در آستانه «روز جهانی معلولین» به نسبت ادبیات با این قشر از جامعه پرداختیم

آیا آماده شنیدن صدای معلولین هستیم؟

فردا ۱۲آذرماه (۳ دسامبر) به‌عنوان «روز جهانی معلولین»، ابتکاری از سوی سازمان ملل متحد (UN) است. هدف اصلی این نام‌گذاری، افزایش آگاهی عمومی درباره حقوق، کرامت و وضعیت معلولین در همه جنبه‌های زندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. سازمان ملل می‌خواست توجه جامعه جهانی را به چالش‌های پیش‌ روی این افراد جلب کند. البته این روز به‌دنبال ترویج مشارکت کامل و برابر افراد دارای معلولیت در جامعه هم هست.
فردا ۱۲آذرماه (۳ دسامبر) به‌عنوان «روز جهانی معلولین»، ابتکاری از سوی سازمان ملل متحد (UN) است. هدف اصلی این نام‌گذاری، افزایش آگاهی عمومی درباره حقوق، کرامت و وضعیت معلولین در همه جنبه‌های زندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. سازمان ملل می‌خواست توجه جامعه جهانی را به چالش‌های پیش‌ روی این افراد جلب کند. البته این روز به‌دنبال ترویج مشارکت کامل و برابر افراد دارای معلولیت در جامعه هم هست.
کد خبر: ۱۵۳۱۱۴۵
نویسنده زینب گل‌محمدی - قفسه کتاب
 
روز جهانی معلولین در سال۱۹۹۲ به‌طور رسمی توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد اعلام شد. این روز فرصتی است برای یادآوری و تأکید بر اجرای کامل «کنوانسیون حقوق معلولین»؛ معاهده‌ای بین‌المللی در حوزه حقوق بشر که از سال ۲۰۰۸ لازم‌الاجرا شده و هدف آن تضمین برابری کامل معلولین بادیگران دربرخورداری ازهمه حقوق انسانی و آزادی‌های اساسی است.به همین مناسبت سراغ چند عنوان از کتاب‌های قابل توجه درباره معلولین رفتیم تا از منظر ادبیات و کتاب هم این روز را یادآوری کرده و گرامی‌ بداریم.
   
رویکرد به معلولیت در ادبیات معاصر
به‌طورکلی، می‌توان رویکرد ادبیات معاصر به موضوع معلولیت را در چند مرحله کلیدی تقسیم‌بندی کرد. در آثار اولیه، شخصیت‌های معلول اغلب به‌صورت قربانیان تراژیک، یا افرادی نیازمند ترحم و دلسوزی تصویر می‌شدند. همچنین گاهی معلولیت به‌عنوان یک عامل بیرونی برای ایجاد ملودرام، برانگیختن احساسات خواننده یا توجیه بدبختی شخصیت اصلی به کار می‌رفت و کمتر به ابعاد روان‌شناختی و اجتماعی زندگی فرد معلول پرداخته می‌شد. تمرکز هم بیشتر بر جسم ناقص و محدودیت‌های فیزیکی بود تا توانمندی‌ها و روحیه فرد.در سال‌های پس از جنگ تحمیلی و دفاع‌مقدس، با افزایش تعداد جانبازان، رویکرد به سمت قهرمان‌سازی حرکت کرد و معلولیت به‌عنوان نشان افتخار و ایثار تلقی می‌شد.در این دوره، تلاش شد تا تصویری از مقاومت، خودکفایی و پیروزی بر محدودیت ارائه شود. هرچند رویکرد مذکور کلیشه «قربانی» را شکست، اما گاهی‌اوقات به کلیشه جدیدی از «ابرقهرمان»یا«فردی با قدرت‌های ماورایی درونی» منجر می‌شد که بازهم از واقعیت‌های زندگی روزمره دور بود.با وجود این در سال‌های اخیر با رویکرد واقع‌بینانه و مسأله‌محور روبه‌رو هستیم. در ادبیات این سال‌ها، به‌ویژه آثار نویسندگان جوان‌تر و آنهایی که خود یا اطرافیان‌شان با معلولیت درگیر بوده‌اند، شخصیت معلول به‌عنوان یک فرد با تمام پیچیدگی‌های انسانی ترسیم می‌شود.تمرکز بر تجارب زیسته، چالش‌های اجتماعی، تبعیض‌ها و مسائل هویتی است و معلولیت به یک بستر تبدیل می‌شود که از طریق آن، نویسنده به نقد جامعه، ساختارهای معیوب و نگاه‌های غلط می‌پردازد. در این آثار، معلولیت فقط یک ویژگی جسمی نیست، بلکه یک موقعیت اجتماعی محسوب می‌شود.
   
معلولیت؛ بستری برای نقد اجتماعی
ترسیم شخصیت‌های معلول در ادبیات کشورمان غالبا حول محورهای امیدوارکننده‌ای صورت گرفته است. شخصیت‌ها از حالت منفعل که صرفا از جامعه طلب ترحم می‌کنند، به سمت کنشگری فعال درآمده‌اند. آنها برای حقوق خود مبارزه می‌کنند، حضوری مؤثر در جامعه دارند و زندگی عادی خود را با وجود محدودیت‌ها ادامه می‌دهند. نویسندگان هم به هوش هیجانی، عشق، میل و نیازهای روانی شخصیت‌های معلول توجه بیشتری نشان می‌دهند. در داستان‌های مدرن، معلولیت دیگر مانع عشق یا موفقیت نیست، بلکه بخشی ازهویت فرد است که باید با آن کنار آمد. دراین میان،‌ بسیاری از آثار روایی بر سنگینی بار مسئولیت بر دوش خانواده و نبرد درمانی و عاطفی والدین با معلولیت فرزندشان تمرکز کرده‌اند. اغلب این شخصیت‌ها مجبورند نه‌تنها با محدودیت جسمی خود، بلکه با موانع ذهنی و ساختاری جامعه مبارزه کنند. این تقابل، سوژه‌ اصلی بسیاری از آثار اجتماعی است؛ گویی جریان ادبیات و کتاب از «معلولیت به‌عنوان فاجعه» به سوی «معلولیت به‌عنوان یک واقعیت و بستری برای نقد اجتماعی» حرکت کرده است.

۱- شصت مرضیه اعتمادی  
«شصت» روایتی است از تلاش برای زنده ماندن کودکی که در آغازین روز‌های دنیا آمدن درگیر بیماری سختی شده. خاطرات پدر و مادری که کودک‌شان در نوزادی دچار بیماری سختی شده باشد، تلخ و اندوهناک است اما مقاومت، امید و عشق جاری در این ماجرا زیبا و شنیدنی است. عشق میان والدین و فرزند نوع نایابی از محبت است که وقتی با بیان مادرانه خانم مرضیه اعتمادی همراه شود پای منطق دنیا را خواهد شکست.این اثر را انتشارات امیرکبیر برای همه کسانی به چاپ رسانده که همیشه کودکان را دوست دارند. مرضیه اعتمادی درباره کتابش گفته: بعد از نوشتن فهمیدم می‌توانم با تیشه کلمات دیوار بین خودم و جامعه را خراب کنم؛ دیواری که تک‌تک آجرهایش با روزهای سخت دست و پنجه نرم کردن با بیماری فرزند روی هم گذاشته شده بود. با نفس کشیدن در فضای بیمارستان، لابه‌لای بوی الکل و مواد ضدعفونی‌کننده. فهمیدم حرف زدن از بیماری آن را کوچک و حقیر می‌کند و با حرف زدن می‌توانم‌ رفتارهای غلطی را که از سمت جامعه و نظام درمان کشور در مواجهه با فرد بیمار و بیماری هست اصلاح کنم. 

۲- پروانه‌ها گریه نمی‌کنند مرضیه اعتمادی  
کتاب «پروانه‌ها گریه نمی‌کنند» پیشگام آغاز هم‌صحبتی و گفت‌وگوی بی‌واسطه در باب تفاوت‌ها و معلولیت‌های جسمی و ذهنی مختلف است. نویسنده که مادر یک کودک معلول است، هدف خود را از گردآوری این روایت‌ها باز‌کردن دریچه‌ای به دنیای کمتر شناخته‌شده معلولیت عنوان کرده.  وی پیش از این کتاب «شصت» را در روایت بیماری و معلولیت جسمی و ذهنی دخترش (زینب) نوشته بود. او بعد از چاپ کتاب شصت و بزرگ‌تر شدن زینب، مواجهه‌اش با معلولان و خانواده آنها افزایش یافت و با دیدن دغدغه‌ها و مشکلات‌شان انگیزه لازم برای نوشتن از زوایای مختلف و پنهان‌مانده معلولیت را پیدا کرد و کتاب پروانه‌ها گریه نمی‌کنند را نوشت.  اعتمادی در مقدمه کتاب اشاره کرده که بچه‌های دارای معلولیت شبیه پروانه هستند. چون در عین زیبایی و لطافت به‌شدت آسیب‌پذیرند و به‌راحتی می‌توانند با یک حرف یا نگاه بشکنند. باید آداب برخورد با آنها را یاد بگیریم، درهای جامعه را بروی‌شان بگشاییم و اجازه دهیم از پیله ناتوانی و ضعف بیرون بیایند و شگفتی بال‌های‌شان را پیش چشم ما به نمایش بگذارند. 

۳- ‌‌خواب باران وجیهه سامانی  
تم اصلی داستان «خواب باران»‌ اجتماعی_مذهبی است. خط سیر اصلی داستان حول شخصیت یک دختر دانشجو می‌گردد که در محیط ناامن و ناسالمی از نظر اخلاقی و فرهنگی رشد می‌کند؛ محیط و شرایط و خانواده‌ای که به انتخاب او نیست و درواقع شرایط سختی که به او تحمیل می‌شود. مادر این دختر یک خانم روستازاده بی‌سواد‌ است که اطلاعات مذهبی و اجتماعی خاصی ندارد. او دنبال کسب لقمه حلال است و می‌خواهد دخترش را از منجلاب اطراف مصون نگه‌دارد.این دختر به‌خاطر پدرش و دوستانی که در خانه‌شان رفت و آمد می‌کنند خیلی جاها باید سقوط کند و دچار لغزش شود‌. بالاخره یک‌جایی می‌رسد که یک‌سری شرایط دست به دست هم می‌دهند و زمینه سقوطش را فراهم می‌کنند. او توسط پدرش، معتاد می‌شود، کسی را که دوست دارد از دست می‌دهد و آنجاست که خدا را از یاد می‌برد. بعد بر اثر یک‌سری اتفاقات و مواجهه با یک فرد نابینا به یک دوربرگردان‌ در زندگی‌اش می‌رسد. 

۴- قهوه از چشم‌هایش در جان چکید...  فاطمه مرادی  
انتشارات آئی‌سا داستان معاصر ایرانی«قهوه از چشم‌هایش در جان چکید...»‌ را روانه بازار کرده است. این کتاب داستانی است درباره زندگی جوانی به نام «آرزو» که طی یک حادثه، دچار معلولیت جسمی می‌شود. از آنجا که آرزو و مادرش از پس هزینه‌های عمل برنمی‌آیند، قبول می‌کنند آرزو به ‌‌شکل صوری همسر مردی به نام «دارا فهیم» شود؛ تا دارا بتواند از خدمت سربازی معاف شده و در مقابل هزینه‌های عمل آرزو را بپردازد. این تمام ماجرا نیست.سرنوشت خواب‌های دیگری دیده است. روز عقد، ناگهان همه‌چیز به‌هم می‌خورد. این رمان به‌صورت ضمنی، دغدغه افراد معلول جامعه را مطرح کرده است؛ افرادی که از نعمت سلامتی محروم‌ شده‌اند و جدای از آن، از لحاظ روحی نیز تحت فشار اجتماعی قرار دارند. در کنار اینها در بخشی از کتاب، نویسنده به مشکلی ریشه‌ای در رابطه ‌با افراد معلول اشاره می‌کند؛ این‌که برخی از آنها به یکجانشینی و دلسوزی دیگران نسبت به خودشان عادت کرده‌اند و دوست ندارند از این شرایط خارج شوند؛ به‌ویژه کسانی که به‌دنبال یک اتفاق ناگوار به این حال درآمده‌اند. 

۵- پرواز در قفس    فاطمه محمدشریفی  
رمان عاشقانه «پرواز در قفس» نوشته فاطمه محمدشریفی با نگاهی به زندگی افراد کم‌توان و زندگی با معلولیت به همت انتشارات کتاب جمکران منتشر شد. او در این کتاب تصویر زندگی افرادی را پیش چشم مخاطب می‌گذارد که با تمام وجود آنها را درک کرده است. درس‌ها و تجربه‌هایی که برای عموم مردم و همچنین افراد معلول نیاز است که بدانند و با آنها آشنا شوند. محمد شریفی با روایتی عاشقانه نشان می‌دهد که به‌رغم وجود برخی معلولیت‌ها، این افراد می‌توانند در زندگی خود موفقیت‌های بی‌شماری کسب کنند و هیچ مانعی جلوی پیشرفت‌شان را نمی‌گیرد. داستان بر زندگی دختری به نام فاطمه متمرکز است که چند سال بعد از تولد دچار معلولیت می‌شود. اما بر این معلولیت فائق می‌آید و وارد زندگی مشترک با پسری می‌شود، مسئولیت مادری را به‌عهده می‌گیرد و البته هنرمند زبردستی ا‌ست. کتاب پرواز در قفس تا حدی برگرفته از ماجرای واقعی زندگی فاطمه محمدشریفی، نویسنده کتاب است که سعی کرده خواننده را با سختی‌های زندگی معلولان آشنا کند و البته نگاه افراد عمومی جامعه به این دست افراد را درست کند. 

۶- دلم می‌خواست پرنده‌ها آواز بخوانند    سحر مشایخی  
کتاب «دلم می‌خواست پرنده‌ها آواز بخوانند» اثر سحر مشایخی، یکی از رمان‌های تأثیرگذار و مهم در ادبیات داستانی معاصر ایران است که به‌طور مستقیم به زندگی و دغدغه‌های یک فرد معلول می‌پردازد. این اثر که با قلم نویسنده‌ای نگاشته شده که خود با معلولیت جسمی ــ حرکتی مواجه است، از یک خودزندگینامه فراتر رفته و به بیانی صادقانه از تجربیات زیسته یک فرد در بطن جامعه‌ ایرانی تبدیل می‌شود.رمان، روایتگر زندگی دختری جوان به نام آرزو است. آرزو با وجود معلولیت شدید جسمی که بخش بزرگی از توانایی‌های حرکتی او را سلب کرده، با ذهنی فعال، حساس و پرشور زندگی می‌کند. این تضاد میان روح بلندپرواز و جسم محدود، هسته‌ اصلی درام داستان را شکل می‌دهد. مشایخی در این کتاب صرفا به توصیف محدودیت‌ها بسنده نمی‌کند؛ بلکه از نگاه آرزو، به چالش‌های ساختاری و ذهنی جامعه می‌تازد. خواننده با مشکلات روزمره‌ آرزو در جامعه‌ای که برای او «مناسب‌سازی» نشده، مواجه می‌شود: از سختی‌های دسترسی به فضاهای عمومی و حمل‌و‌نقل تا برخوردهای ناشیانه، ترحم‌آمیز یا قضاوت‌گر افراد. 

۷- عشق آهنی    مهناز صوفی  
داستان «عشق آهنی» اثر مهناز صوفی، یکی دیگر از آثار داستانی ایرانی که به‌طورمشخص، محوریت خود را بر زندگی، احساسات و چالش‌های عاطفی یک فرد معلول بنا نهاده است.این رمان فراترازیک داستان عاشقانه ساده، به بررسی عمیق موانع ذهنی و اجتماعی می‌پردازد که عشق و زندگی عادی را برای افراد معلول دشوارمی‌سازد.شخصیت اصلی داستان دختری است که با معلولیت جسمی زندگی می‌کند. اوباوجود محدودیت‌های فیزیکی، دارای روحیه‌ای قوی و اراده‌ای محکم است و آرزوهای طبیعی یک جوان را در دل می‌پروراند،ازجمله تجربه عشق. داستان حول محور آشنایی و دلبستگی او به پسری می‌چرخد. مهناز صوفی در این بخش از کتاب، باظرافت به تصویرمی‌کشد که چگونه یک فرد معلول در آستانه یک رابطه عاطفی، با تردیدهای درونی خودوقضاوت‌های بیرونی دست وپنجه نرم می‌کند.اما نقطه‌عطف و چالش اصلی داستان، زمانی فرا می‌رسد که لایه‌های پنهان رابطه آشکار می‌شود. نویسنده با مهارت، عنصر فریب و انگیزه‌های پنهان را وارد داستان می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه یک رابطه می‌تواند بر پایه‌ انگیزه‌هایی غیر از عشق واقعی بنا شود.

روز جهانی معلولین در سال۱۹۹۲ به‌طور رسمی توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد اعلام شد. این روز فرصتی است برای یادآوری و تأکید بر اجرای کامل «کنوانسیون حقوق معلولین»؛ معاهده‌ای بین‌المللی در حوزه حقوق بشر که از سال ۲۰۰۸ لازم‌الاجرا شده و هدف آن تضمین برابری کامل معلولین بادیگران دربرخورداری ازهمه حقوق انسانی و آزادی‌های اساسی است.به همین مناسبت سراغ چند عنوان از کتاب‌های قابل توجه درباره معلولین رفتیم تا از منظر ادبیات و کتاب هم این روز را یادآوری کرده و گرامی‌ بداریم.
   
رویکرد به معلولیت در ادبیات معاصر
به‌طورکلی، می‌توان رویکرد ادبیات معاصر به موضوع معلولیت را در چند مرحله کلیدی تقسیم‌بندی کرد. در آثار اولیه، شخصیت‌های معلول اغلب به‌صورت قربانیان تراژیک، یا افرادی نیازمند ترحم و دلسوزی تصویر می‌شدند. همچنین گاهی معلولیت به‌عنوان یک عامل بیرونی برای ایجاد ملودرام، برانگیختن احساسات خواننده یا توجیه بدبختی شخصیت اصلی به کار می‌رفت و کمتر به ابعاد روان‌شناختی و اجتماعی زندگی فرد معلول پرداخته می‌شد. تمرکز هم بیشتر بر جسم ناقص و محدودیت‌های فیزیکی بود تا توانمندی‌ها و روحیه فرد.در سال‌های پس از جنگ تحمیلی و دفاع‌مقدس، با افزایش تعداد جانبازان، رویکرد به سمت قهرمان‌سازی حرکت کرد و معلولیت به‌عنوان نشان افتخار و ایثار تلقی می‌شد.در این دوره، تلاش شد تا تصویری از مقاومت، خودکفایی و پیروزی بر محدودیت ارائه شود. هرچند رویکرد مذکور کلیشه «قربانی» را شکست، اما گاهی‌اوقات به کلیشه جدیدی از «ابرقهرمان»یا«فردی با قدرت‌های ماورایی درونی» منجر می‌شد که بازهم از واقعیت‌های زندگی روزمره دور بود.با وجود این در سال‌های اخیر با رویکرد واقع‌بینانه و مسأله‌محور روبه‌رو هستیم. در ادبیات این سال‌ها، به‌ویژه آثار نویسندگان جوان‌تر و آنهایی که خود یا اطرافیان‌شان با معلولیت درگیر بوده‌اند، شخصیت معلول به‌عنوان یک فرد با تمام پیچیدگی‌های انسانی ترسیم می‌شود.تمرکز بر تجارب زیسته، چالش‌های اجتماعی، تبعیض‌ها و مسائل هویتی است و معلولیت به یک بستر تبدیل می‌شود که از طریق آن، نویسنده به نقد جامعه، ساختارهای معیوب و نگاه‌های غلط می‌پردازد. در این آثار، معلولیت فقط یک ویژگی جسمی نیست، بلکه یک موقعیت اجتماعی محسوب می‌شود.
   
معلولیت؛ بستری برای نقد اجتماعی
ترسیم شخصیت‌های معلول در ادبیات کشورمان غالبا حول محورهای امیدوارکننده‌ای صورت گرفته است. شخصیت‌ها از حالت منفعل که صرفا از جامعه طلب ترحم می‌کنند، به سمت کنشگری فعال درآمده‌اند. آنها برای حقوق خود مبارزه می‌کنند، حضوری مؤثر در جامعه دارند و زندگی عادی خود را با وجود محدودیت‌ها ادامه می‌دهند. نویسندگان هم به هوش هیجانی، عشق، میل و نیازهای روانی شخصیت‌های معلول توجه بیشتری نشان می‌دهند. در داستان‌های مدرن، معلولیت دیگر مانع عشق یا موفقیت نیست، بلکه بخشی ازهویت فرد است که باید با آن کنار آمد. دراین میان،‌ بسیاری از آثار روایی بر سنگینی بار مسئولیت بر دوش خانواده و نبرد درمانی و عاطفی والدین با معلولیت فرزندشان تمرکز کرده‌اند. اغلب این شخصیت‌ها مجبورند نه‌تنها با محدودیت جسمی خود، بلکه با موانع ذهنی و ساختاری جامعه مبارزه کنند. این تقابل، سوژه‌ اصلی بسیاری از آثار اجتماعی است؛ گویی جریان ادبیات و کتاب از «معلولیت به‌عنوان فاجعه» به سوی «معلولیت به‌عنوان یک واقعیت و بستری برای نقد اجتماعی» حرکت کرده است.

۱- شصت    مرضیه اعتمادی  
«شصت» روایتی است از تلاش برای زنده ماندن کودکی که در آغازین روز‌های دنیا آمدن درگیر بیماری سختی شده. خاطرات پدر و مادری که کودک‌شان در نوزادی دچار بیماری سختی شده باشد، تلخ و اندوهناک است اما مقاومت، امید و عشق جاری در این ماجرا زیبا و شنیدنی است. عشق میان والدین و فرزند نوع نایابی از محبت است که وقتی با بیان مادرانه خانم مرضیه اعتمادی همراه شود پای منطق دنیا را خواهد شکست.این اثر را انتشارات امیرکبیر برای همه کسانی به چاپ رسانده که همیشه کودکان را دوست دارند. مرضیه اعتمادی درباره کتابش گفته: بعد از نوشتن فهمیدم می‌توانم با تیشه کلمات دیوار بین خودم و جامعه را خراب کنم؛ دیواری که تک‌تک آجرهایش با روزهای سخت دست و پنجه نرم کردن با بیماری فرزند روی هم گذاشته شده بود. با نفس کشیدن در فضای بیمارستان، لابه‌لای بوی الکل و مواد ضدعفونی‌کننده. فهمیدم حرف زدن از بیماری آن را کوچک و حقیر می‌کند و با حرف زدن می‌توانم‌ رفتارهای غلطی را که از سمت جامعه و نظام درمان کشور در مواجهه با فرد بیمار و بیماری هست اصلاح کنم. 

۲- پروانه‌ها گریه نمی‌کنند    مرضیه اعتمادی  
کتاب «پروانه‌ها گریه نمی‌کنند» پیشگام آغاز هم‌صحبتی و گفت‌وگوی بی‌واسطه در باب تفاوت‌ها و معلولیت‌های جسمی و ذهنی مختلف است. نویسنده که مادر یک کودک معلول است، هدف خود را از گردآوری این روایت‌ها باز‌کردن دریچه‌ای به دنیای کمتر شناخته‌شده معلولیت عنوان کرده.  وی پیش از این کتاب «شصت» را در روایت بیماری و معلولیت جسمی و ذهنی دخترش (زینب) نوشته بود. او بعد از چاپ کتاب شصت و بزرگ‌تر شدن زینب، مواجهه‌اش با معلولان و خانواده آنها افزایش یافت و با دیدن دغدغه‌ها و مشکلات‌شان انگیزه لازم برای نوشتن از زوایای مختلف و پنهان‌مانده معلولیت را پیدا کرد و کتاب پروانه‌ها گریه نمی‌کنند را نوشت.  اعتمادی در مقدمه کتاب اشاره کرده که بچه‌های دارای معلولیت شبیه پروانه هستند. چون در عین زیبایی و لطافت به‌شدت آسیب‌پذیرند و به‌راحتی می‌توانند با یک حرف یا نگاه بشکنند. باید آداب برخورد با آنها را یاد بگیریم، درهای جامعه را بروی‌شان بگشاییم و اجازه دهیم از پیله ناتوانی و ضعف بیرون بیایند و شگفتی بال‌های‌شان را پیش چشم ما به نمایش بگذارند. 

۳- ‌‌خواب باران    وجیهه سامانی  
تم اصلی داستان «خواب باران»‌ اجتماعی_مذهبی است. خط سیر اصلی داستان حول شخصیت یک دختر دانشجو می‌گردد که در محیط ناامن و ناسالمی از نظر اخلاقی و فرهنگی رشد می‌کند؛ محیط و شرایط و خانواده‌ای که به انتخاب او نیست و درواقع شرایط سختی که به او تحمیل می‌شود. مادر این دختر یک خانم روستازاده بی‌سواد‌ است که اطلاعات مذهبی و اجتماعی خاصی ندارد. او دنبال کسب لقمه حلال است و می‌خواهد دخترش را از منجلاب اطراف مصون نگه‌دارد.این دختر به‌خاطر پدرش و دوستانی که در خانه‌شان رفت و آمد می‌کنند خیلی جاها باید سقوط کند و دچار لغزش شود‌. بالاخره یک‌جایی می‌رسد که یک‌سری شرایط دست به دست هم می‌دهند و زمینه سقوطش را فراهم می‌کنند. او توسط پدرش، معتاد می‌شود، کسی را که دوست دارد از دست می‌دهد و آنجاست که خدا را از یاد می‌برد. بعد بر اثر یک‌سری اتفاقات و مواجهه با یک فرد نابینا به یک دوربرگردان‌ در زندگی‌اش می‌رسد. 

۴- قهوه از چشم‌هایش در جان چکید...    فاطمه مرادی  
انتشارات آئی‌سا داستان معاصر ایرانی«قهوه از چشم‌هایش در جان چکید...»‌ را روانه بازار کرده است. این کتاب داستانی است درباره زندگی جوانی به نام «آرزو» که طی یک حادثه، دچار معلولیت جسمی می‌شود. از آنجا که آرزو و مادرش از پس هزینه‌های عمل برنمی‌آیند، قبول می‌کنند آرزو به ‌‌شکل صوری همسر مردی به نام «دارا فهیم» شود؛ تا دارا بتواند از خدمت سربازی معاف شده و در مقابل هزینه‌های عمل آرزو را بپردازد. این تمام ماجرا نیست.سرنوشت خواب‌های دیگری دیده است. روز عقد، ناگهان همه‌چیز به‌هم می‌خورد. این رمان به‌صورت ضمنی، دغدغه افراد معلول جامعه را مطرح کرده است؛ افرادی که از نعمت سلامتی محروم‌ شده‌اند و جدای از آن، از لحاظ روحی نیز تحت فشار اجتماعی قرار دارند. در کنار اینها در بخشی از کتاب، نویسنده به مشکلی ریشه‌ای در رابطه ‌با افراد معلول اشاره می‌کند؛ این‌که برخی از آنها به یکجانشینی و دلسوزی دیگران نسبت به خودشان عادت کرده‌اند و دوست ندارند از این شرایط خارج شوند؛ به‌ویژه کسانی که به‌دنبال یک اتفاق ناگوار به این حال درآمده‌اند. 

۵- پرواز در قفس    فاطمه محمدشریفی  
رمان عاشقانه «پرواز در قفس» نوشته فاطمه محمدشریفی با نگاهی به زندگی افراد کم‌توان و زندگی با معلولیت به همت انتشارات کتاب جمکران منتشر شد. او در این کتاب تصویر زندگی افرادی را پیش چشم مخاطب می‌گذارد که با تمام وجود آنها را درک کرده است. درس‌ها و تجربه‌هایی که برای عموم مردم و همچنین افراد معلول نیاز است که بدانند و با آنها آشنا شوند. محمد شریفی با روایتی عاشقانه نشان می‌دهد که به‌رغم وجود برخی معلولیت‌ها، این افراد می‌توانند در زندگی خود موفقیت‌های بی‌شماری کسب کنند و هیچ مانعی جلوی پیشرفت‌شان را نمی‌گیرد. داستان بر زندگی دختری به نام فاطمه متمرکز است که چند سال بعد از تولد دچار معلولیت می‌شود. اما بر این معلولیت فائق می‌آید و وارد زندگی مشترک با پسری می‌شود، مسئولیت مادری را به‌عهده می‌گیرد و البته هنرمند زبردستی ا‌ست. کتاب پرواز در قفس تا حدی برگرفته از ماجرای واقعی زندگی فاطمه محمدشریفی، نویسنده کتاب است که سعی کرده خواننده را با سختی‌های زندگی معلولان آشنا کند و البته نگاه افراد عمومی جامعه به این دست افراد را درست کند. 

۶- دلم می‌خواست پرنده‌ها آواز بخوانند    سحر مشایخی  
کتاب «دلم می‌خواست پرنده‌ها آواز بخوانند» اثر سحر مشایخی، یکی از رمان‌های تأثیرگذار و مهم در ادبیات داستانی معاصر ایران است که به‌طور مستقیم به زندگی و دغدغه‌های یک فرد معلول می‌پردازد. این اثر که با قلم نویسنده‌ای نگاشته شده که خود با معلولیت جسمی ــ حرکتی مواجه است، از یک خودزندگینامه فراتر رفته و به بیانی صادقانه از تجربیات زیسته یک فرد در بطن جامعه‌ ایرانی تبدیل می‌شود.رمان، روایتگر زندگی دختری جوان به نام آرزو است. آرزو با وجود معلولیت شدید جسمی که بخش بزرگی از توانایی‌های حرکتی او را سلب کرده، با ذهنی فعال، حساس و پرشور زندگی می‌کند. این تضاد میان روح بلندپرواز و جسم محدود، هسته‌ اصلی درام داستان را شکل می‌دهد. مشایخی در این کتاب صرفا به توصیف محدودیت‌ها بسنده نمی‌کند؛ بلکه از نگاه آرزو، به چالش‌های ساختاری و ذهنی جامعه می‌تازد. خواننده با مشکلات روزمره‌ آرزو در جامعه‌ای که برای او «مناسب‌سازی» نشده، مواجه می‌شود: از سختی‌های دسترسی به فضاهای عمومی و حمل‌و‌نقل تا برخوردهای ناشیانه، ترحم‌آمیز یا قضاوت‌گر افراد. 

۷- عشق آهنی    مهناز صوفی  
داستان «عشق آهنی» اثر مهناز صوفی، یکی دیگر از آثار داستانی ایرانی که به‌طورمشخص، محوریت خود را بر زندگی، احساسات و چالش‌های عاطفی یک فرد معلول بنا نهاده است.این رمان فراترازیک داستان عاشقانه ساده، به بررسی عمیق موانع ذهنی و اجتماعی می‌پردازد که عشق و زندگی عادی را برای افراد معلول دشوارمی‌سازد.شخصیت اصلی داستان دختری است که با معلولیت جسمی زندگی می‌کند. اوباوجود محدودیت‌های فیزیکی، دارای روحیه‌ای قوی و اراده‌ای محکم است و آرزوهای طبیعی یک جوان را در دل می‌پروراند،ازجمله تجربه عشق. داستان حول محور آشنایی و دلبستگی او به پسری می‌چرخد. مهناز صوفی در این بخش از کتاب، باظرافت به تصویرمی‌کشد که چگونه یک فرد معلول در آستانه یک رابطه عاطفی، با تردیدهای درونی خودوقضاوت‌های بیرونی دست وپنجه نرم می‌کند.اما نقطه‌عطف و چالش اصلی داستان، زمانی فرا می‌رسد که لایه‌های پنهان رابطه آشکار می‌شود. نویسنده با مهارت، عنصر فریب و انگیزه‌های پنهان را وارد داستان می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه یک رابطه می‌تواند بر پایه‌ انگیزه‌هایی غیر از عشق واقعی بنا شود.
newsQrCode
برچسب ها: معلولان
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
از ایران بزرگ می‌هراسن

امیر دریادار شهرام ایرانی در گفت‌وگو با روزنامه «جام‌جم» به مناسبت روز ملی جزایر سه‌گانه مطرح کرد

از ایران بزرگ می‌هراسن

نیازمندی ها