درحال حاضر تقلا برای مذاکره نوعی زمان خریدن برای طرف مقابل است چرا که برنامههایش بههم ریخته و البته تحت پوشش تلاش دیپلماتیک به تحرکات ضدایرانی خود ادامه میدهد که یکی از مهمترین آنها بازآرایی مجدد نیروهای تکفیری در عراق، افغانستان و سوریه است. در چنین شرایطی هیچ جایی برای اعتمادسازی وجود ندارد و تنها مسیر ضمن افزایش قدرت نظامی، انجام فعالیتهای آگاهیبخش و افشاکننده اقدامات پنهانی غرب و پاسخگوسازی مقامات غربی و صهیونیستی در میان افکار عمومی جهان است. آزموده را آزمودن خطاست و با دیدگاهی که در آمریکا از مدتها پیش حاکم بوده و البته به یمن مقاومت ایران و متحدانش از عملی شدن جلوگیری شده است، نمیتوان انتظار مذاکره به معنای واقعی داشت. دستگاه دیپلماسی کشور در این راستا ضمن تقویت دیپلماسی عمومی برای آشکارسازی ابعاد جنایاتی که علیه ملت ایران صورت گرفت، نباید وقت و انرژی خود را صرف بررسی پیشنهادات مذاکره کند. این پیشنهادات قطعا دوباره مسیری برای فریبکاری و سفیدشویی از مهاجمان درندهخوی آمریکایی است و هیچ منفعتی برای ایران نخواهد داشت که هیچ، حتی میتواند به منزله ارسال سیگنال ضعف به طرف دشمن تلقی شود. در این مسیر فاصلهگذاری بین ترامپ و نتانیاهو معنایی ندارد و هر دوی آنها متجاوز هستند. چنانکه مذاکره با رژیم صهیونیستی و سران آن معنایی ندارد، مذاکره با آمریکا در مقطع فعلی بیمعناست. بهخصوص که مشارکت آمریکا در حمله به ایران و تلاش برای تجزیه کشورمان و تهدید مقام معظم رهبری کاملا علنی بوده و خواسته عمومی، تنبیه و محاکمه این متجاوزان است و نه گفتوگو با آنان. در این مسیر بخش دیگری از تلاش دستگاه دیپلماسی باید صرف تلاش برای تسریع و ترغیب کشورهای رقیب آمریکا در حمایت از ایران و مقاومت شود و ابعاد و عواقب عملی شدن تهدیدها علیه ایران برای مقامات این کشور تشریح شود. چنانکه آمریکاییها بهروشنی حذف ایران را اهرم و مقدمه حذف روسیه و چین از معادلات خاورمیانه و در گام بعدی تجزیه و فروپاشی این دو کشور تلقی میکنند. به این ترتیب مهمترین اهداف دیپلماسی ایران در مرحله فعلی دوری از پیشنهادات انحرافی آمریکا و اذناب آن برای به اصطلاح مذاکره و توسعه روابط با کشورهایی دیگر در قالب سازمانهایی چون شانگهای و بریکس و روابط همسایگی است.