درباره جادوگر فوتبال دوران گارینشا ؛ 20سال بعد

برزیلی ها بتازگی مراسمی را برای بیستمین سالگرد مرگ گارینشا، فوتبالیست بزرگ خود به پا کردند و به این مناسبت او را به خاطر آوردند.
کد خبر: ۲۱۱۰۱
گارینشا گوش راست دریبل زنی بود که از فرط مهارت در کارش به جادوگران می ماند. در 30سال اخیر، مهاجمان بسیاری کوشیده اند مانند او باشند، اما جرزینهو، گوش راست کارساز سال 1970برزیل نیز نتوانست با او برابری کند. گارینشا 2 جام جهانی 1958 و 1962 را همراه یارانش به تیم ملی برزیل برد ، اما نه خود او عقل معاش داشت و نه دستمزد فوتبالیست ها مانند الان نجومی بود. در نتیجه ، وقتی در 49سالگی دارفانی را وداع می گفت ، بسیار تنگدست بود و حتی عده ای او را از یاد برده بودند. به گارینشا لقب «نابغه ای با پاهای کمانی» داده بودند که اشاره ای به پاهای او بود که مثل کمان کج نشان می دادند. با این حال ، مدافعان سمت خود را چنان فریب می داد و در بغل راست پیشروی می کرد که بسیاری از برزیلی ها او را جزو 5فوتبالیست اول تاریخشان می دانند و هستند کسانی که می گویند او بعد از په له افسانه ای ، بهترین بوده است.
دوباره در خواب
همزمان با گرامیداشت بیستمین سال درگذشت او از سوی رسانه ها و مردم ، طبق معمول ، فدراسیون فوتبال برزیل یعنی نهاد حاکم بر این ورزش و سازمانی که بایست بانی چنین حرکتی می شد و بیش از بقیه جنب و جوش نشان می داد چندان توجهی به این موضوع نکرد. سران فدراسیون ، در این مدت برای تجلیل از گارینشا هیچ مراسمی تدارک ندیدند و همین باعث واکنش و اعتراض فوتبالدوستان و رسانه های برزیل شد. روزنامه استادو دو سائوپولو نوشت : بیش از 20سال از مرگ یکی از بهترین فوتبالیست های دوران نمی گذرد. با این حال ، کاری کرده اند که رسما هیچ یادی از او نشود و انگار مقامهای ما رسما او را کنار گذاشته اند. متاسفانه فدراسیون فوتبال برزیل ، دوباره خود را به خواب زده است . نه این نهاد و نه هیچیک از باشگاه هایی که گارینشا برایشان بازی کرد، درصدد نیستند مراسمی برای او بگیرند. این در حالی است که او 60بار پیراهن ملی زرد و آبی برزیل را در میدان مسابقه ها به تن کرد.
افسانه فراموش شده
مارکوس کائه تانو ، نویسنده روزنامه ژورنال دو برزیل نیز گفت : 20سال از مرگ استاد دریبل زنی و خلاق ترین و غیرقابل پیش بینی ترین مهاجم جهان گذشته است ، اما فدراسیون فوتبال برزیل به طرزی شرم آور و حتی بوتافوگو باشگاهی که مدیون گارینشا بود هیچ مراسمی به یاد او بر پا نکردند. گارینشا بود که با هنر و تلاش خود تیم ملی و بوتافوگو را به پیش راند، ولی افسانه ای که ساخت ، حالا با بی اعتنایی کسانی مواجه است که او برایشان آن طور زحمت کشیده بود. گارینشا، در دوران اوجش مردی بی مهار در زمینهای فوتبال نشان می داد. این تخصص او بود که مدافع مستقیمش را 3، 4 و حتی گاه 5بار دریبل می زد و گاه خودش را طوری بی حال نشان می داد که مدافع رقیب گمان می کرد مرده است و لحظه ای بعد در لب خط طولی و در حالی که مدافع رقیب را حیران و سقوط کرده روی زمین جا می گذاشت ، یک پاس عالی و گلساز برای یارانش صادر می کرد. با وجود انجام مکرر این حرکات و آشنا شدن همگان با تکنیک و نوع بازی او، باز هم نمی شد گارینشا را گرفت و همین مساله ارزش داشت و بر اعتبار او می افزود.
این رادیو خراب است
زندگی و سکنات و حرکات او بیرون میدان های فوتبال نیز به همین اندازه غیرقابل پیش بینی و دردسرساز بود. در ایام جام جهانی 1962 که در خاک شیلی برگزار شد برای این که سرش گرم باشد، یک رادیو به او هدیه دادند، اما او رادیو را پس داد و اعتراض کرد که رادیو خراب است ، زیرا فقط به زبان اسپانیایی حرف می زند. سال 1973 ، در مراسمی که برای بزرگداشت او و چند فوتبالیست دیگر برزیلی و در حضور امیلیو گاراس تازو، رئیس جمهوری وقت برزیل ترتیب داده بودند، همه با لباس فرم و رسمی آمده بودند، در حالی که او با یک شورت ورزشی و جوراب و کفش فوتبال به محل آمد و همه را متعجب و معترض کرد. گارینشا سرانجام بر اثر مراقبت نکردن از خود، سهل انگاری و بیماری هایی که از اعتیاد او به مشروبات الکلی بی تاثیر نبود، در سال 1983 درگذشت ، اما حاصل 4بار ازدواج او ، 13فرزند است که هیچیک فوتبالیست قابلی نشدند و یک دهم توانایی پدرشان را هم ندارند. گارینشا در روستای پائو گرنده در ریودوژانیروی برزیل به دنیا آمد و اولین بازی حرفه ای خود را برای بوتافوگو در شرایطی انجام داد که بیش از 19سال از سنش نمی گذشت .
از صعود تا سقوط
نخستین بازی او برای تیم ملی برزیل در سال 1955 شکل گرفت . سال 1958 که جام جهانی در خاک سوئد برپا می شد، گارینشا در گوش راست ، مهره ای غیرقابل انکار در تیم ملی برزیل بود و هر حرکتش ، دفاع حریفان را به زحمت می انداخت . در جام جهانی 1962 در شیلی ، تاثیرگذاری و سهم گارینشا از این بیشتر شد، زیرا په له در رقابت ها مصدوم و حاشیه نشین شد و گارینشا در غیاب او بایست کارهای بیشتری انجام می داد و او چنین کرد و نه تنها گلهایی ساخت که خودش هم 4گل زد، اما سقوط او از سال پس از آن (1963) و با آسیب دیدگی شدید زانو شروع شد.
مصدومیت ها و اشتباهات
گارینشا پس از ترک بوتافوگو ، به فلامنگو و کورین تیانس پیوست و سال 1972 که فوتبال را کنار می گذاشت و بازنشسته می شد ، پیراهن تیم معمولی و متوسط اولاریا را در ایالت ریو به تن داشت . خودش اذعان می کرد در سالهای آخر، در بسیاری موارد که به میدان می آمد، آماده نبود و بواقع مکان خود را به عنوان گوش راست اول برزیل ، از 1966 به بعد از دست داده بود و از همان زمان ، حکومت جرزینهو در این منطقه شروع شد. البته ادامه مصدومیت ها نقش مهمی در کمرنگ شدن گارینشا داشت ، خودش می گفت : بزرگترین اشتباه من این بود که در ایام آسیب دیدگی نیز بازی می کردم و نمی توانستم قابلیت های خود را نشان دهم . اضافه بر آن ، اصرار بر حضور در میدان ، باعث شدت یافتن مصدومیتم می شد.
تغییر بافت فوتبال برزیل
فوتبال امروز برزیل را نمی توان با دهه های 1950 و 1960قیاس کرد. در آن زمان ، گوش راست های کلاسیک در برزیل غوغا می کردند و تیمها عادت داشتند با روشهای قدیمی تر اما موثرتر و بسیار تهاجمی تر 4-2-4 و یا حداکثر 4-3-3 بازی کنند و در آن سیستم ها ، تیمها حتما 2گوش داشتند ؛ یکی گوش راست و دیگری گوش چپ که وظیفه آنها دریبل زنی و پیشروی در منطقه متبوعه و سپس ارسال و سانتر توپ به قصد سانتر فوروارد تیم و یا هافبک های پیش تاخته خودش بود و یا خودشان نوک حمله می شدند و گلزنی می کردند. بتدریج فوتبال برزیل تغییر یافت و با این که در دهه های 1980 و 1990 نیز گوش راستها و بغل راستهایی مثل مولر ، والدو میرو ، سرجینیو ، یولر ، ادمیلسون و فرانکا در فوتبال برزیل ظهور کردند ، اما هیچیک مهارت های گارینشا و حتی جرزینهو را نداشتند. سپس روش 4-4-2 در فوتبال برزیل و به خصوص تیم ملی مرسوم شد و در جام جهانی - 1994 که برزیل خط حمله اش را فقط با 2نفر چون به به تو و روماریو می بست - و جام - 1998که این تجربه با به به تو و رونالدو تکرار شد - چیزی به اسم «گوش» با وظایف سنتی اش در این تیم دیده نمی شد و کار نفوذ و دریبل زنی در جناحین ، مثل اروپایی ها، به بکهای نفوذی ، یا هافبک های کناری سپرده شده بود. الان نیز در برزیل چنین است و گوشهای سنتی به شکل گذشته یافت نمی شوند و اگر لویی زائو و نیلسون را بهترین ها بدانیم ، شکل کار و شرح وظایفشان با آنچه در زمان گارینشا بود، فرق می کند. البته در اروپا آن رسم برچیده شده و در شیوه های 3-5-2 و یا 3-4-1-2 ، آنچه وجود ندارد ، گوشهای کلاسیک است و آنچه فراوان است ، بالهایی است که به 2کار دفاع و حمله می پردازند.
جای خالی او
دقیقا به همین دلیل است که 20سال پس از مرگ گارینشا - که بهترین گوش راست سنتی ممکن بود - جای خالی او و امثال او در فوتبال پیشرفته اما تدافعی دنیا بیش از پیش حس می شود.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها