گفتگو با راننده زن اتوبوس بین شهری تهران اصفهان هیاهوی زندگی درامتداد جاده

مدتها بود که برای دیدار و گفتگو با زنی که راننده اتوبوس بین شهری در خط تهران اصفهان است ، تلاش می کردم.
کد خبر: ۱۵۲۸۵۴

شنیده بودم که او دائم در سفر است و هر روز پس از هر سفر، فقط چند ساعتی می ماند و دوباره پس از مسافرگیری مجدد، عازم می شود. اما سرانجام یک صبح پنجشنبه ، فرصتی هر چند کوتاه برای گفتگو با وی فراهم شد.

ساعت 7 صبح به پایانه بیهقی می رسم و یک راست به سمت سکوی شماره 4 می روم . کنار سکو چند اتوبوس اسکانیا در رنگهای مختلف به ترتیب در حال مسافرگیری هستند. تعدادی راننده مرد ایستاده و مشغول گپ و گفت باهم هستند. از یکی از آنها سراغ خانم جلالی را می گیرم و راننده مرد با دست ، اتوبوس اسکانیای زرد رنگ را که در فاصله نه چندان دور کنار سکوی شماره 4 توقف کرده است نشانم می دهد. او پشت فرمان نشسته و در حال وارسی ماشین است . به گرمی مرا به داخل اتوبوس دعوت می کند. ظاهرش که خسته به نظر می رسد خودش می گوید تازه یک ساعت است که رسیده و ساعت 10.30 دوباره به مقصد اصفهان حرکت می کند. با لهجه شیرین اصفهانی سخن می گوید. چهره آرام و مهربانی دارد. مانتو و شلوار ساده ای تن کرده و یک روسری مشکی بر سر دارد، درست مثل یک کارمند در یک محیط اداری . کمی سرما خورده است . در حالی که 2 صندلی را برای نشستن نشانم می دهد، عذرخواهی می کند که در اتوبوس باید پاسخگوی سوالاتمان باشد. مهین جلالی متولد سال 1338 در یکی از شهرستان های اصفهان است . او 21 سال است که به عنوان راننده اتوبوس بین شهری در جاده های کشور فعالیت می کند و در این سالها به تمام شهرهای کشور سفر کرده است . او طی 3 سال اخیر همراه پسر بزرگش در خط تهران اصفهان رانندگی می کند. خانم جلالی عاشقانه شغلش را دوست دارد و از رانندگی در جاده لذت می برد. صداقت کلامش را وقتی که می گوید اگر زمان دوباره به عقب باز می گشت بازهم همین شغل را انتخاب می کرد، می توان فهمید. او جزو معدود زنانی است که بیشتر ساعات زندگی اش در جایی خارج از چاردیواری خانه و نه در یک محیط اداری بلکه در پیچ و خم جاده ها سپری می شود. او هر روز ساعت 10.30 صبح همراه 50 مسافر خود از پایانه بیهقی ، تهران را به سمت اصفهان ترک می کند و ساعت 16.30 دقیقه بعدازظهر مسافرانش را در پایانه اصفهان پیاده می کند. ساکن اصفهان است و به همین دلیل پس از پیاده کردن مسافران از ساعت 5 بعدازظهر برای استراحت و رسیدگی به امور منزل به خانه می رود و دوباره ساعت 12 شب همراه پسر بزرگش که او هم راننده اتوبوس است به پایانه بازمی گردد و سپس از مسافرگیری بار دیگر در ساعت یک نیمه شب اصفهان را به مقصد تهران ترک می کند.این برنامه همیشگی سفرهای اوست ، که در این میان 2 روز در هفته را به استراحت و رسیدگی به امور منزل و دیدار فرزندان می پردازد.

به شغلم افتخار می کنم

اولین پرسشی که در فرصت کوتاه گفتگو با این زن نمونه به ذهنمان خطور می کند این است که با این برنامه فشرده کار و سفر، چگونه فرصتی برای زندگی و رسیدگی به امور خانه و فرزندان پیدا می کند و او در پاسخ با لبخند می گوید: «همسرم سال 70 به دلیل بیماری کلیوی فوت کرد. 5فرزند دارم که همه آنها ازدواج کرده اند بجز پسر کوچکم که دانشجوست . من هفته ای 2 روز استراحت دارم که در این مدت به تمام کارهایم می رسم ، به طوری که گاهی فکر می کنم یک سال است که در خانه هستم . یک روز را به خرید و رسیدگی به کارهای منزل یا احتمالا انجام کارهای اداری اختصاص می دهم و یک روز دیگر را هم که بیشتر روز پایانی هفته است عروس ها و دامادها و نوه هایم را برای شام دعوت می کنم تا دور هم باشیم . خوشبختانه فرزندانم نه تنها با کارم مخالفتی ندارند، بلکه همیشه می گویند افتخار می کنند مادرشان شرافتمندانه کار می کند. حتی من همیشه با همین اتوبوس به در منزل فرزندانم می روم و آنها و بخصوص نوه هایم به گرمی از من استقبال می کنند و من نیز با دیدن نوه هایم تمام خستگی یک هفته را فراموش می کنم.

شیفته رانندگی با ماشین های سنگین

می گوید: از کودکی علاقه شدیدی به رانندگی و بخصوص رانندگی با ماشین های سنگین داشتم به همین دلیل پس از ازدواج با وجود داشتن چند فرزند، در محل سکونتمان در اصفهان یک آموزشگاه رانندگی دایر کردم که در آن علاوه بر مدیریت آموزشگاه در کنار دیگر مربیان ، به کار مربیگری هم می پرداختم . گواهینامه پایه 2 را سال 64 گرفته بودم ، اما علاقه من به رانندگی روی ماشین های سنگین به حدی رسیده بود که سرانجام در سال 70 برای گرفتن گواهینامه پایه یک اقدام کردم و موفق نیز شدم ؛ البته برادرم و برادر همسرم هر دو ماشین سنگین داشتند و روی آن کار می کردند و من که علاقه زیادی به رانندگی با این ماشین ها داشتم چند بار پشت رل این ماشین ها نشسته بودم و از این کار احساس خوشحالی زیادی می کردم تا این که پس از گرفتن گواهینامه پایه یک از طریق یکی از بستگانمان که دارای مسوولیتی در ترمینال اتوبوسرانی بین شهری اصفهان بود، قضیه علاقه ام به رانندگی اتوبوس و این که می خواهم از این طریق کمکی به تامین معاش خانواده کنم را مطرح کردم و چون گواهینامه داشتم ، خوشبختانه پیشنهادم پذیرفته شد و برای اولین بار سال 70 پشت رل اتوبوس اسکانیا نشستم . اوایل برای این که کاملا به رانندگی در جاده عادت کنم هر چند ساعت یک بار در کنار قهوه خانه ای توقف می کردم تا هم مسافران استراحت کوتاهی کنند و هم من . در واقع راه را تکه تکه و آرام آرام می آمدم ؛ اما حالا دیگر کاملا مسلط هستم . در ترمینال تهران مسافر می گیرم و در اصفهان پیاده شان می کنم . شلوغی و خلوتی جاده هم تاثیری در رانندگی ام ندارد، چون به تنها چیزی که فکر می کنم رعایت احتیاط و سلامت مسافرانم است.

همه تعجب می کردند

از خانم جلالی می خواهم از اولین روزهایی که به عنوان راننده اتوبوس پشت رل نشست برایمان بگوید و او به یاد آن روزها در حالی که لبخندی بر لبانش نقش می بندد، می گوید: اولین روزی که قرار شد پس از مسافرگیری ، حرکت کنم به من گفتند نباید بترسی ، باید شجاع باشی . رفتار رانندگان مرد هم جالب بود. روزهای اولی که من را می دیدند تعجب می کردند. شاید با خودشان می گفتند این زن هم می تواند راننده شود یا مسافران را به کشتن می دهد! اما کم کم به مرور زمان وقتی کارم را دیدند مثل بقیه همکارانشان با احترام با من رفتار می کردند و حتی بارها پیش آمده که گفته اند اگر نیاز به کمک داشتم حتما آنها را در جریان بگذارم.

رانندگی با احتیاط، اما سریع

حتما شما نیز بارها این جملات راشنیده اید که زنان بااحتیاطتر از مردان رانندگی می کنند و بیشتر از آنها به قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی پایبند هستند. خانم جلالی هم از این قاعده مستثنا نیست و شاید چون علاوه بر خود، جان 50 مسافر دیگر نیز در دستان اوست.

مسافران مرد اوایل می ترسیدند


خانم جلالی برایم می گوید که مسافرانش همیشه او را تشویق می کنند و به او به دیده احترام می نگرند و می گویند باعث افتخار است که می بینیم یک زن برای تامین معاش خانواده اینچنین با یک شغل بظاهر مردانه دست و پنجه نرم می کند. او می گوید: برخی مسافران مرد با دیدن من می گویند برای ما که مرد هستیم هدایت یک سواری کار سختی است . شما چطور این ماشین سنگین را کنترل می کنید. رفتار مسافرانم برایم خیلی جالب است . وقتی مسافران همه روی صندلی هایشان می نشینند و من مستقیم می آیم و پشت رل می نشینم تا حرکت کنیم آن وقت است که سنگینی نگاه ها را حس می کنم و حتی پچ پچ های مسافران را که با تعجب به من نگاه می کنند؛ البته این صحنه ها بیشتر مربوط به سالها پیش بود که تازه کارم را شروع کرده بودم . حالا مسافرانی که در این ترمینال تردد می کنند می دانند که یک زن در خط تهران اصفهان کار می کند و این تعجب ها بیشتر به تحسین و تشویق تبدیل شده است . در موارد معدودی هم بوده که طی این سالها وقتی مسافرگیری کرده ایم ، یکی از مسافران که از قضا مرد هم بوده با دیدن من که پشت رل نشستم ، گفت که می ترسد با یک راننده زن سفر کند؛ البته من سعی کردم با صحبت توجیهش کنم که جای نگرانی نیست و این کار من است و می تواند به من اطمینان کند و شاید باور نکنید که همین مسافر وقتی به مقصد رسید هنگام پیاده شده از من عذرخواهی کرد و گفت که حرفش را پس گرفته و من حتی از رانندگان مرد هم بااحتیاطتر رانندگی کرده ام

همین دلیل را برای رعایت احتیاط و حرکت با سرعت مطمئنه کافی می داند. او ادامه می دهد: وقتی در جاده رانندگی می کنم بسیاری از رانندگان مرد را می بینم که وقتی می خواهند به جهت دیگری بپیچند حتی یک راهنما هم نمی زنند یا حتی با بی احتیاطی رانندگی می کنند، اما هر چقدر هم که بقیه راننده ها بی احتیاط باشند ما علاوه بر خودمان جان 50 نفر دیگر هم به نوع رانندگی مان بستگی دارد و باید محتاط باشیم.

پیش رانندگان مرد کم نمی آورم

خانم جلالی برایمان می گوید که نه تنها از رانندگی در جاده نمی ترسد، بلکه وقتی در مواردی پیش آمده که اگر احیانا راننده مردی صرفا به این دلیل که او یک زن است و زنها هنگام رانندگی کمی اضطراب و ترس دارند، قصد ایجاد مزاحمت هنگام رانندگی را داشته باشد، با نوع رانندگی اش او را متوجه اشتباهش می کند. او می گوید: هنگام رانندگی در جاده سعی می کنم تمام حواسم به رانندگی باشد، اما از آنجا که سرعت اتوبوس در جاده از سواری های معمولی بیشتر است ، در مواردی بوده که وقتی یک راننده که بیشتر هم سواری های شخصی هستند وقتی کمی به اتوبوس نزدیک می شوند با دیدن این صحنه که یک زن راننده است به خیال این که زنها در رانندگی خیلی ترسو هستند سعی می کند جلوی اتوبوس بیفتد و به من راه عبور ندهد. به هر حال اگرچه آنقدر سفر کرده ام که دیگر جاده را مثل کف دست می شناسم ، اما هیچ وقت سعی نمی کنم حتی با رانندگان معدودی که در راه قصد مشکل تراشی دارند، کل بیندازم ، بلکه می کوشم با خونسردی از آنها عبور کنم . این طوری هم آنها را متوجه خطایشان می کنم ، هم آب توی دل مسافرانم تکان نمی خورد. از خانم جلالی می پرسم که اگر اتوبوسش در جاده دچار نقص فنی یا پنچر شود، آن وقت چه می کند؛ آیا او هم مثل خیلی از خانمها در خیابان های شلوغ شهر صبر می کند تا یک مرد پیدا شود و پنچری ماشینش را برایش بگیرد؛ و او در پاسخ می گوید: البته همیشه پیش از حرکت ، اتوبوس را از لحاظ فنی چک می کنم که مشکلی در طول سفر نداشته باشیم ، اما نکته مهم اینجاست که گرفتن پنچری یک اسکانیا با یک ماشین معمولی خیلی فرق دارد و حتی یک راننده مرد هم به تنهایی نمی تواند پنچری یک اتوبوس ولوو را بگیرد. با این حال اگر در بین راه اتوبوس پنچر شود از مسافران عذرخواهی می کنم . اتوبوس را کنار می زنیم و با کمک شاگردم پنچری لاستیک را می گیرم .از خانم جلالی می خواهم درباره شیرین ترین و تلخ ترین لحظات کار و زندگی اش برایمان بگوید و او این چنین پاسخ می دهد: وقتی در جاده به صحنه تصادفی برخورد می کنم واقعا حالم گرفته می شود و در دل فقط آرزو می کنم تصادف تلفات جانی نداشته باشد و اما شیرین ترین لحظات کارم زمانی است که مسافران را در ترمینال پیاده می کنم و آنها یا از خودم تشکر کرده ، تشویقم می کنند که همچنان با قوت کارم را ادامه دهم یا به دفتر ترمینال مراجعه می کنند و نسبت به بنده ابراز لطف می کنند و می گویند که آن روز را با یکی از بهترین راننده ها سفر کرده اند.
خانم جلالی اگرچه بیشتر ساعات زندگی اش را در حال رانندگی است ، اما آنچنان که خود می گوید از بسیاری از هنرهای یک زن خانه دار نیز بی بهره نیست . او یک خیاط ماهر است و علاوه بر آن در آشپزی هم مهارت دارد و هنر گل سازی را هم بخوبی می داند به طوری که تا مدتها پیش نخلهای زیبایی را که می ساخته در بازار به فروش می رسانده است تا از این طریق هم وقتش را به بطالت نگذرانده و هم کمک خوبی برای خانواده باشد.

اولین زنی که در اصفهان گواهینامه پایه یک گرفت

خانم جلالی اولین زنی است که در اصفهان موفق به گرفتن گواهینامه پایه یک شده و چند ماه پیش نیز از سوی استانداری اصفهان به عنوان زن نمونه مورد تقدیر قرار گرفته است . وقتی از او می پرسیم که چه انتظاری از مسوولان دارید، می گوید: از دولت و مسوولان تقاضا دارم رسیدگی بیشتری به وضعیت زندگی خانواده های زن سرپرست داشته و از این خانواده ها و فرزندان آنها حمایت بیشتری کنند؛ البته من خودم بیمه رانندگان هستم ، اما در حال حاضر زنان بسیاری هستند که در گوشه و کنار این کشور رانندگی با اتوبوس یا تاکسی یا وسیله نقلیه شخصی خود را راهی برای امرار معاش خانواده قرار داده اند. چه خوب است که مسوولان این زنان را شناسایی کنند و ببینند این زنان و خانواده آنها چه مشکلاتی دارند. از دولت می خواهم توجه ویژه ای به زنان خود سرپرست داشته باشد و حمایت بیشتری از آنها بخصوص در زمینه بیمه خود و خانواده شان شود.

دوست ندارم بازنشسته شوم

خانم جلالی پنج شش سال دیگر بازنشسته می شود، اما خودش می گوید آنقدر به کارش علاقه دارد که دوست ندارد به این زودی ها بازنشسته شود. او می گوید: خانمهایی که به دلایلی مجبورند تنها سفر کنند یا والدینی که فرزند دختر دانشجو دارند وقتی مطلع می شوند که در این مسیر یک راننده زن کار می کند ترجیح می دهند با من سفر کنند و من وقتی این همه اعتماد و اطمینان مردم را می بینم شرمنده می شوم و به خاطر این لطفی که خداوند نصیبم کرده همواره او را شاکرم.


بهناز محمدی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها