«نور‌آمد» تصویری از پیروزی ایمان بر تاریکی

نمایشگاه نقاشی عبدالحمید قدیریان باعنوان «نور آمد» و با موضوع نقل تصویری نابودی رژیم صهیونیستی به‌روایت قرآن، طی روزهای اخیر در گالری حبیب‌الله صادقی حوزه هنری افتتاح شده است.این نمایشگاه شامل آثار این هنرمند با موضوع نقل تصویری نابودی رژیم صهیونیستی به‌روایت قرآن و از‌دست‌دادن جان و مال برای نابودی این رژیم است.
نمایشگاه نقاشی عبدالحمید قدیریان باعنوان «نور آمد» و با موضوع نقل تصویری نابودی رژیم صهیونیستی به‌روایت قرآن، طی روزهای اخیر در گالری حبیب‌الله صادقی حوزه هنری افتتاح شده است.این نمایشگاه شامل آثار این هنرمند با موضوع نقل تصویری نابودی رژیم صهیونیستی به‌روایت قرآن و از‌دست‌دادن جان و مال برای نابودی این رژیم است.
کد خبر: ۱۵۳۶۲۸۲
نویسنده آزاده صالحی - گروه فرهنگ و هنر
 
قدیریان معتقد است ضعیف‌شدن منظر توحیدی در جامعه، ریشه بسیاری از مشکلات و آسیب‌های کنونی است و او با خلق هرکدام از این نقاشی‌ها، تلاش کرده به‌مدد زبان تصویر و المان‌های بصری به این موضوع نگاهی داشته باشد. به‌مناسبت برگزاری این نمایشگاه با او به گفت‌وگو نشسته‌ایم. 

شما به عنوان یکی از هنرمندان پرسابقه در عرصه هنرهای تجسمی سال‌هاست درحوزه هنرهای آیینی به خلق اثر مشغول هستید؛ شاید بد نباشد در ابتدا درباره انگیزه‌تان از آفرینش مجموعه اخیر بگویید.
البته در ابتدای صحبت باید به این مساله اشاره کنم که پیش از آن‌که خود را نقاش آیینی بدانم، نقاش انقلاب هستم. اصطلاح هنرهای آیینی در زمان ما از سکون و ایستایی برخورداراست، در حالی که هنر انقلاب، هنرمند را به حرکت و جوشش وامی‌دارد، مانند اربعین، که فرد را در حین حرکت رشد داده و به‌سمت اهل‌بیت(ع) سوق می‌دهد. از سال ۱۳۶۰ تلاش کردم در عرصه هنر همیشه متعهد به مردم و انقلاب باشم. تلاش من در این سال‌ها این بوده که به‌عنوان یک هنرمند و پژوهشگر، ردپای خدایی خدا را شناسایی و تصویر کنم. در این نمایشگاه از سال ۱۳۶۱ تا امروز تابلوهایی ارائه شده تا به مخاطب‌ بگویم مراقب باشید، خداست که این انقلاب را جلو می‌برد، باید ما رفتارهای مناسب در قبال خدایی خدا داشته باشیم. در اوایل بی‌تجربه بودم، لذا تابلوهایم برگرفته از مشاهدات پیرامونم بود، ولی هرچه جلوتر آمدم،با مفاهیم اهل‌بیتی بیشتر آشنا شدم و از آنها در آثارم بهره گرفتم. منبع الهام من برای جمع‌آوری مجموعه «نور آمد» وقوع جنگ ۱۲روزه بود؛ چرا که می‌دیدم تحلیلگران صرفا با نگاه دنیایی آن واقعه را تحلیل می‌کنند. در صورتی که در آن ۱۲ روز، گویی خدا با وجه جنگی خود به میدان آمد و کار را جمع کرد. از این رو تصمیم گرفتم این مجموعه را ارائه دهم تا به‌مدد زبان تصویر مفهوم مد نظرم را به مخاطب منتقل کنم. 

یکی از مؤلفه‌های این نمایشگاه بُعد پژوهشی آن است که خود شما هم روی این مسأله تاکید زیادی دارید. 
بله همین‌طور است؛ برخی از هنرمندان و منتقدان با دیدن این مجموعه به این مسأله اشاره داشته‌اند که این آثار قابلیت آن را دارد که از ابعاد و زوایای گوناگون دستمایه تحلیل، نقد و بررسی قرار بگیرد. لذا مدت این نمایشگاه را یک ماه کردیم تا از اساتید و علمای تراز اول دعوت کنیم تا در نمایشگاه حضور یابند و با ایجاد گفتمان میان عالمان و هنرمندان، به تبادل ‌نظر بپردازند. حداقل ثمره این نشست‌ها برای من این است که در لابه‌لای تحلیل دیگران، راه خود را برای ادامه مسیر پیدا کرده و به نقاط قوت و ضعفم آگاه شوم. 

به نظر شما هنرمندی که خود را در قبال وقایع جامعه‌اش مسئول می‌داند، باید به چه شکل عمل کند که اثرش دارای تاریخ ‌مصرف نشود؟ 
آثار برگرفته از وقایع روز، از دو بُعد قابل بررسی است: یکی زمانی است که هنرمند مشخصا درباره یک واقعه به خلق اثر می‌پردازد که با گذشت زمان و فراموش شدن آن واقعه، از یاد می‌رود. ولی وقتی هنرمند واقعه را بهانه بیان مفاهیم قرار می‌دهد در این صورت هر قدر ارتفاع مفاهیم بالاتر باشد ماندگاری و تأثیرگزاری آن بیشتر است. نمونه آن تابلوی «انصارالله» و مجموعه اخیرم است که در آنها مخاطب را دعوت به همراهی با نورالله کرده‌ام؛ موضوعی که در آینده به آن محتاج خواهیم شد. بنابراین تفکری که قوام داشته باشد، در دوره‌های مختلف زمانی ماندگار خواهد بود. 


با این‌حال هدف شما از خلق این مجموعه، بیان چه مفاهیمی بوده است؟
خوشبختانه بازخورد مخاطبان نسبت به نمایشگاه مطلوب بوده و همدلی زیادی با کارها دیده می‌شود.روی سخن این نمایشگاه بیشتر با متفکران و تبیین‌کننده‌ها‌ست؛ چون مردم همیشه در حساس‌ترین برهه‌های انقلاب، بهترین واکنش و رفتار را نشان داده و به قول حضرت امام خمینی‌(ره): مردم ما بهتر از مردم صدر اسلام هستند. اینجا روی صحبتم بیشتر با متفکران و تبیین‌کننده‌ها‌ست، چرا که شاهدیم نگاه صرفا دنیایی به مفاهیم دینی، جامعه را از آسمانی شدن دور کرده، برای همین در سال‌های اخیر بیش از پیش شاهد نزول فرهنگی هستیم. من با ارائه این مجموعه می‌خواهم به کمبود این مفهوم اشاره کنم. در هرکدام از تابلوها، تلاش کردم دست خدا را در وقایع مختلف انقلاب بیان کنم و یادآور شوم که نگاه توحیدی در جامعه بسیار کم و مفقود شده است. باید بپذیریم که ضعیف شدن منظر توحیدی در جامعه، ریشه بسیاری از مشکلات و آسیب‌های کنونی است. می‌خواستم به مدد زبان تصویر و المان‌های بصری به این موضوع نگاه کنم. 
 
به‌نظر شما هنر انقلاب طی چهار دهه اخیر چقدر دستخوش تحول قرار گرفته است؟ 

همان‌طور که می‌دانید‌ نقاشان انقلاب به‌صورت عام از سال ۱۳۵۷ فعالیت خود را شروع کردند. عمده فعالیت این هنرمندان در آن دهه‌ها تحت ‌تاثیر مشاهدات‌شان از تجلی مفاهیم ارزشی در هشت سال دفاع ‌مقدس و انقلاب بود‌ اما با پشت سر گذاشتن این دو رویداد، هنر انقلاب رفته ‌رفته با روی کار آمدن نگاه‌های سیاسی جدید، از جریان اصلی خود خارج شد. نقاشان کمرنگ شدند  و بیشتر پوستر و کاریکاتور در مسیر ماندگار شد. هنرمندانی هم که در این عرصه کار می‌کردند تلاش کردند بنابر اقتضای زمانه، مفاهیم روز را در آثارشان منعکس کنند. البته‌ مسیر من هم تغییر یافت ‌طوری که بیش از آن‌که جذب هنرهای تجسمی شوم، وارد فضای سینما شدم. کار کردن در سینما چیزهای زیادی به من آموخت. هنرمندانی چون زنده‌یاد حبیب‌الله صادقی، کاظم چلیپا، حسین خسروجردی، ایرج اسکندری و... دغدغه‌مند بودند و براساس آن دغدغه‌ها به خلق آثار می‌پرداختند، درحالی که امروزه این مؤلفه کمتر در بین هنرمندان به‌چشم می‌خورد. البته به‌نظرم علت اصلی، دور شدن جامعه و بالطبع هنرمندان از نگاه آسمانی و حضور توحید در زندگی‌مان است. به‌عنوان مثال وقتی به کارهای برخی هنرمندان در نمایشگاه‌های انفرادی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم فضای اغلب آثار تاریک است و حتی فرم‌ها و رنگ‌ها هم خمود و کدر هستند. درحالی‌که هنرمندان ما نمی‌دانند سراسر وجود و پیرامون‌شان غرق در نور است. با تماشای آن آثار فکر می‌کنم اگر هنر این است نمی‌خواهم نقاش باشم. چون اساسا کار هنری را بهترین مجرا برای فهم عالم و یافتن نسبت بین آن با هنرمند می‌دانم. خصوصا در روزگاری که ما زیست می‌کنیم، در این زمان که انقلاب ما با نور خدا ایجاد شده، عقل حکم می‌کند فقط دنبال آن نور باشیم. 
 
شما از معدود هنرمندانی هستید که تکنیک در کارتان دائما در حال تغییر است و این مؤلفه در مجموعه حاضر هم به‌چشم می‌خورد. دلیل این تنوع چیست؟

شاید این چرخش و حرکت مدام می‌بایست در کار همه هنرمندان وجود داشته باشد؛ چراکه هنرمند هر لحظه نگاهش به دنیا در حال رشد است و تغییر می‌کند. پس ایستا بودن او چه در فرم و چه محتوا به‌کارش لطمه می‌زند. گاهی به هنرمندی برمی‌خورم که نزدیک به ۵۰سال است فقط با تکیه بر یک نوع خاص از فرم و موضوع به خلق اثر می‌پردازند و همین مسأله باعث شده کارهایش شبیه هم شوند. خاصیت هنر سیالیت و حرکت رو به جلوست و اگر اثر هنری از این ویژگی‌ها تهی شود،دستاوردی برای هنرمند و مخاطب در پی نخواهد داشت. 
newsQrCode
برچسب ها: نقاشی
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها