در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یک سال اخیر شما در نقش 2 تا از شمایلهای سینمای معاصر یعنی بتمن و جان کارنر بازی کردهاید. چرا؟
به این دلیل که از من خواسته شد در آنها بازی کنم! درباره «بتمن برمیگردد» که 2 سال قبل ساخته شد، باید بگویم تولید این فیلم حکم یک اختراع مجدد را داشت. سازندگان این مجموعه فیلم میخواستند دوباره به ریشههای اصلی این قصه و کاراکتر برگردند. در حقیقت کریستوفر نولان متولوژی بتمن را دوباره احیا کرد و من هم همین بخش کار را دوست داشتم و مورد نظرم بود. عین همین اتفاق هم درخصوص ترمیناتور رخ داد، البته درباره هر 2 فیلم و هر دو کاراکتر، ما به دنبال اصل قصه نرفتیم، بلکه کوشیدیم متولوژی قسمت اصلی را ادامه دهیم. ترمیناتور 1 و 2 کارهایی اصیل بودند و همه ما احساس میکردیم باید فیلمی در آن سبک و حال و هوا بسازیم. خود من قسمت جدید فیلم ترمیناتور را فرصتی برای احیای آن متولوژی میبینم و احساس میکنم این وظیفه همه ما بود که کمک کنیم تا این اتفاق بیفتد. من هم به سهم خودم تلاش کردم در این خصوص کاری بکنم.
خودتان کاراکتر بتمن را یک قهرمان میبینید یا ضدقهرمان؟
کمی از هر دوی آنها را در خودش دارد. او به این دلیل مورد توجه مردم است و او را میخواهند که سیستم او را پس زده است. شما توقع دارید (یاباورتان این است) که اهالی شهر گوتام سیتی باید بلند شوند و برای کسب عدالت وحقوق خودشان مبارزه کنند. اما آنها چنین کاری نمیکنند یا شاید نمیتوانند بکنند. بروس وین که یک صنعتگر سرشناس است میخواهد بنیادی تاسیس کند که مردم عادی براساس آن در زندگی روزمرهشان موفق شوند. بعضی وقتها او احساس میکند شاید مردم نیازی به او ندارند. او به نوعی منزوی میشود و به دنبال چیزهای تازه میرود. در حقیقت وی کاراکتری چندوجهی است که چهرههای مختلفی دارد. یکی از دلایلی که باعث شد تا این نقش را بازی کنم و از آن لذت ببرم همین نکته بود. او به هیچ وجه یک قهرمان تک بعدی نیست. قصه شوالیه سیاه این شخصیت را خیلی خوب مورد بحث و بررسی قرار میدهد و تماشاچی جنبههای مختلف و متفاوت شخصیتی او را میبیند و با آنها آشنا میشود. وی موجودی است که مایل است خوب باشد، ولی به دلیل نوع زندگی و کودکیای که داشته، حس غریبی نسبت به اعمال خشونت دارد و در پی انتقام است. اینها همان حسهای منفی و بدی هستند که در همه حال با او همراه هستند. برای همین ما همیشه در رابطه با این کاراکتر یک علامت سوال داریم: او هنگام تلاش برای انتقام گرفتن آیا از حد متعارف تجاوز میکند یا خیر؟ پس او یک جورهایی شیطانی و بد به نظر میرسد و نه شبیه یک شوالیه. این همان چیزی است که در مقام یک ابرقهرمان، پیچیدگیهای درونی او را خلق میکند. در این حالت است که میگویم او واقعا یک ابرقهرمان نیست.
پس به این ترتیب میتوانیم بگوییم بتمن کاراکتری شبیه ژوکر شخصیت منفی قصه (با بازی هیث لجر) است یا دارد مثل او میشود؟
کاملا درست است. هر دوی آنها یک جورهایی شبیه هم هستند. نکتهای که درباره کاراکتر ژوکر میتوانید بگویید این است که او یک موجود فرصتطلب نیست. او روی حرفش میایستد و حاضر است برای آن بمیرد. به همین دلیل است که او اینقدر نسبت به جامعه بدبین است. ژوکر بر این باور است که آنها خیلی راحت حرفها و اعتقادات خودشان را زیر پا میگذارند، از قهرمانها گریزانند و حکم آدمهای بزدلی را دارند که ترس سراسر وجودشان را فرا گرفته است. او در وجود بتمن یک کاراکتر برابر و قابل مقایسه را پیدا میکند و این در حالی است که بتمن یک نقطه ضعف دارد، یعنی اخلاقگرایی به صورت طبیعی، بتمن طرفدار قتل نیست و کسی را نخواهد کشت.
این فرق اساسی و عمده بتمن و ژوکر است که آنها را تبدیل به کاراکترهایی متفاوت میکند. همینجاست که ژوکر میخواهد این سد را بشکند و بتمن را وادار کند که پایش را از محدوده اخلاقی و قانونیاش بیرون بگذارد و خلاف اعتقادش عمل کند. ژوکر میخواهد ثابت کند که هر کسی یک قیمتی دارد و بتمن هم از پا درخواهد آمد. این چالشی است که بتمن در آن گیر میافتد و باید خودش را از آن خلاص کند.
آیا برای بازی دوباره در نقش بتمن، آمادهسازی متفاوتی هم فیزیکی و هم ذهنی را انجام دادید؟
از نظر فیزیکی، این بار نقش را راحتتر بازی کردم و مشکل کمتری داشتم. لباس بتمن هم برایم راحتتر و مناسبتر بود. ایفای نقش در درون این لباس کار راحتی نبود، ولی باید آن را میپوشیدم. بعد از مدتی آدم کمکم به این لباس عجیب و غریب عادت میکند، اما از نظر ذهنی و روحی، بازی در فیلم کار سادهای نبود، با اینکه دومین بار بود نقش کاراکتر دو چهره بروس وین (بتمن) را بازی میکردم، ولی قصه شوالیه سیاه بازیهای پیچیده زیادی داشت و مسائل معماگونه زیادی را مطرح میکند. قصه فیلم یک قصه ساده نبود و افت و خیزهای زیادی با خودش داشت. کریس (نولان) واقعا این شخصیت را پیچیده کرده بود و بار بسیاری از مسائل را روی دوش او گذاشته بود. کاراکتر بتمن در طول قصه یکدست نیست و به آرامی تحول پیدا میکند. او بزرگ و بالغ میشود و میکوشد بفهمد جایگاه واقعی بتمن چیست و کجاست. در همین اوضاع و احوال است که با کاراکتر ژوکر رودررو میشود، یعنی کسی که سعی دارد پرسشهایی درباره قومیت و گذشته او مطرح کند. در قسمت قبلی بتمن، کاراکتر مرد خفاشی همه چیز قصه بود. ولی در این فیلم، کاراکترهای دیگر، نقش خیلی مهمی در قصه و پیشبرد ماجراهای آن دارند. در اینجا این بتمن نیست که حرف اول و اصلی را میزند.
فکر میکنید چرا مردم و تماشاگران اینقدر به کاراکتری مثل بتمن توجه نشان میدهند؟
اینگونه کاراکترها جذابیت خاصی در دل خود دارند که باعث جذب تماشاچی میشوند. با این شخصیتها میتوان به نوعی روحیات و ذهنیات تماشاگران را هم مورد بررسی قرار داد. از سوی دیگر کاراکترهای سیاهی مثل بتمن و کارها و اقدامات آنها برای تماشاگران جذابیت خاصی دارند. هر چه این کاراکترها در مخمصه و وضعیت دشوارتری قرار بگیرند، تماشاگران علاقه و هیجان بیشتری برای دیدار و همذاتپنداری با آنها از خود نشان میدهند. همه ما همیشه شیفته دیدار با آدمها و موجوداتی هستیم که قوانین متداول یک جامعه را میشکنند. واقعیت امر این است که همه ما یک بخش سایهوار در خودمان داریم که میل به انجام کارهای غلط دارد. میل تخریب در همه ما وجود دارد، ولی در زندگی عادی به خودمان اجازه نمیدهیم یا شاید جرات آن را نداریم که این کارها را انجام دهیم. برای همین دیدن آدمهایی که روی پرده سینما دست به اینگونه کارها میزنند، برایمان جذاب است. ما اعمال آنها و پیامد این کارها را میبینیم و از وضعیت آنها تجربه و پند میگیریم. وقتی کاری انجام میدهند با آنها همذاتپنداری میکنیم و در همان حال خیالمان راحت است که این کارها را آنها میکنند و نه ما! به عنوان یک بازیگر هم بازی در نقش بتمن را جالب و جذاب پیدا کردم. در عین حال، این نکته را هم برایتان بگویم که نمیخواهم در انتخاب نوع نقشهایم قابل پیشبینی باشم.
ولی نمیتوانم این موضوع را هم نادیده بگیرم که نقشهایی مثل بتمن بیشتر از بقیه نقشها در یاد و خاطره مردم عادی باقی میمانند و دربارهشان صحبت میکنند. همیشه به دنبال تنوع و نوآوری بودهام و میخواهم انواع و اقسام نقشها را تجربه کنم. این همان کاری است که هر بازیگر خوبی تلاش دارد انجام دهد و من میکوشم یک بازیگر خوب باشم.
کمی درباره همبازی شدن با هیث لجر مرحوم بگویید؟ چه چیزی باعث خاص شدن او میشد؟
تعهد کامل و کلیاش به کار، شیوه حضورش نکته بزرگی بود که آدم خیلی دوست داشت به تماشای آن بنشیند. او نقش ژوکر را به گونهای بازی کرد که تا سالها در یادها خواهد ماند. برایم خیلی جالب و جذاب بود که میدیدم این نقش را با چه عشق و علاقهای بازی میکرد. ما شغل و حرفه احمقانهای داریم. ولی هر چه آن را جدیتر بگیرید، میتوانید کار بهتری ارائه کنید. او چنین آدمی بود و این کار احمقانه را خیلی جدی میگرفت.
همه میگویند «شوالیه سیاه» فیلمهای کمیک استریپی را وارد مرحله و دنیای تازهای کرد و سطح آن را خیلی بالاتر برد. نظر شما چیست؟
فکر میکنم کریس با این فیلم ثابت کرده که فیلمهایی از این دست را نباید با دیده تحقیر نگاه کرد و لازم است آنها را جدیتر بگیریم. دیگر تماشاگران فیلمهای کمیک استریپی با ذرت بو داده راهی سالن نمایش نمیشوند و میدانند که درکنار سرگرمی، قرار است چیزهای بیشتری را در این نوع فیلمها ببینند. کریس با فیلمش این بازی را در جهت بهتر شدن تغییر داد و این اتفاق خیلی خوبی است.
در «شوالیه سیاه» نقش یک ابرقهرمان را بازی میکنید. در این باره برایمان صحبت میکنید که در چنین دوران خشونتباری چه نیازی به یک ابر قهرمان داریم؟
خب، هر دورانی نیازمند یک سری قهرمان است. بعضیها فکر میکنند این روزها تاریخ بشر آرامترین روزهای خودش را سپری میکند!
شما این روزها آدمهای زیادی را میبینید که تلفنهایشان دوربین فیلمبرداری دارد و با آن همه چیز را بلافاصله ضبط میکنند.
ولی زمانی بود که برای تهیه خبر حتما باید به یک عکاس یا روزنامهنگار زنگ میزدید تا خودش را به محل حادثه برساند.
این روزها با تراکم اخبار و اطلاعات روبهرو هستیم و همین ترس و نگرانی ما را بیشتر از گذشته دامن میزند. زمانی که این همه خشونت را در دنیا و محیط دوروبر خود میبینیم، نوعی احساس ناامنی میکنیم و به دنبال کسی یا جایی میگردیم که با اعتماد و اطمینان بهآن، بکوشیم در آرامش زندگی کنیم. حس نیاز به یک قهرمان از همین جاست که رشد میکند.
بازیگری خود ساخته
کریستین بل 30 ژانویه سال 1974 در منطقه ولز انگلستان به دنیا آمد. بل با این فیلم شوالیه سیاه نشان داد که توانایی بازیگری بسیار زیادی دارد و میتواند نقشهای پیچیده و مشکل را بخوبی ایفا کند. نقشهایی که او در جلوی دوربین یا روی صحنه تئاتر بازی کرده، طیف متنوعی از ژانرهای سینمایی است. او همزمان هم کارهای شکسپیری در کارنامهاش داشته و هم کارهای کمدی و درام. جالب این که تمام این نقشها را هم بدون عیب و نقص بازی کرده است. فیلمهای هنری او بیش از کارهای عامهپسند و تجاریاش است و فیلمسازان مختلف، علاقه خیلی زیادی به او دارند. بل در نوجوانی در کلاسهای بازیگری شرکت کرد و بازیگری را به شیوه «متد اکتینگ» (شیوه بازیگری استانیسلاوسکی) آموخت. سال 2000 جنجال زیادی درباره نام او به پا شد، چراکه گفته شد لئوناردو دیکاپریو جایگزین او در «روانی آمریکایی» شده است، اما بل توانست به سختی و با تلاش زیاد این نقش را از او پس بگیرد. بل میگوید که پدربزرگش دو تا از فیلمهای جان وین را در آفریقا دوبله کرده است. از آنجا که دوران کودکیاش را در جاهای مختلفی مثل انگلستان، پرتغال و فرانسه سپری کرده، آشنایی خوبی با اقوام و گروههای اجتماعی دارد. همین نکته به او کمک میکند تا نقشهای محوله را بهتر و راحتتر بازی کند. به قول خودش نمره روانشناسی آدمها و قومشناسیاش 20 است! پدرش که خلبان بود میخواست بل راه او را برود، ولی او از همان کودکی خط و راه خود را از پدرش جدا کرد. از آنجا که مادرش در یک سیرک کار میکرد، توجه او به دنیای هنر و تخیل جلب شد. با بازی در نقش بتمن حیات دوبارهای پیدا کرد. با فیلم «بتمن آغاز میکند» او هفتمین بازیگر سینماست که نقش کاراکتر دوچهره مرد خفاشی / بروس وین را در یک فیلم زنده بازی میکند. (براساس قصه کمیکاستریپی «بتمن» انیمیشنهای زیادی هم ساخته شده است) بقیه بازیگران نقش بتمن اینها هستند: لوئیس ویلسن در سال 1943، رابرت لوری در سال 1949، آدام وست در سال 1966، مایکل کیتن در 2 فیلم جدیدی که در دهه 80 از این مجموعه فیلم ساخته شد و وال کیلمر و جورج کلونی که در بتمنهای بعدی جایگزین او شدند.
برای بل که رویال آکادمی هنرهای دراماتیک لندن (RADA) را رها کرد تا به طور حرفهای و عملی به کار بازیگری بپردازد؛ موفقیتی که طی این سالها به دست آورده، کم نیست.
مترجم: کیکاووس زیاری
کوتاه شده از: movieline.com
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم