در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
خیابان بند می آید و جوان ها تند و تیز یکی پس از دیگری از گوشه و کنار سفارت به داخل می روند، حالا هر کدامشان بازوبندی به دست و عکس امام به سینه دارند. در حالی که باران نیز شروع به باریدن کرده، خبری بر روی تلکس خبرگزاری ها می رود که تا سالها اثراتش باقی خواهد ماند: «سفارت آمریکا در تهران اشغال شد.»
آقای سید احمد خمینی به نمایندگی از رهبری انقلاب در جمع دانشجویان حضور می یابد و در یک مصاحبه مطبوعاتی شرکت می کند. خبرنگاری از او می پرسد علت حضور و مأموریتتان در رابطه با اشغال سفارت آمریکا چیست؛ او پاسخ می دهد: «من به دعوت برادران پیرو خط امام به اینجا آمدم.» سید احمد خمینی اضافه می کند: «تمام مردم ایران از عمل دانشجویان پشتیبانی می کنند.» او در جواب خبرنگاری که پرسیده بود: «آیا تضعیف دولت تا این حد صحیح است؛» می گوید: «این کار تضعیف دولت نیست زیرا تمام ملت یکپارچه این عمل را تأیید می کنند و لابد دولت هم از مردم است.»
اما چند ساعت پس از مصاحبه سید احمد خمینی، دولت موقت مهندس بازرگان استعفاء می دهد و از قضا این استعفاء پذیرفته می شود و از سوی رهبر انقلاب، شورای انقلاب مأمور اداره کشور می شود. ابوالحسن بنی صدر نیز به سرپرستی وزارت امور خارجه برگزیده می شود.
بنی صدر، کفیل وزارت امور خارجه از سمتش کنار رفته و قطب زاده جای او را می گیرد. او می گوید: «نمی توان تا ابد گروگان ها را نگه داشت و آمریکا به عنوان سرزمین آزاد، نه می تواند تسلیم تحقیر واگذاری مردی بیمار (محمدرضا شاه پهلوی که به بیماری سرطان مبتلا بود) به رژیم جمهوری اسلامی ایران بشود و نه از به خطر انداختن یا شهروندش برای نگه داشتن این مرد بیمار راضی است.»
در خارج از مرزهای ایران خبرهای داغی وجود دارد. در اجتماعی بی سابقه شورای امنیت سازمان ملل با پانزده رأی بر آزادی فوری گروگان ها تأکید می کند، در این میان حتی شوروی نیز رأی مثبت می دهد. ایران نشست نیویورک را تحریم کرد اما بنی صدر می گوید اگر همچنان وزیر خارجه بود، به نیویورک می رفت، هر چند که برخی منتقدان در شورای انقلاب او را از هواپیما برگرداندند.
نوامبر( آبان) دانشجویان سه گروگان را آزاد می کنند. دو تفنگدار سیاهپوست و یک منشی زن. روز بعد آنها ده نفر زن و سیاهپوست دیگر را نیز آزاد می کنند.
والدهایم به ایران می آید، اما هیچ یک از مقامات رسمی حاضر به دیدار او نمی شوند و او پس از سه روز بازمی گردد و هنگام بازگشت به شورای امنیت پیام می دهد که اعمال زور علیه ایران تنها به تشدید مقاومت آنها می انجامد. شورای امنیت دوبار تصویب قطعنامه را به تعویق می اندازد و در نهایت در دی ماه ( ژانویه ) شورای امنیت بنا به پافشاری واشنگتن تشکیل جلسه می دهد.
مک هنری نماینده آمریکا دعاوی خود را علیه ایران اقامه می کند و از شورا تقاضا می کند که برای حفظ صلح بین المللی قطعنامه مورد درخواست ایالات متحده مبنی بر تحریم اقتصادی ایران را به تصویب برساند.
بنی صدر راه حل مساله گروگان ها را تشریح می کند. به عقیده او دولت آمریکا باید از ایران عذرخواهی کند و استقلال و حاکمیت جمهوری اسلامی را محترم بشمارد؛ در این صورت مشکل گروگانها ممکن است به زودی حل شود. سخنان بنی صدر، اهالی کاخ سفید را به جنب و جوش وامی دارد.
چند سال بعد گری سیک در کتابش از دیدار قطب زاده (وزیر امور خارجه ایران) و همیلتون جردن(رئیس کارکنان کاخ سفید) در بهمن ( فوریه) در پاریس خبر می دهد. این دیدار سه ساعت به طول می انجامد. قطب زاده در پاسخ جردن که چگونه می توان بحران را با صلح و آرامش و حفظ حیثیت طرفین حل کرد، پاسخ می دهد:« راه حل ساده است، شاه را بکشید.»
به هر حال پس از اظهار نظر فرانک جورج که با خوش بینی خبر از پیدا شدن راه حل تازه برای آزادی گروگان ها می دهد، این تصور در ذهن ها زنده می شود که بنی صدر در توافقی محرمانه با آمریکایی ها سازش کرده است.
در چنین فضایی بود که آسوشیتدپرس و رویترز گزارش دادند که به محض ورود اعضای یک دادگاه بین المللی که قرار است اتهامات ایران علیه شاه مخلوع را رسیدگی کنند، گروگان های آمریکایی آزاد خواهند شد. این مطلب را «هیکل» روزنامه نگار معروف مصری در مقاله ای نوشته و اضافه کرده که هرچند گروگان ها به مجرد ورود اعضای دادگاه بین المللی به تهران بلافاصله آزاد خواهند شد، اما در تهران زیر نظر طرف سوم (سوئیس) قرار خواهند گرفت تا آمریکا به آنها دسترسی داشته و مسئول سلامتی آنها باشد. اما ماجرا به دلخواه آمریکایی ها پیش نرفت؛ هرچند قطب زاده اعلام کرد که به نمایندگی از شورای انقلاب، گروگان ها را تحویل خواهد گرفت اما دانشجویان اعلام کردند، گروگان ها را تحویل قطب زاده نخواهیم داد.
پس از گذشت چند ساعت از این بیانیه دانشجویان، دفتر امام، شورای انقلاب و هیأت وزیران، هرگونه تصمیم گیری درباره گروگان ها را مربوط به مجلس شورای اسلامی دانستند. هیأت تحقیق هم به تهران آمد و خواستار دیدار با گروگان ها شد. اما دانشجویان ملاقات هیأت تحقیق با گروگان ها را کاری انحرافی خواندند و اعلام کردند گروگان ها تنها برگ برنده ایران در مبارزه با آمریکا هستند و اجازه نمی دهند اعضای این کمیسیون با گروگان ها ملاقات کنند. بدین ترتیب نقشه قطب زاده و جردن هم نتوانست گرهی را باز کند.
اما امام خمینی با شجاعتی خارق العاده دستور می دهد تا نامه کارتر منتشر شود. در آمریکا انتشار این نامه یک افتضاح سیاسی برای کارتر بود. کیسینجر بلافاصله پس از افشا شدن محتوای نامه کارتر اعلام کرد:« آمریکا باید به مقامات ایرانی بگوید که مهمانی تمام شده است».
به علی آگاه (کاردار سفارت ایران در واشنگتن) و دیپلمات های دیگر، ساعت فرصت داده می شود تا ایالات متحده را ترک کنند. آنان ناراحت هستند اما در تهران گویی جشن بر پا شده است.
عملیات نجات
این گروه در فورت براگ، کارولینای شمالی، پشت سیم های خاردار اردوگاهی که قبلا9 زندان بود، اردو زده بودند و برای کارهای ناگهانی مانند وارد شدن به اتاق های تاریک با عینک های مخصوص و انفجار سوانح پیش رو تمرین کرده بودند. در فروردین ( آوریل ) کارتر شورای امنیت ملی را احضار کرد و پس از یک ساعت تصمیم گرفته شد تا عملیات اجرا شود.
ساعت 12:50 دقیقه شب اولین هلی کوپتر به صحرای یک که ایرانیها آن را پشت بادام می خواندند رسید و آخرین هلی کوپتر هم پس از یک ساعت به محل ملاقات آمد. «مهندس پرواز هلی کوپترها را بررسی کرد و به چارلی بک ویث (فرمانده عملیات) گفت سیستم هیدرولیک یکی از شش هلی کوپتر باقی مانده قادر به فعالیت نیست. عملیات چراغ های آبی عملا9 شکست خورده است. چرا که با پنج هلی کوپتر نمی توان کماندو و سی گروگان را از ایران خارج کرد. بک ویث می گوید:« خدایا، ما شکست خورده ایم.» کارتر با توقف عملیات موافقت می کند.
در صحرا ساعت 2:10 بامداد است. خلبان یکی از هلی کوپترها حدود هفت- هشت متر در هوا بلند می شود تا به طرف دیگری نزدیک یکی از ترابری ها برود. همان طور که به آن طرف کج می شد، پره اش مخزن بنزین هواپیما -C را می شکافد. ناگاه پشت بادام غرق در آتش می شود و شعله های آتش را می توان از کیلومترها مشاهده کرد. در واقع همه جهان متوجه می شوند.
شرط دوم آسان است. ادموند ماسکی (وزیر امور خارجه آمریکا) می گوید ایالات متحده استقلال ایران را به رسمیت می شناسد.
کمیسیون ویژه چهار، نظر امام خمینی را تأمین کرده بود. بحث در روز یکشنبه آبان در جلسه ای محرمانه شروع شده بود، نمایندگان نظر کمیسیون را که موسوی خوئینی ها می خواند شنیدند و سپس رأی دادند و پیشنهاد رأی آورد. اکنون توپ در زمین کارتر است. اما نمی تواند توپ را از میانه میدان عبور دهد. کارتر می گوید:«ما می گوییم می خواهیم با شرایطی موافقت کنیم که با قوانین آمریکا معارض نباشد.»
پزشک های الجزایری گروگانها را معاینه میکنند؛ بویینگ ها هنوز روی زمین هستند. بسیاری معتقدند انقلابیونی که شاه را تا دم مرگ دنبال کرده بود، تا آخرین دقایق ریاست جمهوری کارتر، عذابش خواهند داد. و در لحظاتی که کارتر رئیس جمهور نبود، هواپیمای الجزایری با آمریکایی فرودگاه مهرآباد را ترک می کرد. هواپیماها با شعار «مرگ بر آمریکا» مشایعت می شدند. هواپیماها خاک ایران را ترک کردند و در تاریکی شب مهتابی گم شدند.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم