در آستانه سالگرد عملیات طوفان الاقصی و در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
وقتی حرف فرار از خانه پیش میآید، ذهنها بیشتر به سمت فرار دختران متمایل میشود؛ شاید چون از نظر فرهنگی فرار دختران قبح بیشتری در جامعه دارد. با این حال فرار از خانه دختر و پسر ندارد و به دلایل مختلف فرار پسران از خانه بیشتر هم هست. به گفته معاون اجتماعی سازمان بهزیستی، سیدمهدی محمدی، فرار از خانه هم در میان دختران وجود دارد هم در میان پسران، اما تحقیقات نشان میدهد میزان فرار پسران بیشتر از دختران است. در واقع، با توجه به محدودیتهای اجتماعی دختران در تمام جوامع، زمینههای بیرونی برای فرار پسران جوان از خانه مهیاتر از دختران است و امروز نمود بیشتری هم پیدا کرده است. دلیل این مساله علاوه بر نوع برخورد جامعه با مساله فرار دختران، در تفاوتهای جسمی آنها هم هست. بهطور کلی، رابطه جنسیت با بزهکاری یا آسیبهای اجتماعی بحثی است که باید از ابعاد مختلف به آن توجه شود و شاید نتوان قاعدهای کلی برای آن ترسیم کرد، اما با توجه به فرهنگ حاکم بر جامعه بهطور کلی و سنتهایی که در جوامع شهری و روستایی وجود دارد، زنان کمتر در معرض آسیبزایی هستند که این مساله در شرایط خاص فرهنگی جامعه ما بسیار کمتر از مردان است. یک دلیل دیگر این مساله هم میتواند این باشد که حفاظت از جان در میان پسران راحتتر از دختران است و جامعه راحتتر با پدیده فرار پسران جوان کنار میآید. با توجه به اینها، زمینه مساعدتری برای پسران جوان ایجاد شده و بسترهای بروز آسیبهای اجتماعی بیشتری مهیا بوده و هست.
اما فرار و خانهگریزی، همیشه با جرمافزونی همراه بوده است و مقوله فرار تنها به دختران و پسران خانهگریز و خواستههای آنان بستگی ندارد، بلکه اعضای خانواده، دوستان و آشنایان، صدا و سیما و دیگر ارگانهای اجتماعی هم در کاهش این فرارها تاثیرگذارند.
قدم در راه بیبرگشت
«12ساله بودم که با دوستم تصمیم گرفتیم از خانه فرار کنیم. اتفاق مهمی نیفتاده بود. فقط دوستم چون با پدرش دعوا کرده بود، میخواست از خانهشان فرار کند. به من هم گفت که با او بروم. من هم فقط چند دقیقه فکر کردم و تصمیم گرفتم برای اینکه همچنان با او دوست باشم همراهش بروم. دوستم یک بسته اسکناس هم از جیب پدرش برداشته بود و فکر میکردیم میتوانیم چند روزی با آن زندگی کنیم. تمام روز را در خیابانها گشتیم و بالاخره آخر شب، خسته و مانده پیدایمان کردند.»
هر روز تعدادی از دختران و پسران منزل را ترک میکنند. گروهی از این افراد به کانون خانواده خود برنمیگردند و برای یافتن محیط و شرایطی بهتر، گرفتار سرنوشتی ناگوارتر میشوند. بررسیهای انجام شده و نتایج مصاحبه با این افراد نشان داده است مشکلات خانوادگی از جمله درگیریها و تنشهای موجود در خانواده، بیسرپرستی یا بدسرپرستی، عشقهای مجازی برای ازدواج، عدم توجه خانواده به مراحل بلوغ و بحرانهای موجود در این سن، کمبود محبت، نداشتن چارچوب معاشرت در خارج از محدوده خانواده و عدم برآوردن نیازهای فردی و اجتماعی فرد باعث انتخاب فرار از خانه به عنوان آخرین راه حل مشکل برای آنها بوده است. دکتر بیژن مهدوی، جامعهشناس میگوید:به هرحال فرار از خانه وجود دارد، اما حرف آخر را باید همین اول زد و آن اینکه آنچه در مواجهه با این مرحله قابل تامل است، ضرورت بازنگری به روابط درون خانواده و تجدید ساختار خانه و خانواده است. معمولا کارشناسان انگیزههای فرار را در مسائل عاطفی، روانی، اجتماعی، انضباطی، تحصیلی و فرهنگی میدانند و هر شاخه را جداگانه بررسی میکنند.
به دنبال پناهگاه
«16 سالم بود و هر روز با پدر و مادرم دعوا میکردم. آنها به مدل مو و لباس پوشیدنم ایراد میگرفتند و حتی نمیگذاشتند رشته تحصیلیام را خودم انتخاب کنم. بیشتر ساعتهای روز بیرون و پیش دوستانم بودم. اصلا دلم نمیخواست آنها را ببینم. بعد یکی از بچهها پیشنهاد داد با هم برویم و خانه یکی از دوستانش که چند سال از ما بزرگ تر بود زندگی کنیم.»
بچههایی که از خانه میگریزند، معمولا آن را پناهگاه مناسبی برای خود نمیدانند. آنها معمولا با احساسهایی نظیر کمبود محبت، احساس طردشدگی یا وجود خلا عاطفی و حمایتی در محیط خانواده و احساس تبعیضی که باعث میشود نسبت به اعضای دیگر خانواده دچار بغض و کینه شوند، مواجه هستند. دکتر مهدوی میگوید: این احساسها ممکن است در پسران پررنگتر از دختران باشد، چون معمولا پسران درونگراترند و احساساتشان را کمتر بروز میدهند و در نتیجه ممکن است شکل بروز نیازها در آنها متفاوت باشد و از چشم بقیه پنهان بماند. به اعتقاد دکتر مهدوی، پسران بیشتر از دختران احساس میکنند در محیط خانواده سردی عاطفی وجود دارد و نسبت به سرنوشت آنها و نیازهایشان بیتوجهی میشود. گاهی هم پسران نوجوان برای اجتناب از تجربه هیجانی یا پیامدی که در آینده نزدیک در انتظارشان است یا برای اجتناب از تجربههای دردناک و ناخوشایند تکرارشونده در زندگیشان از خانه فرار میکنند. در مواردی هم زمینههای ناخودآگاهی وجود دارد و پسران برای پیشگیری در از دست دادن فعالیتها، روابط یا دوستیهایی که باارزش یا مهم تلقی میشوند، از موقعیت میگریزند. آنها گمان میکنند با فرار میتوانند با افراد دیگری که حمایتکننده، مشوق و فعال هستند زندگی کنند.
در موارد زیادی هم عامل فرار فرد از خانه، خود خانواده است. در کنار مسائلی مثل سوءاستفاده یا مورد غفلت قرار گرفتن کودک، عوامل دیگری هم وجود دارند که کم و بیش در ایجاد انگیزه فرار در پسران موثرند؛ مثل استفاده از الکل یا داروهای روانگردان، طلاق یا جدایی پدر و مادر که به شیوه درست انجام نشده است یا مرگ یکی از اعضای خانواده که برخورد مناسبی با آن نشده است.
در بعضی موارد هم بیماریهای روانی بهصورت زمینهای در پسران وجود دارد. بیماریهای روانی مثل افسردگی پنهان و خیالبافی باعث میشود پسران احساس کنند برای تحقق بخشیدن به خواستههایشان باید از محیط خانه خارج شوند. هرچند مشکلات ذهنی و درونی یک جوان، تاثیرات مخربی بر روحیه او دارد و او را به انجام حرکات غیرمعقول و مخالف معیارهای حاکم بر زندگی وادار میکند، اما بروز پدیده ناهنجار فرار از خانواده در اینگونه موارد آمار بالایی ندارد.
جایی بهتر؟
تحولهای دوران بلوغ معمولا احساس مشترکی در نوجوانان ایجاد میکند که نارضایتی از وضع و شرایط موجود و احساس یکنواختی و کسالت از زندگی نشانه آن است. نوجوان پسر با تغییراتی که در ذهن خود احساس میکند، به دنبال آن است که انگیزهها و ایدههای درونی خود را تحقق ببخشد و احساس میکند محیط خانواده برای پذیرش این ایدهها تنگ است. شاید به خاطر همین است که خیلی از آنها تحقق خواستههایشان را بیرون از محیط خانواده جستجو میکنند. دکتر مهدوی با تاکید روی ناکافی بودن امکانات اجتماعی برای پسران میگوید: با توجه به اینکه جامعه به اندازه کافی جوابگوی نیازهای فطری، جنسی، اجتماعی و فرهنگی جوانان نیست، جوانان به دنبال ایدهآلهایی که از طریق رسانههای داخلی و خارجی در ذهن خود پدید میآورند، دچار توهم میشوند و به دنبال اجرایی کردن توهمات خود در مسیرهایی وارد میشوند که نتیجهای جز شکست در زندگی نخواهد داشت.
همین جاست که تلاشهای آنها برای پیدا کردن فضاهایی در بین دوستان و محیطهای خارج خانه بیشتر میشود و همین مساله امکان معاشرت با دوستان ناباب و تحت تاثیر آنها قرار گرفتن را بیشتر میکند. در نتیجه وسوسه فرار از خانه در پسران بیشتر میشود. فردی که خلاهایش در محیط خانه و خانواده پر نمیشود، مستعد گرایش به دوستیهای ناصحیح است. بررسیها نشان داده تنور آسیبهای اجتماعی از سوی دوستان ناباب روشن میشود.
دکتر مهدوی میگوید: اگر والدین مستبد و خشن باشند و این تغییرات را درک نکنند، این احساس پررنگتر میشود و در صورتی که این فشارها با سختگیری مدرسه و تحصیل همراه شود، نوجوان بیشتر از خانه گریزان میشود. به این ترتیب نوجوان برای گریز از تکالیف سخت مدرسه و فرار از زیر بار مسوولیت ترجیح میدهد صورت مساله را پاک کند و راه آسانتری برای زندگیاش پیدا کند. مجموعه عواملی مثل محرومیتها، نابسامانی در رفتارهای اعضای خانواده با یکدیگر، مواجهه با برخوردهای خشن و تعاملات ناهنجار در میان قشر جوان، منجر به پاسخ نامناسب در آنان میشود. ذهنیتهای مختلف نوجوانان، بسادگی با تلنگری مانند رفتارهای خشونتآمیز پدران و مادران با فرزندان، در قالب فرار از خانه و انجام حرکتهای ناصحیح از سوی جوانان جلوه و بروز پیدا میکند.
به خاطر یک مشت تومان!
«مادرم نمیگذاشت کار کنم. پدرم معتاد بود و 2 سال بود از خانه رفته و برنگشته بود. مادرم خودش کار میکرد، ولی زندگیمان نمیگذشت. تصمیم گرفتم برای کار پیداکردن از شهرستان بیایم تهران. در تهران یک ماه سرگردان بودم، اما کار پیدا نکردم. دیگر حتی نمیتوانستم برگردم خانه... کارم کشید به کارگری و بیچارگی.» فقر اقتصادی مجموعه عوامل تاثیرگذار بر زمینه محیطی یا پسزمینههای ذهنی افراد است. مردان به شکل سنتی به عنوان نانآور تعریف میشوند و در خانوادههایی که فقر بیشتر است، این نقش از پسران هم توقع میرود. به طور طبیعی، بسیار پیش میآید که مردان برای جلوگیری از شرمساری در مقابل خانواده، دست به برخی از جرائم میزنند. این احتمال برای پسران بیشتر هم میشود. به گفته دکتر مهدوی، جامعهشناس، وقتی با جمعیت جوانان بیکار مواجهیم، شاهد آسیب دیدن آنها هم خواهیم بود. نداشتن شغل مناسب، باعث ایجاد انواع آسیبها میشود که پسران بیشتر در معرض آنها قرار دارند. بسیاری از پسران در رویای زندگی بهتر و دستیابی به شغل و کسب درآمد از خانه خارج میشوند، اما چون از مجرای طبیعی و درست وارد نشدهاند، گرفتار انحرافهای اجتماعی و مرتکب جرائم گوناگون میشوند.
یک نکته ظریف دیگر هم باید در بررسی علت فرار پسران از خانه در نظر گرفته شود و آن اینکه در روانشناسی بحثی وجود دارد که میگوید معمولا پسر در خانواده با پدر همانندسازی میکند. پس پدری که دزد باشد و فرزندش ناظر بر آن باشد، از پدر تقلید خواهد کرد. در حالتی که بهطور کلی گرایش و میزان ارتکاب جرم برای مردان بیشتر وجود دارد، پسران بیشتری شاهد رفتارهای بزهکارانه از پدرانشان هستند و در نتیجه شکلهای کوچک رفتارهای ضداجتماعی و انحرافهای خفیف در پدران، میتواند زمینهای ایجاد کند تا پسران با فرار از خانه، دست به جرمهای بزرگتری بزنند.
آغوش خانواده را باز کن!
دکتر مهدوی معتقد است برای جلوگیری از فرار پسران از خانه، هیچکس به اندازه پدر و مادر نمیتوانند موثر باشند: «البته در شرایطی که خانواده دچار نابسامانی است و خود زمینه فرار فرزندش را ایجاد کرده، نمیتوان انتظار زیادی از آنها داشت اما در خانوادههایی که از سلامت برخوردارند، نظارت و کنترل دقیق و دلسوزانه والدین بر رفت و آمدهای فرزندانشان با همسالان، برنامهریزی صحیح برای گذراندن اوقات فراغت فرزندان، برقراری همکاریهای لازم بین خانه و مدرسه، آشنا کردن فرزندان به اعتقادات دینی و مذهبی و تکریم شخصیت فرزندان و پرهیز از سرزنش و تحقیر آنها میتواند بسیار موثر باشد. اگر محیط خانه را طوری فراهم کنیم که فرزندان در آن احساس آرامش کنند و بتوانند نیازشان را در محیط خانه تامین کنند، قطعا محیط بیرون خانه برایشان جذابیتی نخواهد داشت.»
نعیمه دوستدار
در آستانه سالگرد عملیات طوفان الاقصی و در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
حسن هانیزاده در آستانه سالگرد عملیات طوفان الاقصی در یادداشتی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
رهبر در گفتوگو با جامجم:
در آستانه سالگرد عملیات طوفان الاقصی و در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با رئیس شورای تامین دام کشور وضعیت بازار واردات گوشت را بررسیکردیم
در گفتوگوی «جامجم» با مینا مهرنوش، کارآفرین و عضو هیات علمی دانشگاه تهران: