یادش بخیر! البته این کلمه برای من دهه هشتادی در مقابل این مجموعه تلویزیونی تقریبا اغراق آمیز است، چرا که دقیقا این مجموعه جذاب تلویزیونی درست سال 1371 از رسانه ملی پخش شد تا یکی از مهم ترین آثار تولیدی غیر تهرانی رقم بخورد.مجموعه قصه های مجید یکی از آثاریست که کمتر کسی آن را ندیده و شاید می توان گفت دهه هشتادی ها نیز با آن خاطرات مشترکی دارند. حیف است از قصه های مجید چیزی بگوییم و یادی نکنیم از کیومرث پوراحمد عزیز و بازیگر نقش بی بی، خانوم پروین دخت یزدانیان.
۱_ دلتان برای مجید و بی بی و قدیم تنگ نشده؟
چرا که نه! قطعا در آن زمان یک روزگار خوبی در جریان بود و به گمانم هرشخصی این عقیده را دارد که در زمان قدیم همه چیز خیلی بهتر بود و بین خانوادهها صفا و صمیمیت بیشتری وجود داشت. همچنین این را باید بگویم قدیمترها تقریبا همه یک رنگ بودیم و اختلاف زیادی بین ما و خانوادهها در جریان نبود. حالا بعد از گذشت مدتها مشغله و کارهای زیادی برای هرکدام از ما ایجاد شده که بعد از هربار مرور خاطرات، با خودمان میگوییم یادش بخیر!
تقریبا میتوانم اعتراف کنم که نوجوانی من شباهتهای زیادی با دنیای مجید داخل سریال داشت، ولی فقط با این تغییر که نوجوانی من تبدیل به یک روایت یا مجموعه نشد. تقریبا دوازده یا سیزده ساله و درست در شروع دوران نوجوانی بودم که آن اتفاق برای من رقم خورد و من از بین بچههای مدرسه برای مجموعه قصههای مجید انتخاب شدم. بعد از دیده شدن این مجمموعه و لطف مردم دیگر باید سعی میکردم بزرگتر از سن خودم رفتار و با مردم و اهالی محل بیشتر معاشرت کنم. در کل میتوانم بگویم که بعد از اتفاقی که برای من رخ داد؛ چالشهای بزرگی سر راهم گذاشته شد و شاید در کنار آن خوبیهای معروف شدن، بعضی معایب نیز وجود داشت. در کل میتوانم اعلام کنم که با وجود زود بزرگ شدنم در دوران نوجوانی، آن اتفاق را دوست داشتم و بسیار از آن موقعیت در کنار مردم لذت میبردم
۲- واکنش خانواده در مقابل شروع کار بازیگری شما چی بود؟
از زمانی که کار تئاتر و علاقه ام را نسبت به این رشته و هنر نشان دادم، خانواده دچار نگرانیهایی درباره درس و نحوه ادامه تحصیل من شدند و شاید بتوانم این را بگویم که در ابتدای راه مخالف این حرفه بودند، اما با حرف زدن و متقاعد کردن آنها توانستم به این کار ادامه بدهم. به یاد دارم در آن زمان به آنها قول دادم که سر وقت به درس و امتحان هایم میرسم و بعد از این صحبتها دیگر مخالفتی با من نداشتند.
شاید کمتر کسی از این موضوع اطلاع داشته باشد، اما باید بگویم در زمانی که مجموعه قصههای مجید را شروع کردم، از صبح تا نزدیک بعد از ظهر برای ضبط سکانسها مشغول بودم و بعد از آن و درست نزدیک غروب، معلم من به خانه مان میآمد و درس همان روز را به من توضیح میداد و من مجبور میشدم که تا زمان خواب، درسهای آن روز را مرور کنم و بعد به استقبال خواب بروم. من تقریبا به مدت شش ماه با همین وضعیت سر کردم و ضبط و تولید آن مجموعه فکر میکنم نهایت یک سال طول کشید.
۳-تصور شما از بازیگری در شروع کار چی بود؟ دوست داشتین معروف بشین؟
اگر بخواهم حقیقت را بگویم در آن سن و زمان احساس خاصی نداشتم و بیشتر از اینکه بخواهم به فکر معروف شدن شوم؛ دلم میخواست از این چالشی که در آن قرار گرفته ام به سادگی عبور کنم و کار خودم را به خوبی هرچه بهتر انجام بدهم. در آن زمان عقیده داشتم هرکار سختی را که بر عهده میگیرم، باید از پس آن وظیفه به خوبی بر بیایم.
۴- از شخصیت مجید در شما چه چیزی باقی مانده؟
فکر میکنم کاراکتر و شخصیت مجید به این دلیل بیشتر برای همه مردم جالب و جذاب بود که تقریبا تمامی مردم خاطرات و تصاویر مشترکی با آن داشتند. به یاد دارم بعد از پخش سریال بعضیها به من میگفتند درست همان کاری که مجید در مدرسه انجام میداد را تجربه کرده ایم. اگر الان به شما بگویم که این نقش هیچ تاثیری روی من نداشته اشتباه است؛ چرا که از زمان پخش این مجموعه تاکنون سی و چند سالی میگذرد و همواره آثاری از شخصیت و رفتار مجید نیز با من همراه بوده.
شخصیت و نقش مجیدآنقدر برای من و دیگران جذاب بود که تاکنون با اینکه نقشهای متنوعی در سریال و مجموعههای دیگر بازی کرده ام، اما هنوز من را با عنوان مجید میشناسند.
۵-ترجیح میدهید که که بین مردم با کاراکتر مجید محبوب یا با کاراکترهای مختلف معروف باشید؟
حقیقتش را بخواهید محبوب بودن با نام مجید را ترجیح میدهم به معروف بودن با نقشهای متنوع. امروزه در فضایی زندگی میکنیم که به وسیله تکنولوژی همه افراد دسترسی به فضای مجازی دارند و آدمهای معروف روز به روز با عکس و فیلمهای مختلف از چشم مخاطبان به دلیل کارهای ناپسندشان سقوط میکنند و باید این را بگویم که محبوب شدن و محبوب ماندن در این روزها و این زمانه بسیار سخت و دشوار است. در نهایت همان ترجیح میدهم من را با مجید و سی و خردهای سال گذشته بشناسند تا چیزهای دیگر.
۶- هنوز میشه وجهه اشتراکی بین نوجوونهای دهه شصت با نوجوونهای دهه هشتاد یا نود پیدا کرد؟ رابطه شما با نوجوانهای امروزی چطور است؟
من عقیده دارم که با هر سن و روزگاری مثل همان شخص رفتار کرد و اکنون ارتباط خوبی با دهه هشتادیها به خصوص نوجوانها دارم و سعی میکنم آنها را درک کنم و به نظرات آنها احترام بگذارم. پسر من در حال حاضر درست در همان سنی است که من وارد دنیای تلویزیون شدم و باید بگویم که با پسرم بسیار رابطه خوبی دارم و با او دوست هستم. در نهایت شاید کمی با او در لحظاتی چالشهایی را داشته باشم، اما سعی میکنم او و شرایط و حال روز الان خودش را درک کنم.
یکی از مشکلاتی که فکر میکنم قدیمترها خیلی وجود داشت، عدم درک ما توسط پدران مادرهایمان بود که زیاد درکمان نمیکردند و حالا میبینم با درک کردن و دوستی میتوان ارتباط خیلی بهتری با بچهها و دیگران برقرار کرد.
۷-جز شما که فعال هستید، بازیگرهای زیادی در تاریخ سینمای ما هستند که در نوجوانی فیلمهای بی نظیری بازی کردن و بعد به فراموشی سپرده شدن، به نظر شما این چه دلیلی میتونه داشته باشه؟
من فکر میکنم کمی این مورد ربط به بند پ یا همان پارتی دارد و باید ببینیم آیا آن نوجوانها آشنایی در دنیای هنر و تلویزیون داشته اند یا نه. به عقیده من اکثر کسانی که در همان سن با یک فیلم و بازی خوب کار خود را شروع کردند؛ به دلیل سکونت آنها در جایی غیر از تهران بعد از آن کار از دنیای هنر محو شدند و متاسفانه کمی باید گلایه کنم از تیمهای فیلمسازی و هنری که تمام ظرفیتهای موجود را به دلیل داشتن امکانات بیشتر و حاضر و آماده در تهران و پایتخت کشور میدانند و به همین دلیل اهمیت زیادی به بچههای دیگر استانها به خصوص اصفهان نمیدهند.
۸-بازیگران نوجوان این روزهای سینما و تلویزیون را چطور میبینید؟
من به نوجوانهایی که در حال حاضر در حال ایفای نقش هستند بسیار ایمان دارم و امیدوارم تمام آنها در ادامه زندگی و کار خود موفق باشند و باید اعتراف کنم به این مساله که واقعا از تماشاکردن استعداد نوجوانان کشورم به خصوص در حوزه بازیگری بسیار لذت میبرم. به نظر من هر نوجوانی دارای یک استعداد ذاتی است و اگر بتواند در همان سن از آن استعداد خود به خوبی استفاده کند؛ باید بگویم که میتواند در ادامه راه زندگی خود موفق باشد.
۹-جشنواره امسال کودک و نوجوان از نظر شما چطور برگزار شد و آیا فیلم خوب یا پدیدهای هم بین آنها مشاهده کردید؟
متاسفانه باید بگویم دیگر خبری از آن کیفیت همیشگی جشنواره در سالهای دور گذشته نیست و مسئولان فرهنگی باید فکر جدی و تازهای نسبت به برگزاری هرچه بهتر جشنواره فیلم کودک و نوجوان باید داشته باشند. در زمانهای اوج این جشنواره به یاد دارم آنقدر همه چیز پررنگ برگزار میشد که سراسر شهر اصفهان همزمان با برگزاری این جشنواره، وارد یک جو و فضای خاصی میشد. متاسفانه باید این را هم بگویم که کیفیت پخش فیلمها در پردههای سینمایی و سانسها زیاد خوب نبود و اگر یک فیلم خوب با تصویربرداری خوبی انجام میشد، به لطف آن کیفیت نه چندان مناسب پرده سینمایی کاملا فیلم، بهره وری خود را از دست میداد. در نهایت، اما نباید از این موضوع غافل شویم که برگزار شدنش بهتر از برگزار نشدنش است.
۱۰-دوست دارین بعد از ۱۲۰ سال شما را با چه عنوانی یاد کنند؟
من دوست دارم در نهایت یک اسم نیکی از من در ذهن و خاطرهها باقی بماند و معمولا بعد از رفتن یک نفر، آدمهای زیادی درباره آن فرد از دست رفته اظهار نظر میکنند و من دلم میخواهد پشت سر من بگویند آدم خوبی بود.
من آرزو میکنم آنهایی که پشت سر من از خوبی هایم میگویند، بیشتر از کسانی باشد که از من بد میگویند.