دکتر علی دارابی

ما و نخبگان

از مهم‌ترین مؤلفه‌های اقتدار ملی یک کشور میزان نیروهای متخصص، تحصیلکرده، دانشمندان و نظریه‌پردازان آن است. به هر میزان نخبگان یک کشور بالاتر باشند به همان میزان در توسعه و توسعه‌نیافتگی آن می‌توان به داوری نشست. امروزه نیز میزان مقالات علمی و پژوهشی درج شده در نشریات معتبر علمی بین‌المللی خود شاخصه تولید و اشاعه علم و نظریه است و در ترسیم چهره علمی، خردگرا و عقلانی یک کشور در فضای بین‌الملل بسیار تأثیرگذار است.
کد خبر: ۲۸۸۰۷۶

نخبگان که خود گروه‌های مرجع در ساحت‌های دیگر جامعه نیز هستند سرمایه‌های اجتماعی محسوب می‌گردند که بخش قابل ملاحظه‌ای از مردم رفتار و اقدامات خود را براساس الگوها و نظریات آنان تنظیم می‌کنند. نحوه تنظیم مناسبات حاکمیت با این گروه خود معیاری برای داوری در دمکراتیک بودن آنها و میزان ادعاهای حکومت‌ها در نکوداشت مفاخر، نخبگان و عالمان است. در پرتو انقلاب اسلامی بحمد‌الله قلمرو گسترده‌ای برای حضور و نقش‌آفرینی نخبگان در ایران فراهم شده است.

هر چند که به تناسب گسترش حوزه‌های انقلاب در داخل و خارج نیازها و مقتضیات زمان و مسائل مستحدثه برای کشور نخبگان حوزه و دانشگاه نتواسته‌اند نظریه‌پردازی‌های لازم را تدوین و ارائه کنند یا در بزنگاه‌های مهم و موقعیت‌های خطیر برخی نخبگان (نه همه آنها) نتوانسته‌اند انتظارات و مطالبات عمومی را برآورده سازند، اما این ضعف‌ها نمی‌تواند موجبات نادیده انگاشتن این گنجینه‌های بزرگ و سرمایه‌های گرانقدر کشور گردد. یک نقد و اشکال بزرگ بر فضای عمومی جامعه ما آن است که بعضا به اندک بهانه‌ای نخبگان کشور را مورد آماج حملات قرار می‌دهند و برخی افراطیون و رادیکال‌ها که حاکمیت عقلانیت و اعتدال بر جامعه را به مثابه حذف خود می‌پندارند تلاش مستمری دارند که فضای کشور را به سمت حمله و انتقاد دائمی علیه نخبگان و دیدگاه‌های آنان سامان دهند.

دو نمونه از این حملات «طرح کمیسیون ملی انتخابات» و «وحدت ملی» که از سوی آقایان محسن رضایی و هاشمی رفسنجانی و تعدادی از صاحبنظران مطرح شده می‌باشد.

وحدت ملی سازوکاری برای وحدت نیروهای درون انقلاب و همسنگران قدیمی و طرحی برای برون‌رفت از شرایط پرچالش و منازعه‌آمیز پس از انتخابات بود. وحدت ملی و اتحاد نیروهای انقلاب هدف بس مقدس انقلاب و دغدغه همه دلسوزان انقلاب اسلامی است که رهبر معظم انقلاب بارها بر آن تأکید کرده‌اند. شاید به برخی از اجزای طرح اشکالاتی وارد باشد، اما آیا انتقادهای صورت گرفته از این جنس بود یا هجمه به طرح و طراحان وحدت ملی بوده است؟!

یا طرح کمیسیون ملی انتخابات که دارای سوابق و مطالعات پیشبین در مراکز مطالعاتی و پژوهشی و مراجع ذی‌ربط چون مجمع تشخیص مصلحت نظام و نیز نمونه‌های اجرایی موفق در برخی از کشورهای پیشرفته دارد را برخی رسانه‌ها، احزاب سیاسی و محافل با آن چگونه برخورد کردند؟

چگونه می‌توان پذیرفت شخصیت شناخته شده‌ای چون محسن رضایی که بهترین آزمون در انتخابات ریاست جمهوری دهم را بخصوص پس از حوادث آن از خود نشان داد و عملاً و بدور از شعار؛ وفاداری و التزام خود را به رهبری، ولایت فقیه، حفظ مصالح نظام نشان داد و پیشینه گذشته او در قبل از انقلاب در مبارزه و مجاهده علیه نظام ستم‌شاهی و تلاش برای استقرار حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی و در دوران دفاع مقدس فرمانده اول جنگ بوده است را بواسطه ارائه طرح کمیسیون ملی انتخابات هم‌ردیف دشمنان بنامیم، طرح کمیسیون ملی انتخابات را طرح دشمنان انقلاب معرفی کنیم؟ حیرت‌انگیز آن‌که یک حزب سیاسی فعال اصولگرا که در دوره حاکمیت دوم خردادی‌ها خود را مبدع این طرح می‌نامید، امروز از این طرح به عنوان طرح مشکوک یاد می‌کند و حیرت‌انگیزتر آن‌که یک روزنامه اصولگرا که مواضع همین حزب در آن روزها را تیتر اول خود قرار داد، امروز در تیتر اول خود به مذمت این طرح می‌پردازد.

اشتباه نشود نگارنده نه وکیل مدافع هاشمی و رضایی است ونه مواضع آنان را کاملا مبرا از خطا می‌داند. سخن درباره مدارای سیاسی و لزوم انفتاح فضای تضارب آراء و تحمل شنیدن صداهای مختلف است. این صداها آنقدر ارزش دارد که با معیارهای مادی نمی‌توان سنجید. ارزش این صداها در زمانی آشکار می‌شود که خدای ناکرده این نخبگان سکوت را بر گفتن ترجیح دهند. آن موقع است که خطر سکوت و بی صدایی که خود خطر بزرگ و مهیبی است جامعه را به خود می‌آورد که پس چرا نخبگان ما سخن نمی‌گویند، چرا به وظایف خود عمل نمی‌کنند.

عمل کردن به وظیفه توسط نخبگان نیازمند بسترها و مقدماتی است: بالا بودن آستانه تحمل جامعه، باز بودن فضای سیاسی، استقبال حاکمان از نقدها، آزادی بیان و تضارب آراء، حمایت و دفاع حکومت و دولت از اندیشمندان و صاحبنظران، مذمت و نکوهش افراطی‌گری و به حاشیه راندن اقداماتی که منجر به انزوای عقلانیت در جامعه می‌شود.

البته جامعه از نخبگان خود انتظار دارد که در بزنگاه‌ها و موقعیت‌های حساس و خطیر به وظیفه انقلابی و رسالت دینی و ملی خود عمل کند، مبادا با برخی دیدگاه‌ها و نظریات و رفتارها دشمنان را شاد و دوستان را مأیوس نماید. این گونه است که حلقه اتصال نخبگان و مردم مستحکم و نهادینه می‌شود.

بی‌تردید آن دسته افراد معدودی که به نادرست خود را در زمره نخبگان جا زده‌اند و امروزه نظریه‌پرداز رسانه‌های بیگانه شده‌اند هیچگاه از نظر قاطبه مردم گروه مرجع و نخبه نبوده‌اند چه پیش از این در کسوت روحانیت، چه وزارت و چه دانشگاهی بوده باشند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها