در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
استفاده از انرژی هستهای در ایران به پیش از انقلاب باز میگردد. آمریکا در سال 1346 اولین رآکتور تحقیقاتی 5 مگاواتی آب سبک را به ایران فروخت و شرکت آمریکایی (AMF)، این رآکتور را در دانشگاه تهران نصب و راهاندازی کرد.
به دنبال آن، ایران در سال 1347 پیمان عدم تکثیر سلاحهای هستهای ان پی تی را پذیرفت و در سال 1349 آن را در مجلس شورای ملی به تصویب رساند.
پس از آن سازمان انرژی اتمی ایران در سال 1353 تاسیس و دکتر اعتماد به ریاست آن منصوب شد. رآکتور اتمی بوشهر و مشارکت مالی ایران در طرحهای فناوری سوخت اتمی فرانسه از جمله اولین طرحهای هستهای ایران بودند.
اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 و با تغییر سیاستهای جامعه جهانی، پروژههای هستهای ایران متوقف شد.
در فاصله بین سالهای 1359 تا 1367، در جریان جنگ ایران و عراق، این تاسیسات توسط عراق بمباران شد و زمانی که ایران تصمیم به بازسازی این نیروگاه گرفت، شرکت آلمانی کا.و.او که پیمانکار این پروژه بود از ادامه آن سر باز زد.
برنامه اولیه این پروژه شامل احداث 2 واحد یک هزار مگاواتی تولید برق هستهای بود که میان رژیم سابق ایران و یک شرکت آلمانی به امضا رسیده بود.
فریدون سحابی، نخستین رئیس سازمان انرژی اتمی ایران پس از پیروزی انقلاب روایت دست اولتری را از این ماجرا نقل و عنوان میکند: «نیروگاهی که آلمانها قرار بود بسازند از نوع خاصی است به نام نیروگاه آب تحت فشار که PWR نامیده میشود و قرار بود با ظرفیت 2400 مگاوات (در 2 واحد 1200 مگاواتی) ساخته شود. تا آن زمان آلمانها حتی برای خودشان هم چنین نیروگاهی در این اندازه و بزرگی نساخته بودند. آمریکاییها هم همین طور، تا آن زمان نیروگاهی به این اندازه نداشتند. آنها برای داشتن مثلا 2400 مگاوات برق، نیروگاههای هستهای در قالب واحدهای کوچکتر میساختند.»
اظهارات سحابی حکایت از آن دارد که نیروگاه در دست ساخت آلمانها نه تنها در خاورمیانه بلکه حتی در اروپا و آمریکا نیز بینظیر بوده است.
در این میان پیمانکاران قبلی نیز علیه ایران به علت تعویق در پرداخت مطالبات مالی و ضرر و زیان وارده، در محاکم مربوطه اقامه دعوی کردند. مشاجره حقوقی بر سر این طرح ناتمام تا سال 1988 هم ادامه یافت و سرانجام شرکت «زیمنس» با حمایت کمیسیون تجارت بینالمللی در پاریس پیروز این میدان شد.
شرکت «یورودیف» هم که مسوول تامین اورانیوم غنی شده بود تقاضای خسارت کرد و در نهایت 900میلیون فرانک از 2 میلیارد دلار سرمایهگذاری ایران به عنوان خسارت تحویل این شرکت داده شد.
پس از آن ایران با آرژانتین، اسپانیا و کشورهای دیگر قراردادی را برای تکمیل نیروگاه به امضا رساند که همه آنها با فشار آمریکا به این کشورها، منتفی شد.
نتیجه فشارهای مذکور، امضای قرارداد 800 میلیون دلاری میان ایران و روسیه برای ساخت نیروگاه 1000مگاواتی بوشهر در سال 1995 بود و طبق قرارداد، نیروگاه باید در ماه ژوئیه 1999، راه اندازی میشد که تا کنون بنا به دلایل فنی و سیاسی چندین بار به تاخیر افتاده و بیش از 1 میلیارد دلار هم هزینه در پی داشته است.
علل تاخیر در راهاندازی نیروگاه بوشهر
بیش از 3 دهه از برنامه ایران برای ساخت نیروگاه اتمی بوشهر میگذرد، اما این نیروگاه همچنان در پیچ و خم تعلل شرکتهای طرف قرارداد برای راهاندازی است.
پس از شکست مذاکرات با کشورهای غربی، در جو تحریم بینالمللی، قرارداد تکمیل نیروگاه اتمی بوشهر با روسیه منعقد شد و امید میرفت طرف مقابل بر اساس تعهدات خود در موعد مقرر شده نیروگاه را به مرحله راهاندازی و عملیاتی شدن برساند.
اما دلایل متعدد مالی، فنی و بویژه سیاسی در به تاخیر انداختن نیروگاه بوشهر بعد از یک دهه روسیه را به شریکی غیرقابل اعتماد برای ملت ایران تبدیل کرده به گونهای که توانایی آنها از سوی شخصیتها و مقامات مختلف کشورمان زیر سوال رفته است.
سحابی نخستین رئیس سازمان انرژی اتمی ایران بعد از پیروزی انقلاب در این باره تصریح میکند: «ابتدا همه جور امکانات و اطلاعات لازم در اختیار روسها گذاشته شد تا به بررسی بپردازند. بعد به این نتیجه رسیدند که ادامه و تکمیل آن نیروگاهی که آلمانها نیمه کاره رهایش کردند، برای روسها مقدور نیست. به این سبب که روش، استاندارد و ضوابط طراحی و ساختار اجرایی روسها در مورد نیروگاههای هستهای با روش غربیها کاملا متفاوت است.»
روسها با علم به این مسائل راهاندازی نیروگاه بوشهر را پذیرفتند که این پذیرش خود جای سوال دارد.
غلامرضا آقازاده رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان نیز سوم مهر 1385 در واکنش به تاخیر روسها در راهاندازی نیروگاه بوشهر به صراحت اعلام کرد که پیمانکار روسی تواناییهای فنی لازم را ندارد و یک شرکت غربی میتوانست با یک سوم نیروی انسانی پیمانکار روسی این پروژه را تکمیل کند.
وی در انتقاد از روسها تا آنجا پیش رفت که گفت اگر در زمان امضای این قرارداد با روسها حضور داشت، آن را تایید نمیکرد.
به دنبال تواقفنامهای که میان دو کشور در سال 1995 به امضا رسیده بود، 2 هزار نیروی روسی راهی بندر بوشهر شدند. این واحد قرار بود 4 سال پس از آغاز عملیات اجرایی آن به بهرهبرداری برسد.
اگرچه دشواریهای فنی به میزان قابل ملاحظهای مانع پیشبرد بموقع عملیاتی و اجرایی شدن نیروگاه شده بود، زیرا به لحاظ فنی تفاوت بسیار زیادی در طراحی روسها و آلمانها وجود داشت و پیمانکار روسی ناچار بود برای استقرار آرایش خاص در رآکتور هستهای بتون ریزی قبلی آلمانها را کاملا بتراشد و از نو بتونریزی کند که این کار به مراتب از طراحی و ساخت اولیه نیروگاه توسط روسها، زمان بیشتری طلب میکرد و هزینهبری بیشتری داشت، اما در عمل، دلایل سیاسی همواره نقشی مهمتر از علتهای فنی در طولانی شدن زمان تکمیل طرح و راهاندازی آن داشتهاند.
پیش از انقلاب، ایران مجاز بود نه تنها نیروگاه بوشهر بلکه 23 نیروگاه هستهای داشته باشد اما پس از انقلاب به لحاظ مسائل سیاسی موانع متعددی حتی درتکمیل نیروگاه نیمه کاره بوشهر ایجاد شد.
در ایجاد موانع سیاسی، دولت آمریکا و متحدان نزدیک آن از جمله فرانسه و انگلیس نقش عمدهای ایفا کردند.
دولت آمریکا از ابتدای امضای قرارداد تکمیل واحد شماره یک کارخانه برق اتمی بوشهر در سال 1995 بین ایران و روسیه با آن از در مخالفت در آمد. واشنگتن در توجیه مخالفت با قرارداد تکمیل رآکتور اتمی بوشهر مدعی بود در صورت آغاز به کار این رآکتور، تهران قادر خواهد شد با استفاده از سوخت مصرفی آن به پلوتونیوم کافی برای تولید بمب هستهای دست یابد.
آمریکا همچنین استدلال میکرد که همکاری ایران و روسیه در اجرای طرح رآکتور بوشهر (که در هر حال قانونی و مطابق با مفاد ان پی تی است) میتواند با ایجاد پوشش قانونی به همکاریهای پنهان اتمی بین دو کشور و انتقال فناوری حساس اتمی به ایران بینجامد.
مخالفتهای آمریکا و مقابلهجویی با ایران در اواسط سال 1381 (2001 میلادی) شدت بیشتری به خود گرفت تا جایی که امروزه فعالیتهای صلحآمیز هستهای کشورمان به موضوعی در شورای امنیت سازمان ملل بدل و قطعنامههای متعددی علیه ایران صادر شده است و همچنان تداوم دارد.
در سال 81 ماموران اطلاعاتی آمریکا ادعا کردند ایران دارای برنامه و تاسیسات هستهای نظامی است و در 23 مرداد ماه همین سال (14 آگوست 2002)، علیرضا جعفرزاده نماینده گروهک منافقین با برگزاری یک کنفرانس خبری، نتیجه جاسوسیهای گروهک خود را با ارائه تصاویری از سایت نیروگاههای اتمی نطنز و اراک، مطرح و ادعا کرد جمهوری اسلامی ایران با مخفی کاری در نطنز و اراک، تاسیسات غنیسازی اورانیوم و رآکتور آب سنگین برای مقاصد نظامی ساخته است.
طبق توافقنامه ایران با آژانس، درخصوص ساخت تاسیسات هستهای تا 180 روز (6 ماه) پیش از تزریق مواد هستهای به تاسیسات، ایران ملزم به اعلام مراتب به آژانس نبود.
البرادعی مدیرکل آژانس نیز در تاریخ 13 دسامبر 2002 در مصاحبهای با CNN با اعلام این که ما کاملا از این تاسیسات مطلع بودیم و این خبر تازهای برای ما نیست، تصریح کرد: «ما هدف از این تاسیسات را درک میکنیم و معتقدیم تحت کنترل دقیق و در راستای کاربردهای صلحجویانه قرار دارند».
سخنگوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز بعد از بازرسی کارشناسان در فوریه 2003 اعلام کرد هیچ گونه انحرافی نسبت به مواد هستهای ثبت شده و تحت نظارت پادمان در ایران کشف نشده و این مساله همچنان در گزارشهای متوالی آژانس مورد تاکید قرار گرفته است. اما فشار آمریکا و جنجالآفرینی غرب موجب شد تا پرونده فعالیتهای هستهای ایران در دستور کار آژانس قرار گیرد و به دنبال آن بازدیدهای مدیرکل از تاسیسات هستهای و بازرسی کارشناسان و گزارشهایی که به شورای حکام داده شده، مبنای تصمیمگیری آژانس و سپس شورای امنیت سازمان ملل شد.
در کنار مخالفتهای این چنینی، مهره ایران تبدیل به رقابت و امتیازگیری میان روسیه و آمریکا که با وجود دوستیها و منافع مشترکشان رقابتی دیرینه نیز با یکدیگر دارند، شد. تحلیلگران معتقدند در علل تاخیر تکمیل نیروگاه بوشهر نباید توافقهای پنهانی مسکو با واشنگتن را از نظر دور داشت. آنها معتقدند روسیه این پروژه را به وسیلهای برای باجگیری از غرب تبدیل کرده است.
حشمتالله فلاحتپیشه، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی نیز در گفتگویی با ایسنا به این مساله اذعان داشته و بصراحت گفته بود: «روسها همواره از رابطهای که با ایران داشتهاند بویژه در موضوع هستهای به عنوان محل تبانی با آمریکاییها استفاده کردهاند».
اما مقامات روسی دلایل سیاسی را برای تاخیرهای مکرر رد کرده و صرفا مشکلات را محدود به مسائل مالی و فنی میکنند.
به عنوان نمونه در اولین مرحله ارسال سوخت که قرار بود 11 فروردین 86 صورت بگیرد پیمانکار روسی به علت آنچه تاخیر ایران در پرداختهای خود به روسیه خواند، تحویل و سوخت هستهای و راهاندازی نیروگاه بوشهر را به تاخیر انداخت.
آقازاده بلافاصله این تاخیر را مسالهای سیاسی خواند و گفت که هر زمان روسیه سوخت هستهای را به ایران تحویل دهد، تهران هزینه آن را پرداخت خواهد کرد.
وی با تهدید به این که اگر روسیه بوشهر را راهاندازی نکند، ایران به تنهایی آن را تکمیل خواهد کرد، درخصوص علل تاخیر راهاندازی نیروگاه به ضعف مالی شرکت اتم استروی اکسپورت اشاره و تصریح کرد اگر پیمانکار مناسبتری وجود داشت، این طرح به این شرکت روسی واگذار نمیشد.
بهانهجوییها ناظران و تحلیلگران را بر آن داشت تا بر این اعتقاد تکیه کنند که روسیه از ابتدا شریکی قابل اعتماد نبوده و دیرکرد 10 ساله در این راستا را ناشی از همراهی این کشور با خواست غرب مبنی بر دور نگه داشتن ایران از فناوری هستهای تعبیر کردند.
دریافت سوخت موضع کشورمان را در گفتگوهای بینالمللی که بر سر فعالیتهای هستهای صلحآمیزش در جریان بود، تقویت میکرد.
از نظر مقامات کشورمان معضل سیاسی مربوط به ارسال سوخت حل شده بود، چنان که علاءالدین بروجردی در 19 شهریور 87 این مساله را اعلام کرد و گفت که مشکلات فعلی صرفا فنی است و امیدواریم هر چه سریعتر رفع شود.
هیاتهای روسی و ایرانی در حال تردد میان تهران و مسکو، سعی در حل مناقشات به وجود آمده داشتند.
هنوز تکلیف مسائل مالی و سیاسی روشن نشده بود که روسها علاوه بر این، تاخیر در ارسال برخی تجهیزات از سوی چند کشور را به عنوان دیگر دلایل تاخیر در راهاندازی نیروگاه مطرح کردند.
مقامات روسی در سخنانشان به نام هیچ کشور مشخصی در این زمینه اشاره نکردند. از سوی دیگر برخی منابع روسی نیز مشکلات مالی پیش آمده را ناشی از تغییر سیستم پرداختهای ارزی در ایران عنوان کردند که آن موقع به دستور احمدینژاد، رئیسجمهور از دلار به یورو تبدیل شده بود.
با این وجود معاون وزیر خارجه روسیه با اعلام این که اختلافات مالی میان دو طرف با مذاکرات کارشناسی حل خواهد شد، تاکید کرد بهرهبرداری از نیروگاه بوشهر به یک سال دیگر موکول خواهد شد که این فرصت مناسبی برای طرفهای غربی برای پیشبرد اهداف خود فراهم میکرد.
طرف ایرانی هم در نهایت پذیرفت امکان بهرهبرداری از این پروژه در تاریخ از پیش اعلام شده فراهم نیست و به این ترتیب با حل و فصل مناقشه موعدی دیگر در این رابطه مشخص شد.
اما به نظر میرسد در این میان روسها علاوه بر تاخیر چندین ساله در راهاندازی نیروگاه بوشهر مبالغ هنگفتی بیش از قرارداد منعقد شده را در کنار باجگیریهای سیاسی خود به جیب زدهاند. آقازاده هزینه ساخت نیروگاه را به دلیل تاخیرهای مکرر روسها برای کشورمان بسیار سنگین دانسته بود.
بعد از ماهها، اقدام غیرمنتظره روسها در تحویل سوخت نیروگاه بوشهر به رغم سابقه بدقولی و کارشکنی طولانی آنها در ساخت این نیروگاه بسیاری از ناظران را شگفتزده کرد، اما اظهارات بوش، رئیسجمهور آمریکا پرده از انگیزه تحویل سوخت به ایران برداشت.
بنا بر شواهد و قرائن، تحویل این سوخت به ایران، با موافقت دیگر قدرتهای جهانی صورت پذیرفته است؛ چنان که بوش نیز اظهار کرد از تحویل سوخت به ایران حمایت میکند.
رئیسجمهور آمریکا در عین حال افزود: «اگر ایرانیها این اورانیوم را برای استفادههای صلحآمیزشان بپذیرند، دیگر دلیلی ندارد بخواهند غنیسازی را یاد بگیرند».
همزمان، رسانههای بینالمللی با بزرگنمایی ارسال نخستین محموله سوخت اورانیوم غنی شده به ایران که برای تست شیوه عمل کردن نیروگاه استفاده خواهد شد، تلاش کردند با این ادعا که ایران اکنون نیروگاه دیگری غیر از بوشهر ندارد، این گونه وانمود کنند که اصرار ایران برای ادامه برنامه غنیسازی اورانیوم خود، اهداف غیرصلحآمیز دارد.
کاندولیزا رایس، وزیر خارجه آمریکا گفت: «یک مثال، برنامه صلحآمیز هستهای نیروگاه بوشهر است که روسها برای ایران میسازند و مدتها بود که آمریکا با آن مخالفت میکرد، اما رئیسجمهور با پوتین گفتگو کرد و من با روسها گفتگو کردم که ایرانیان میتوانند از الگوی بوشهر استفاده کنند، به شرطی که روسیه سوخت را به آنها بدهد.»
با توجه به بدقولیهای دامنهدار روسها در ارسال سوخت نیروگاه بوشهر و تکمیل آن که هنوز هم ادامه دارد، به نظر میرسد ارسال غیرمنتظره سوخت در مقطع کنونی در پی یک توافق جهانی برای وادار کردن ایران به تعلیق غنیسازی تحت فشار افکار عمومی بینالمللی است.
کاخ سفید در تلاش است با توسل به ایده عدم نیاز برنامه صلحآمیز ایران به تهیه سوخت، ایران را وادار به تعلیق غنیسازی کند.
به نظر میرسد این راهحل نیز چارهساز نیست، زیرا منوچهر متکی وزیر امور خارجه کشورمان بتازگی اعلام کرد اگر کشورهای مختلف به ایران برای تحویل سوخت هستهای تضمین هم بدهند، باز غنیسازی اورانیوم را ادامه میدهیم. ایران بارها قول کشورهای مختلف برای همکاری در زمینه فعالیت صلحآمیز هستهای را تجربه کرده است که بدقولترین آنها آمریکا بوده است که براساس قرارداد 1957 تعهد تولید 23 هزار مگاوات برق از طریق نیروگاه هستهای را در ایران داده بود و بعد از آن آلمانیها با عدم تکمیل نیروگاه بوشهر با ایران برخورد کردند و همین طور کشورهای مختلف به گونهای دیگر.
مجلس هم مصوبهای را مبنی بر تولید 20 هزار مگاوات برق هستهای تصویب کرده که این به معنای ساخت نیروگاهها و میلیاردها دلار سرمایهگذاری است. تدبیر ایجاب میکند با توجه به تجربیات گذشته، ایران برای نیروگاههایش خودکفا باشد.
فاطمه تیمورزاده
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد