه برقرار میشود می تواند یادآور نقش مهم کشورمان در تاجیکستان باشد.

در این بین باید گفت تاجیکستان کشوری است که موضوع روابطش با ایران با هر کشور دیگری کاملا متفاوت است چرا که وجود تاریخ ، زبان ، فرهنگ و دین مشترک بین دو ملت ،دو کشور را در گستره تمدن ایران به هم پیوند داده است.

در این بین هر چند وجود مرزهای جغرافیایی امروزی و سلطه حکومتهای کمونیستی در مدتهای مدیدی تا حدی بین دو کشور شکاف هایی را موجب شده است اما اکنون با توجه به وجود پتانسیل های گوناگون در روابط دو گانه می توان از روابطی استراتژیک بین دو کشور یاد کرد چرا که از یک سو مردم تاجیکستان همواره ایرانیان را همچون برادران بزرگتر خود دوست داشته و از سویی نیز در تلاشند تا از زیر سلطه و قدرت روسیه بیرون روند.


آنچه مشخص است با توجه به پتانسیلهای گوناگون اقتصادی سیاسی فرهنگی و ..بین دو کشور روابط بین دو کشور می تواند ابعادی همه جانبه به خود گیرد و از روابط کنونی فراتر روند. در این حال باید توجه داشت که هر چند ایران در سالهای گذشته کوشیده است تا با سرمایه گذاری های چند گانه در این کشور حضور جدی تری داشته باشد و طرح هایی همچون تونل استقلال و اکنون نیز عملیات احداث سد و نیروگاه 220 مگاواتی سنگ توده 2،را با سرمایه گذاری 180 میلیون دلاری آماده بهره برداری کند و همچنین طرح هایی همچون قرارداد احداث نیروگاه بزرگ برق‌ آبی عینی بر روی رودخانه زرافشان ، قرارداد اولیه احداث کارخانه سیمان در شهر دنقره ؛ احداث نیروگاهی بر روی رودخانه ورزاب و.. مد نظر کشور مان در تاجیکستان است؛ اما باید به یادداشت با توجه به پتانسیل های گوناگون تاجیکستان و مشکلات چند لایه اقتصادی این کشور باید نگاهی جدی تر به این کشور داشت .

در این حال تاجیسکتان از آنجا که دروازه ورود ایران به آسیای میانه است باید شاهد حضور بیشتر ایران در مقایسه با بازیگران جهانی همچون امریکا ؛ روسیه و چین و حتی ترکیه باشیم چرا که کشور ما در طول دو دهه پس از استقلال این کشور ها عملا در رقابت برای نفوذ در سایر کشورهای آسیای میانه( نظیر قرقیزستان قزاقستان ازبکستان و ترکمنستان) حضور بسیار کمرنگ اقتصادی، فرهنگی و.. د داشته است .

در این بین اکنون با توجه به پتانسیل های آبی و انرژی تاجیکستان و رقابت سخت و فشرده مثلث چین ؛ روسیه و امریکا برای نفوذ همه جانبه در این کشور و موضع گیری منفی کشورهایی نظیر روسیه برای حضو بیشتر ایران در تاجیکستان باید به یاد داشت که چنانچه ما نتوانیم از همه پتانسیل های حضور بیشتر و راهبردی در این کشور بهره گیریم عملا بازنده رقابتی مهم در منطقه و تاجیکستان خواهیم شد امری که برای منافع ملی و اقتصادی و.. ما مناسب نخواهد بود .

مردم سالاری:دو و نیم میلیون شغل در یک سال یا 2 سال

«دو و نیم میلیون شغل در یک سال یا 2 سال»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی مردم سالاری به قلم حمیدرضا شکوهی است که در آن می‌خوانید؛اظهارات  آقای عبدالرضا شیخ الا سلا می  وزیر تعاون، کار و رفاه  اجتماعی در مراسم جشن خودکفایی  1900 خانواده تحت پوشش کمیته امداد استان البرز  در تالا ر  شهیدان  نژاد  فلا ح کرج بازتاب گسترده ای  در رسانه ها پیدا کرده  بود چرا که آقای وزیر  گفته بود به طور قطع  طی دو سال آینده دو و نیم  میلیون  فرصت  شغلی  در کشور ایجاد خواهد شد.

این سخن در حالی از زبان آقای شیخ الاسلا می مطرح  شده بود که آقای  احمدی نژاد  روز 23 مرداد ماه سال جاری  به صراحت  از هدفگذاری  ایجاد 2/5میلیون  شغل در سال 90 با برنامه  ریزی و اقدامات  کارشناسی سخن گفته بود. این که رئیس جمهور  بگوید 2/5 میلیون  شغل را تا پایان  سال 90 ایجاد کنیم و آن وقت  وزیرش  از ایجاد 2/5 میلیون شغل  طی دو سال آینده سخن بگوید  در نوع خود عجیب  و جالب  توجه است.

صرفنظر از تفاوت مدت زمان مورد نیاز برای  ایجاد 2/5 میلیون شغل در اظهارات  آقایان  احمدی نژاد و شیخ الا سلا می  این نکته جالب توجه است که موعد مشخص  شده توسط وزیر محترم  تعاون،  کار و رفاه اجتماعی  زمانی  به پایان می رسد  که دولت یازدهم بر سر کار آمده و دیگر کسی  از دولت دهم  بر سر کار نیست تا در مورد  عملی شدن یا عملی نشدن  وعده ایجاد  2/5 میلیون  شغل توضیح  دهد.

اما  از همه اینها جالبتر اتفاقی است که دیروز در پایگاه  اطلا ع رسانی  دولت رخ  داد. خبر اظهارات  آقای شیخ الا سلا می را در مورد  ایجاد 2/5 میلیون شغل  طی دو سال آینده،  خبرگزاری  رسمی دولت  یعنی ایرنا مخابره کرده بود که طبیعتا  خبری ضد دولتی  مخابره  نمی کند. اما پس از آن که اظهارات  آقای شیخ الا سلا می  انتقادهایی را برانگیخت، پایگاه اطلا ع رسانی  دولت ،همان خبر را به نقل از خبرگزاری  ایرنا، ساعت 38:9  صبح روز یکشنبه 13 شهریور  دوباره مخابره کرد، با این تفاوت  که جمله  لید خبر را تغییر داد. در خبر ایرنا  آمده بود: «وزیر تعاون،  کار و رفاه اجتماعی گفت: به طور قطع  طی دو سال آینده دو ونیم میلیون   فرصت شغلی در کشور ایجاد خواهد شد.» اما در خبر پایگاه  اطلا ع رسانی  دولت که به نقل از ایرنا مخابره شده و طبیعتا  نباید با آن تفاوتی داشته باشد آمده است: «وزیر  تعاون ،کار و رفاه اجتماعی  گفت: تا پایان  سال جاری به طور قطع  دو میلیون و پانصد هزار  فرصت شغلی در کشور ایجاد  می شود.» در حقیقت به راحتی  یک لیوان  آب خوردن،  وعده ایجاد 2/5 میلیون شغل  بین یک سال و دو سال دستخوش  تغییر می شود و آخر هم طبق جوابیه  وزارتخانه  مربوطه  معلوم  می شود که خبر مخابره شده توسط  خبرگزاری  رسمی دولت  غلط است  و تاسف آور  آن که خبرگزاری رسمی  عریض  و طویل دولت  خبری با  این میزان اهمیت را  اشتباه  مخابره کرده است.

اینجا دیگر  سخن از عملی بودن  یا عملی  نبودن ایجاد 2/5 میلیون شغل طی یک سال  یا دو سال نیست،  بلکه هدف،  ذکر این نکته است که چرا به  این راحتی  و یک شبه،  اظهارات  یک وزیر  تا  این حد توسط  دو خبرگزاری  و پایگاه خبری  صددرصد  دولتی تغییر می کند؟ اشکال از عملکرد نادرست رسانه های  دولتی است،  یا موضوع دیگری در میان است؟ دولتی که این همه بر طبل اطلا ع رسانی می کوبد،  اینگونه با ابزارهای عریض  و طویل  اطلا ع رسانی  خود که از بودجه های  کلا ن دولتی  برخوردارند،  می خواهد اطلا ع رسانی کند؟ مردم چگونه به این اطلا ع رسانی های  متناقض توسط خبرگزاری ها و پایگاه های خبری  کاملا  دولتی  می توانند اعتماد کنند؟
  
