در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
محیطهای کاری امروزبا شرایط ویژه خود، استرس قابل توجهی را به فرد شاغل وارد میآورند. گاه مسائلی همچون تلاش توام با نگرانی برای ارتقای شغلی، تامین نظر کارفرما و فرادست، فاصله ارزش حاکم بر فضای کار با ارزشها و فرهنگ فرد و... تمام فضای فکر و ذهن فرد را به خود اختصاص میدهد و موضوع اول زندگی او میشود. حال تصور کنید این شخص پدر یا مادر نیز باشد. در این صورت او فرصت کافی برای آموزش کودکان خود ندارد و در چنین شرایطی انتقال فرهنگی از والدین به فرزندان به کندی انجام میشود.
جامعهشناسان از این موضوع با عنوان گسیختگی فرهنگی نام میبرند. وقتی بر این عدم حضور، نارضایتی و استرسهای کاری را هم بیفزاییم با وضعیت نابسامان و نگرانکنندهای رو به رو میشویم. استرس ناشی از شغل را بیماری شایع قرن نامگذاری کردهاند. در این میان، زنان که با مسوولیت سنگینی در محیط خانه و ارتباط عاطفیتر با فرزند مواجهاند، آسیب بیشتری را تحمل میکنند. زنان شاغلی که استرس دارند، از احساس خستگی صحبت میکنند، آنها تحریکپذیر میشوند و سریع واکنشهای رفتاری و عاطفی نشان میدهند. بسیاری اوقات نیز احساس افسردگی و درماندگی میکنند و بیشتر از مردان درباره استعفا حرف میزنند. پدران و مادران خسته از استرس نمیتوانند حضوری شاداب و پرانرژی برای فرزندان خود داشته باشند.
افزایش دغدغههای والدین با ورود فرزند
افزایش مسوولیتهای جدید، درگیر شدن با موضوعات ناآشنا، کم تجربه بودن والدین در رفع بیماری و بیتابی کودک، بهانهجوییها و مطالبات فرزند، باز شدن باب جدیدی در نیازهای اقتصادی خانواده، افزایش دغدغههای فرزند در مسیر تحصیل، بلوغ، ازدواج و اشتغال، دوستیابی و... از جمله تغییرات و تاثیرات ناشی از ورود فرزند به خانواده است. هماهنگسازی و مدیریت چنین شرایطی نیازمند داشتن مهارتها و تواناییهایی است که هر چه بیشتر آنها را در خود پرورش دهیم، در رفع دغدغههایی که برشمردیم از توفیق افزون تری برخوردار خواهیم شد.
والدین شاغل و شناخت مراحل رشد
ادب کردن فرزند مستلزم آگاهیهای کافی، توجه مناسب و حوصله وسیع است. اولین گام، کسب دانش و آگاهی مورد نیاز برای تحقق ادب و تربیت است؛ آگاهیهایی از قبیل شناخت مراحل رشد کودک، آشنایی با ویژگی ها، اقتضائات، نیازها، تواناییهای مختلف او در مراحل متعدد زندگی و ... .
خوشبختانه امروز منابع بسیار زیادی در دسترس خانوادههاست که با زبانی روان، ساده و قابل درک به رشته تحریر درآمدهاند، ولی متاسفانه شمار خوانندگان این آثار چندان قابلتوجه نیست. پدران و مادران شاغل، بهترین ساعات یادگیری و آموختن را در محل کار خود میگذرانند و سپس با خستگی ذهنی و جسمی حاصل از کار به منزل باز میگردند و به امور مختلفی همچون استراحت، دید و بازدید، انجام کارهای عقبمانده منزل و... میپردازند و دیگر انرژی و فرصتی برای مطالعه و آشنایی با فرآیند رشد فرزند ندارند.
آنها چگونه به ویژگیهای فرزند خود پی میبرند؟
هر کودکی با کودک دیگر تفاوتهایی دارد. این تفاوتها حتی در میان فرزندان یک خانواده نیز مشهود است. پدر و مادر باید بتوانند این تفاوتها را بشناسند تا تعلیم و تربیت در مسیر صحیح و رو به رشدی ادامه یابد. کشف این ویژگیهای منحصر به فرد، حضور والدینی تیزبین، علاقهمند و پرحوصله را میطلبد. پارهای از خصوصیات خاص کودکان تنها در وضعیتهای ویژهای خود را نشان میدهد و در شرایط عادی ممکن است از دید پدر و مادر مخفی بماند. فرزندی که نیمی از روز را دور از والدین به سر میبرد چقدر احتمال دارد که در چنین شرایطی قرار بگیرد؟ طبعا این فرصت طلایی و استثنایی از دست والدین آنها خواهد رفت. فرزندان در مسیر رشد خود از بزنگاههای ویژهای عبور میکنند که همراهی و همگامی با آنها میتواند نوید بخش پرورشی نیکو و مورد رضایت پدر و مادر و اطرافیان باشد.
اشتغال والدین مانعی در برابر واکنش صحیح به رفتار کودک
والدین حساس، نسبت به گریهها و خندههای کودک (امور ساده و روزمره فرزندان) واکنش نشان میدهند و به تعبیر اریکسون، در او اعتماد بنیادی ایجاد میکنند. در مقابل والدینی که به هر دلیل نسبت به این پدیدهها، غیر حساس و مسوولیت ناپذیرند، در کودک عدم اعتماد به وجود میآورند. (این حالت ممکن است از سوی مراقبان نامناسب هم به کودک منتقل شود.) نتیجه اعتماد بنیادی آن است که کودک رفتار خود را اثربخش میبیند و میداند با گریههایش میتواند مادر یا مراقب خودش را صدا بزند، ولی کودک بیاعتماد نسبت به این رفتارها، ناامید است و آهسته آهسته در خود فرو میرود. متاسفانه کودکانی که از توجهات لازم در این عرصه برخوردار نیستند در اولین گامهای سلطهگری و سلطهپذیری تعاملی با انسانها شکست میخورند.
میبینیم که تا چه اندازه حضور نداشتن والدین میتواند اثرات نامناسب برجای بگذارد. بسیاری از والدین میاندیشند که وقتی از محل کار خود به منزل بازگردند، جبران مافات خواهند کرد و در زمان باقیمانده به امور فرزند رسیدگی میکنند؛ اما چه ضمانتی وجود دارد که در این ساعات محدود، تمام نیازهای فرزند به طور کامل از سوی والدین شناسایی و رفع شود؟ و تا چه میزان میتوان مطمئن بود که خستگیهای حاصل از کار برای آنان انرژی کافی باقی گذاشته باشد؟
ممکن است پرسشهای بالا را ناشی از نگاه بدبینانه نسبت به اشتغال همزمان والدین بدانید؛ ولی حتی با فرض تامین انرژی فکری، جسمی و حوصله کافی از سوی والدین آیا به دامنه تاثیرات پنهان و عمیق این نوع اشتغال فکر کردهاید؟ تحقیقات نشان میدهد عدم حضور گرم و صمیمی والدین، پرسشهایی را در زمینه هویت، تعهد و روابط با افراد در ذهن و دل کودک ایجاد خواهد کرد. اغلب چنین کودکانی در آینده دارای هویت سردرگم خواهند بود.(کاراترا و لیکمن 2000)
سرپرستی فرزند در غیاب پدر و مادر
اینک باید پرسید که تنهایی فرزند را در نیمی از روز چگونه میتوان برطرف کرد؟ اگر پاسخ، سپردن کودک به مهد، پرستار یا پدربزرگ و مادربزرگ باشد، که ما با ذکر یک مثال در سطور گذشته به گوشهای از پیامدهای آن اشاره کردیم. فراموش نکنیم هیچ کس نخواهد توانست جای پدر و مادر را برای فرزند پر کند. اگر آموزههای اشتباه حتی به طور سهوی به فرزند منتقل شود، اولین کسانی که باید سرزنش شوند والدین او هستند.
پاسخگویی به نیازهای عاطفی کودکان
مهمترین نیاز عاطفی فرد در دوران کودکی، نیاز به مهر و توجه است. کودک همانگونه که به شیر مادر نیاز دارد به مراقبت والدین و توجهات آنها نیازمند است. او همواره باید احساس کند که پدر و مادر دوستش دارند و حامی او هستند. برخورداری از این احساس، محیط روانی آرام و قابل اعتمادی برای کودک فراهم میکند که عامل مؤثری در رشد عاطفی او خواهد بود.
تحقیقات صورت گرفته نشان میدهد والدین به عنوان یک پایگاه ایمن در هر سنی مورد نیاز کودک هستند. اصولا دانستن این که کسی هست ما را به یاد دارد و نگران ماست، در تمام دورههای زندگی به عنوان یک ایمنی عمل میکند.
وقتی بابا در خانه نیست
از ابتدای این سطور، روی سخن ما با والدین (هم پدر و هم مادر) بوده است. متاسفانه بر شمار زیادی از والدین سنتی این نگرش حاکم است که تربیت فرزند به عهده مادر و تنها او مسوول ادب کردن فرزند است. این شاید ناشی از کمرنگی نقش پدر در نخستین روزهای تولد کودک باشد. امروزه این نظر قابل پذیرش نیست و نمیتوان از نقش بسیار موثر پدر در رشد و تکامل شخصیت کودک چشم پوشید.
پدرانی که از صبح تا شب بیرون از منزل به سر میبرند، چه وقت فرصت برقراری ارتباط عاطفی با فرزند خود را پیدا میکنند؟ در بررسی میان کودکانی که گروهی از آنها به علت داشتن دشواریهای رفتاری (رفتار پرخاشگرانه شدید) و گروه دیگر به سبب ابتلا به دشواریهای شخصیتی (کمرویی، احساس حقارت و...) به کلینیک مراجعه کرده بودند، معلوم شد پدران گروه اول، ضعیف و بیاثر و پدران گروه دوم دیکتاتور منش و نسبت به فرزندانشان بیتوجه بودهاند، بخصوصا درباره پسران، حضور پدر در خانه اهمیت خاص دارد. کودکانی که پدرانشان غالبا در خانه نیستند در مقایسه با کودکانی که پدرانشان در خانه هستند، کمتر صفت مردانه دارند و روابط دوستانه ایشان بسیار نامناسب است. مساله مهم دیگر آن است که این قبیل پسران از همانندسازی با همجنس محروم میشوند، زیرا معمولا کودکان میخواهند رفتارشان را به شکل رفتار همجنس خود درآورند.
وقتی حضور نداشتن یکی از والدین چنین پیامدهایی به دنبال دارد، نتایج عدم حضور هر دوی آنها به طور قطع قابل تامل است. پدرانی که گرفتار هستند و ساعتهایی متمادی را صرف شغل خود میکنند به مشارکت کمتر در فعالیتهای پدری گرایش دارند. تحقیقات نشان داده است پدران خانوادههای دارای یک نانآور، بیش از مادران به بازی با نوزاد گرایش داشتهاند؛ اما در خانوادههای دارای 2 نانآور میزان انجام بازیهای اجتماعی مادران بیشتر از پدران بوده است. از آنجا که این مشاهدات، عصرها پس از این که والدین از سر کار بازمیگشتند، انجام شده است، پژوهشگران معتقدند مادر به خاطر دوری از خانه در طول روز، از بازیهای افزوده برای برقراری تماس دوباره با نوزادش استفاده میکند. نیاز خاص مادر شاغل به تعامل با نوزاد ممکن است پدر را از انجام کار ویژهاش بازدارد. همچنین تحقیقات نشان داده است کودکان خانوادههای سنتی دارای 2 نانآور در مقایسه با کودکان خانوادههایی که در آنها کار والدین و نقش خانوادگی منصفانه توزیع شده بود (مثل خانوادههای سنتی دارای یک نانآور و مساوات طلب دارای 2 نانآور) نگرانتر و افسردهتر بودند و طبق گزارش خودشان، همتایانشان آنان را کمتر میان خود میپذیرفتند و در کار و تحصیل در مدرسه، توانایی و شایستگی لازم را نداشتند.
نوجوان را تنها رها نکنید
از دیگر موضوعات مهمی که با حضور والدین مرتبط است شیوه استفاده فرزندان از اوقات فراغتشان است. حضور کمرنگ پدر و مادر موجب فربه شدن ساعات تنهایی کودک و نوجوان میشود و او را ناگزیر میکند به تنهایی برای ساعات خود برنامهریزی کند. پوشیده نیست که برای گذراندن اوقات فراغت باید با اعضای خانواده تبادلنظر کرد. نوجوان باید بیاموزد که با تفریحات وقتگیر و بیثمر، زندگی خود را تباه نکند.
استفاده از وقت را باید از کودکی به فرزند آموخت. کودک باید یاد بگیرد با این که خوابش نمیبرد، آرام بگیرد، دراز بکشد، کتاب ورق بزند، به داستان گوش دهد (اگر پدر و مادر حوصله خواندن داستان را برای او داشته باشند!) و اگر خودش قادر است، داستان و کتاب بخواند. همه این رفتارها محتاج توجه و حضور موثر والدین است. نوجوانانی که بدون برنامه، بزرگ شدهاند نمیدانند از اوقات فراغت خود چگونه استفاده کنند. اگر نوجوان به حال خود رها شود همواره احتمال دارد به انحراف، بزهکاری و اعتیاد کشیده شود در حالی که همراهی با نوجوان در برنامهریزی تحصیلی، تفریحی و مطالعاتی اثراتی بسیار خوشایند و مثبت را در رشد فکری و شخصیتی او بر جای خواهد گذاشت.
شما چهکارهاید؟
از اصل اشتغال بخصوص مادر که بگذریم، نوع شغل آنهاست که اهمیت شایانی دارد و تاثیرات بسیار آشکار و وسیعی را بر خانواده میگذارد. رضایت از کار، نکته مهمی است که لازم است افراد با توجه به آن خود را از صدمات و آسیبهایی که بر اثر نارضایتی از شغل ایجاد میشود، محفوظ نگاه دارند. بررسیها در آمریکا نشان میدهد بیش از 50 درصد از شاغلان آمریکایی از کار خود ناراضی هستند. در مطالعهای که سال 1995 از سوی سازمان اخبار آمریکا به خبرگزاریهای جهان صورت گرفت از مردم خواسته شد 3 چیز را که بیش از همه در کیفیت زندگی آنان نقش دارند، نام ببرند. رضایت کاری حرفهای، رابطه با افراد خانواده و پول در صدر مقوله اعلام شده از طرف زنان و مردان جای داشت.
آسیبها و خستگی روحی در برخی کارها از دیگر مشاغل بیشتر است. بیعلاقگی به کار، تاثیرات مخربی را به پیکر خانواده وارد میکند.
دور شدن از الگوی خانواده سنتی، اقتضائات و ویژگیهای خود را دارد و در شرایط کنونی نمیتوان با آن به مقابله پرداخت، ولی برای مواجهه صحیح با آن باید اندیشید و راهبردهایی صحیح به کار بست.
امیدواریم سیاستگذاران و برنامهریزان خانواده با اقدام اصولی و اساسی به این مهم توجه کنند.
شکلگیری عادتهای پسندیده نیازمند حضور پدر و مادر
والدین نمیتوانند نسبت به عادات فرزند بیتوجه باشند. به هر اندازه که انتظار داریم فرزندمان نسبت به آموختن بعضی رفتارها تلاش بورزد، به همان مقدار هم باید از وقت، انرژی و امکانات مادی مایه بگذاریم؛ به عنوان مثال علاقهمند کردن کودک به مطالعه و کتابخوانی مستلزم حرکتی مستمر است که ظرافت، صبر و توجه زیادی میطلبد.
برای این که چنین روحیهای در کودک ایجاد شود والدین باید از همان دوران نوزادی او فعالیتهایی را آغاز و به مرور زمان بیشتر کنند. والدین خسته و شاغلی که نیمی از روز را هم دور از فرزند به سر بردهاند، چگونه میتوانند به این ظرایف توجه کنند؟
البته ما قصد نداریم یکجانبه و با تندروی، همه والدین شاغل را محاکمه و متهم کنیم؛ بلکه هدف ما تبیین و توجه به این شرایط و بررسی و تاثیرات آن بر شیوههای فرزندپروری است. منظور از شیوههای فرزندپروری، روشهایی است که والدین برای تربیت فرزند خود به کار میگیرند که بیانگر نگرشهایی است که آنها نسبت به فرزندان خود دارند، همچنین شامل معیارها و قوانینی است که برای فرزندان خویش وضع میکنند. (دارلینگ 1993) بنابراین پدر و مادری که خواهان رشد حداکثری و تربیت صحیح کودک خویشند باید بدانند این مساله نیازمند قوایی همهجانبه است.
نوریه السادات حسینی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم