گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز

هشدار اعداد و غرور ملی

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله : هشدار اعداد و غرور ملی ، اگر واقعاً برای فلسطین است ، این پرچم بر زمین نخواهد افتاد ، برتری اصل مذاکره بر عدم مذاکره و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۲۸۰۸۲۸

جمهوری اسلامی: تحلیل سیاسی هفته

«تحلیل سیاسی هفته» عنوان سرمقاله‌ امروز روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم

ماه ضیافت الهی به روزهای پایانی نزدیک می شود و باید کم کم با این ایام پرفیض و برکت و ماه مغفرت وداع کرد. صدای برچیده شدن سفره معنوی این ماه به گوش می رسد و زمزمه ملائک که در این ماه از آسمان به زمین آمده بودند تا از میهمانان این ماه پذیرایی کنند در شب های باقیمانده شنیده می شود که بندگان بسیاری به ساحل امن و امان رسیدند.

چند روزی دیگر از روزها و شب های رمضان باقی نمانده است و سرانجام صبحی از راه می رسد که طلیعه اش دیگر رمضان نیست. باید از این فرصت های برجای مانده حداکثر استفاده را کرد و خود را در جمع کسانی قرار داد که در زیر آبشار رحمت الهی از آلودگی ها پاک شدند و خود را برای خدا صاف کردند.

هنوز فرصت برای بازماندگان از قافله باقیست و می توان به فطرت پاک الهی بازگشت. هنوز فرشتگان الهی در زمین و آسمان ندای « هل من تائب » سر می دهند و افراد را به استفاده از فضای معنوی رمضان و تولدی دوباره فرا می خوانند.

در این هفته همچنین بانگ آزادی قدس پرصلابت تر از همیشه به گوش می رسد و ملتهای مسلمان خود را بر گرامیداشت روز قدس و حمایت از ملت مظلوم فلسطین آماده می کنند.

فردا نیز در ایران اسلامی همه در پاسخ به ندای رهبر معظم انقلاب در صفوفی یکپارچه به خیابانها خواهند آمد و باحضور پرشکوه خود در راهپیمایی روز جهانی قدس که یادگار پیر فرزانه انقلاب است اعلام می کنند که ستاره بخت رژیم صهیونیستی رو به افول است و قدس شریف در آینده ای نه چندان دور به فلسطینی ها باز خواهد گشت.

فردا ملت ایران همچون سالهای گذشته با رژیم غاصب صهیونیستی اتمام حجت خواهد کرد و خون تازه ای را به رگهای ملت مبارز و مظلوم فلسطین تزریق می کند. مردم مسلمان ایران فردا با حضور گسترده در این راهپیمایی ناقوس مرگ اشغالگران صهیونیست را به صدا در خواهد آورد و یکبار دیگر براین امر تاکید خواهد گذاشت که اتحاد و یکپارچگی ماندنی و صهیونیسم غاصب رفتنی است.

روز قدس امسال در مقایسه با سالهای قبل از حساسیت و اهمیت بیشتری برخوردار است زیرا در موقعیتی که صهیونیستها سعی دارند سمت و سوی این شور و هیجان ضد صهیونیستی را به داخل جهان اسلام کشانده و این روز را به عاملی برای تفرقه و اختلاف در میان مسلمانان مبدل سازند به فرموده رهبر معظم انقلاب ملت مسلمان ایران نخواهند گذاشت دستان تفرقه افکن این روز را به عامل اختلاف تبدیل کنند.

واقعیت هم جز این نیست که روز قدس فراتر از هرگونه مطالبات جناحی بوده و همدلی و وحدت در مبارزه با رژیم صهیونیستی محور اساسی این روز ملی و اسلامی است.
 
هفته جاری در حوزه مسائل خارجی نیز شاهد تحرکات جدیدی بودیم. تلاش های تازه برای احیای روند سازش خاورمیانه افزایش تکاپو در صحنه سیاسی لبنان برای خروج از بن بست تشکیل کابینه و تحولات تازه در بحران افغانستان از جمله رویدادهای مهم خارجی طی یک هفته گذشته بود.

در خاورمیانه بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی وارد قاهره شد و با مبارک در زمینه پیشبرد روند سازش به مذاکره نشست.

نتانیاهو که از افراطی ترین سردمداران صهیونیست محسوب می شود آنچنانکه در طول دوره قبل و کنونی نخست وزیریش نشان داده است کوچکترین اعتقادی به استرداد حقوق ملت فلسطین ندارد و در سرکوب کشتار و غصب سرزمین های اشغالی بر دیگر سران صهیونیست سبقت دارد.

مبارک نیز که پیشگام خیانت و سازش در میان حکام عرب است با پذیرفتن این جنایتکار جنگی بار دیگر بی ارادگی و وابستگی اش را به نمایش گذاشت و با این عمل آنهم درست در آستانه روز جهانی قدس که جهان اسلام درحال و هوای ویژه ای خود را بر ابراز انزجار از اشغالگران صهیونیست آماده می سازد ضربه ای دیگر بر پیکر آرمان آزادسازی فلسطین وارد کرد و خواست و شعور جامعه جهانی اسلام را به سخره گرفت.

این درحالی است که نتانیاهو آنچنانکه در چند ماه گذشته نشان داده است حتی حاضر نیست خواست واشنگتن را برای توقف ساخت احداث شهرک های یهودی نشین بپذیرد تا آمریکا از این امتیاز ظاهری و کم ارزش برای کشاندن اعراب به پای میز مذاکره بهره برداری کند.

از دید صهیونیستها وجود حاکمی مانند مبارک در منطقه و بر راس حکومت کشوری مانند مصر با آن وزن جغرافیایی سیاسی اش غنیمت بزرگی است . صهیونیستها و حامیان آنها در مقطع فعلی نیز که بنابه شرایط خاص منطقه و جهان احساس نیاز به حرکت دادن مجددا ارابه روند سازش پیدا کرده اند می کوشند از موقعیت و اقدامات مبارک حداکثر استفاده را ببرند.

رژیم صهیونیستی در این چارچوب در تلاش است با حمایت همه جانبه آمریکا و میانجیگری مبارک با کمترین هزینه فلسطینی ها و دیگر اعراب درگیر در بحران خاورمیانه را یکبار دیگر بر سر میز مذاکره بنشاند و با برگزاری جلسات نمایشی جدید افکار عمومی منطقه و به خصوص فلسطینی ها را که به شدت در سالهای اخیر علیه صهیونیستها تهیج شده است منحرف سازند.

در لبنان نیز طی هفته جاری تحولات جدیدی اتفاق افتاد و سعد حریری رئیس گروه سیاسی «المستقبل» که پس از 76 روز تلاش کابینه معرفی شده اش مورد پذیرش گروههای سیاسی لبنان قرار نگرفت انصراف داد.

در این زمینه میشل سلیمان رئیس جمهور لبنان بر مواضع قبلی خود تاکید کرد و اظهار داشت تنها با ترکیبی در کابینه موافقت خواهد کرد که مورد قبول و اجماع همه گروههای سیاسی باشد.

این سخن سلیمان نه براساس سلیقه سیاسی وی بلکه مبتنی بر واقعیتی انکارناپذیر است که با توجه به تجربیات گذشته مطرح می شود. تنها مسیری که می تواند ثبات و آرامش سیاسی را در لبنان تضمین کند تشکیل دولت وحدت ملی است و هر مسیری به جز این منجر به شکست و ایجاد بحران های تازه خواهد شد.

گرچه بخشی از گره سیاسی لبنان منبعث از ساختار ویژه و منحصربه فرد لبنان و ترکیب اقوام آن است ولی دخالت خارجی نیز سهم عمده ای در پیچیده تر شدن شرایط و عمیق تر شدن بحران ایفا می کند.

به عبارت دیگر برخی کشورهای خارجی به خصوص قدرتهای استعماری با تمسک به دستاویزها و توجیهات واهی خود را محق در دخالت در لبنان می دانند و به این کشور به مثابه یک شرکت سهامی می نگرند و قطعا تا زمانیکه این نگرش وجود دارد بعید است بحران از این کشور رخت بربندد.

در تازه ترین تحول شنیده شد که رئیس جمهور لبنان مجددا سعد حریری را مامور تشکیل کابینه ساخته است. در این صورت اگر حریری به عنوان نماینده جناح اکثریت موسوم به «14 مارس» همان رویه قبل را پیگیری کند و خواست گروه های دیگر به خصوص گروه قدرتمند «8 مارس» را در نظر نگیرد بعید است که گشایشی در اوضاع ایجاد شود و کماکان باید روزهای آتی نیز لبنان بدون دولت را شاهد بود که این موضوع قطعا در دراز مدت به نفع گروه حاکم نیز نمی باشد.

هفته جاری مسائل افغانستان نیز موضوع خبری اکثر رسانه ها بود. بحران حملات شورشیان ناامنی اجتماعی و وخامت اقتصادی برای افغانستان کم بود که از چندی قبل بحران انتخاباتی نیز بر آن افزوده شده و خود به معضلی جدید تبدیل گشته است.

ستاد برگزاری انتخابات افغانستان اعلام کرد نزدیک به کل آرا شمارش شده و براساس آن حامد کرزای نزدیک به 54 درصد آرا و عبداله عبداله رقیب اصلی وی 28 درصد آرا را کسب کرده است.

این درحالی است که عبداله کماکان اصرار دارد در انتخابات تخلفات و تقلبات گسترده ای صورت گرفته است و باید انتخابات به دور دوم کشیده شود. ستاد انتخابات افغانستان در این میان به تقلب اذعان کرد و حتی آرای چند صد صندوق را باطل نمود ولی این در حدی نبود که آرای کرزای را از حدنصاب نصف بعلاوه یک بیندازد.

از سوی دیگر آمریکایی ها به عنوان بازیگر دیگر صحنه سیاسی افغانستان نیز چندان بی میل نیستند که انتخابات به دور دوم کشیده شود چرا که اولا وجود تقلبات را تایید کرده اند و دوم اینکه رضایت چندانی از عملکرد کرزای ندارند.

علاوه بر این رفتن انتخابات به دور دوم می تواند رضایت گروههای دیگر را جلب کند. به هر شکل این مسئله همچنان بعد دیگری بر ابعاد بحران افغانستان افزوده است.

در سوی دیگر قضیه اشغالگران نیز روز به روز در باتلاق افغانستان بیشتر فرو می روند و تمامی تدابیر آنها برای مهار بحران در افغانستان به شکست منتهی شده است اما در این میان اوباما رئیس جمهور آمریکا مدعی است افغانستان هرگز ویتنام نخواهد شد ولی اکثر ناظران سیاسی و کارشناسان آمریکایی خلاف این نظر را ارائه می دهند.

در این باره برژینسکی مشاور امنیت ملی اسبق آمریکا هفته جاری هشدار داد غرب در افغانستان به سرنوشت شوروی سابق دچار خواهد شد. در همین حال کانادا یکی از متحدان اصلی آمریکا در افغانستان روز گذشته اعلام کرد بدون توجه به خواسته آمریکا نیروهای خود را از افغانستان خارج می کند.

آفتاب یزد: اگر واقعاً برای فلسطین است

«اگر واقعاً برای فلسطین است» عنوان سرمقاله امروز روزنامه آفتاب یزد است که در آن می خوانید:

 از آخرین جمعه ماه رمضان در تابستان 58 تاکنون سی راهپیمایی روز قدس برگزار شده و فردا قرار است سی و یکمین بزرگداشت روز قدس در ایران برپا شود.(1)

این راهپیمایی شاید از نظر شرایط عمومی فلسطین، تفاوت زیادی با سال‌های گذشته نداشته باشد اما کسی نمی‌تواند انکار کند که در هیچ‌یک از راهپیمایی‌های سی گانه قبلی، شرایط داخلی ایران مانند امروز نبوده است. زیرا عده‌ای از دعوت کنندگان به‌ راهپیمایی که در سال‌های گذشته نیز در این تجمع، حضور فعال داشتند امروز توسط عده دیگری از مشارکت‌کنندگان در این مراسم، به همراهی با صهیونیست‌ها متهم می‌شوند.

در حالی که اتهام زنندگان در میان خود کسی را دارند که اظهارات اودر خصوص اظهار دوستی با مردم اسرائیل، از فاصله روز قدس سال گذشته تا امروز، بازتاب‌های فراوانی در داخل کشور داشته است. امروز در داخل کشور عده‌ای آنقدر برآشفته هستند که برای اثبات اخلال صهیونیست‌ها در راهپیمایی روز قدس در لندن (2) تصویری پخش می‌کنند که بخشی از آن شامل عکس موسوی، خاتمی و کروبی است. همچنین می‌توان حدس زد که عده‌ای از افراطیون تلاش خواهند کرد فضای راهپیمایی فردا برای خاتمی، موسوی و کروبی امن نباشد.

البته این از عجایب روزگار ماست که عادت داریم همه امور عقیدتی، فرهنگی و سیاسی را به عنوان ابزاری برای اهداف کوچک و بزرگ جناحی خود هزینه کنیم، قاعدتاً می‌توان حدس زد که پس از برگزاری راهپیمایی هم، عده‌ای تجمعات گسترده مردمی را«تو‌دهنی» به مخالفان نتیجه انتخابات و حمایت از دولت بنامند.

در حالی که به یقین می‌توان گفت بخش قابل توجهی از راهپیمایان فردا، کسانی خواهند بود که حضور آنها در تجمع، تنها برای ابراز همدردی، همراهی با مظلومان فلسطین و ابراز انزجار از ستمکارانی است که جنایت‌های آنها، روی سفاک‌‌‌ترین خون آشامان تاریخ را سفید کرده است البته در کشور ما کسانی هستند که تنها انگیزه آنها، مطرح شدن خودشان است فرقی هم نمی‌کند که بهانه طرح نام آنها، اظهارنظری هزینه‌ساز برای ایران و نه چندان مفید برای فلسطینی‌ها باشد یا سخنی بدیع که مفهوم نهایی آن به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل است.

روی سخن این مقاله با آنها نیست. اما کسان دیگری نیز در میان سیاستمداران ایرانی حضور دارند که اگر چه دیدگاه‌های آنها در امور داخلی، با یکدیگر متفاوت است اما نگاه ایشان به موضوع فلسطین، تنها ناشی از احساس مسئولیت‌های انسانی، اخلاقی و دینی است.

نگارنده خود را در میان این گروه می‌بیند و مانند میرحسین موسوی می‌اندیشد که نمی‌توان برای مصیبت‌های مردم فلسطین غمناک بود اما در برابر مصیبت اقشار ضعیف جامعه ایران، سکوت کرد.

در عین حال باید برای مردم به خوبی تبیین شود که سکوت در برابر فجایع فلسطین، به زیان منافع ملت ایران و سایر ملت‌هاست زیرا تجربه نشان می‌دهد سکوت در برابر جنایت و اشغالگری و آزار انسان‌ها، نهایتا دامنگیر سکوت کنندگان خواهد شد.

بهترین تجربه که در برابر چشمان ایرانیان قرار دارد سرنوشت کشور کویت است. کویتی‌هایی که به همراه سایر حکام بی‌انصاف عرب در برابر جنایات صدام علیه ایران سکوت کردند طعم همان جنایات را – البته با تحقیر فراوان– چشیدند تا مشخص شود درنده خویی، سیری ناپذیر است و سکوت کنندگان امروز، قربانیان فردا خواهند بود.

بر همین اساس هر انسان آزاده‌ای نسبت به سرنوشت مردم فلسطین، مسئولیت دارد که این وظیفه برای مردم مومن ایران، مضاعف است البته تکرار این نکته ضرورت دارد که در این مسئله نیز بایستی جانب اعتدال مراعات شود.

همچنین نباید فراموش کرد که ‌حمایت قوی از آرمان فلسطین ارتباط مستقیم با افزایش رضایتمندی مردم در داخل کشور دارد و هر کس از این مسئله غفلت کند یا با برخی اقدامات و اظهارات هزینه‌ساز، موجب ایجاد حساسیت منفی در داخل کشور شود، خواسته یا ناخواسته به زیان آرمان فلسطین گام برداشته است.

نکته پایانی نیز مربوط به کسانی است که در روزهای گذشته، اراده خود برای سوءاستفاده از روز قدس برای عقده‌گشایی علیه اصلاح‌طلبان را به نمایش گذاشته‌اند.

عده‌ای از آنها مغرض هستند و فلسطین را نیز مانند ارزش‌های مقدس، تنها برای پیشبرد اهداف خود می‌خواهند، با آنها حرفی نیست اما اگر در میان آنها افرادی حضور دارند که در کار آنها غرضی نیست بایستی بدانند عرصه‌های فراوان دیگری برای تسویه حساب با اصلاح‌طلبان دارند. پس اجازه ندهند راهپیمایی روز قدس به نمادی از مخالفتبا اصلاح‌طلبی در ایران تبدیل شود.

‌پی‌نوشت‌ها:

1‌– با توجه به اختلاف سال‌های قمری و شمسی 30‌ سال شمسی گذشته معادل 31‌ سال قمری بوده است.

2‌- در کشورهای اروپایی، مراسم روز قدس در آخرین یکشنبه ماه رمضان برگزار می‌شود.


کیهان: این پرچم بر زمین نخواهد افتاد

«این پرچم بر زمین نخواهد افتاد» عنوان یادداشت روز امروز روزنامه کیهان به قلم حسام الدین برومند است که در آن می خوانید:

تحرکات مرموز رژیم صهیونیستی با همدستی کاخ سفید در طی ماهها و هفته های گذشته اهمیتی مضاعف به برگزاری روز قدس نسبت به سال های قبل بخشیده است.

پس از روی کار آمدن دولت اوباما، آمریکایی ها طرح به اصطلاح صلح خاورمیانه را مجددا به میان کشیده اند و این در حالی است که به موازات کلید خوردن این بحث پردامنه و چالش برانگیز صهیونیست ها در تمام شش، هفت ماه گذشته نه تنها اقدام و فعالیتی در راستای ادعای آمریکایی ها به جهت بروز نشانه هایی از «صلح» انجام نداده اند بلکه فعالیت ها و اقدامات این رژیم جعلی اثبات می کند که هیچ گونه تغییری در رویکرد آنها نسبت به مسئله فلسطین بوجود نیامده است.

جالب اینجاست از موقعی که دولت اوباما مصرانه ایده به اصطلاح صلح خاورمیانه را مطرح کرده است سردمداران تل آویو با شتابی بیش از گذشته و گستاخانه روی توسعه شهرک سازی ها در قدس شرقی تمرکز کرده اند.

رژیم صهیونیستی همچنین علاوه بر شهرک سازی ها به تغییر نام ها و نمادهای فلسطینی و اسلامی به نام های عبری و صهیونیستی رو آورده است.

با شدت یافتن بحث صلح و طرح تشکیل دو کشور مستقل در سرزمین های اشغالی از سوی آمریکایی ها، پارلمان رژیم صهیونیستی (کنست) در همین اواخر مصوبه ای را گذراند که در پوشش حرکتی حقوقی و قانونی، شهروندان صهیونیست -بخوانید غاصبان متجاوز- این امکان را یافتند که سرزمین های متعلق به فلسطینی ها را ابتیاع و خریداری نمایند!

مقامات صهیونیستی به توسعه شهرک سازی ها، حذف نام ها و نمادهای فلسطینی و تصرف زمین های فلسطینیان بسنده نکردند و هنگامی که ناگزیر شدند در این هفته های اخیر در خصوص طرح به اصطلاح صلح خاورمیانه که آمریکایی ها مداوم و به کرات بر روی آن مانور می دهند موضعی را بیان نمایند بی پرده و بی شرمانه شروطی را برای مذاکرات به اصطلاح صلح اعلام کردند که نشان می دهد خوی وحشیانه و زیاده خواهانه صهیونیست ها تنها بر مدار چپاول، تجاوز و غارتگری استوار است.

عدم بازگشت آوارگان فلسطینی، به رسمیت شناختن یهودیت رژیم جعلی صهیونیستی، خلع سلاح فلسطین و گروه های جهادی، و در نهایت سلب هرگونه شکایت از اقدامات وحشیانه و جنایتکارانه صهیونیست ها به نهادهای بین المللی قضایی، شروط یکسویه و یکجانبه صهیونیست های کودک کش بود که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر افراطی این رژیم با لحنی گستاخانه آنها را علنی کرد تا به همگان پیام دهد که این رژیم تنها به دنبال ادامه موجودیت خود با هر وسیله ای و حذف فلسطین در نقطه مقابل است.

نکته ای که در این میان به روشنی قابل استنباط است همراهی و همدستی آمریکایی ها با صهیونیست ها است. فارغ از آنکه آمریکا با فرزندخوانده اش -رژیم جعلی صهیونیستی- منافع گره خورده و درهم تنیده ای دارند اما اقدامات اخیر دولت اوباما به وضوح نشان می دهد که طرح صلح خاورمیانه ای که آنها از آن دم می زنند و به دروغ مدعی هستند که تنها راه حل مسئله فلسطین، اجرایی و عملیاتی شدن این طرح کذایی است کاملا بر مبنای قرائتی آمریکایی- صهیونیستی طراحی شده است.

مدتی است که برخی رسانه های غربی و عربی از طرح صلح اوباما برای خاورمیانه خبر می دهند که قرار است جزئیات آن در ماه سپتامبر و در اجلاس عمومی سازمان ملل رسانه ای گردد اما پیش از آنکه این طرح به اصطلاح صلح از سوی اوباما اعلام شود وقایع و اتفاقات همین چند ماه گذشته حکایت از آن دارد که این طرح صلح فقط ناظر بر وجه المصالحه قرار دادن حقوق ملت مظلوم فلسطین است.

چرا که آمریکایی ها علی رغم به پیش کشیدن بحث صلح و مخالفت با توسعه شهرک سازی های صهیونیست ها در قدس شرقی به گونه ای عمل کردند و دارند عمل می کنند که این بحث صلح با انحراف افکار عمومی حاشیه امنی برای گسترش بی رویه صهیونیست ها را فراهم کرده است.

از همین روی تقابل ظاهری آمریکایی ها با صهیونیست ها در شهرک سازی ها را باید خدعه واشنگتن دانست چرا که نه تنها این شهرک سازی ها متوقف نشده است بلکه افزایش هم پیدا کرده است.

طرفه آنکه آمریکایی ها بازی فریب و خدعه را به صورتی چندلایه ادامه می دهند و به بهانه توقف شهرک سازی ها، پروژه عادی سازی روابط اعراب با صهیونیست ها را نیز دنبال می کنند.

با توصیف شرایط کنونی منطقه و همدستی خباثت گونه آمریکایی ها و صهیونیست ها با هدف از بین بردن خط مقاومت و تحمیل خط سازش که نهایتاً یکسره کردن مسئله فلسطین را در مخیله شان تصویر می کنند حضور آحاد مسلمانان در تظاهرات فردا به عنوان روز قدس تاثیراتی استراتژیک را به همراه خواهد داشت.

1- همانطور که با ابتکار هوشمندانه امام راحل عظیم الشأن اعلام آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز قدس تنها یک نامگذاری نبوده بلکه یک جریان سازی فرهنگی، سیاسی و ایدئولوژیک بود و امروز به یمن و برکت آن اقدام گرانسنگ و ارزشمند معادلات کنونی در منطقه خاورمیانه به نفع جریان مقاومت و نهضت بیداری اسلامی تغییر شگرفی یافته است؛ برگزاری شکوهمند روز قدس در شرایطی که دشمنان به لطایف الحیل سعی دارند القاء نمایند مسئله فلسطین با مذاکرات به اصطلاح صلح قابل حل است خط بطلانی خواهد بود بر تفکر سازش و شکستن اتاق شیشه ای مذاکرات.

2- امام راحل (ره) در شرایطی «روز قدس» را بنیان نهادند که پیمان ننگین کمپ دیوید میان مصر و رژیم جعلی صهیونیستی بسته شده بود و خط سازش برخی از کشورهای عربی با صهیونیست ها پررنگ گشته بود و اوضاع به گونه ای پیش می رفت که تفکر سازش در میان اعراب و رژیم صهیونیستی نهادینه گردد ولی اقدام هوشمندانه حضرت امام(ره) نقشه های دشمنان را نقش برآب کرد.

امروز نیز در شرایطی که هجمه آمریکایی ها بر مقوله به اصطلاح صلح و سازش سنگین شده است و پروژه عادی سازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی با شدت و حدتی بیشتر از گذشته دنبال می شود حضور مسلمانان در راهپیمایی روز قدس باید فشرده تر و گسترده تر از سال های گذشته باشد.این حضور پیام روشنی را برای آمریکا و صهیونیست ها از سویی و جریان سازشکار از سوی دیگر دربرخواهد داشت.

3- در تمام شش دهه گذشته و از زمان عینیت یافتن رژیم جعلی صهیونیستی در سال 1948«روز قدس» نقطه عطفی در تاریخ مبارزه و مقاومت در برابر غاصبان و متجاوزان است و مسئله فلسطین را از حصار عربی و رویکرد قومیتی به مسئله اول جهان اسلام با رویکردی ایدئولوژیک و دینی مبدل ساخت.

اکنون در شرایطی که جنبش مقاومت در فلسطین و لبنان نضج گرفته و آثار آن بخوبی در جنگ 33 روزه و نبرد اخیر غزه مشاهده شد کشورهای مسلمان با پتانسیل مادی و معنوی خود می بایست روز قدس امسال را به صحنه وحدت امت اسلامی و فاصله از جریان سازشکار- بخوانید منافقان امت- به منظور اوج گیری خط مقاومت و برچیدن خط سازش مبدل نمایند.

4- امروز رژیم جعلی صهیونیستی علی رغم تمام هیاهوها و رجزخوانی هایش با مشکلات عدیده و لاینحلی مواجه است که به لحاظ راهبردی و استراتژیک سردمداران آن در یک استراگیجی کاملی بسر می برند.

آنها روزگاری شعار از نیل تا فرات را در ذهن شان می پروراندند اما امروز در کارزار جنگ و نبرد با جنبش های حماس و جهاد اسلامی در فلسطین و جنبش مقاومت اسلامی در لبنان (حزب الله) عاجزند. همچنانکه در جنگ 33 روزه و 22 روزه در رسیدن به اهدافشان که از پیش تعیین کرده بودند ناکام ماندند و هیبت پوشالی آنها عیان گردید.

این نکته را هم باید به مشکلات پیش روی صهیونیست ها افزود که تل آویو امروز از سویی با بحران اقتصادی شدیدی مواجه است و از سوی دیگر با خیزش ملت ها و بیداری بی نظیر افکار عمومی از پس از جنگ اخیر غزه با بحران مشروعیت دست و پنجه نرم می کند چرا که جنایات ددمنشانه و سبعانه صهیونیست ها در جنگ غزه منجر گردیده است تا اعتراض به حق همه انسان های آزاده و عدالتخواه در اقصی نقاط جهان به بلندی طنین انداز شود و مطالبه خود را مبنی بر حذف این غده سرطانی از جغرافیای عالم با جدیت دنبال نمایند.

در همین راستا عزم جریان مقاومت برای مقابله همه جانبه با صهیونیست ها چندین و چند برابر شده است و خط سازش ولو آنکه با شکل و شمایلی شیک و آراسته عرضه گردد برای همیشه به بایگانی تاریخ رفته است. روز قدس «تابلوی مقاومت» است که امت اسلامی تا نابودی کامل صهیونیست ها و قطع ریشه این رژیم جعلی به قدرت و قوت به دوش خواهد کشید.

ایران: چرا از فلسطین حمایت می‌کنیم؟

«چرا از فلسطین حمایت می‌کنیم؟» عنوان سرمقاله امروز روزنامه ایران به قلم مسعود ابراهیمی است که در آن می خوانید:

بیش از 60 سال است که سرزمین اسلامی فلسطین تحت اشغال بیگانگانی درآمده که تاکنون به هیچ یک از اصول انسانی پایبند نبوده و توسط کمک‌های مالی، تبلیغاتی و نظامی غرب و خیانت برخی کشورهای عربی نتوانسته است روی آرامش و صلح را به خود ببیند.

اسرائیلی‌ها که علاوه بر نادیده گرفتن حقوق فلسطینیان تاکنون چندین جنگ بزرگ در منطقه به راه انداخته و به کشورهای همسایه خود تجاوز نظامی وحشیانه کرده‌اند، همواره عامل ناامنی منطقه به شمار آمده‌اند و دفاع جانانه مسلمانان در جنگ‌های 33 و 22 روزه نشان داد که اگر صهیونیست‌ها مهار نشوند، به فکر توطئه و تجاوز به کشورهای دیگر خواهند افتاد.

بر این مبنا، سؤال مهمی که شکل می‌گیرد این است که چرا از فلسطینیان بایستی حمایت کرد؟ آیا این حمایت برای ما منافعی دربردارد؟ زیرا آنچه مسلم است ورود به این مناقشه، هزینه‌هایی دارد اما همیشه هزینه‌های پیشگیری، کمتر از هزینه‌های درمان است و آنچه فلسفه شکل‌گیری رژیم اسرائیل را رقم زده بیانگر این موضوع مهم است که مبنای تشکیل این رژیم، به راه انداختن جنگ و ترویج بحران و خشونت در منطقه است و ادعای صلح و سازش صرفاً یک حیله سیاسی برای دو منظور است:

1- ایجاد اختلاف میان کشورهای منطقه
2- تجدید قوا در برابر جبهه مقاومت اسلامی

حضرت امام خمینی (ره) نیز سال‌ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به این نکته مهم واقف بودند و مبارزه با رژیم صهیونیستی را به عنوان یکی از پایه‌های مبارزه با استکبار و ظلم جهانی قرار دادند. چنانچه در مهرماه سال 1347 می‌فرمایند: «پس از گردن نهادن به احکام مقدس اسلام، هیچ امری را بر مسلمانان واجب‌تر از این نمی‌دانم که با جان و مال خویش در راه گرامی داشتن اسلام به دفاع بپردازند.

هنگامی که می‌بینید خون‌های برادران و خواهران بیگناه شما در سرزمین‌های مقدس فلسطین جاری است و هنگامی که مشاهده می‌کنید سرزمین‌های ما به دست صهیونیست‌های تبهکار ویران گشته، در این شرایط هیچ راهی جز ادامه جهاد نمی‌ماند و بر همه مسلمانان واجب است که کمک‌های مادی و معنوی خود را در این جهاد مقدس صرف کنند و خداوند پشتیبان این اراده است بنابراین روشن است که مطابق اندیشه بلند حضرت امام (ره) وجود «غده سرطانی اسرائیل» کاملاً در تضاد با امنیت و‌ آرامش منطقه است و حمایت از مردم مظلوم فلسطین صرفاً به عنوان بخشی از این مبارزه تلقی می‌شود زیرا استراتژی نظام جمهوری اسلامی بر این استوار شده که فلسطینیان و مسلمانان منطقه که در خط مستقیم مبارزه و جنگ رودررو با نظامیان اسرائیلی قرار دارند به نمایندگی از جبهه اسلام می‌جنگند و نادیده گرفتن آنان در اهداف بلند اسلامی، ظلم و غفلت بزرگی است که تیشه به ریشه جهان اسلام خواهد زد.

فراتر از این موضوع، حضرت امام (ره) که محو رژیم اسرائیل از صفحه روزگار را یک گام بلند در اهداف مسلمانان تعریف می‌کنند، خیانت‌های دیپلماتیک در عرصه شناسایی این رژیم را یک فاجعه دانسته و توافق با صهیونیست‌ها را نوکری ذلت‌بار رژیم اسرائیل خوانده‌اند: «من طرفداری از طرح استقلال اسرائیل و شناسایی او را برای مسلمانان یک فاجعه و برای دولت‌های اسلامی یک انفجار می‌دانم و مخالفت با آن را یک فریضه بزرگ اسلام می‌شمارم و به خداوند بزرگ از این نقشه‌ها که به دست مسلمان‌نماها برای اسلام کشیده می‌شود، پناه می‌برم» (15/3/1361) از این منظر، هرگونه خدشه‌ای در صف اتحاد مسلمانان برای مبارزه با رژیم اسرائیل یک خیانت و جفای بزرگ در حق مسلمانان شناخته می‌شود، زیرا اولاً - کسانی که در داخل کشورمان خود را وفادار واقعی به اصول و مبانی خط امام‌(ره) می‌دانند، هیچ‌گاه حاضر نخواهند شد حتی ذره‌ای از این اصول کوتاه بیایند یا این اصول را دستمایه خواست‌های زودگذر سیاسی خود قرار دهند. چه این‌که تخطی از این اصول، بیانگر خیانت به خط امام‌(ره) است و خیانتکاران نیز در دادگاه افکار عمومی محاکمه و بی‌آبرو خواهند شد.

ثانیاً - مطابق آموزه‌های حضرت امام‌(ره) مبارزه با رژیم صهیونیستی صرفاً در حد جنگ اسلام و صهیونیست نیست، بلکه بالاتر از آن نبردی است میان انسان‌های آزاده با ظالمان تاریخ: «ملت مسلمان ایران و هیچ مسلمانی و اصولاً هیچ آزاده‌ای اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد و ما همواره حامی برادران فلسطینی و عرب خود خواهیم بود.» (26/8/57)

بر این مبنا، حمایت ایرانیان از فلسطینیان، قبل از این‌که حمایت یک ملت از ملت دیگر باشد، مبتنی بر اصول شرافت انسانی برای نپذیرفتن یوغ ستمی است که سال‌ها بر گرده جهان اسلام سنگینی می‌کند و از این زاویه، اعلام روز جهانی قدس از سوی آن حضرت به عنوان روز آزادی فلسطین، نشانه‌ای است که هر سال به مسلمانان جهان یادآوری می‌کند که «روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است، روز مقابله ملت‌هایی است که در زیر فشار ظلم امریکا و غیر‌امریکا بودند، در مقابل ابرقدرت‌هاست، روزی است که باید مستضعفین مجهز بشوند در مقابل مستکبرین و دماغ مستکبرین را به خاک بمالند.

روزی است که بین منافقین و متعهدین امتیاز خواهد شد. متعهدین، این روز را روز قدس می‌دانند و عمل می‌کنند به آنچه باید بکنند و منافقین، آنهایی که با ابرقدرت‌ها در زیر پرده، آشنایی دارند و با اسرائیل، دوستی، در این روز بی‌تفاوت هستند یا ملت‌ها را نمی‌گذارند که تظاهر(ات) کنند.» (25/5/58) بنابراین طرح سؤالات و شبهاتی برای نسل جوان از سوی برخی افراد در‌مورد علل حمایت از فلسطین پس از گذشت 30 سال از پیروزی انقلاب اسلامی می‌تواند این نکته را روشن کند که صهیونیست‌ها که تاکنون نتوانسته‌اند در جبهه‌های مختلف و رودررو با مسلمانان و خصوصاً ملت ایران هماوردی کنند، به سازمان نفاق وابسته به خود رو آورده و درصددند از طریق شبهه‌افکنی، میان آحاد جامعه اختلاف بیندازند تا این روز تاریخی و جهانی از نقطه اتحاد به زمانی برای تفرقه تبدیل شود و با طرح شعارهای انحرافی بر طبل بی‌تفاوتی و اختلاف می‌کوبند تا بتوانند اهداف سیاسی و باندی خود را همراستا با حلقه‌های فکری خارج از کشور قرار دهند.

در حالی که امام خمینی‌(ره) معتقدند: «دشمنی اسرائیل، افتخار ماست و دفاع از نوامیس مسلمین و دفاع از بلاد مسلمین و دفاع از همه حیثیات مسلمین امری است لازم... و در این شرایطی که فرزندان واقعی فلسطین اسلامی و لبنان اسلامی، یعنی حزب‌الله و مسلمانان انقلابی سرزمین غصب شده فریاد «یا للمسلمین» سر می‌دهند (باید) با تمام قدرت معنوی و مادی در مقابل اسرائیل و متجاوزین بایستیم و... سازشکاران را به مردم معرفی کنیم.» (9/12/66)
فاعتبروا یا اولی‌الابصار

ابتکار:‌ برتری اصل مذاکره بر عدم مذاکره

«برتری اصل مذاکره بر عدم مذاکره» عنوان نگاه ویژه امروز روزنامه ابتکار به قلم مهدی محتشمی است که در آن می خوانید:

پس از ارائه بسته پیشنهادی دوم ایران سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد که این بسته بر اساس روال قبلی و غیر قابل مذاکره است و موضوع جدیدی را شامل نمی شود، اما بلافاصله امریکا در یک تجدید تاکتیک برای مذاکره بر سر مسئله هسته ای ایران اعلام آمادگی کرد.

به نظر می رسد که این علاقمندی برای مذاکره پس از ارائه بسته ایران بیشتر از سوی امریکایی ها ابراز می شود چراکه اروپایی ها چندان تمایلی به مذاکره با تهران بر اساس بسته جدید ندارند.

یک اصل در این جا مطرح است; حفظ وحدت موضع میان امریکا وسایر اعضای 1+5 به این معنا که برقرار شدن مذاکره بهتر از نبود مذاکره است چراکه این تلقی وجود دارد که اگر با ایران مذاکره ای نشود ممکن است این کشور مسیر خود را ادامه دهد و حتی شرایط به گونه ای پیش رود که این مسیر غیر قابل بازگشت شود. بر این اساس اصل مذاکره بر عدم مذاکره ترجیح داده می شود.

در عین حال آقای اوباما اساسا بر خلاف رئیس جمهور سلف خود، قبل و بعد از انتخابات ایران قائل به مذاکره با ایران بوده است، اما تفاوت نگرش میان ایران و طرف های مقابل وجود دارد; یک برداشت شاید این باشد که نباید با پذیرش آغاز مذاکره میان ایران و امریکا، مسئله خاتمه یافته تلقی شود بلکه این موضوعی است که تازه شروع شده است، نتایج این روند بستگی به این دارد که روند مذاکره متفاوت از گذشته باشد و توافقی در این میان حاصل شود.

این که تیم مذاکره کننده ایران شامل چه افرادی است، دستور مذاکرات شامل چه مواردی است و... از دیگر نقاط مبهم در این زمینه است. گرچه مقامات جمهوری اسلامی ایران از قبل تاکید کرده اند که موضوع هسته ای خاتمه یافته است اما باید دید آیا در مذاکرات هم با همین فضا وارد می شویم یا فضای دیگری حاکم خواهد شد.

به نظر می رسد اصل مذاکره برای ایران نیز مطلوب است و به همین دلیل مقامات ایران این اصل را در بسته دوم پذیرفته اند. اما با توجه به همسانی بسته دوم پیشنهادی ایران با بسته اول تنها مساله ای که ممکن است برای طرف های غربی ایران در این بسته حائز اهمیت باشد این است که از طریق این بسته بتوانند بحث مذاکره هسته ای را مطرح کنند. این اولویت اول برای غرب به ویژه امریکاست، اگر از این مسیر بتوانند به نتیجه برسند ممکن است مواردی دیگری نیز وارد دستور کار مذاکرات شود.

تفاوت میان دو دیدگاه

آن چه در بسته دوم ایران مطرح شده مجموعه متفاوت و متنوعی است که در شرایط فعلی به نظر نمی رسد که غربی ها علاقمند باشند بروی آن با تهران بحث کنند.

با فشارهایی که از داخل و خارج امریکا به رئیس جمهور برای تصمیم گیری در مورد ایران وارد می شود در تلاش است هر چه سریعتر امریکا را وارد وارد فضای مذاکره با ایران کند در مقابل ایران موضوع مذاکره پیرامون برنامه هسته ای را پایان یافته تلقی می کند و معتقد است که باید به سراغ بحث های دیگری چون مدیریت جهانی، تغییر ساختار سازمان ملل، مسائل انرژی، مواد مخدر، محیط زیست و از این قبیل برای مذاکره رفت.

این موارد ممکن است با به نتیجه رسیدن بحث هسته ای ایران و باز شدن فضای مذاکره بتواند در دستور کار مذاکرات قرار گیرد اما به نظر می رسد در شرایط ابتدایی آغاز مذاکره طرف های غربی خواستار آغاز این بحث ها نیستند و این هم در گذشته بارها میان طرفین انجام شده است.
 
مردمسالاری: روز قدس، روز وحدت

«روز قدس، روز وحدت» عنوان یادداشت روز امروز روزنامه مردمسالاری به قلم علیرضا لرک است که در آن می خوانید:

روزی که رهبر کبیر انقلا ب آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را به عنوان روز قدس برگزیدند، بر این امر تکیه کردند که روز قدس، روز وحدت مسلمانان جهان وروز یکدست شدن در برابر رژیم غاصب صهیونیستی است.

حال با آنکه سالهای بسیاری از رحلت جانگداز آن رهبر فرزانه می گذرد، شاهد هستیم که روز قدس در سرتاسر جهان باشکوه و عظمت بی نظیری برپا می شود واین روز به علت همبستگی که در بین مسلمانان ایجاد می کند روز هراس رژیم صهیونستی نامیده می شود.

تمام مسلمانان در سرتاسر جهان با هر قوم و نژادی درکنار هم می ایستند و فریاد مرگ بر اسرائیل و زنده باد فلسطین را سر می دهند. با این تفاسیر این روز بهترین موقعیت برای ایجاد وحدت دوباره است.

روز قدس روزی است که می توان در کنار هم و شانه به شانه همچون انتخابات 22 خرداد در برابر استکبار جهانی ایستاد و فریاد زد که جمهوری اسلا می ایران هرگز وحدت خود را از دست نخواهد داد و جامعه خود را از هم تفکیک نخواهد کرد.

روز قدس می تواند برگ جدیدی در دفتر انقلا ب باشد. فراموش نکنیم که برای این انقلا ب وثبات آن جوانانی خون خود را فدا  کردند که همگی می توانستند به نوعی آینده سازان این مملکت باشند.

روز قدس سال 88 به نقطه عطف و آغاز دوباره ای برای وحدت- همچون سالهای گذشته-  ببینیم و آینده ای آرامتر و وحدت بخش تر را ایجاد کنیم.

دنیای اقتصاد: هشدار اعداد و غرور ملی

«هشدار اعداد و غرور ملی» عنوان سرمقاله امروز روزنامه دنیای اقتصاد به قلم محمود صدری است که در آن می خوانید:

این روزها مصادف است با سالگرد یکی از بزرگ‌ترین بحران‌های اقتصادی در جهان. به همین علت گزارش‌های سالانه و فصلی نهادهای بین‌المللی در این روزها با نگاه به این بحران و درس‌های آن منتشر می‌شود. کارنامه سالانه هر کشوری نشان می‌دهد که از شهریور گذشته که بحران آغاز شد، تاکنون میزان تاثیرپذیری کشورها از این بحران چقدر بوده است.

سال گذشته که بحران آغاز شد، دولت ایران امیدوار بود که از این بحران تاثیر چندانی نگیرد. این فرض البته مبنایی منطقی داشت؛ زیرا اقتصاد ایران به دلایل تاریخی و سیاسی از جمله حجم ناچیز دادوستد با جهان و تحریم بانکی، در بطن و متن اقتصاد جهانی نیست و به تبع آن از نوسانات جهانی به جز در حوزه نفت و گاز تاثیر نمی‌پذیرد.

امیدواری ایران در ماه‌های نخست بحران به واقعیت پیوست و در روزهایی که بازارهای سهام جهان گرفتار تلاطم بودند، در ایران اتفاق خاصی رخ نداد و همان چرخه رکود و تورم که اساسا منشا داخلی داشت، به کار خود ادامه داد؛ اما از نیمه دوم این دوران که براثر رکود جهانی، بهای نفت و به تبع آن درآمدهای نفتی ایران کاهش یافت، پای ایران هم به معرکه بحران جهانی کشیده شد.

در این دوران حادثه‌ای در اقتصاد ایران رخ داد که ظاهری خوشحال‌کننده و فریبنده داشت، اما در باطن، خبر از آغاز دورانی ناخوشایند می‌داد: نرخ تورم اندکی کاهش یافت و این‌گونه وانمود شد که این نشانه‌ای از بهبود وضع اقتصادی و یا دست‌کم توقف روند ناکامی‌ها است اما واقعیت این بود و هست که علت این کاهش ناچیز نرخ تورم، افزایش رکود و درنهایت کاهش تقاضای مصرف برای کالاها و خدمات بوده است.

رکود کنونی اقتصاد ایران در وهله نخست منشأ داخلی دارد و تاثیر تحولات جهانی بر آن جنبه فرعی دارد. حال پرسش این است که چرا اقتصاد ایران برخلاف مزیت‌های محیطی که همواره مسوولان به آن مباهات می‌کنند (جمعیت فهیم و کوشا، منابع سرشار طبیعی، موقعیت منطقه‌ای، تاثیرناپذیری از رفتارهای ایذایی دشمنان و...) تحرک چندانی ندارد و مدام فاصله‌اش با کشورهای همسنگ و حتی همسایگان نه چندان پیشرفته در حال افزایش است.

گزارشی که بانک جهانی دو روز پیش درباره فضای کسب و کار در خاورمیانه منتشر کرد، راه را برای یافتن برخی پاسخ‌ها به این سوال هموار می‌کند. در این گزارش آمده است که ایران از نظر فضای سهولت کسب و کار در میان 183 کشور مورد بررسی، رتبه 137 و در میان 19 کشور خاورمیانه، رتبه پانزدهم را به خود اختصاص داده است.

این رتبه‌بندی براساس 10 معیار از جمله وضع اخذ مجوزها برای آغاز فعالیت اقتصادی، میزان پیشرفت در اجرای اصلاحات اقتصادی و مشکلات استخدامی تنظیم شده است.

شاخص‌های مورد بررسی نشان می‌دهند که آغاز تا پایان یک عمل اقتصادی در ایران چنان گرفتاری‌هایی دارد که یا فعالیت‌های اقتصادی اساسا شکل نمی‌گیرند یا اینکه مراحل آنها چنان پیچیده و پرهزینه است که مزیت اقتصادی ندارند و لاجرم برای فعالان اقتصادی و جامعه ایران دربردارنده سود لازم نیستند.

این مشکلات سال‌ها پیش از آنکه بانک جهانی به صرافت طرح آنها بیفتد، در ایران مطرح بود و اقتصاددانان ایرانی بارها آن را گوشزد کرده‌اند.

به گفته اقتصاددانان ایرانی، بزرگ‌ترین مشکل اقتصاد ایران در چهار دهه گذشته، بزرگ‌تر شدن مداوم دولت و در نتیجه افزایش هزینه‌های آن بوده است.

برای خلاصی از این وضع هم لاجرم باید سه اتفاق بنیادی و مبنایی رخ دهد؛ اول آزادسازی و خصوصی‌سازی فعالیت‌های اقتصادی، دوم کاستن از تشریفات اداری و تسهیل آغاز و انجام فعالیت اقتصادی و سوم محترم شمردن مالکیت افراد بر مایملک آنها. این توصیه‌های سه‌گانه در واقع درخواست‌هایی است که مخاطبان آن سیاست‌مداران و قانون‌گذاران و قاضیان هستند.

گروه اول می‌بایست مجاب شوند که خیر و قدرت پایدار آنها در رها کردن دولت از تصدی‌گری است و گروه دوم بپذیرند که بر اساس قاعده مصلحت عمومی می‌بایست دولت را در چارچوب اختیارات حداقلی مقید کنند و گروه سوم می‌بایست به عنوان پاسداران حقوق شهروندان، هر جا که فردی یا نهادی به حق مالکیت مردم دست‌اندازی می‌کند، پا پیش نهند تا قاعده عقلی و شرعی تسلیط مردم بر اموال‌شان مخدوش نشود.

اگر هم هیچ توجیه دیگری برای شروع این اقدام‌های سه‌گانه وجود نداشته باشد، دقت در همین آمارهای اخیر بانک‌جهانی کافی است که ایرانیان به خود آیند.

احتمالا شنیدن اینکه در رتبه‌بندی فضای کسب و کار در خاورمیانه، شیخ‌نشین‌های حاشیه خلیج‌فارس و کشورهای شمال آفریقا و حتی اردن و لبنان همگی از ایران جلوترند، می‌بایست قدری غرور ملی ما را تحریک کند.

سرمایه:‌ هدایت پول مهم تر از حذف سه صفر

«هدایت پول مهم تر از حذف سه صفر» عنوان بخش نگاه روزنامه سرمایه به قلم محمود متوسلی  استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران است که در آن می خوانید:

با حذف سه صفر از پول ملی نمی توانیم انتظار تغییرات و اثرات مثبت زیادی را در عملکرد اقتصاد کشور داشته باشیم زیرا این موضوع تنها از نظر روانی تغییرات اندکی را دربردارد و موضوع اصلی را که چگونگی استفاده از پول است تحت الشعاع قرار نخواهد داد و در واقع موضوع اصلی که سال ها است در اقتصاد ایران به فراموشی سپرده شده قاعده مندی اقتصادی و سیاست ها و ضوابط پولی است که باید به انضباط مالی منجر شود و از همه مهم تر اینکه با پول موجود چه می خواهیم بکنیم و چگونه می توان به نفع تولید عمل کرد؟

ما باید ببینیم آیا پولی که به اقتصاد تزریق می کنیم با میزان افزایش تولید در بخش های مختلف صنعت، کشاورزی، خدمات و... در توازن و تعادل قرار دارد یا خیر؟

در وضعیتی که بین تولید ملی و پولی که تزریق می کنیم توازن وجود ندارد و همواره در حال پمپاژ پول حاصل از نفت به اقتصاد هستیم که توان جذب آن را ندارد، بی قاعدگی ایجاد می شود و نتیجه آن تورم 20 درصدی، نقدینگی 30 درصدی و رشد اقتصادی شش درصدی است.

در نتیجه بعد از هر تورمی، مجبور خواهیم شد پس از تزریق نقدینگی دوره ای را با سیاست هایی انقباضی بگذرانیم که خود این امر رکود و تورم دوباره را در پی خواهد داشت و بعد از تورم 18 و 25 درصدی دو سال گذشته حالا با رشد نقدینگی محدود و رکود مواجه هستیم.

مساله این است که آیا پمپاژهای پولی که در سالیان گذشته داشته ایم انگیزه تولید را افزایش داده یا خیر، در صورتی که پمپاژ پول در جهت تولید نباشد عناوین فقرزدایی، گسترش عدالت و... مشکل را حل نخواهد کرد و تنها منجر ر تورمی خواهد شد که در پی آن افزایش تولید و کاهش بیکاری را نخواهیم داشت و رکود و تورم باز هم در ساختار اقتصاد باقی می ماند.

راه های زیادی برای از بین بردن فقر و رفاه اجتماعی و درآمدهای عمومی در اقتصاد قاعده مند وجود دارد که در بسیاری از کشورها مورد استفاده قرار گرفته و عملکرد مثبت خود را نشان داده است و ما می توانیم از این راه ها برای از بین بردن فقر و محرومیت زدایی و اقتصاد خود استفاده کنیم که از جمله این راه ها تامین مالی بنگاه های تولیدی است که در کشورهای مختلف به کار برده اند.

پرداخت پول به تعدادی از افراد جامعه تحت عنوان محرومیت زدایی بدون آنکه در قبال آن پول، کاری انجام داده باشند تنها منجر به گسترش فرهنگ گداپروری خواهد شد و تزریق پولی که همراه با افزایش فکری، بهداشت، سطح فرهنگ، تولید و بازتولید ثروت نباشند، نمی تواند منجر به محرومیت زدایی شود.

قدرت مالی گروه های فقیر و نیازمند باید به وسیله سیاست های قاعده مند اقتصادی بالا برده شود و پول از طریق یک بسته هدفمند در اختیار مجموعه های مدیریت شده اقتصادی قرار داده شود تا همگام با ایجاد اشتغال خودپویا، بخش های ضعیف مانده در بخش های دانش، سیاسی، اجتماعی ، فرهنگی، بهداشت و... ارتقای درجه یافته و علاوه بر افزایش تولید و خوداتکایی گروهی، محتاج روزمر گی ها و اعانات ماهانه دولت نباشند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها