در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
اما با گاز چه کنیم؟ برای پاسخ به این پرسش آمار و ارقامهای مستندی ارائه و پاسخ به این سوال نیز روشن خواهد شد. چند دهه است این توهم در ذهن برخی مسوولان ایجاد شده است که با بهرهبرداری از انرژیهای جدید، نفت ارزش خود را از دست خواهد داد؛ بنابراین کشورهای نفتخیز باید تلاش کنند با سرعت بیشتری از ذخایر نفت خود بهرهبرداری و صادر کنند تا در فرصت کنونی قیمتهای بالای نفت، درآمد بیشتری به دست آورند. این یک فریب و توهم خسارت بار است. بدون تردید طی سالهای آینده قیمت نفت افزایش چشمگیر خواهد یافت، چرا که ذخایر نفت جهان رو به پایان است و انرژیهای نو بسیار گران قیمتتر و دارای محدودیتهای زیادی هستند.
تزریق گاز به مخازن
بررسیهای انجام شده در خصوص خالص بازگشت گاز که در واقع اولویتبندی گاز در بخشهای مختلف است نشان میدهد در کشورمان تزریق گاز به میدانهای نفتی باید اولویت نخست استفاده از منابع گازی باشد.
میدان نفتی بزرگ آغاجاری یکی از میدانهایی است که قرار بود حجم عظیمی از گاز را برای بالا بردن ضریب استخراج نفت دریافت کند. طبق برنامهریزی قرار بود روزانه 2 میلیارد فوت مکعب گاز به مخزن آغاجاری تزریق شود. این حجم گاز از محل فازهای6، 7 و 8 طرح میدان گازی پارس جنوبی تامین و با فشار 240 بار در مخزن پیش گفته تزریق میشود. باتوجه به قابلیت استحصال 22میلیارد بشکه از موجودی28 میلیارد بشکهای نفت در جای اولیه این مخزن، با اجرای این طرح بیش از 16 تریلیون فوت مکعب گاز از میدان مشترک ایران و قطر در مخزن پیش گفته ذخیرهسازی میشود که برای موارد لازم در داخل کشور نظیر پتروشیمی استفاده خواهد شد.
براساس علم مهندسی مخزن، به هر حجمی که از مخزن نفت برداشت میشود باید به همان حجم سیالات به مخزن تزریق شود و از نظر افزایش ضریب بازیافت، تزریق گاز طبق روند گفته شده موجب کاهش افت فشار مخزن خواهد شد. همچنین گاز منتقل شده از مخزن مشترک به مخزن مستقل برای سالهای آینده در آن ذخیره خواهد شد. چنانچه ضریب بازیافت مخازن نفتی ما فقط یک درصد افزایش یابد، حدود 5 میلیارد بشکه به تولید نفت کشور اضافه خواهد شد؛ بنابراین سرمایهگذاری در طرحهای تزریق گاز نه تنها موجب کسب درآمد بسیار کلان برای کشور خواهد شد بلکه ما خواهیم توانست گاز را از مخازن مشترک خارج و در مخازن مستقل ذخیره کنیم. از طرف دیگر با توجه به شرایط کنونی منابع نفتی کشور، راهی جز تزریق گاز به مخازن وجود ندارد. اگر ما به مخازن گاز تزریق نکنیم تولید کشور هر سال بیش از200 هزار بشکه افت خواهد داشت و کسری که از این بابت متوجه درآمد ملی خواهد شد با قیمتهای فعلی در سال اول حدود 800 میلیون دلار و در سال دوم 6/1 میلیارد دلار خواهد بود و به این ترتیب طی20 سال آینده برداشت از 7 مخزن بزرگ پایان خواهد یافت. همچنین برای برداشت صیانتی و بهینه در بسیاری از مخازن گریزی از تزریق گاز به مخزن وجود ندارد. بحثهای حاشیهای در ارتباط با اینکه تزریق اولویت دارد یا صادرات گاز، بیمعنی و از روی ناآشنایی با علم مهندسی نفت است. مسلم است مخازنی که نیاز به تزریق گاز دارند باید این روند را طی کنند و تزریق گاز مورد نیاز، اقتصادیترین راه ممکن برای تامین منافع کشور است.
در مخزن گازی مشترک پارس جنوبی، کشور قطر با برنامهریزی درست در حال اجرای برنامههای توسعهای است و سالها از ایران جلوتر است. قطر موفق شده است برنامه بلندمدت خود برای تولید روزانه 20 میلیارد مترمکعب گاز را 11 سال جلوتر از ایران به اجرا درآورد و از ابتدای سال 2010 این امر را به انجام برساند و ایران از این بابت میلیاردها دلار از دست خواهد داد، چرا که تا سال 2010 ایران قادر به برداشت 800 میلیون متر مکعب در روز نیز نخواهد بود. لازم است ایران برای انجام سریع و بهینه برنامههای توسعهای خود در پارس جنوبی هرچه سریعتر نسبت به ساخت و خرید دکلهای دریایی اقدام کند تا خود به بهترین شکل بتواند برنامههای توسعهای پارس جنوبی را اجرا کند و منتظر شرکتهای بینالمللی که با هزینههای بسیار سنگین و به آهستگی فازهای پارس جنوبی را توسعه میدهند، نماند. کشورهای هند و چین که دارای ذخایر نفتی ناچیزی هستند دهها دکل حفاری دریایی تولید کردهاند، اما ایران که خود میدانهای بزرگ نفت و گاز در دریا دارد و در بزرگترین منطقه نفت و گاز جهان واقع شده، مجبور است از کشورهای مختلف جهان دکل اجاره یا قراردادهای بزرگ نفتی را به غربیها واگذار کند.
فراموش نکنیم که هر روز اهمال کاری در این زمینه خسارات سنگینی بر کشور وارد کرده و میکند. با چنین وضعیتی، صنعت نفت و گاز کشور بسیار آسیب پذیر خواهد بود.
در دریای خزر نیز با چنین مشکلاتی مواجه هستیم. شرکت ملی نفت باید تضمین طرح به مدت حداقل 5 سال و وام در اختیار شرکتهای داخلی سازنده دکلهای حفاری دریایی قرار دهد تا این شرکتها که دانش و توان ساخت دارند در این خصوص اقدام کنند. شرکتهایی همچون صدرا و تاسیسات دریایی توان انجام این ماموریت مهم را دارند، اما حمایت از شرکتهای داخلی کمتر در سیاستهای وزارت نفت دیده میشود.
انتقال گاز از مخزن مشترک پارس جنوبی به مخازن نفتی مستقل علاوه بر مزایای ویژه عنوان شده، یکی از بهترین راهها برای جلوگیری از پیشی گرفتن کشور قطر در برداشت از این مخزن بزرگ مشترک است.
صادرات گاز به روشهای مختلف
صادرات گاز چه با استفاده از خطوط لوله چه بهصورت مایعشده (LNG) در شرایطی قابل اجراست که نیازهای داخلی در بخشهای مختلف خانگی، تجاری، صنعتی و نیروگاهی تامین شود؛ همچنین باید گاز مورد نیاز برای تزریق به مخازن که از اولویتهای اصلی است تامین شود. با وجود این چنانچه اضافه تولیدی باقی بماند میتوان صادرات به طرق عنوان شده را به انجام رساند. با توجه به مصرف بالا و رو به افزایش کشور و نیاز بالای مخازن نفتی برای تزریق گاز و تولید محدود گاز، ایران حداقل تا آینده نزدیک قادر به صادرات گاز جز در فصول گرم سال نخواهد بود و اصرار بر این موضوع بدون کار کارشناسی و مطالعه دقیق عوارض داخلی و خارجی بسیاری به دنبال خواهد داشت.
این توجیه که ایران دومین مخازن گاز دنیا را دارد، بنابراین باید از صادرکنندگان اصلی گاز در جهان باشد وقتی عاقلانه خواهد بود که تولید کشور نیز متناسب با حجم ذخایر گازی باشد؛ ولی تولید فعلی کفاف مصارف متنوع داخلی را هم نمیدهد و این وضعیت تا سالهای آینده نیز ادامه خواهد داشت.
استفاده از گاز در نیروگاههای برق
سهم گاز طبیعی در تولید برق جهانی از 17 درصد در سال 2000 به 31 درصد در سال 2030 افزایش مییابد. به گفته مدیرعامل شرکت توانیر تا 10 سال دیگر باید ظرفیت تولید، انتقال و توزیع برق کشور 100 درصد افزایش یابد. با توجه با اینکه نیروگاههای گازی کشور نقش اصلی در تولید برق را خواهند داشت میتوان پیشبینی کرد که مصرف گاز در این بخش بشدت افزایش داشته باشد.
یکی از طرحهای مطالعاتی که باید بدرستی به انجام برسد این است که تبدیل گاز در نیروگاهها به برق و انتقال آن به مناطق و روستاهای دور دست توجیهپذیرتر است یا انتقال مستقیم گاز به این مناطق. با توجه به هزینههای کلان انتقال گاز به مناطق دور دست و صعبالعبور آیا بهتر نیست برق با قیمت یارانهای به مناطق دور دست منتقل شود و هزینه بسیار کلان مستقیم و هزینههای جانبی بسیار دیگر ناشی از آن بر دولت تحمیل نشود؟ با توجه به هزینههای سنگین گازرسانی و هزینه سنگین نگهداری و نوسازی خطوط، لازم است روشهای دیگر از جمله اختصاص برق ارزان به مناطقی که گاز به آنجا انتقال نمییابد در نظر گرفته شوند.
هماکنون شبکه برق سراسری در بیشتر مناطق کشور توسعه یافته است و از این شبکه میتوان استفاده بهینه کرد. اختصاص یارانههای ویژه (مثلا نصف قیمت) برق مصرفی مناطقی که انتقال گاز به آنجا توجیهپذیر نیست، هم به نفع کشور و هم به نفع مردم آن مناطق است، چرا که با برق ارزان، قادر به توسعه هر چه بیشتر فعالیتهای کشاورزی و باغداری و صنعتی خواهند بود.
استفاده از گاز در صنایع پتروشیمی
ایران درصدد است تا سال 2015 حدود 70 میلیون تن فرآوردههای پتروشیمی به ارزش 20 میلیارد دلار تولید کند. این افزایش ظرفیت تولید برای ایران و دیگر تولیدکنندگان خاورمیانه اثر شگرفی را در قیمتهای جهانی به وجود خواهد آورد. با وجود این، شرکت ملی پتروشیمی ایران و دیگر تولیدکنندگان خاورمیانه طرحهای جدیدی را برای ایجاد پروژههای جدید دنبال میکنند. نتیجه این تولید زیاد، آشفتگی و تباهی قیمتهاست که زیانهای قابل توجهی را برای ایران و سرمایهگذاران خارجی به وجود خواهد آورد. بررسی و تحلیل برنامههای آتی و اصلاح طرحهای پیشبینی شده، اصلاح سازوکارهای بازاریابی، حملونقل و فروش، تغییر روشهای تحقیق و توسعه و رویآوردن به تولید مواد با ارزش و در کنار آن مطالعه برای بهرهگیری از روشهای تولید جدید مانند تبدیل مستقیم متانول به الفینها (با توجه به کاهش تقاضای MTBE و تغییرات آتی در کاربرد متانول) در کسب بینشهای مفید مورد نیاز تولیدکنندگان منطقه میتواند بسیار مؤثر باشد. تغییر و تکامل صنعت پتروشیمی خاورمیانه امری بدیهی است که نیاز به تحلیلهای استراتژیک را دوچندان میکند.
با توجه به ارزش افزوده بالای گاز در صنایع پتروشیمی و بازارهای جهانی و داخلی محصولات پتروشیمی، مزیت نسبی ایران توسعه صنایع پتروشیمی با مصرف گاز است، چرا که دارندگان اصلی ذخایرگاز دنیا روسیه، ایران و قطر هستند، بنابراین ما باید از این امتیاز در توسعه بهینه صنایع پتروشیمی بهره بگیریم. البته در این توسعه باید ملاکهای زیر مورد توجه خاص قرار گیرند:
در انتخاب نوع صنایع پتروشیمی باید کار کارشناسی و مطالعاتی دقیق انجام شود.
باید استراتژی مدون و بلند مدتی برای بومی کردن صنایع پتروشیمی تدوین شود.
مطالعه و پژوهش زیربنای توسعه واقعی در صنعت پتروشیمی است، بنابراین باید جایگاه پژوهش و مطالعه ارتقا یابد.
نتیجه
ایران در آینده، کشوری توسعه یافته خواهد بود و با توجه به مزیتهای ذخایر عظیم گازی کشور، روند صعودی مصرف گاز شدت خواهد گرفت. اگر الگوی مصرف انرژی در بخشهای خانگی و تجاری اصلاح نشود و روند کنونی ادامه یابد، مصرف انرژی در این بخشها در سال 1403 به بیش از 1400 میلیون بشکه معادل نفت خام میرسد. اگر روند کنونی ساخت و ساز در کشور ادامه یابد و اجرای مبحث 19 مقررات ملی ساختمان به طور جدی پیگیری نشود، در افق سند چشمانداز با مشکلات زیادی روبهرو خواهیم شد.
مصارف نیروگاهی و صنعتی نیز با سرعت زیاد در حال افزایش است و باید تلاش شود با برنامهریزی و تحقیق مصرف گاز را بهینه کرد. اختصاص برق به جای گاز در مناطق دوردست و صعبالعبور و استفاده بهینه از گاز باید محور برنامهریزیهای توسعهای قرار گیرد. با توجه به ارزش افزوده بالای گاز در صنایع پتروشیمی و مزیت ذخایر عظیم گازی کشور، توسعه صنایع پتروشیمی با توجه به اولویتهای داخلی و آینده بازارهای جهانی ارزش افزوده بالایی خواهد داشت؛ البته صنایع پتروشیمی باید با تحقیق و پژوهش بومی و رو به توسعه باشد.
سیدحسین میرافضلی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم