این پاورقی برگزیده ای از کتاب «جنگ عراق ، آنچه رسانه های خبری به شما نگفتند» نوشته نورمن سالومون و ریس ارلیچ است.
کد خبر: ۳۰۳۲۰
نورمن سالومون منتقد صاحب نام رسانه های آمریکا است. او عضو هیئت مدیره موسسه رسانه ای FAIR است و ستون های انتقادی روزانه او در خصوص رسانه های آمریکا در زنجیره ای از روزنامه های این کشور به چاپ می رسد.
ریس ارلیچ نیز یکی از خبرنگاران کهنه کار آمریکایی است او 27 سال از نقاط مختلف جهان برای شبکه های مختلف رادیو و تلویزیونی و مطبوعات امریکا گزارش تهیه کرده است.
او چندین سال نیز جزء دبیران خبر رادیو سراسری آمریکا NPR بوده است.
مطلب زیر مقدمه این کتاب است که به قلم مورخ و منتقد نامی آمریکایی هاوارد زین نگاشته شده است.
لازم به ذکر است که مطالب انتخاب شده برای پاورقی برگزیده است و کل کتاب را شامل نمی شود.

در همه اظهار نظرات جدی سیاستمداران خودستا و ستون نویسان روزنامه ها در خصوص جنگ علیه عراق و حتی ابراز نگرانی برخی از کسانی که مخالف جنگند ، چیزی از قلم افتاده است .
صحبت در خصوص استراتژی ، تاکتیک ها ، جغرافیای سیاسی و شخصیت هاست .
صحبت در خصوص جنگ هوایی و زمینی است ، در خصوص ائتلاف ها ، سلاح های کشتار جمعی ، بازرسان تسلیحاتی ، نفت و گاز طبیعی ، ملت سازی و «تغییر رژیم» است .
چیزی که از قلم افتاده بلایی است که یک جنگ امریکایی در عراق بر سر ده ها هزار و یا صدها هزار نفر انسان عادی و بیگناه می آورد که هیچیک از آنها نگران جغرافیای سیاسی و استراتژی نظامی نیستند و تنها آرزویشان این است که فرزندانشان زندگی کنند و بزرگ شوند.
آنها نگران «امنیت ملی» نیستند بلکه نگران امنیت فردی ، غذا ، سرپناه ، مراقبت های پزشکی و صلح هستند.
درست است که بحث هایی در خصوص تلفات امریکایی ها در نتیجه حمله زمینی به عراق وجود داشته است ، اما مثل همیشه وقتی استراتژیست ها در این خصوص بحث می کنند ، موضوع بحث بر سر انسان هایی که در این جنگ خواهند مرد نیست بلکه در خصوص بالا بودن آمار تلفات امریکایی ها است که منجر به از بین رفتن حمایت افکار عمومی از جنگ خواهد شد یا تاثیری است که روی انتخابات کنگره و یا ریاست جمهوری خواهد داشت .
با گوش دادن به نوارهای مذاکرات لیندن جانسون در کاخ سفید آدمی در می یابد که این موضوع از خیلی قبل در ذهن او نقش بسته بود.
او نگران بود که اگر جنگ را در ویتنام گسترش دهد ، ممکن است سربازان امریکایی زیادی کشته شوند اما او در واقع نگران جان سربازان امریکایی نبود بلکه نگران آینده سیاسی خود بود.
او از یکی از دوستانش ، سناتور ریچارد راسل ، می پرسد: «اگر ما نیروهایمان را در ویتنام زیاد کنیم آنها مرا استیضاح می کنند این طور نیست؛» به هر حال سربازان امریکایی کشته شده در جنگ ، همیشه یک موضوع آماری بوده اند هیچ گاه در این آمار و ارقام ، شخصیت های انسانی جایی نداشته اند.
این بر عهده شعرا و رمان نویسان است تا در آینده ، شانه های ما را بگیرند و تکانمان دهند و از ما بخواهند که حقایق جنگ را ببینیم و بشنویم در جنگ جهانی اول ده میلیون نفر در میدان نبرد کشته شدند.
اما ما به جان دوپاسو نیاز داشتیم تا به ما حالی کند که این یعنی چه؛ در رمانش ، 1919 ، از مرگ جان دوئه می نویسد: «آنها در مرده خانه قیراندود شده شلون سورمارن (شهر بزرگی در شمال شرقی فرانسه) در میان بخارات و بوی متصاعد از کلرید آهک و مردگان ، درب جعبه چوبی را که هر آنچه از بدن John Doe مانده بود در خود نگه می داشت گشودند تکه هایی از امعاء و احشاء و پوستی خشکیده ، تپیده در لباس سربازی» آنچه به کشته شدگان «دشمن» مربوط می شود - آن مردان جوانی که به خدمت سربازی فراخوانده شده بودند ، فریب خورده بودند و یا اغوا شده بودند تا بدن های خود را در برابر گلوله های جوانان ما بیفکنند - هیچگاه اهمیت و ارزش چندانی برای رهبران سیاسی ، ژنرال ها ، روزنامه ها ، مجلات و شبکه های تلویزیونی ما نداشته اند.
تا امروز بیشتر امریکایی ها هیچ ذهنیتی و یا حداقل کمترین ذهنیت را در این خصوص داشته اند که به راستی چه تعداد ویتنامی از سرباز گرفته تا غیرنظامی ، جان خود را بر اثر بمب ها و گلوله ای امریکایی از دست داده اند؛ ( که به طور قطع از هر کدام یک میلیون بوده اند) و برای آنهایی که از این تعداد خبر داشتند ؛ تا زمانی که تصویری از آن دختر ویتنامی که در حالی که پوست بدنش را بمب های ناپالم سوزانده بود ، در خیابان می دوید و یا تصویر زنان و بچه هایی که در یک گودال روی هم ریخته شده بودند و سربازان امریکایی با تفنگ های خودکار آتش زای خود در حال سوزاندن تن و بدن آنها بودند ، منتشر شد مردان ، زنان و بچه های پشت آمارها ، همچنان ناشناخته باقی ماندند.
بیشتر از دو سال پیش در اولین جنگ با عراق ، رهبران ما مفتخر بودند که تلفات سربازان امریکایی تنها چند صد نفر بوده است (آدم حیران می ماند که آیا خانواده های آن سربازان هم کلمه «تنها» را تجویز می کنند؛) وقتی گزارشگری از ژنرال کالین پاول پرسید که آیا او می داند که چه تعداد عراقی کشته شده اند وی جواب داد: « حقیقتش این موضوعی نیست که من چندان علاقه ای به دانستن آن داشته باشم» یک مقام رسمی و بلند پایه پنتاگون نیز به روزنامه بوستون گلوپ گفت : «اگر حقیقتش را بخواهم بگویم ، ما اصلا روی این موضوع کار نمی کنیم».
امریکایی ها می دانستند که تعداد تلفات آنها در جنگ خلیج فارس اندک خواهد بود و از سوی دیگر دو عامل تسلط غیرقانونی دولت بر مطبوعات و پذیرش بی چون و چرای این کنترل از سوی رسانه ها ، تضمین می کرد که افکار عمومی امریکا ، درست برعکس آنچه در ویتنام روی داد ، هرگز با عمق فجایع جنگ و تعداد مرگ و میر عراقی ها آشنا نخواهند شد.
نیم نگاه ، گاه و بی گاهی که به وحشت و هراس حاکم بر مردم عراق در جنگ اول خلیج فارس وجود داشت ، جرقه هایی از حقیقت در روزنامه ها ، ناگهان خاموش شد و سپس برای همیشه گم شد.
هیچ آماری در این خصوص نبود اما مهمتر از ان هیچ عکسی حتی از یک بچه کشته شده عراقی وجود نداشت ، نامی از هیچ عراقی خاصی برده نشد ، هیچ تصویری از رنج و اندوه وجود نداشت تا مبادا مردم آمریکا بفهمند که ارتش تا بن دندان مسلح ما با سایر انواع بشر چه ها که نکرده است.
با بمباران افغانستان ، بار دیگر ، به گونه ای برخورد شد که گویا پیامد انسانی اساسا9 از ارزشی برخوردار نیست .
در انجا بمبارانها را «جنگ با تروریسم» ترسیم وتصویر کردند ، نه جنگ با زنان ومردان وکودکان.
در خصوص تعداد افغانی های غیر نظامی کشته شده نیز بحث هایی بوده است اما فراموش نکنید که بازهم بحث ها در خصوص «آمار و ارقام» است.
تنها اندکی از داستان مصیبت های بشری ، با نام ها وتصاویر انها ذکر می شود و به اندازه درخشش یک روزه حقیقت ، می اید و از بین می رود به طور حتم باید مو ضوعات سیاسی را مورد بحث قرار دهیم.
ما متذکر می شویم که حمله به عراق نقص بی شرمانه قوانین بین المللی است ما متذکر می شویم که صرف اینکه کشوری سلاح های خطرناک در اختیار دارد ، نمی توان به آنحمله نظامی کرد.
بر همگان ثابت است کشوری که مهلک ترین و خطرناک ترین «سلاح های کشتار جمعی» را داراست ما هستیم که بیشتر از هر کشور دیگری گاه و بی گاه از انها و تبعات بسیار مرگبارشان استفاده کرده ایم ما می توانیم به تاریخ ملی خودمان در توسعه طلبی و تهاجم اشاره کنیم ما شواهد متقنی از وجود تزویر و نیرنگ در رده های بالای دولت خویش در اختیاردادیم.
با این وجود ایا نباید وقتی به حمله ی آمریکا به عراق می اندیشیم به فرا سوی برنامه هاو تبلیغات سیاست مداران و کارشناسان ، بنگریم؛ (جان لوکار از زبان یکی از شخصیت هایش می گوید : «من از کارشناسان بیشتر از هر کس دیگری در زمین متنفرم).
ایا ما نباید از همه بخواهیم برای یک دقیقه هم که شده تصور کنند که جنگ چه بلایی بر سر انسان هایی خواهد اورد که نه صورت هایشان به ما نشان داده خواهد شد و نه نامهایشان در جایی ثبت خواهد گردید ، مگر در خاطرات و یا رمان های جنگی ایندگان.

هاوارد زین
برگردان : محمد رضا نوروزپور

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها