زندگی روی لبه تیز واقعیت و مجاز

در دنیای امروز که شبکه‌های اجتماعی و انواع رسانه‌های دیداری و شنیداری ارکان زندگی ما را محاصره کرده‌اند، هیچ بعید نیست که بدون داشتن سواد و نقشه راه درست استفاده از این وسایل به ورطه‌ بی‌هویتی برسیم. یکی از فیلم‌های روی پرده‌ این روزهاکه مستقیم به موضوع استفاده ازشبکه‌های اجتماعی می‌پردازد، «گوزن‌های اتوبان» به کارگردانی ابوالفضل صفاری و با بازی نوید پورفرج، الناز شاکردوست، صدف اسپهبدی و پیمان قاسم‌خانی است.
در دنیای امروز که شبکه‌های اجتماعی و انواع رسانه‌های دیداری و شنیداری ارکان زندگی ما را محاصره کرده‌اند، هیچ بعید نیست که بدون داشتن سواد و نقشه راه درست استفاده از این وسایل به ورطه‌ بی‌هویتی برسیم. یکی از فیلم‌های روی پرده‌ این روزهاکه مستقیم به موضوع استفاده ازشبکه‌های اجتماعی می‌پردازد، «گوزن‌های اتوبان» به کارگردانی ابوالفضل صفاری و با بازی نوید پورفرج، الناز شاکردوست، صدف اسپهبدی و پیمان قاسم‌خانی است.
کد خبر: ۱۵۲۷۹۴۹
نویسنده نسرین بختیاری - گروه فرهنگ
 
داستان فیلم حول زندگی عابس به عنوان پیک موتوری یک فست‌فود می‌گذرد که برای فراهم کردن یک زندگی حداقلی برای نامزدش، تلاش می‌کند. البته نامزد عابس - الناز شاکردوست - هم از راه مربی‌گری باشگاه تمام تلاش خود را برای جمع کردن زندگی به کار می‌بندد اما اتفاقاتی در زندگی‌شان، از جمله آشنا شدن عابس با گروهی که برای ساخت محتوا در شبکه‌های اجتماعی تمرین بازی انجام می‌دهند،دکور می‌زنند و تیزر می‌سازند،موجب تغییر این مسیرمی‌شود. در گوزن‌های اتوبان، جهان واقع و مجاز چنان درهم تنیده می‌شود که دیگر مرزی برای تشخیص وجود ندارد. فیلم، به‌ظاهر درباره انسان‌هایی است که زندگی‌شان در محاصره شبکه‌های اجتماعی از معنا تهی شده اما در پس زمینه، تصویری از افرادی در حال فرار ارائه می‌دهد و این شبیه گوزن‌هایی است که در اتوبان‌های زندگی دیجیتال بدون هیچ توقفی، با بیشترین سرعت می‌دوند و راه بازگشت به جنگلِ واقعی- یا هویت خود- را گم کرده‌اند. صفاری با انتخاب نام گوزن‌های اتوبان، از همان ابتدا ذهن مخاطب را آماده می‌کند که پیامی را به او منتقل کند. پیامی که به همه ما هشدار می‌دهد که انسان‌ها به قدری با زندگی دیجیتال مأنوس شده‌اند که از زیست طبیعی خود و ارتباط واقعی با آدم‌های دیگر فاصله گرفته‌اند. ما در استفاده از فضای مجازی با هم اما تنها هستیم؛ به عبارتی ما «باهمان تنهایانیم» که در انبوهِ تنهای خود غوطه‌وریم.
   
دروغ‌های دامنه‌دار مجازی
در نگاه اول گوزن‌های اتوبان، داستانی ساده دارد و روایت مردی است که درگیر نوعی وسواس مجازی است و به‌تدریج در مرز میان واقعیت و دنیای آنلاین گرفتار می‌شود. مرد به کمک همسرش تلاش می‌کند تصویر غلط ارائه‌شده از خود را در شبکه‌های اجتماعی تصحیح کند اما مسیرشان به کاری جدید که می‌تواند آورده مالی خوبی داشته باشد، پیوند می‌خورد و از همین‌جا ماجراهای درگیری با شبکه‌های اجتماعی یکی پس از دیگری رخ می‌نمایاند. از همین‌جاست که منطق و احساسات متفاوتی در میان شخصیت‌ها و مخاطبانی که شاهد این چالش‌ها هستند، به‌وجود می‌آید. به عبارتی فیلم، دروغ‌های شبکه‌های اجتماعی را برای مخاطبان افشا می‌کند؛ دروغ‌هایی که مخاطب غیرمطلع از جریان‌های پشت پرده با تماشای آن، کوهی از احساس حسرت و فاصله طبقاتی نصیبش می‌شود. در گوزن‌های اتوبان، کارگردان با پرهیز از توضیح مستقیم، تماشاگر را در همان وضعیت تعلیق و سردرگمی شخصیت اصلی قرار می‌دهد. 
   
طراحی بصری همسان با شخصیت‌ها
یکی از نکات قابل توجه فیلم، طراحی بصری آن است و سازنده به‌خوبی درک کرده که بحران انسان در جهان دیجیتال، نه فقط روانی بلکه فضایی است. خانه شخصیت‌ها پر از سطوح براق، نورهای سفید و اشیای بی‌روح است؛ هیچ عنصری از زندگی گرم یا طبیعی در قاب دیده نمی‌شود. اتوبانی که در فیلم نشان داده می‌شود، نشانه حرکت بی‌وقفه و بی‌هدف است؛ یعنی همه‌چیز در آن در جریان است اما هیچ مقصدی ندارد. کارگردان با استفاده از چیدمان‌های ایستا در برابر حرکت سریع وسایل نقلیه، تضاد میان شتاب‌زندگی دیجیتال و ایستایی روانی انسان را برجسته می‌کند. در یکی از صحنه‌ها، شخصیت پورفرج در اتوبانی خالی می‌ایستد و به نور چراغ‌های عبوری خیره می‌ماند؛ یعنی خیره‌شدن به نوری که قرار بود راه را نشان دهد اما حالا چشم را کور کرده است.

حیران میان واقعیت و مجاز
نوید پورفرج در نقش مردی که به‌تدریج در فضای مجازی حل می‌شود، بازی خوبی ارائه می‌دهد. او خسته و آشفته از زندگی مجازی، می‌خواهد در واقعیت زندگی کند؛ اما از طرفی زندگی واقعی هم انتظاراتش را برآورده نمی‌کند. او گرفتار و حیران میان زندگی در واقعیت و مجاز شده و نمی‌داند چطور باید بگذراند. الناز شاکردوست نیز نقش زنی را دارد که برای به‌دست آوردن سرمایه و پول در میانه راه حاضر است کارهای مختلفی انجام دهد. او یک زن واقعی در جامعه است که تنها بازتابی از خود را به شبکه مجازی ارائه می‌دهد و این بازتاب، سایه‌ای از واقعیت است و نه همه آن. در فیلم از زبان پیمان قاسم‌خانی می‌شنویم: «وقتی تمام منطق تماشاگران با ماندن روی یک صفحه و اسکرول روی صفحه بعدی سرگردان است و مخاطب محتواهای قبلی را مدتی بعد دیگر به یاد نمی‌آورد؛ چرا نباید از این شرایط به نفع خودمان استفاده کنیم» و این جمله می‌تواند نشانگر هدف گرفتن مصرف‌گرایی مخاطب باشد. 
   
نمایش زندگی سطحی
گوزن‌های اتوبان بیش از هر چیز درباره سطحی شدن زندگی انسان‌هاست. روابط انسان‌ها در این فیلم دیگر عمق ندارند بلکه به صفحاتی قابل اسکرول بدل شده‌. روابط میان‌شان بیشتر در قالب پیام و پست تعریف می‌شود تا لمس و نگاه. حتی زمانی که در کنار هم‌اند، نگاه‌شان به صفحه گوشی است. فیلم این گسست عاطفی را ملموس می‌کند. 
   
زندگی برای دیده شدن؛ نه زیستن
فیلم نگاهی جامعه‌شناسانه هم به حضور انسان‌ها در شبکه‌های مجازی دارد؛ یعنی در جهانی که ارزش‌ها و هویت‌ها در شبکه‌های اجتماعی بازتعریف می‌شوند، انسان چاره‌ای جز خودنمایی ندارد؛ حتی اگر چیزی برای نشان دادن نداشته باشد. گوزن‌های اتوبان جامعه‌ای را ترسیم می‌کند که در آن «حضور مجازی» جایگزین زندگی واقعی شده است. مردم برای دیده شدن زندگی می‌کنند، نه برای زیستن. درواقع این فیلم زندگی دیجیتال را نقد نمی‌کند بلکه برای از دست‌رفتن هویت‌مان در مواجهه با شبکه‌های مجازی سوگواری می‌کند. 
   
پرداختن به تضاد سنت و مدرنیته
گوزن‌های اتوبان،فیلمی درباره خستگی ازاتصال مداوم به شبکه‌های مجازی است؛آدم‌هایی که می‌خواهندخود راازبند زندگی بیش از حد در فضای مجازی رها کنند اما راه برگشت ندارند و تنهاتر از همیشه ادامه می‌دهند.صفاری، بدون داوری اخلاقی، تصویری از زیستِ دیجیتال می‌سازد که نه شیطانی است و نه نجات‌بخش بلکه واقعی است. در میان آثار اجتماعی این سال‌ها که دغدغه‌های روزمره، فقر یا فساد را محور قرار داده‌اند،گوزن‌های اتوبان اثری متفاوت است. صفاری به جای تمرکز بر بحران‌های بیرونی، سراغ بحران درونی و پنهان اعتیاد دیجیتال، بی‌حسی عاطفی و فروپاشی ارتباط انسانی رفته است. درواقع تضاد میان سنت خانوادگی و دنیای بی‌ریشه مجازی، در دل فرهنگ ما بارمعنایی خاصی داردوفیلم هوشمندانه آن را تصویر می‌کند. پایان فیلم که در سکوت وبا تصویری ازمرد در تونلِ بی‌انتهارقم می‌خورد،هم استعاری وهم تلخ است. صفاری، بدون آن‌که پاسخ بدهد، این سؤال را برجای می‌گذاردکه آیا می‌توان از این اتوبان بی‌پایان مجازی خارج شد؟ 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
تصویرسازی طلا

گفت‌و‌گوی جام‌جم با سامیار عبدلی شناگر طلایی ایران در بازی‌های همبستگی کشورهای اسلامی

تصویرسازی طلا

نیازمندی ها