تهران امروز:اقتدار هسته‌ای ایران اسلامی

«اقتدار هسته‌ای ایران اسلامی»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی تهران ارمزو به قلم حسام‌الدین کاوه است که در آن می‌خوانید؛پس از سال‌ها تحریم، انتظار، ستیزه‌های دیپلماتیک و مذاکرات طولانی و کشدار، ایران موفق شد نیروگاه هسته‌ای بوشهر را وارد فاز عملیاتی کند. گرچه فعالیت نیروگاه بوشهر آزمایشی است و در ماه‌های پایانی سال با ظرفیت بالا نیروی برق هسته‌ای را روانه شبکه توزیع نیرو خواهد کرد.

ایران با چنگ و دندان و با مبارزه‌ای نفسگیر و لحظه به لحظه موفق شد حقوق حقه خود را برای جهانیان به اثبات برساند و از این پس ایران وارد جرگه کشورهایی می‌شود که بخشی از انرژی الکتریکی خود را از نیروگاه‌های هسته‌ای دریافت می‌کنند.

راه‌اندازی نیروگاه بوشهر از یک‌سو و نصب سانتریفیوژهای نسل جدید IR4 در مجتمع نطنز از سوی دیگر سرآغاز اقتدار هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران است. موسسه علوم و امنیت بین‌المللی که یکی از موسسات وابسته به CIA (سیا) است در تحلیل خود از فعالیت‌های جدید مجموعه نطنز اعتراف کرده است که ایران دیگر نیاز به تاسیسات هسته‌ای مخفی ندارد.

همین چندی پیش بود که یکی از مقامات بلندپایه رژیم اشغالگر قدس (اسرائیل) نیز اعتراف کرده بود که دیگر با حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران، نمی‌توان جلوی پیشرفت‌های هسته‌ای این کشور را گرفت.

اقتدار هسته‌ای ایران آغاز شده است اما حد و حصری نخواهد داشت جز آنکه در راه صلح‌آمیز از آن بهره گرفته شود. دشمنان ایران سخت کوشش می‌کردند که ایران را از حق مسلمش محروم سازند. در تکاپوی جهانی برای تضییع حق جمهوری اسلامی ایران، از همه نهادها و سازمان‌های بین‌المللی و از حداکثر توان دیپلماسی کشورهایی که دشمن ایران هستند، بهره گرفته شد.

تهدیدها، تحریم‌ها و اردوکشی دریایی آمریکا و هم‌پیمانانش به خلیج‌فارس و نمایش ناوهای هواپیمابر، فشار بر کشورهایی که با ایران دوست بوده‌اند یا روابط مثبت و حسنه داشته‌اند و حتی تهدید به حمله نظامی هیچ‌کدام کارساز نبوده و نیست.

اگر بهره‌گیری صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای حق همه کشورهایی است که خواستار آنند چرا باید ایران از این حق محروم بماند؟

واقعیت این است که ایران اسلامی دشمن آشتی‌ناپذیر آمریکا و اسرائیل است و از این‌روست که آمریکا و عوامل غربی آن، به بهانه تامین امنیت اسرائیل بر سر دستیابی ایران به نیروی هسته‌ای سنگ‌اندازی می‌کردند. دشمنی آمریکا و اسرائیل تا حدی بود که آمادگی رزمی خود را برای حمله نظامی به ایران در عمل نشان دادند. حتی اسرائیل ناوها و زیردریایی‌هایش را وارد دریای سرخ کرد. در کنار اینها ترور دانشمندان ایرانی از تلخ‌بارترین حوادثی بود که در این زمینه ملت و دولت ایران تحمل کردند اما پاسخ ایران به دشمنان، تلاش و تکاپوی بیشتر و دقت بهتر در تسریع روند فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای بود.

پاسخی که دشمنان را مایوس کرد و آنان دریافتند که کار از کار گذشته است. ایران اسلامی به اقتدار هسته‌ای دست یافته است.  

ابتکار:صید ماهی از دریاچه خشکیده

«صید ماهی از دریاچه خشکیده»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی ابتکار به قلم فضل الله یاری است که در آن می‌خوانید؛در عکس‌های هوایی ارسالی ماهواره‌ها از شمال‌غرب ایران، لکه‌ای نیلی‌رنگ دیده می‌شود که گویی حاصل شیطنتی کودکانه است که دواتی را روی زمین واژگون کرده است. این لکه نیلی که این روزها در حال خشک شدن و رنگ باختن است، همان است که روزگاری «چیچست» و امروزه به نام ارومیه خوانده می‌شود، همان‌که روزگاری نه‌چندان دور، رقص فلامینگوهای زیبایش به ما یادآور می‌شد که محیط‌زیست ما هنوز جایی برای زندگی و پرواز و آواز دارد.

اما چندسالی بود که احوال این دریاچه خوب نبود تا امروز که جهانی به تماشای احتضارش نشسته است و ما ایرانیان نیز منتظریم تا جنازه‌اش را بر دوش بکشیم و شیون‌کنان و برسرزنان مقصران مرگش را به جهانیان معرفی کنیم.

بدون تردید رفتارهای ما ایرانیان، اعم از دولت و ملت، آزمون بزرگی است که در منظر جهانیان از ما گرفته می‌شود و شوربختانه آنچه در پایان این آزمون پیش‌بینی می‌شود، نتیجه‌ای جز «رد شدن» ما نیست.

جهان در تصویری مجازی ما را می‌بیند که بر بالین بیمار خویش نشسته‌ایم و به جای دادن تنفس مصنوعی و احیای قلب و اقدامات دیگر، به تلقین شهادتین می‌پردازیم و هم‌زمان دیگران را مقصر مرگی معرفی می‌کنیم که هنوز اتفاق نیفتاده و از این رهگذر برای به زمین زدن طرف و اثبات حرف خود، زیر لب دعا می‌کنیم که بیمار نفس‌های آخرش را زودتر به پایان برساند.

به برخی اتفاقات اخیر توجه کنید: نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی به دو فوریت طرح نجات این دریاچه رأی مثبت ندادند. برخی از نمایندگان این مسئله مهم و حیاتی را محدود به منطقه‌ای خاص دیدند و این هشدار فعالان محیط زیست را نشنیده گرفتند که با خشک شدن دریاچه ارومیه، سونامی نمک جان بسیاری از شهروندان ایرانی را به خطر خواهد انداخت.

از سوی دولتی‌ها نیز دستگاه‌های مرتبط با موضوع، مسئولیت را از گردن خود ساقط و بر دوش دیگری می‌اندازند و بیش از اینکه به فکر دریاچه باشند، تلاش می‌کنند تا گردی از انتقاد بر دستگاه مدیریتی‌شان ننشیند.

اما آنچه در روزهای گذشته خود را بیش‌ازپیش نشان داده، اقداماتی است که به بهانه اعتراض به وضعیت کنونی دریاچه صورت می‌گیرداز یک طرف و نحوه برخورد مسئولان با این اعتراضات از طرف دیگراست. هر دو طرف هم موضوع را سیاسی می‌بینند و هم تلاش می‌کنند به این مشکل زیست‌محیطی رنگ سیاسی و حتی امنیتی بدهند.

معترضان را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: گروهی که فارغ از انگیزه‌های سیاسی، وضعیت اسف‌بار دریاچه دلشان را به درد آورده و راه نجات دریاچه را اعلام خطر به متولیان امر می‌دانند و این روزها از طریق بیانیه و مصاحبه و گزارش می‌خواهند آژیر خطر را به صدا درآورند.

اما گروهی دیگر از معترضان گویی انگیزه‌های دیگری را در اعتراضات خود تزریق کرده‌اند؛ انگیزه‌هایی که واردکردن آن‌ها به یک موضوع زیست‌محیطی نه کمکی به حال آنان و انگیزه‌هایشان خواهد کرد و نه به حال زار دریاچه ارومیه. برای مثال ورود گروه‌هایی با تمایلات تجزیه‌طلبانه از خارج کشور به یک موضوع داخلی و زیست‌محیطی تنها کاری که خواهد کرد، این است که انگیزه‌های مشروع و منطقی معترضان واقعی را تحت‌تأثیر قرار خواهد داد.

از سوی دیگر، برخورد برخی مسئولان با این موضوع و اتخاذ تدابیری که معمولاً برای حرکت‌های برانداز اندیشیده می‌شود، نه‌تنها فضا را آرام نکرده، بلکه ورود گروه‌های دیگر را در میان معترضان سرعت خواهد بخشید و بر التهابات خواهد افزود. وقتی مسئولی اعتراضات را برنامه‌ریزی دشمن نظام می‌داند، درحقیقت در کنار کسانی قرار می‌گیرد که می‌خواهند از میان معترضان صلح‌جو و دلسوز محیط‌زیست به یارگیری بپردازند.

موضوع نجات دریاچه ارومیه از هر طرف که درست بنگریم، یک موضوع کاملاً زیست‌محیطی است. اگرچه در بطن آن اعتراض به مسئولان دولتی به خاطر کم‌کاری‌شان وجود داشته باشد و اگرچه بازخواست نمایندگانی باشد که به مجلس رفته‌اند تا از حقوق ملت دفاع کنند؛ ولی نجات بخش مهمی از زندگی موکلان خود را شایسته «فوریت» نمی‌دانند.

دریاچه ارومیه در حال مرگ است. این بزرگ‌ترین آبگیر دائمی غرب آسیا در روزگاران سرزندگی خود، هیچ ماهی‌ای برای صید نداشت، چه رسد به امروز که در حال احتضار است. برای هر دو طرف ماجرا بهتر است که قلاب‌هایشان را بیرون بکشند و بگذارند رسیدگی به این بیمار محتضر در فضایی آرام و منطقی دنبال شود.

شرق:نقد دکترای پولی

«نقد دکترای پولی»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی شرق به قلم علی عباسپورتهرانی است که در آن می‌خوانید؛در قانون پنج‌ساله پنجم به پیشنهاد دولت و در کمیسیون آموزش مجلس با تغییراتی ماده‌ای تصویب شد که بر اساس آن قرار بر این شد تا مازاد بر ظرفیت دانشگاه‌ها البته با پرداخت شهریه، دانشجو در دانشگاه‌ها پذیرفته شود.

بر اساس این مصوبه هنگام پذیرش دانشجو به شکل مازاد باید محل تحصیل و نوع ورود ذکر شود که این امر از طریق پردیس بین‌الملل یا پرداخت شهریه مشخص می‌شود. در سال‌های گذشته ظرفیت دوره‌های به اصطلاح شبانه موجود بود که متقاضی در کنکور قبول می‌شد اما رتبه او به‌گونه‌ای بود که باید در دوره شبانه شرکت می‌کرد، یعنی باید شهریه پرداخت می‌شد و البته در دوره‌های روزانه نیز به تحصیل می‌پرداختند.

در اینجا باید تاکید کنم که در طرح جدید، ورودی‌ها با آزمون‌های تخصصی خصوصا در دوران تحصیلات تکمیلی یا به پیشنهاد هیات امنا و تایید وزارت علوم وارد دانشگاه می‌شوند و از سوی دیگر در دوره‌های کارشناسی عملا با حذف کنکور ورود به دانشگاه بدون آزمون خواهد بود و در شرایط فعلی از طریق آزمون سراسری پذیرش صورت خواهد گرفت. در حال حاضر 900هزار تا یک میلیون داوطلب کارشناسی‌ارشد وجود دارد که مجموع وزارت علوم و دانشگاه آزاد کمتر از 150هزار نفر ظرفیت پذیرش دارند، یعنی حدود یک‌پنجم این تعداد وارد دانشگاه می‌شوند. در مقطع دکترا بیش از 130هزار داوطلب داشتیم که با دانشگاه آزاد اسلامی کمتر از یک‌دهم آنها پذیرفته می‌شوند.

در نتیجه بسیاری از دانشجویان برای ادامه تحصیل رهسپار کشورهای همجوار چون هندوستان، مالزی، جمهوری آذربایجان، ارمنستان و... می‌شوند و متاسفانه بعضا وارد دانشگاه‌هایی نیز می‌شوند که از نظر سطح علمی بسیار پایین‌تر از دانشگاه‌های کشور ما هستند، ضمن آنکه اخبار و گزارش‌های مطمئنی به دست ما رسیده که بعضی از دانشگاه‌ها با دریافت پول نه‌تنها نمره می‌دهند که جلسه دفاع از پایان‌نامه را نیز به راحتی برگزار می‌کنند.

کیفیت‌های پایین و هزینه‌های بالا نیز از جمله مضرات حضور در این کشورهاست؛ در ثانی به هرحال از منظر فرهنگی و هویتی ما با این کشورها تفاوت‌هایی داریم و حضور در این کشورها فرهنگ و ‌هویت دانشجویان ما را مورد تهاجم قرار می‌دهد. ما در دانشگاه‌ها پتانسیل بالقوه‌ای داریم که باید بالفعل شود. در این طرح شرایطی مانند آزمون ورودی گذاشته‌ایم و حتی شرایطی چون وام تحصیلی برای کسانی‌که نمی‌توانند شهریه پرداخت کنند، تدارک دیده شده است.

نهایتا باید از ظرفیت‌های علمی کشور استفاده کرد و از چنین طرح‌هایی حمایت شود و نباید به‌گونه‌ای رفتار کرد که این‌گونه تعبیر شود دانشجویانی که با شهریه وارد دانشگاه می‌شوند، صلاحیت علمی ندارند. حتی دانشگاه‌ها می‌توانند امتحان جداگانه‌ای را در دوره‌هایی خاص برگزار کنند یا هیات‌امنا، پردیس‌های بین‌المللی و وزارت علوم و بهداشت ضوابط علمی خاصی را برای ورود به دانشگاه در نظر بگیرند. البته دانشگاهی که امکانات ندارد، مطمئنا ظرفیت مازاد نیز اعلام نمی‌کند.

مصوبه شورای انقلاب فرهنگی ظرفیت دوره دکترا را دو برابر اعلام کرده، یعنی از پنج هزار به 10هزار نفر افزایش داده است. با توجه به توانمندی اعضای هیات علمی دانشگاه‌های دولتی این امکان فراهم است به شرطی که اعتبارات لازم برای تهیه مواد تجهیزاتی، کامپیوتر و امکانات دیگری که برای دانشجویان دکترا ضروری است در اختیار هیات علمی قرار گیرد.

به همین دلیل زمانی‌که شورا این افزایش را در دوره‌های دکترا تصویب کرد، نگارنده به شرطی این مصوبه را محقق‌شده می‌دانستم که حداقل صدمیلیارد تومان در اختیار وزارت علوم بگذارد و این وزارتخانه نیز این بودجه را در اختیار دانشگاه‌ها قرار دهد که مطمئنا وضعیت بهتری در پیش‌رو خواهد بود، اما اگر این بودجه تامین نشود خود دانشجو باید بودجه را تامین کند و این ارجح است نسبت به اینکه از کشور خارج شود و در دانشگاه‌های بی‌کیفیت خارجی هزینه تحصیل کند.

دنیای اقتصاد:نرخ‌های بهره جهانی به ما چه می‌گویند؟

«نرخ‌های بهره جهانی به ما چه می‌گویند؟»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی دنیای اقتصاد به قلم دکتر مرتضی بینا است که در آن می‌خوانید؛یکی از راه‌های گمانه‌زنی در مورد سرمایه‌گذاری‌های آینده، شناخت انواع نرخ‌های بهره و جدول زمانی آنها است.

در اینجا ابتدا دو روش در مورد استفاده از نرخ‌های بهره برای پیش‌بینی بحران‌‌هایی مانند ترکیدن حباب تکنولوژی سال 2001 و بحران بانکی 2008 را عنوان می‌کنم و سپس مختصرا در مورد ریشه نرخ‌های بهره دولتی و بانکی می‌نویسم.

معمولا انتظار بازدهی سرمایه‌گذاران برای وام‌های دراز مدت کمی بیشتر از وام‌های کوتاه‌مدت است؛ چون وام‌های دراز مدت دارای ریسک بیشتری هستند. مشتریان وام‌های دراز مدت و کوتاه‌مدت متفاوت هستند. مثلا معمولا صندوق‌های بازنشستگی به ارائه وام‌های دراز‌مدت علاقه دارند؛ در حالی که شرکت‌هایی که با اضافه نقدی روبه‌رو هستند، به دادن وام‌های کوتاه‌مدت علاقه دارند.

اگر تمایل برای اجرای پروژه‌ها و سرمایه‌گذاری‌های دراز مدت کم شود، تقاضا برای وام‌های دراز مدت هم کم می‌شود. از طرف دیگر شرکت‌هایی که با مشکلات جریان نقدی روبه‌رو می‌شوند به سوی وام‌های کوتاه‌مدت روی می‌آورند و تقاضا برای وام‌های کوتاه‌مدت زیاد می‌شود.

در نتیجه این امکان وجود دارد که بر خلاف روال معمول، نرخ بهره وام‌های دراز مدت از کوتاه‌مدت کمتر بشود. مثلا این اتفاق در اواخر تابستان سال 2000، قبل از ترکیدن حباب تکنولوژی و هنگامی که خوش‌بینی فراگیر بود و قیمت‌ها بالا می‌رفتند، در مورد نرخ‌های دراز مدت و کوتاه‌مدت دولتی و بانکی اتفاق افتاد.

معنی آن این بود که با وجود علاقه وام‌دهندگان به ارائه وام‌های دراز مدت، شرکت‌ها آمادگی سرمایه‌گذاری را در پروژه‌های دراز مدت نداشتند که این می‌توانست به دلیل انباشته شدن محصولاتشان در انبارها و عدم اطمینان به فروش‌های آینده باشد. همچنین، همین شرکت‌ها به خاطر عدم فروش محصولاتشان، مجبور بودند برای حل مشکل پرداخت حقوق و غیره، وام‌های کوتاه‌مدت بگیرند که هر دوی این مشکلات به صورت بالاتر بودن نرخ بهره کوتاه‌مدت از نرخ بهره دراز مدت نمود پیدا کرده بود.

امروزه فدرال رزرو توانسته نرخ‌های بهره کوتاه‌مدت را نزدیک به صفر نگه دارد؛ ولی نرخ‌های دراز مدت به نسبت نرخ‌های کوتاه‌مدت نسبتا بالا هستند. این می‌تواند چند معنی داشته باشد؛ یکی اینکه تقاضای وام برای پروژه‌ها و سرمایه‌گذاری‌های دراز مدت نسبتا بالا است که امیدوار‌کننده است یا اینکه وام‌دهندگان حاضر نیستند وام‌های دراز مدت بدهند که ناامید‌کننده است.

من شخصا فکر می‌کنم که شرکت‌ها آماده سرمایه‌گذاری در پروژه‌های دراز مدت هستند، چون به طور تاریخی نرخ وام‌ها بسیار پایین هستند، انبار‌ها نسبتا تهی، انتظار رشد اقتصادی در آمریکا وجود دارد و شرکت‌های بزرگ در پول غوطه می‌خورند.

لایبور دلار، نرخ بهره بین بانکی برای دلارهای خارج از آمریکا است. یکی از مهم‌ترین نشانه‌های ریسک بانکی، اختلاف نرخ بهره لایبور برای دلار و نرخ بهره دولتی آمریکا برای مدت‌های مشابه است.

معمولا به نرخ‌های سه ماهه لایبور و قرضه آمریکا توجه خاصی می‌شود. هر چقدر اختلاف بین دو نرخ گفته شده برای مدت سه ماهه بیشتر باشد، معنی آن اعتماد کمتر بانک‌ها به یکدیگر است؛ یعنی بانک‌ها ترجیح می‌دهند به دولت آمریکا با نرخ پایین تر وام بدهند تا به یک بانک دیگر. هر چقدر این اختلاف کمتر باشد، نشانه ثبات و اعتماد بیشتر بانک‌ها به یکدیگر است.

مثلا بین سال‌های 2001 تا تابستان 2007 اختلاف بهره سه ماهه بین لایبور و قرضه دولتی آمریکا در حدود 2/0 درصد تا 5/0 درصد در نوسان بود؛ ولی ناگهان در اواخر تابستان 2007، قبل از آنکه خبر‌های بحران اقتصادی خیلی شایع شوند، این اختلاف به بالای 7/1 درصد رسید و در اول سال 2008، چند ماه قبل از ورشکستگی چند بانک بزرگ، این اختلاف به بالای 5/2 درصد رسید. امروز اختلاف بین دو نرخ سه ماهه به حد عادی خود نزدیک می‌شود که نوید اعتماد بانک‌ها به آینده را می‌دهد.

نشانه‌های بحران‌ها دیر به دیر ظاهر می‌شوند و اثر آنها با تاخیر صورت می‌گیرد و به همین دلیل خیلی از مفسران که باید جواب‌های فوری و با اطمینان خاطر زیاد ارائه بدهند، به نشانه‌هایی که با تاخیر زیاد صورت می‌گیرند زیاد توجه نمی‌کنند. شناخت روابط بین نرخ‌های بهره و دلایل تغییر آنها، وسیله خوبی برای شناخت جهت سرمایه‌گذاری‌ها، اجتناب از هیاهوی تلویزیونی و غافلگیر نشدن در بحران‌ها است.

پس گفتار برای توضیح نرخ‌های بهره: دولت‌ها و شرکت‌های بزرگ از طریق فروش اوراق قرضه وام دریافت می‌کنند. پرداختی‌های آینده اوراق قرضه از قبل تعیین شده‌اند و سرمایه‌گذاران انتظار خود از بازدهی وام را بر مبنای قیمت این اوراق تعیین می‌کنند که ما اصطلاحا به این انتظار بازدهی «نرخ بهره» می‌گوییم. هر شب بعد از بسته شدن حساب‌ها، بانک‌ها باید ذخیره لازم نزد فدرال رزرو یا بانک مرکزی آمریکا را به حد لازم برسانند و اگر کم بیاورند، باید یا از محل دارایی‌های نقد خود یا از طریق وام گرفتن از یک بانک دیگر، شبانه ذخیره را پر کنند. بانک‌ها حاضر نخواهند شد بهره‌ای خیلی بیشتر از نرخ بهره اوراق قرضه دولتی از بابت وام شبانه بپردازند.

فدرال رزرو با منابعی که در اختیار دارد، می‌تواند نرخ بهره کوتاه‌مدت دولتی و در نتیجه نرخ بهره بین بانکی شبانه را تغییر بدهد. برای انجام این کار، فدرال رزرو «نرخ بهره هدف» را به شعبه خود در نیویورک اعلام می‌کند و آنها سعی می‌کنند که با خرید و فروش اوراق قرضه دولتی کوتاه‌مدت، نرخ شبانه را تا حد امکان به «هدف» نزدیک کنند. بانک‌های بین‌المللی مقدار زیادی دلار در حساب‌های خارج از آمریکا دارند که این حساب‌ها شامل مقررات فدرال رزرو نمی‌شوند. هر روز، سازمان معتبری در لندن از 19 بانک بزرگ دنیا در مورد نرخ‌های بهره وام‌های بین بانکی سرشماری می‌کند و با حذف 5 نرخ بالا و 5 نرخ پایین، متوسط نرخ‌های بهره 9 بانک وسطی را به عنوان نرخ بهره بانکی لندن برای دلار و پول‌های دیگر اعلام می‌کند. این نرخ به «لایبور» معروف است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها