نامتعارف اما تماشایی

بهروز افخمی زمانی به یک «تمام‌کننده» موفق در پروژه‌های ناتمام و نیمه‌کاره تلویزیونی و سینمایی معروف بود، از سریال به‌یاد ماندنی «کوچک جنگلی» گرفته که ناصر تقوایی آن را در همان اوایل کار رها کرد و افخمی آن را به سرانجامی درخور و ماندگار رساند تا فیلم «روز فرشته» کار نیمه‌تمام محمدرضا هنرمند که به یک فیلم سوررئالیستی بامزه تبدیل شد تا فیلم«تختی»که کنکاشی معماگونه در پروژه برجای مانده مرحوم علی حاتمی بود.
بهروز افخمی زمانی به یک «تمام‌کننده» موفق در پروژه‌های ناتمام و نیمه‌کاره تلویزیونی و سینمایی معروف بود، از سریال به‌یاد ماندنی «کوچک جنگلی» گرفته که ناصر تقوایی آن را در همان اوایل کار رها کرد و افخمی آن را به سرانجامی درخور و ماندگار رساند تا فیلم «روز فرشته» کار نیمه‌تمام محمدرضا هنرمند که به یک فیلم سوررئالیستی بامزه تبدیل شد تا فیلم«تختی»که کنکاشی معماگونه در پروژه برجای مانده مرحوم علی حاتمی بود.
کد خبر: ۱۵۰۶۶۵۳
نویسنده سعید مستغاثی - مستندساز و کارشناس سینما
 
اما او با فیلم «عروس» طرحی نو درسینمای بعد از انقلاب درانداخت وبا جاسوس‌بازی در فیلم‌هایی همچون «روز شیطان» و «روباه»، این ژانر را در سینمای ایران جا انداخت. رمان مدرس صادقی را در «گاو خونی» به تجربه‌ای متفاوت از نوع جریان سیال ذهن تبدیل کرد و در «سن پترزبورگ»، کمدی موقعیت و یک نوع گروتسک را تجربه نمود، حتی در فیلم مورد مناقشه «عقرب»، به فیلم‌های حادثه‌ای صرف هم چنگی انداخت!
او برای مرحوم مهرزاد مینویی، فیلمنامه «دستنوشته‌ها» را در سال۱۳۶۵ نوشت و حتی فیلم «زیر باران»، یکی از دو فیلم مرحوم سیف‌الله داد را برای او در سال ۱۳۶۳ فیلمبرداری کرد. ضمن این‌که در روز شیطان و زیر باران بازی داشت، گاو خونی و «آب را گل نکنید» (شهریار بحرانی-۱۳۶۸) و «پنجاه و سه نفر» (یوسف سیدمهدوی- ۱۳۶۸) را تدوین کرد و برای برنامه‌های تلویزیونی مانند «نقد سینما» و «خانه جلال» و «هفت» هم مجری کارشناس بوده است!
بهروز افخمی برخلاف بسیاری از اهل سینمای ایران، اهل مطالعه و کتاب خواندن و فیلم دیدن است. از همین روی به اقتباس و فیلم‌های اقتباسی هم علاقه داشته و دارد، چنانچه سریال کوچک جنگی را براساس کتاب «سردار جنگل» ابراهیم فخرایی ساخت، روز شیطان را از «پروتکل چهارم» فردریک فورسایت گرفت، همچنین تختی را از بقایای اثر نیمه کاره مرحوم حاتمی، گاو خونی را از رمان جعفر مدرس صادقی، «فرزند صبح» را براساس زندگینامه دوران کودکی حضرت امام خمینی رحمه‌الله علیه، «آذر شهدخت، پرویز و دیگران» را از رمان مرجان شیرمحمدی و همین فیلم صبح اعدام را از یک گزارش مفصل روزنامه کیهان برداشت نمود. او ژانرهای مختلف سینمایی را تجربه کرده اما علاقه‌اش به تاریخ انقلاب پنهان‌شدنی نیست، چنانچه در گفت‌و‌گویی در شماره دوم فصلنامه سوره در سال ۱۳۷۰ گفته بود که تحت تاثیر اولین ملاقات حاج مهدی عراقی با امام(ره) پس از آزادی از زندان۱۳ساله قرار گرفته که امام(ره) به حاج مهدی می‌گویند، «مهدی من، چقدر پیر شده» و او سرش را روی زانوی امام (ره) گذارده و می‌گرید و امام(ره) سرش را نوازش می‌کنند.
شاید ازهمین روی سال‌هادرپی ساخت فیلمی درباره حضرت امام(ره) بود وبه هرحال یکی ازدو فیلم موجود درباره امام (ره) همان فرزند صبح است که نگاهی شاعرانه به دوران کودکی ایشان و فصلی از بازداشت و تبعید ایشان دارد.
و فیلم صبح اعدام هم تداوم همان علاقه وبه نوعی اثر دیگری درباره تاریخ نهضت امام(ره) به‌شمارمی‌رودکه آخرین ساعات زندگی دو نفر از شهدای نهضت را به تصویرمی‌کشد که تنها به دلیل دفاع از امام خمینی، به جوخه اعدام سپرده شدند.
   
سال‌ها به جای هم اعدام شده بودند
در بخشی از فیلم صبح اعدام درحالی که حاج‌اسماعیل رضایی و طیب حاج‌رضایی به تیرک اعدام بسته شده و نام و حکم‌شان خوانده می‌شود، ماموری که حکم را می‌خواند، اسم حاج‌اسماعیل را اشتباه اعلام می‌کند. در اینجا حاج‌اسماعیل با صدای بلند می‌گوید: «... چی شد؟! اسماعیل حاج‌رضایی غلطه! درست بخون جناب سرهنگ! من حاج‌رضایی نیستم، من محمداسماعیل رضایی‌ام! ... یه وقت ما رو قاطی نکنین با هم! به جای همدیگه اعدام نکنین! .... من محمداسماعیل رضایی‌ام، این طیب حاج‌رضاییه! اونوقت من حاجی‌ام، این حاجی نیست، فقط اسمش حاج‌رضاییه ...!»
این دیالوگ، به یک برداشت اشتباه تاریخی اشاره دارد که فیلم صبح اعدام سعی داشته، آن را تصحیح نماید. فیلمی که اگرچه به دو نفر از قهرمانان ملت ایران پرداخته اما آنچه بیشتر در کادر گرفته، شخصیتی به نام حاج‌اسماعیل رضایی است که سال‌ها در زیر نام طیب پنهان مانده بود و اغلب این دو را با یکدیگر اشتباه می‌گرفتند! چنانچه برخی حتی همین فیلم صبح اعدام را درباره طیب دانسته و می‌دانند!
اما صبح اعدام براساس اسناد تاریخی، شخصیت شگفت‌انگیزی از حاج‌اسماعیل رضایی رو کرده که اساسا آن چالش‌های طیب را در زندگی‌اش نداشته بلکه از آدم‌های خیر زمانه به‌شمار می‌رفته است. وی صدها خانواده بی‌بضاعت و یا با حرفه‌های غیرانسانی را زیر بال و پر خود گرفت و با ساخت مسکن و فراهم آوردن شغل آبرومند، پناه‌شان داد.
   
شخصیت منحصر به‌فرد یک انسان 
حاج‌اسماعیل رضایی همواره یکی ازپیشگامان و در صف اول برای مقابله بافرقه ضاله بهاییت بود.مشارکت او در محدودیت گورستان بهاییان یکی ازهمین اتفاقات به‌شمار رفته که باعث شد تجمعات تبلیغی و تشکیلاتی آنها در گورستان یادشده منتفی شود. او با برپایی جشن‌های نیمه‌شعبان و ساخت مسجد امام زمان(عج) در نزدیکی مرکز بهاییان و تحریم تلویزیون تحت مدیریت حبیب ثابت بهایی و بانک و محصولات آنها، بیشترین ضربات را بر این فرقه ضاله وارد آورد، چنانچه به کمک دوستانش در همان مسجد و در روزهای جمعه برنامه‌های دعای ندبه و مراسم برای امام زمان(عج) برگزار می‌کرد. خصوصا در ایام سالگرد میلاد حضرت مهدی صاحب‌الزمان(عج)، روزهای متمادی جشن‌های شعبانیه برگزار نموده و از میدان ۲۴ اسفند آن زمان (انقلاب فعلی) تا محل مسجد را چراغانی کرده و به مردم شربت و شیرینی می‌داد. و خوشبختانه این ناگفته‌های تاریخی، با جسارت به نوعی در فیلم صبح اعدام گنجانده شده است. بخش مهمی از فیلم صبح اعدام به روایت وصیت‌نامه حاج‌اسماعیل پرداخته که فرازهای عجیب و غریبی دارد و در واقع ابعاد ناشناخته این شخصیت را بیان می‌کند؛ یک کاسب بازاری خوشنام که میلیون‌ها تومان پول طلب دارد و میلیون‌ها تومان به افراد مختلف کمک کرده، در حالی که هیچ رسید و نوشته و کاغذی از این بابت در دست ندارد و فقط اظهار می‌کند که خودشان می‌دانند! میلیون‌ها تومان هنوز بدهی‌هایش را صاف و تسویه نکرده و بازهم مکتوب یا کاغذی ندارد! و همچنان می‌گویدکه خودشان می‌دانند! و همین تمول و دارایی و تجارت پررونق حاج‌اسماعیل بود که اتهامات شاه مبنی بر پول گرفتن او برای راه‌اندازی تظاهرات، آن هم درحدچند صد هزار تومان را به نوعی شوخی ابلهانه بدل ساخت! صبح اعدام براساس یک گزارش مفصل خبرنگار روزنامه کیهان که در شماره ۱۱آبان ۱۳۴۲ منتشر گردید، ساخته شده که جزئیات جریان آن اعدام، براساس وحدت زمان و مکان بین ساعات ۵ صبح تا ۶:۳۰ روز فوق را دربرمی‌گیرد.
بهروز افخمی با ساختاری رئال و فیلمبرداری سیاه و سفید با کادر کلاسیک، به‌خوبی حماسه و ایستادگی را در فضای خشونت‌آمیزی جاری ساخته و به حق سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را از چهل و دومین جشنواره فیلم فجر دریافت نمود.
بازیگران کمتر شناخته‌شده فیلم در نقش‌های طیب و حاج‌اسماعیل به‌خصوص ارسطو خوش‌رزم (برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را از جشنواره چهل و دوم فیلم فجر)، بازی‌های بسیار روان و تاثیرگذاری ارائه کرده‌اند و موسیقی آن، فیلم صبح اعدام را به اثری غیرمعمول و نامتعارف و به نظرم تماشایی تبدیل کرده است.
   
یک سند تکان‌دهنده
این‌که چرا شهید طیب حاج‌رضایی و شهید حاج‌اسماعیل ‌رضایی تنها اعدامی‌های قیام ۱۵خرداد۱۳۴۲ بودند،به‌رغم تاکید آمریکایی‌ها به شاه که پس از کشتار حدود ۱۵هزار نفر در آن قیام، دیگر نیازی به قتل و اعدام نیست و خود شاه هم سعی بر اجرای همین اوامر داشت اما گویا در پشت پرده ماجرای اعدام طیب و حاج‌اسماعیل، پای تاثیر قدرت با نفوذ دیگری در دم و دستگاه پهلوی درمیان بوده که حتی توصیه آمریکایی‌ها دراین مورد افاقه نکردو نادیده گرفته شد.سندی تکان‌دهنده از ساواک، نفوذ فرقه بهاییت در ماجرای اعدام طیب حاج رضایی و حاج‌اسماعیل رضایی رابه‌طور مستند تایید نموده،ضمن این‌که به ماجرایی دهشتناک‌تر از اصل قضیه، یعنی برعمق نفوذ عوامل صهیونیسم و فرقه بهاییت در ارکان امنیتی و نظامی رژیم پهلوی تاکید دارد. در این سند که به تاریخ ۵ بهمن ۱۳۴۴ ثبت شده،ضمن انتساب عامل اصلی اعدام طیب حاج‌‌رضایی وحاج‌اسماعیل رضایی به محفل بهاییان و ‌اشخاص متنفذ آنها از جمله حبیب ثابت، قتل این دو نفر را نتیجه انتقام بهاییان از مسلمانان به‌خاطر مخالفت‌ها و ضدیت‌های مداومشان با این فرقه دانسته. در بخشی از سند یادشده آمده است:«...(حبیب) ثابت پاسال سرمایه‌دار معروف،مجرم واقعی اعدام طیب(و حاج‌اسماعیل رضایی)بوده به این شرح که ثابت پاسال به‌حضور اعلی‌حضرت همایون، شرفیاب، به‌عرض رسانیده که طیب واسماعیل رضایی مسبب خراب کردن گورستان بهاییان و گلستان جاوید شده... (یعنی) بهاییان، انتقام حظیره‌القدس که چند سال قبل، مسلمان‌ها خراب کردند، از مدرسه فیضیه قم گرفتند...
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها