گفتگو با لوریس چکناواریان ، آهنگساز و رهبر ارکستر

ارکستر بد نداریم، رهبر باید کارش را بلد باشد

اشاره: آنچه در برخورد نخست، توجه آدم را جلب می‌کند، اخلاق اوست. لوریس چکناواریان بسیار ساده و صمیمی است. با این آهنگساز و رهبر ارکستر در یک بعدازظهر گرم در کافه نادری گفتگو می‌کنم. بهانه گفتگو سومین جشنواره موسیقی محک و اجرای ارکستر مجلسی ارمنستان به رهبری چکناواریان است.
کد خبر: ۳۳۵۲۱۷

سومین جشنواره موسیقی محک چه مولفه‌هایی داشت؟

در این جشنواره، ارکستر مجلسی ارمنستان به اجرای برنامه فوق‌العاده خود پرداخت. یکی از مولفه‌های سومین جشنواره موسیقی محک این بود که سعی کردیم به همراه گروه، فضای جذابی را برای مخاطبان فراهم کنیم. ضمن این که قطعات سنگین کلاسیک را به کار نبردیم و سعی کردیم قطعات سبک‌تری را اجرا کنیم. از دیگر ویژگی‌های جشنواره امسال، بهره بردن از حضور آهنگسازان ایرانی بود. به عنوان مثال امسال قطعاتی از دکتر سریر را اجرا کردیم و همین طور برادران کامکارها و خاچیک باباییان. در عین حال در این جشنواره برای نخستین بار کنسرتوی قانون به وسیله خانم صدا سهیلی انجام شد.

احساس شخصی شما صرف‌نظر از یک رهبر ارکستر نسبت به جشنواره محک چگونه بود؟

خب، مسلما تحت تاثیر قرار می‌گرفتم. متاسفانه بچه‌های محک به دلیل بیماری نتوانستند در سالن حاضر شوند و حتما از طرق دیگری قطعات این ارکستر را گوش می‌کرده‌اند، اما آنچه در این میان حائز اهمیت بود، این است که جشنواره موسیقی محک با هدف مخصوصی برگزار شد و جنبه تفریحی صرف نداشت. مردم با شرکت در این جشنواره از ساختمان محک نیز بازدید کردند؛ جایی که به همت مردم ساخته و در حال حاضر نگهداری می‌شود. این خیلی مهم است که این ساختمان به شکل خودجوش اداره می‌شود. از اینها گذشته، باعث خوشبختی است که اعضای بیمارستان محک، عاشق فرهنگ و موسیقی هستند و این مساله توانسته از محک دو جنبه بسازد. نخست این که اینجا منزل بچه‌های سرطانی است، دیگر این که یک خانه هنر هم هست.

تمرینات اعضای ارکستر مجلسی ارمنستان در کلیسای ارامنه «مریم مقدس» در خیابان سی تیر انجام شده است. چرا در این خصوص از مکان‌های دولتی مانند تالار رودکی کمک نگرفته‌اید؟

دلیل خاصی نداشت. دست‌اندرکاران تالار وحدت حتی از این جریان استقبال هم می‌کردند. ولی قضیه این بود که فضای تمرین به آن شکلی که باید در تالار وحدت و رودکی وجود نداشت و بیشتر، تالار رودکی محل تمرین ارکستر سمفونیک تهران است. بنابراین، شانس آوردیم که کلیسا، سالن خود را برای تمرین در اختیار ما گذاشت.

به نظر شما این یک نقص و آسیب نیست که ما در سطح تهران، سالن کافی برای تمرین نداریم؟

نمی‌توانم بگویم نقص اما به هر حال با توجه به گروه‌های موسیقی مختلف که هر یک می‌خواهند تمرینات خود را داشته باشند، سالن به اندازه کافی وجود ندارد، اما همان طور که اشاره کردم، کلیسای ارامنه به دلیل پیوندی که از دیرباز با موسیقی داشته است و بر مبنای کارهای فرهنگی استوار بوده این امکان را به ما داد تا تمرینات خود را آنجا برگزار کنیم.

برخی معتقدند شما در اغلب برنامه‌هایی که رهبری ارکستر را به عهده داشته‌اید، از اعضای ارکستر مجلسی ارمنستان استفاده کرده‌اید و از کار نوازندگان ایرانی در ارکستر کمتر بهره گرفته‌اید. دلیل خاصی داشته است؟

نه. من همواره تمایل داشته‌ام که با موزیسین‌های ارکستر سمفونیک تهران همکاری کنم، اما ببینید متاسفانه ما در ایران، ارکستر مجلسی نداریم. ارکستر سمفونیک تهران هم نمی‌تواند به شکل مداوم پا به پای تمرینات ما حاضرشود. چون همان جور که در سوال پیشین شما هم اشاره کردم، در این 8 شب، درگیر تمرین‌های خودشان به سرپرستی آقای شهداد روحانی بودند.

در طول سال‌های گذشته چطور؟

در سال‌های گذشته هم اوضاع به همین شکل بود؛ یا نمی‌توانستیم اعضای ارکسترسمفونیک تهران را به شکل تمام وقت برای تمرینات در اختیار داشته باشیم یا این که آنها از انسجام کافی برای این کار برخوردار نبودند. مقصودم این است که درگیر فعالیت‌های خودشان بودند و عملا وقت کار کردن با هم را نداشتیم. در حالی که برای برنامه‌هایی نظیر جشنواره موسیقی محک، نیازمند تمرینات فراوان هستیم. یعنی صبح تا عصر تمرین کنیم و شب هم اجرا، اما این سیستم را در ایران نمی‌توان پیاده کرد.

گفتگوی ما در عین صحبت پیرامون جشنواره محک به ارکستر سمفونیک تهران هم کشیده شد و جسته و گریخته اشاره‌هایی به این ارکستر کردیم. برخی براین اعتقادند که وضعیت کیفی ارکستر سمفونیک تا پیش از ورود شهداد روحانی مطلوب نبوده است و اصولا ما شاهد صدای چندان خوبی از این ارکستر نبوده‌ایم. به نظر شما رهبری یک ارکستر چقدر می‌تواند در ارتقای بازده و کارکرد آن ارکستر تاثیر داشته باشد؟

یک اصطلاح انگلیسی هست که می‌گوید ارکستر بد وجود ندارد. رهبر بد وجود دارد. باید بپذیریم که رهبر‌های ارکستر ما تاکنون جز آقایان علی رهبری و شهداد روحانی به آن شکلی که باید مسلط نبوده‌اند. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که ما تاکنون در این زمینه، کمبود رهبر ارکستر داشته‌ایم. ضمن این که یک تعصب اشتباه هم در این زمینه داریم و آن این که اصرار داریم رهبران ارکسترهایمان حتما ایرانی باشند و از حضور رهبران ارکستر از کشورهای فرانسه، آلمان، روسیه، انگلیس و ... بهره نمی‌بریم.

چکناواریان: اگر از الان کار در زمینه تربیت رهبر ارکستر را شروع کنیم، می‌توانیم امیدوار باشیم که 40 سال بعد، رهبران ارکستر ماهر و توانایی داشته باشیم. برای رهبری یک ارکستر باید تجربه زیادی به دست آورد

به نظر شما این بستر چگونه می‌تواند فراهم شود؟

اگر از الان کار در زمینه تربیت رهبر ارکستر را شروع کنیم، می‌توانیم امیدوار باشیم که 40 سال بعد، رهبران ارکستر ماهر و توانایی داشته باشیم. برای رهبری یک ارکستر باید تجربه زیادی به دست آورد. باید پارتیتو دانست. این کلمه به این معنی است که شما بتوانید بیست خط را یکجا بخوانید. هر خط یک ساز است. رهبر ارکستر باید آنقدر تجربه داشته باشد که بتواند این کار را بسادگی انجام دهد. در حالی که امروز در بعضی رهبران جوان ارکستر می‌بینیم این خصیصه وجود ندارد و آنها بیشتر از طریق شنیداری این کار را آموخته‌اند و به مبانی آکادمیک رهبری ارکستر آشنایی چندانی ندارند.

اگر بخواهید یک جمع‌بندی اجمالی از وضعیت دانشگاه‌های موسیقی داشته باشید درباره این دانشگاه چه می‌گویید؟

مهم‌ترین مشکل دانشگاه‌ها در حال حاضر این است که معلم خوب نداریم و باید از خارج معلمان خوب را به ایران برای آموزش دعوت کنیم. در این زمینه، اولین کشورهایی که از معلمان خارجی بهره بردند، چین، ژاپن و کره بودند. 40 سال طول کشید تا براساس آموخته‌هایی که از این معلمان به آنها رسیده بود، بتوانند یک رهبر ارکستر چینی، کره‌ای و ژاپنی تربیت کنند، اما متاسفانه در ایران کسی را نداریم که رهبری ارکستر تدریس کند.

آیا آموزشگاه‌های موسیقی توانسته‌اند تا حدودی این نقیصه را جبران کنند؟

نه واقعا. دلیلش هم این است که در آموزشگاه‌ها یک سری هنرجوی غیرحرفه‌ای به فراگیری ساز می‌پردازند که فقط عاشق موسیقی هستند، اما آن را به شکل جدی و مداوم دنبال نمی‌کنند و وقت زیادی را برای تمرین نمی‌گذارند. در حالی که من به بار آکادمیک موسیقی تکیه زیادی دارم. البته ناگفته نماند در این آموزشگاه‌ها تعدادی مدرس فعال وجود دارند که به تربیت شاگردان خوبی می‌پردازند، اما شما فرض کنید مثلا یک معلم در این آموزشگاه‌ها شاید بتواند خوب ویولن درس دهد، اما هارمونی را خوب تدریس نمی‌کند. خلاصه این که موسیقی هنر پیچیده‌ای است و هزاران زبان دارد.

آزاده صالحی/ جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها