حامد حسین ‌خانی ، شاعر جوان کرمانی در وبلاگ«بخواب فروردین» ما را به جشن غزل ‌های خویش می‌برد.
کد خبر: ۲۱۱۰۳۱
به شهادت وبلاگ، او متولد 1359، دانش آموخته ادبیات فارسی و صاحب مجموعه‌های مرا که برگ شدم، یکشنبه صبح، بخواب فروردین، از این بهشت موازی و نیز کتاب زیر چاپ جستاری در غزل تاثیرگزار امروز است.

شعر حسین‌خانی، شعری تصویرگراست. شاعر علاقه زیادی به کشف‌های نو در عرصه مضمون و تصویر دارد و قدرتمندترین خصیصه شعری او نیز همین است. از سوی دیگر، زبان در کلیت آثار شاعر، زبانی یگانه نیست و شاعر در هر غزل به فراخور دنیای تصاویرش، لحن و زبانی خاص را برگزیده است. این طیف زبانی از آرکائیسم نسبی زبان تا گفتاری شدن لحن شعر را در برمی‌گیرد؛ اما نکته اینجاست که در یک غزل همیشه یکدستی زبان حفظ شده است و دوپارگی به چشم نمی‌خورد. در حقیقت شاعر به واسطه احاطه‌اش بر ادبیات کلاسیک، بر آن بوده است که از هر ظرف زبانی برای خلق یک موقعیت تازه استفاده کند و حاصل کار معمولا روح‌نواز بوده است.

نکته دیگر در اشعار او، طولانی بودن و تعدد ابیات است. این تعدد ابیات به خودی خود، خوب یا بد نیست؛ بلکه مهم این است که آیا حرف شاعر و تصویرهای او قابلیت تسری به همه این ابیات را داشته‌اند یا خیر. به نظر نگارنده، در برخی غزل‌های حسین‌خانی می‌شود به ایجاز نگاهی دوباره داشت، هرچند در بسیاری نیز هیچ بیتی، بی‌حذف زیبایی، قابل حذف نیست. نکته آخر این‌که حسین‌خانی هرچند در قالب‌های دیگر نیز طبع‌آزمایی دارد، اما ذاتا غزلسراست و در قالب‌های دیگر  مگر غزل مثنوی که قرابت شورانگیزی با غزل دارد  اوج‌‌های غزلش را تاکنون تکرار نکرده است.

برای نمونه ابیاتی زیبا از او را می‌خوانیم:

تو زیبایی و می‌خواهم خود زیباترینت را

من یلدا نشین دارم هوای فرودینت را

من آن شهرم که می‌تازند بر ویرانه‌های او

نمی‌خواهی به لبخندی، بسازی سرزمینت را؟

عروس آب‌هایی تو، به جشن ماهیان برگرد

که ساحل دوست می‌دارد، تن دریا نشینت را

تو قصر از رقص می‌سازی، بچرخ از روم تا یونان

و در ایران به رقص آور، شبی دیوار چینت را

صدای شهرزاد امشب هزارو یکشبین بار است 

که نجوا می‌کند با خود، چنانت را، چنینت را   

خسوف گاه گاه ماه، شادم می‌کند، زیرا

تجسم  می‌کند در من، دو چشم آتشینت را...

شعرها

بی‌شک وبلاگ شاعر جوان، محسن رَزوان درخور نامی ‌ویژه‌تر است، چرا که دنیای شعری او شایان  توجه است. حتی می‌تواند نام کتابش را بر وبلاگش بگذارد: پیوست.

از نام که بگذریم، شعرهای رزوان شعر تداعی‌هاست. تداعی‌هایی که بیشتر حاصل همنشینی کلمات و البته تداعی‌های زبانی است. به عبارت بهتر، شاعر با بهره‌گیری از یک اصطلاح، ترکیب یا مَثَل به خوانش‌های دو یا چندگانه از یک جمله می‌رسد و کلیت شاعرانه خود را بر روی همین  ابعاد معنایی چندگانه بنا می‌کند. به کارگیری تداعی‌های زبانی و اصولا حرکت‌های زبانی، حرکت بر لبه تیغ شاعرانگی است. حال آن که  تداعی‌های تصویری به دلیل خیالمندی افزون‌تر، راه مطمئن و البته دیریاب‌تری به نظر می‌رسد. تخیل تصویرمداری که می‌تواند در ذهن مخاطب و با همراهی خوانش خلاقانه او به گسترشی افزون‌تر نیز برسد؛ اما به هر حال، رزوان در بیشینه کارهایش اجرای قابل قبولی از تداعی زبانی دارد؛ هر چند همچنان فکر می‌کنم می‌تواند بر ظرفیت‌های دیگر خلق شاعرانگی و حتی همین تداعی، بیشتر درنگ کند. مثل تداعی بیت معروف استاد بهمنی«شب‌های شعرخوانی ما بی‌فروغ نیست...» در این غزل و دیگرگونه دیدنش:

وقتی که در شب‌های شعر ما چراغی نیست

تنها صدایی که نمی‌ماند صدای ماست‌

در عین حال، همین تداعی‌های زبانی امکان شکل‌گیری نوعی از طنز را نیز ایجاد می‌کند که شعر رزوان نیز از آن بی‌بهره نیست، اما با توجه به زبان و ویژگی‌های شعر او، می‌تواند کارکردهایی بیش از این در شعرش داشته باشد.

نکته دیگر تجربه‌ورزی شاعر در قالب‌های گوناگون است، از سپید تا غزل و جالب اینجاست که حاصل کار در هر دو شیوه قابل تامل است، هر چند کفه کیفیت به سمت سپید سنگینی می‌کند. چرا که زبان شاعر در سپیدها به لحن  طبیعی کلام بیشتر نزدیک می‌شود حال آن که در غزل‌ها گهگاه وزن و قافیه سبب شده‌اند این لحن  که ویژگی بنیادین شعر اوست  به هم بخورد که البته کمی ‌سختگیری بیشتر در غزل می‌تواند این مشکل را نیز برطرف کند. 
با هم شعری از محسن رزوان می‌خوانیم:

دور نصف جهان را خط می‌کشم‌

استوا همین کار را با زمین کرد

داغ کرده‌ام‌

باران، سیل می‌بارد

و خرماهایی که از ارتفاع نمی‌ترسند

زودتر می‌رسند

مثل بزرگراه‌ها

که سریع‌تر از من.

حالا تو هی دست و پا بزن‌

تا تمام طول این بزرگراه را

شنا کرده باشی‌

این همه خودشان را به آب زدند

دلشان دست توست‌

این همه به درد غرق شدن نمی‌خورند

زاینده‌رود باید فکری به حال خودش بکند

دارد همین طور آب می‌رود.

سیامک بهرام پرور

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها