در بخش نخست ، نحوه آشنایی اردشیر جی ریپورتر با رضا خان و نقش عین الملک هویدا و محفل بهائیان در این میان بیان شد.در ادامه به بیان چرایی لزوم لغو قرارداد 1919 و انجام کودتا و محاسن و منافع انجام آن
کد خبر: ۲۱۱۰۵
برای انگلستان اشاره کردیم . همچنین با بیان مستنداتی ، نقش مستقیم و حضور فعال کارگزاران سفارت انگلیس (نظیر نرمن ، والتر الکساندر اسمارت و سرهنگ هنری اسمایس ) گفته آمد. در این قسمت نقش عوامل دیگر انگلستان (نظیر آیرونساید) در کودتای سوم اسفند بیان می شود و سپس چگونگی بهره گیری انگلیس از کلیه امکانات موجود (نظیر بانک شاهی و کمیته آهن) ذکر می گردد و بالاخره نقش آفرینی بازیگران داخلی نظیر سید ضیائ به منظور موفقیت کودتا مورد بررسی قرار می گیرد. سر ادموند آیرونساید ژنرال ارتش بریتانیا که وظیفه خارج کردن نیروهای انگلیس از ایران و اجرای کودتا را برعهده داشت ، دیگر انگلیسی ای است که در کودتا نقش مهمی دارد. او در خاطراتش صراحتا از نقش خود و نرمن در برکناری استاروسلسکی ، فرمانده روسی قزاقخانه که مانع تسلط انگلیسی ها بر قزاقخانه بود ، و گماردن رضاخان به جای وی صحبت می کند. آیرونساید درخصوص کودتا و نامرئی کردن حضور انگلستان در ایران می گوید: «من همیشه چنین فکر می کردم حضور دولت ها مشکلی بود که می بایست از میان برداشته می شد. فکر می کنم وقتی کرزن بدون هیچ گونه حادثه ناخوشایند در برابر یک عمل انجام شده قرار گیرد، براعصاب خود مسلط خواهد شد.» همچنین صراحتا می گوید: «فقط دیکتاتوری نظامی مشکلات ما را حل خواهد کرد.» آیرونساید ، مجری سیاستی بود که حامی صهیونیست او چرچیل ، در زمره طراحان آن به حساب می آمد. بنابراین وقتی از دیکتاتوری نظامی صحبت می کند، خواسته های افراد مافوق خود را بر زبان می راند. خاطرات آیرونساید آکنده از اطلاعات مربوط به هماهنگی او و اسمایس با رضاخان برای انجام کودتاست . او خود را معمار کودتای 1299 می داند. غیر از نامبردگان فوق ، افراد دیگری نظیر کلنل هیگ و هادلستون نیز در کودتا شرکت داشتند که بعد از کودتا مورد تشویق قرار گرفتند. در میان این افراد، مهمترین و مرموزترین چهره ، سراردشیر جی سرجاسوس انگلستان در ایران بود که نقش مهمی در انتخاب و تقویت رضاخان برای رسیدن به فرماندهی قزاقخانه و کودتای 1299 ایفا کرد. او برای سازماندهی شبکه جاسوسی انگلستان در اواخر دوره ناصری به ایران آمد و از آن زمان تا پایان عمر، نقش فعالی در تحولات ایران به نفع سیاست انگلستان برعهده داشت . انحراف نهضت مشروطیت از اهداف دینی و ملی ، تاسیس لژ بیداری و ترویج بهائی گری در میان زردشتیان ایران ، از جمله اقدامات این جاسوس کهنه کار است که در صعود رضاخان به قدرت نقش ویژه ای داشت . با آمدن آیرونساید به ایران ، به دستور وزارت جنگ که در راس آن چرچیل قرار داشت ، و اردشیر جی همکاری نزدیک خود را برای اجرای کودتا با او آغاز می کند و در همین ارتباط ، رضاخان را به او معرفی می کند. آیرونساید نیز با اعتماد به اردشیر جی ، برای انجام کودتا با رضاخان همکاری می کند.
بانک شاهی
نقش مخرب اقتصادی بانک شاهی در غارت ایران بر اهل نظر پوشیده نیست . این ارگان مالی انگلیسی ها که وابسته به خانواده یهودی ساسون بود، در طول دوران فعالیت خود در ایران علاوه بر غارت اقتصادی ، از ابزار اقتصاد در جهت تامین خواسته های نامشروع سیاسی بریتانیا نیز استفاده می کرد. بارزترین نمونه این عملکرد، در کودتای 1299 به چشم می خورد. ایجاد مشکلات مالی برای دولت های ایران قبل از کودتا از سوی بانک ، باعث بروز آشفتگی های سیاسی ، اجتماعی و امنیتی در کشور شد. عدم پرداخت به موقع حقوق کارکنان دولت و اجزای قزاقخانه و ژاندارمری ، باعث تشدید نارضایتی میان آنان و دیگر اقشار مردم شد. این بحران مالی ، سقوط پی درپی دولت ها را به دنبال داشت و اداره سیاسی جامعه را با مشکل مواجه می کرد. علاوه بر این ، بانک شاهی که نبض اقتصاد ایران را در دست داشت ، در آستانه کودتا باب دادوستد را بر روی مردم بست و با اعلام این که بانک ، شعبه های خود را تعطیل کرده ، از مردم خواست برای دریافت امانت های خود به بانک مراجعه کنند و اسکناس های خود را به طلا تبدیل کنند. حمل صندوق هایی به عنوان ذخایر مالی بانک در روز روشن به بنادر، باعث اضطراب مردم شد و آنان را نسبت به آینده خود و کشور نگران می کرد. علاوه بر اقدامات فوق ، تامین مالی کودتاچیان از طریق سیدضیاءالدین طباطبایی که رابط دولت با بانک شاهنشاهی بود، باعث تقویت قوای قزاق و آماده سازی آنها برای انجام کودتا شد. در مراحل مختلف از آماده سازی زمینه های کودتا تا ورود کودتاچیان به تهران و تشکیل دولت ، کمک های مالی بانک شاهنشاهی که رئیس آن مک مورای از دوستان نزدیک رضاخان بود، گره گشای مشکلات کودتاچیان شد.
کمیته آهن یا کمیته زرگنده
یکی دیگر از سازمان های وابسته به انگلستان که در کودتای 1299 و تحولات مربوط به آن نقشی اساسی ایفا نمود، کمیته آهن بود که شعبه تهران آن به دلیل فعالیت در منطقه زرگنده به کمیته زرگنده معروف شد. کمیته مزبور ابتدا توسط کلنل هیگ انگلیسی در اصفهان تاسیس شد. همکار ایرانی او حسین کی استوان بود. با توجه به نفوذ فوق العاده انگلستان در ایران و نقش آنها در عزل و نصب مقامات ، کمیته آهن خیلی زود توانست تعداد زیادی از افراد جویای نام و مقام را به عضویت خود درآورد. اندکی بعد از تاسیس کمیته ، یحیی دولت آبادی از سران متنفذ بابیه به کمیته مزبور پیوست و مسوولیت تاسیس شعبه تهران به او محول شد. به دلایل نامعلومی نام دولت آبادی حذف و شعبه تهران کمیته ، موسوم به کمیته زرگنده ، توسط سید ضیاءالدین طباطبایی ، نصرت الدوله فیروز و چند تن دیگر تاسیس شد. کمیته زرگنده یا آهن ، با دو هدف عمده آغاز به کار کرد :
1- نابودی جنبش جنگل.
2- نفوذ در دولت و قوای نظامی برای به دست گرفتن اداره کشور.
ارتباط نزدیک سران کمیته با مقامات سفارت انگلیس نظیر مستر هاوارد و اسمایس ، حاکی از هماهنگی کامل آنها در اجرای نقشه های منتهی به کودتای 1299 است . یحیی دولت آبادی در این خصوص می نویسد: «در تهران سفارت انگلیس و کارکنان ایرانی آنها که کمیته زرگنده در راس ایشان واقع شده است ، انتظار کودتا را دارند و در قزوین اسمایس انگلیسی می داند آگاه است.» نفوذ اعضای کمیته در دولت ، قوای نظامی و انتظامی ، ادارات ، مجامع و گروه های سیاسی ، حکایت از گستردگی اقدمات و فعالیت های آنها دارد. صعود فتح الله خان اکبر بر مسند رئیس الوزرایی در آستانه کودتا و تشکیل دولت محلل از برنامه های کمیته بود و فتح الله خان اکبر، خود از اعضای کمیته به شمار می آمد. عزل استاروسلسکی از فرماندهی قوای قزاق و جایگزینی رضاخان به جای او نیز از اقدامات کمیته بود که با موفقیت به انجام رسید. در آستانه ورود قوای قزاق به تهران وستداهل رئیس سوئدی نظمیه که خود از اعضای کمیته آهن بود، نیروهای دفاعی تهران را تشویق کرد تا در مقابل کودتاچیان مقاومت نکنند. کاظم خان سیاح و مسعودخان کیهان از دیگر اعضای کمیته زرگنده بودند و با نفوذی که در قوای ژاندارم داشتند ، توانستند امکان هر نوع مقاومتی را در مقابل کودتاچیان در میان نیروهای ژاندارم از بین ببرند. این دو که از افسران ژاندارمری بودند با همکاری اسمایس انگلیسی توانستند قوای قزاق را به نفع انگلیسی ها تصفیه کنند و نیروهای مستقر در قزوین را برای کودتا آماده سازند.کاظم خان سیاح در روز سوم اسفند به عنوان فرمانده نظامی تهران وظیفه داشت رجال سیاسی ، مذهبی را برای پیشگیری از وقوع هر نوع مخالفت و مقاومتی دستگیر کند. مسعودخان کیهان نیز به وزارت جنگ کابینه سیدضیاء رسید که البته دولتش مستعجل بود و زودتر از سیدضیاء از کار برکنار شد. کمیته مزبور که هیچ شکی در انتساب آن به انگلیسی ها وجود ندارد، با برنامه ای دقیق توانست زمینه را برای کودتا و به دست گرفتن زمام امور مهیا کند. ایوانف مورخ روسی درخصوص کمیته آهن می نویسد: «انگلیس ها در تهران برای انجام کودتای دولتی فعالانه کوشش می کردند. به این منظور کمیته ای بسیار مخفی و به اصطلاح آهنین به ریاست سیدضیاءالدین طباطبایی که روابط نزدیکی با انگلیسی ها داشت و روزنامه رعد را منتشر می ساخت و با شرکت فیروز میرزا نصرت الدوله تشکیل دادند. احسان طبری نیز به نقل از لنچوسکی مولف امریکایی می نویسد: «سیدضیاءالدین ، مدیر رعد، در تماس نزدیک با میسیون انگلیسی بود. کمیته آهن سازمان مناسبی بود که توانست بین سید ضیاءالدین و آن خونتای نظامی قزاق که از رضاخان سردارسپه حرف شنوی داشتند ، پیوند ایجاد کند. منطقه امن زرگنده که منزل سیدضیائ در آن قرار داشت و تحت الحمایه انگلیس بود، محیط مناسبی برای انعقاد جلسات اعضای کمیته ایجاد کرد. پاره ای از جلسات نیز در ولی آباد ، منزل آبکار ارمنی برقرار می شد. ایپکیان ارمنی ، آبکار ارمنی ، ماژور اسفندیارخان ، عدل الملک دادگر ، سلطان محمد عامری ، میرموسی خان ، میرزا کریم خان رشتی ، ماژور مسعودخان کیهان ، کاظم خان سیاح ، معززالدوله ، غفارخان سالار منصور قزوینی ، دکتر منوچهرخان ، سلطان اسکندرخان ، منصورالسلطنه ، مودب الدوله نفیسی ، سیدمحمد تدین ، محمود جم از اعضای کمیته آهن بودند. محمدتقی بهار (ملک الشعراء) هم گاهی در جلسات کمیته شرکت می کرد.
سیدضیاءالدین طباطبایی
پس از وقوع کودتا ، احمدشاه بناچار فرمان رئیس الوزرایی سیدضیاءالدین طباطبایی را امضا کرد. سیدضیائ اصرار داشت شاه او را به عنوان دیکتاتور ایران منصوب کند که شاه این واژه را در فرمان نگنجاند. سیدضیاء ، فرزند سیدعلی یزدی ، از روحانیون عصر مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه است که بین مشروطه خواهی و مخالفت با آن در نوسان بود. او در نوجوانی به انجمن ها و کمیته های مخفی نظیر کمیته جهانگیر پیوست . در جریان استبداد صغیر نامبرده به جرم بمب گذاری در بازار تهران تحت تعقیب قرار گرفت و نهایتا به سفارت اتریش پناهنده و شش ماه در آنجا بست نشست . پس از فتح تهران توسط مشروطه خواهان ، او نیز مجددا در عرصه سیاسی ظاهر شد و جریده شرق را منتشر کرد. به دلیل مواضع ضددینی جریده شرق ، اعتراض علما و مردم مسلمان برانگیخته شد که به تعطیلی آن منجر شد. او اندکی بعد روزنامه برق را منتشر کرد و پس از توقیف برق به انتشار روزنامه رعد مبادرت کرد. حمایت آشکار سیدضیائ از سیاست های انگلستان به ویژه قرارداد 1919 ، او را به عنوان چهره ای انگلوفیل مشهور کرد. چاپ 9مقاله در تایید قرارداد 1919 اقدامی متهورانه در موافقت با مستعمره شدن ایران بود که توسط سیدضیاء صورت گرفت . همکار صمیمی سیدضیاء در رعد عین الملک هویدا از سران بهائیت در ایران و پدر امیرعباس هویدا بود. با مطرح شدن تاسیس شعبه کمیته در تهران ، سیدضیاء نامزد اصلی تاسیس کمیته زرگنده در تهران بود. با تشدید فشارهای اقتصادی بانک شاهنشاهی نسبت به دولتهای ایران ، او از سوی انگلیسی ها به عنوان رابط دولت با بانک شاهنشاهی معرفی شد. این امر کمک بزرگی به پیشبرد طرح کودتا کرد. جلسات مکرر او با نرمن ، اسمایس ، اسمارت ، آیرونساید و اردشیر جی قبل از کودتا آنان را متقاعد کرد که وی را به عنوان رئیس سیاسی کودتا انتخاب کنند. از آن پس رفت و آمد مکرر سیدضیاء به قزوین برای گفتگو و هماهنگی با رضاخان و رساندن کمکهای مالی بانک شاهنشاهی به کودتاگران ، منجر به بازسازی قوای قزاق و عزیمت آنان به تهران شد. او نه تنها نزد ایرانیان ، بلکه نزد ناظران خارجی نیز به عنوان فردی انگلوفیل شهرت داشت . کالدول وزیرمختار امریکا در ایران درباره سیدضیاء می نویسد: «ساعت به ساعت با سفارت انگلیس رایزنی می کند... درحقیقت همه می دانند که وقتی سردبیر روزنامه رعد بود مرتب از انگلیسی ها مقرری دریافت می کرد... شهرت دارد که او آلت دست صرف سیاست انگلیس است .» اردشیر جی نیز در وصیت نامه خود ضمن تقدیر از سیدضیاء اظهار می دارد: «پیش از آنچه لازم و یا مطلوب بود تظاهر به همگامی با سیاست انگلیس می کرد.» حضور سیدضیای آشنا با سیاست در کنار رضاخان ، برای موفقیت کودتا لازم بود ، اما از آنجا که انگلستان قصد داشت با کودتا یک دولت نظامی در ایران مستقر کند ، دولت سیدضیاء بیش از سه ما نپایید؛ او ایران را به قصد اروپا ترک کرد و سپس در فلسطین مستقر شد. مروری بر آنچه ذکر شد به خوبی نشان می دهد کودتا ساخته لندن بود و به منظور حفظ منافع بریتانیا در ایران صورت گرفت . حسین مکی در این خصوص می نویسد: «کودتا مسلما و بی تردید ساخت لندن بود. لندن برای ساختن کودتا دستگاهی منظم و وسیع به وجود آورد و نقشه جامعی که هم آهنگ با سیاست عمومی لندن در شرق باشد طرح کرده بود. دستگاهی که کودتا را به وجود آورد، به قدری منظم و ماهرانه و بی صدا کار می کرد که هیچ کس جز سازندگان کودتا از این ابداع مطلع نشدند و چنان نعل وارونه زدند که حریف هم از ظواهر امر کار، فریب خورد.» با استقرار رژیم کودتا در ایران ، سایه شوم دیکتاتوری به مدت 57سال بر ایران سایه انداخت و برای اولین بار در کشور ما رژیمی به قدرت رسید که منشائ قدرت او بیگانه ای متجاوز بود. طی سلطه رژیم پهلوی بر ایران ، استقلال فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی کشورمان دستخوش امیال بیگانگان شد و هزاران زن و مرد ایرانی به جرم مقابله با سلطه بیگانه به شهادت رسیدند. میراث رژیم پهلوی برای ایران وابستگی به بیگانگان در تمامی زمینه ها بود که جز با تکیه بر استعمارگران تحقق پیدا نمی کرد و این نکته ای بود که تا پایان عمر رژیم پهلوی ادامه داشت .

موسی فقیه حقانی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها