گفت‌وگو با ایرج اسکندری ، نقاش و استاد دانشگاه به بهانه برگزاری دوسالانه هنر ونیز

هنر بومی با بیان جدید مخاطب پیدا می‌کند

ایرج اسکندری، متولد 1335 تهران است. او بیشتر از آن که یک نقاش نام آشنا در حوزه هنرهای تجسمی باشد، پژوهشگری است که توانسته در این حوزه نام و نشانی برای خود دست و پا کند.
کد خبر: ۴۰۸۷۶۲

او دکتری پژوهش هنر از دانشگاه هنر دارد و در کارنامه هنری خود حضور در نمایشگاه‌های متعدد گروهی و انفرادی در داخل و خارج کشور را داراست. شاید شرکت در بیش از 160 نمایشگاه گروهی نقاشی در ایران و برگزاری نمایشگاه‌هایی در کشورهای سنگال، مراکش، سوئیس، فرانسه، پاکستان، بنگلادش، روسیه، آذربایجان و سوریه تنها گوشه‌ای از فعالیت‌های او در زمینه هنرهای تجسمی باشد.

او علاوه بر تدریس در دانشگاه‌های هنری و دبیری چندین جشنواره داخلی و خارجی، عضو وابسته کمیته نقاشی فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران نیز است.

اسکندری یکی از هنرمندانی است که در دوره پیشین دوسالانه هنرهای تجسمی ونیز به عنوان نماینده ایران حضور یافته بود. گفت‌وگوی زیر در حاشیه گشایش دوره جدید این رویداد هنری بزرگ جهان صورت گرفته است. در این گفت‌وگو اسکندری از دغدغه‌هایش در مورد نمایش هنر ناب ایرانی در مجامع جهانی سخن گفته است.

بی‌ینال (دوسالانه) هنر ونیز یکی از مهم‌ترین رویداد‌های هنرهای تجسمی در دنیا به شمار می‌رود. شما به عنوان یک هنرمند ایرانی که در دوره گذشته این رویداد به ونیز رفتید، نقطه اشتراک آثار این دوره و دوره قبل را چگونه دیدید؟

من سال گذشته در خانه هنرمندان ایران و در قالب سخنرانی مفصلی که به صورت گزارشی از سفر نیز به شمار می‌رفت، به این نکته به صورت کاملا آماری پاسخ دادم. به نظرم برآیند چند دوره اخیر دوسالانه هنرهای تجسمی ونیز، بروز بیان‌های جدید در هنر بود. اصلا رواج بیان هنر جدید شیوه‌ای متداول است که از سوی هنرمندان کشورهای مختلف در این دوسالانه مورد توجه قرار می‌گیرد. البته من چه در دوره قبل که به عنوان یک هنرمند در این دوسالانه شرکت کردم و چه امسال که به عنوان عضوی از شورای انتخاب و داوری، آثار ارسالی کشورمان به ونیز را ارزیابی کردم به این نکته بسیار تاکید داشتم که باید اثری از کشورمان در این رویداد معتبر جهانی به نمایش در آید که از جریان هنر روز دنیا عقب‌نمانده باشد. ما نباید از قافله جهانی هنر جا بمانیم و در این زمینه به روز بودن و همگام با حرکت جهانی هنر می‌تواند تنها راه معرفی هنر ایرانی در میادین جهانی باشد.

شما امسال داور آثار هنرمندان ایرانی برای ارائه به این جشنواره بودید. درباره کیفیت و ویژگی این آثار بگویید.

بیشتر آثاری هستند که در حوزه هنر اینستالیشن (چیدمان) خلق شده‌اند یا نگرشی نوین را در هنر امروز ایران ارائه کرده‌اند. حال این آثار هر چقدر به هنر جدید (نیو آرت) نزدیک‌تر بودند، شانس بیشتری برای حضور جهانی داشتند.

امسال همان‌طور که می‌دانید شعار دوسالانه ونیز « نور و روشنایی» است که در انتخاب آثار سعی کردیم مد نظر قرار دهیم. از سوی دیگر نگاه هیات انتخاب و داوری آثار ارسالی به این دوسالانه، بر این اصل استوار بود که بیشتر سراغ هنرمندانی برویم که در 2 سال اخیر بیشتر در زمینه هنرهای تجسمی فعالیت داشته‌اند.

برخی معتقدند آثاری که در نخستین دوره‌های حضور کشورمان پس از انقلاب به این دوسالانه ارسال شدند، معرف هنر واقعی ایران نبودند. با این موضوع موافق هستید؟

این که نماینده‌ای از هنر کشورمان به ونیز برود با این که هنری دولتی به این دوسالانه ارسال شود، از زمین تا آسمان تفاوت دارد. خوشبختانه در سال‌های اخیر سعی شده است آثاری به این دوسالانه ارسال شود که نماینده هنر ایرانی باشند و نه نماینده هنر دولتی. هنری باید به ونیز برود که ضمن نوگرا بودن، مبین هنر ایرانی هم باشد. یعنی این‌که در عین سنت‌گرایی، مدرن هم باشد. البته این موضوع در تمام کشورهایی که در این رویداد مهم جهانی شرکت می‌کنند مشترک است. همه کشورها می‌خواهند در عین نوگرایی و نو بودن آثارشان گرایشاتی هم به هنر سرزمین خود داشته باشند.

اسکندری: نو بودن به همراه رعایت جنبه‌های بومی باعث می‌شود تا اثر یک هنرمند ایرانی حرفی برای گفتن در جهان داشته باشد. ما در هنر از قدیم در جهان پیشرو بوده‌ایم و این سابقه به دوره‌های هخامنشی و ساسانی باز می‌گردد

به عنوان مثال در بی‌ینال 53 که 2 سال پیش برگزار شد، یکی از بزرگ‌ترین سالن‌ها به فرانسه اختصاص داده شده بود. مسوولان این غرفه تونلی بسیار تاریک درست کرده بودند. مخاطب بعد از گذشت از این تونل تاریک به یکباره با پرچمی از فرانسه روبه‌رو می‌شد که در حال وزیدن بود. این مساله نشان‌دهنده هنر دولتی است که در ونیز به نمایش در آمده بود، البته این امر را می‌توانستیم در هنر دیگر کشورهابه طور عکس ببینیم. مثلا استرالیا، که به نوعی برخی از آثار به نمایش در آمده در غرفه این کشور هنر ملی این کشور را با تمام ویژگی‌های خاص‌اش نشان می‌داد. هنرمندی از این کشور ویدئو آرتی به نمایش گذاشته بود که به حیوان سنتی آنجا یعنی کانگرو و مرگ آنها اشاره داشت. غرفه‌های بسیاری از کشورهای مختلف دیگر نیز این چنین بودند که می‌خواستند در این آوردگاه مهم جهانی در حوزه هنرهای تجسمی شرایط سنتی و ملیت خود را حفظ کنند.

به همراهی سنت‌گرایی و هنر جدید هم اشاره داشتید. برخی معتقدند این دو مفهوم اصلا با هم اشتراکی ندارند.

من معتقدم اگر هنرمند ایرانی می‌خواهد با بیان هنر جدید اثری را برای نمایش جهانی ارائه دهد، باید رنگ و بوی ایرانی داشته باشد. به زبان دیگر این طور نباشد که ما کارهای غربی را کپی ناقص کرده و به نمایش بگذاریم.

می‌توانید در این باره کمی بیشتر توضیح دهید؟

به نظرم هنر تلفیقی در میان تمام شاخه‌های مختلف هنر موفق‌تر است. در ونیز هم بیشتر آثار معمولا ترکیب و تلفیقی از هنر بومی و جهانی است، ترکیبی از سنت‌ها و اندیشه مدرن. در ضمن نکته مهمی که هنرمندان معتبر برای دیده شدن به آن توجه می‌کنند، این است که اثرشان در یک رویداد جهانی مثل دوسالانه ونیز باید ساختارشکنانه باشد.

معمولا هنرمندان آثاری را خلق می‌کنند که وقتی مخاطبان به آثارشان نگاه می‌کنند، در آنان حرکت ایجاد کند یا به نوعی تکانشان دهد.

شما خودتان در دوره قبلی سعی کردید چنین نگاهی داشته باشید؟

من در دوره قبلی این دوسالانه 8 تا کار ارائه دادم که به لحاظ طراحی، تم تخت جمشید را در جانمایه خود داشتند و به شیوه جدیدی به لحاظ تکنیکی ارائه شده بودند.

شما به عنوان یک منتقد هنری و نه یک هنرمند، آثار ایرانی شرکت‌کننده در این دوسالانه را در چند سال اخیر چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در زمینه هنرهای تجسمی، خلق آثار نقاشی در ایران که به شیوه سنتی روی بوم کار می‌شوند و به نوعی می‌توان از آنها با عنوان سنتی یاد کرد، اکنون پیشرفت خوبی داشته است. ولی هنگامی که سراغ هنرهای جدید می‌رویم، معمولا آثار هنرمندان ما حالت دست دوم پیدا می‌کنند.

خیلی از کارهایی که اینستالیشن (چیدمان) یا پرفورمنس (هنر اجرا) یا ویدیو آرت هستند، در واقع رونوشت یک اثر هنری خارجی هستند. نو بودن به همراه رعایت جنبه‌های ایرانی در ارائه یک اثر هنری می‌تواند باعث شود تا یک هنرمند ایرانی حرفی برای گفتن در جهان داشته باشد.

ما در هنر از قدیم در جهان پیشرو بوده‌ایم و این سابقه به دوره‌های هخامنشی و ساسانی باز می‌گردد. این پیشینه‌ای است که می‌توانیم با الهام گرفتن از آن، یک هویت هنری بومی را به دنیا معرفی کنیم.

مهدی نورعلیشاهی
جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها