گزارشی از روستای‌قلعه‌ حسن گرگان که پاتوق معتادان شده است

قلعه‌ای برای گردهمایی معتادان!

«اینجا حتی یک اردوگاه ندارد، با این وضعیت معتادان را کجا باید نگهداری کنیم؟ اکنون در زندان‌ها 4برابر ظرفیت، زندانی وجود دارد...» این را احمد فاضلیان، رئیس دادگستری گرگان می‌گوید. اینجا قلعه حسن است؛ جایی که بوی تعفن و مرگ، با زندگی در آمیخته است. در این فصل شیدایی که نسیم بهاری میان برگ درختان زمزمه زندگی سر داده، درست در همین مکان، نسیم مرگ در کالبد نحیف «آرش»، وزیدن گرفته است.
کد خبر: ۴۰۷۹۳۴

روستای قلعه حسن گرگان، حالا به شهر پیوسته است؛ این روستا درست در جاده ناهارخوران قرار دارد، جاده‌ای که بسیاری در آن به سیاحت و ورزش مشغولند. فارغ از این که در همین حوالی مکانی وجود دارد که برخی «جان می‌کنند قربان»؛ بدون آن که بدانند کی‌اند و چه می‌خواهند و... برخی از اهالی این روستا به تولید انواع مواد روانگردان صنعتی اشتغال دارند! به قول حسن یکی از مصرف‌کنندگان، اینجا «خاک سفید» گرگان است! البته این تنها خاک سفید نیست، چند مکان دیگر همچون قزاق محله نیز وجود دارد.

در کنار همین روستا، زیر درختان و کنار جوی آب، که اینک خاطر زلالش مکدر شده است از بوی شیشه و کراک و... معتادان بسیاری گرد هم می‌آیند و به صورت علنی، در هر ساعت از شبانه‌روز به مصرف مواد مخدر می‌پردازند.

18 ساله‌ای که 10 سال معتاد است!

ورود به میان آنها و سخن گفتن از وضعشان چندان ساده نیست، آنها به کسی اعتماد ندارند. حرف زیاد شنیده‌اند و محنت بسیار کشیده‌اند، از همه چیز واهمه دارند. با واسطه و هزار توجیه، آماده به گفت‌وگو شدند.

آرش 18 سال دارد، هنوز پشت لبانش سبز نشده است، اما دیشب به دلیل کابوس دیدن تبخال زده است؛ می‌گوید: «4 برادر و 2 خواهر دارم. 2 برادرم به دلیل اعتیاد در زندان هستند، مادرم نیز بتازگی از زندان آزاد شده است و حالا قرص متادون مصرف می‌کند.»

آرش در حال مصرف شیشه است. پشت بند آن، بلافاصله کراک مصرف می‌کند. روزانه 3 بار، صبح و ظهر و شب. آرش جان پول مواد را از کجا تهیه می‌کنی؟ « شیشه ماشین پاک می‌کنم». او برای اثبات سخن خود دستمال رنگ پریده‌ای را از جیب شلوار کهنه‌اش بیرون می‌کشد و می‌گوید: «روزانه 10 الی 15 هزار تومان از این کار درآمد دارم، 5000 تومان را برای خرجی به مادرم می‌دهم و با بقیه پولم مواد می‌خرم. غذا هم هر چیزی گیرمان بیاید می‌خوریم، یک تکه نان خشک یا هر چیز دیگری.»

آرش درباره مصرف شیشه می‌گوید: «شیشه فاز می‌دهد، روی چیزی کلید می‌کنیم». زندگی آنها قفلی است که با این کلیدها گشوده نخواهد شد. او قسمتی از گوشت دستش را در همین «فاز» دادن‌ها و در عالم توهم کنده است!

18 سال دارد و آرزو دارد مانند همه 18 ساله‌ها از این اعتیاد رهایی یابد. این را خود او گفت که دوست دارد پاک شود از اعتیادی که بیش از 10 سال است دامنگیرش شده است! درست زمانی که 8 ـ 7ساله بود مادرش برای تسکین دندان‌درد او تریاک بر آن گذاشت. غافل از این، که فرزند خود را به دردی ابدی گرفتار می‌سازد. آرش که صدایش در گلو مانده است می‌گوید: «اگر کسی به من کمک کند می‌خواهم ترک کنم، برخی جاها 200 هزار تومان برای ترک اعتیاد پول می‌گیرند. تا حالا 2 بار به زندان افتاده‌ام، بار اول یک‌ماه و دومین بار 3 ماه در زندان بودم.»

حسن یکی دیگر از ساکنان موقتی قلعه حسن، اگر چه می‌گوید 27 سال دارد، اما 40 ساله به نظر می‌رسد. او که با آرش خیلی دوست است در پاسخ به این پرسش که این موادر را از کجا تهیه می‌کنید، می‌گوید: «از همین قلعه حسن. بیشتر مردم اینجا دستگاه تولید دارند. اینجا مکانی مثل خاک سفید تهران است، البته جاهای دیگری مثل قزاق محله هم وجود دارد که خیلی خطرناک است، بیشتر افراد قزاق محله دانشجو هستند.» دقایقی بعد، فرد دیگری که یک کوله بر پشت دارد، به جمع می‌پیوندد. شبیه دانشجویان است. دنبال گم شده و یا گم کرده‌ای می‌گردد! یک سرنگ! خمار خمار است. اسمش را نمی‌گوید حس پاسخ دادن هم ندارد همه چیز را به بعد از مصرف موکول می‌کند، اما می‌گوید قبلا در نارمک تهران زندگی می‌کرده و حالا 12 سال است که به گرگان آمده‌اند. او 25 سال دارد.

مصرف این یکی متفاوت است. او کراک را تزریق می‌کند، آن هم با سرنگی که در میان زباله‌ها پیدا کرده است. سرنگی که خون روی سوزن آن دیده می‌شود. سوزن را به زعم خود تمیز کرده است. او به صورت بسیار دلخراشی چندین بار مواد را در قسمت تحتانی بدن خود تزریق می‌کند. البته در این عمل چند بار خون را از بدن خود به داخل سرنگ می‌کشد تا تاثیر مواد بیشتر شود. به این عمل در اصطلاح خود آنها «خون بازی» گفته می‌شود.

خیلی نمی‌گذرد که یک نفر دیگر از راه می‌رسد، گرچه شیره تریاک مصرف می‌کند، اما خود را معتاد نمی‌داند. مدعی است که در زاهدان حقوق خوانده است و شیره‌کشی را در شیرآباد زاهدان شروع کرده است. شیرآباد محله‌ای است که همه خانه‌ها به هم راه دارند. ورود به آنجا آسان است، اما خارج شدن ناممکن!

ناگزیریم با معتادان مماشات کنیم

«تا آنجا که در حوزه وظایف ماست، به آن عمل می‌کنیم.» این را احمد فاضلیان، رئیس دادگستری گرگان گفت و ادامه داد: «با توجه به ابعاد گسترده ماجرا، که همه اقشار اجتماعی را دربرگرفته است، حالا اعتیاد به وضعیت بسیار نامطلوبی رسیده است.» فاضلیان تولید مواد مخدر را به لحاظ فراوانی آن به نقل و نبات تشبیه می‌کند و به «جام‌جم» می‌گوید: «باید دقت کرد که در حال حاضر جلوگیری کردن از ورود مواد مخدر، تنها محدود به مسدود کردن مرزها نیست. چون در هر خانه و کارگاه زیرزمینی امکان تولید چنین موادی وجود دارد.

دادستان گرگان: چنانچه مکان‌های مناسبی برای ترک اعتیاد وجود داشته باشد، حداقل 50 درصد از جرایم در حال اتفاق، به وقوع نخواهد پیوست. البته یکی از کارهای مهمی که باید در سال 90 انجام شود بحث پیگیری همین اردوگاه‌هاست

بنابراین مبارزه با آن نیازمند مشارکت عمومی ‌است.» فاضلیان تنها جمع آوری معتادان را اقدامی‌ کافی نمی‌داند. او در این باره به «جام‌جم»، می‌گوید: «چنانچه نیروی انتظامی ‌معتادان را از یک منطقه جمع‌آوری کند، عده‌ای دیگر در نقطه‌ای دیگر تجمع خواهند کرد. این مشکل باید به صورت ریشه‌ای حل شود، باید تلاش کرد تا عرضه و تقاضا کاهش یابد.»

رئیس دادگستری گرگان، نبود اردوگاه ترک اعتیاد را که در قانون جدید مبارزه با مواد مخدر پیش‌بینی شده و تامین آن از جمله وظایف دولت عنوان شده است، را یکی از مشکلات اصلی استان ذکر می‌کند و می‌گوید: «در استان حتی یک اردوگاه وجود ندارد، با این وضعیت معتادان را پس از جمع‌آوری، کجا باید نگهداری کنیم؟»

وی نگهداری معتادان در زندان را اقدامی‌ نامناسب توصیف می‌کند و می‌گوید: «اکنون در زندان‌ها 4 برابر ظرفیت، زندانی وجود دارد. با این وصف، اگر شما تعداد زیادی از معتادان را که دارای انواع و اقسام بیماری هستند وارد این مجموعه کنید، چه اتفاقی خواهد افتاد؟»

با وجود این که مکانی برای نگهداری معتادان وجود ندارد؛ چه باید کرد؟ فاضلیان پاسخ داد: «ناگزیریم مقداری با آنها مماشات کنیم، این یک واقعیت است.»

وی در پایان گفت: «در بسیاری از جرائم و سرقت‌های خرد، رد پایی از مواد مخدر وجود دارد و این هزینه‌ای است که جامعه می‌پردازد، برای این که هنوز برخی به مسوولیت خود عمل نمی‌کنند.»

با معتادان تعارف نداریم

قزاق محله، قلعه حسن، اسلام تپه و... همگی خاطر سبز شهر را آزرده‌اند. در این میان نخستین پرسشی که به ذهن هر شهروندی می‌رسد، این است که چرا اقدامی ‌برای حل این معضل صورت نمی‌گیرد؟ گرچه حسن یکی از همان ساکنان قلعه گفته بود که نیروی انتظامی «‌جرات» ورود به اینجا را ندارد! اما سرهنگ محمدنژاد، فرمانده نیروی انتظامی‌گرگان، پاسخ می‌دهد: «آنها جرات ما را ندیده‌اند؛ ما با آنها تعارف نداریم.»

محمدزاده در گفت‌وگو با جام‌جم درباره وضعیت معتادان و تعداد زیاد آنها در شهر گرگان می‌گوید: « شاید این مساله به این دلیل باشد که تا مدتی پیش، مصرف مواد مخدر یک بیماری شناخته می‌شد، اما اکنون اعتیاد جرم محسوب می‌شود.»

فرمانده نیروی انتظامی‌ گرگان درخصوص وضعیت تولید مواد مخدر و نحوه برخورد با آنها عنوان کرد: «در استان گلستان، 5 کارگاه تولیدی وجود داشت که همگی آنها تعطیل و افراد نیز بازداشت شدند. البته در 4 تا 5 ماه اخیر گزارشی مبنی بر تولید وجود نداشته است.»

این مقام مسوول در حالی این مساله را عنوان می‌کند که به گفته شهروندان و اهالی شهر در قلعه حسن هنوز این مواد تولید می‌شود؛ اما محمدزاده از این مساله اظهار بی‌خبری می‌کند و می‌گوید: «ما اطلاعی از تولید مواد صنعتی در قلعه حسن نداریم، اگر گزارشی وجود داشته باشد، بدون تعارف اقدام خواهیم کرد. باید در این موارد به پلیس اطلاع رسانی شود؛ ما نیازمند اطلاعات هستیم.»

سرهنگ محمدزاده گفت: «ما اعتراف می‌کنیم که مشکل معتادان وجود دارد؛ اما در اجرا تعارف نداریم و در این مورد تابع مقررات و تابع مسوولان نظام هستیم.»

اراده‌ای برای حل مشکل وجود ندارد

عباس پوریانی، دادستان عمومی‌ و انقلاب گرگان، اذعان می‌کند که اعتیاد به عنوان یک آسیب‌ اجتماعی وجود دارد و امری غیرقابل انکار است؛ البته این مشکل نه تنها در قلعه حسن، بلکه در چند جای دیگر همچون، قزاق محله، اسلام تپه و... وجود دارد.پوریانی یکی از دلایل حضور تعداد زیادی معتاد در مکان‌های عمومی را نبودن جا برای نگهداری عنوان می‌کند و می‌گوید: «ما پیگیر هسستیم تا اماکنی برای معتادان در استان ایجاد شود.

البته قانونگذار تامین مکان را جزو تکالیف دولت دانسته است. دولت نیز مکلف است اردوگاه‌های ترک اعتیاد را برای این کار تامین کند.»

پوریانی در گفت‌وگو با «جام‌جم» تاکید ‌می‌کند: «چنانچه مکان‌های مناسبی برای ترک اعتیاد وجود داشته باشد، حداقل 50 درصد از جرایم در حال اتفاق، به وقوع نخواهد پیوست. البته یکی از کارهای مهمی که باید در سال 90 انجام شود بحث پیگیری همین اردوگاه‌هاست.»

او راه‌حل این مشکل را وجود یک اراده جمعی می‌داند و می‌گوید: «با توجه به این که قانونگذار دولت را مکلف به ایجاد اردوگاه‌های ترک اعتیاد کرده است، چنانچه دولت واقعا نمی‌تواند و امکانات آن را ندارد، البته نه این که نتواند، تصور می‌کنم این یک اراده جمعی است، که نه در کشور و نه در استان وجود ندارد؛ اگر این اراده وجود داشته باشد، مساله بسادگی قابل حل خواهد بود.»

پوریانی نیز با تاکید بر این که زندان‌ها پر از افراد دارای جرایم کیفری هستند گفت: «حتی در صورت جمع‌آوری معتادان، اصلا در زندان جایی برای آنها وجود ندارد، اصلا زندان مکان مناسبی برای نگهداری معتادان نیست.»

عمل نکردن به قانون و نبود اردوگاه ترک اعتیاد، مسوولان را ناچار به مماشات کردن می کند و در نهایت به اجبار و ناخواسته باید مردم هزینه پیامدهای ناگوار آن را بپردازند. این پایان داستان نیست، تراژدی هنوز در قلعه حسن و قزاق محله و اسلام تپه، ادامه دارد. باید به آرش و همه آرش‌ها دوباره بشارت زندگی داد. آرش خیلی وقت‌ها خودزنی می‌کند، تکه‌های گوشت از تن خود می‌کند، نه تنها به دلیل مواد، شاید از دست همه!

سامان عابری / جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها